سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


در آغاز پی‌دی‌اف بود!


در آغاز پی‌دی‌اف بود!
● یك داستان علمی - تخیلی - سیاسی
در آغاز پی‌دی‌اف (PDF) بود. دولت دنبال راهی می‌گشت که فرم‌های رسمی را راحت‌تر از آن‌چه که هست به دست مردم برساند. بعد پی‌دی‌اف پیدا شد. نه فونتی لازم بود نه تنظیم خاصی. آن‌گاه نخستین گام‌های یک دولت الکترونیک برداشته شد.
یک دهه بعد – که در دنیای آن روز برای خودش دوره‌ی زمین‌شناسی محسوب می‌شد – دولت خدمات زیادی را با اینترنت انجام می‌داد. عمدتا دیگر نیازی به پر کردن فرمی هم نبود. تو بودی و دولتی که همه چیز را با شماره‌یی از تو می‌دانست. تاریخ زنده‌گی‌ات را و تمام خرج‌هایت را و تمام علاقه‌مندی‌های جنسی‌ات را که با search در اینترنت به آن‌ها لو می‌دادی.
بعد آن سخن‌رانی عجیب در فرانسه ... وقتی که سارکوزی با ۵۳ درصد آرا به ریاست جمهوری فرانسه انتخاب شد. اندکی بعد سارکوزی در کشتی تفریحی‌اش بود و فرانسه در خون و آتش. انقلاب کبیر دیگری آغاز شده بود. این بار دیگر ژان والژان‌ها به دنبال ژاورها راه افتادند. دیگر در فرانسه سارتری نبود، مارلویی نبود، حتا مرد ناپلی کوتوله و جزیره‌ی پنگوئن‌هایی هم نبود. دموکراسی به پایان عجیبی رسید و آن سخن‌رانی ...
آن سخن‌رانی به سرعت پخش شد. اندکی قبل آی‌پاد (iPod) بود. موبایل‌هایی با بلوتوث (Bluetooth) بود. پیام‌های صوتی ام‌ام‌اس (MMS) بودند. صندوق‌های پستی صوتی بودند. در زمانی کوتاه، کوتاه‌تر از آن‌که قومی در دارفور سودان نسل‌کشی شوند، ناوهای آمریکایی در خلیج فارس سرباز پیاده کنند، زیارت‌گاهی در عراق با بمبی منفجر شود، یا یک بمب‌گذار انتحاری دستی به سر چند کودک دبستانی بکشد، همه چیز پخش می‌شد.
هر کسی در چند شبکه‌ی اجتماعی الکترونیکی عضو بود، دوستانی داشت، علاقه‌مندی‌هایی داشت. چیزهایی تولید می‌کرد و به شبکه‌ی اجتماعی‌اش تزریق می‌کرد. از شبکه‌هایش چیزهایی می‌گرفت. با آن‌ها خرید می‌کرد. با آن‌ها سرمایه‌گذاری می‌کرد و هر وقت هم که نمی‌خواست، از شبکه می‌رفت و به شبکه‌هایی دیگر می‌پیوست. در این شبکه‌ها همه چیز با فرمول‌های ریاضی به توان «n» گسترش می‌یافت و به دست همه می‌رسید.
خیلی قبل از آن که سارکوزی احساس خطر کند و به کاخ الیزه برگردد.معلوم نبود سخن‌ران چه کسی‌ست. چند آی‌دی (ID) بودند که پخش‌کننده‌ی اصلی فرض می‌شدند. روزی چند هزار ئی‌میل سرویس‌دهنده‌های آن‌ها را فلج کرد. در یو-تیوب (Youtube) ویدئویی دیده می‌شد که هر کدام قسم می‌خوردند آن سخن‌رانی را از آی‌دی دیگری گرفته‌اند و هر آی‌دی نام‌برده‌شده‌یی باز اعتراف می‌کرد که آن را از چند منبع دیگر گرفته و forward کرده است. بعد از چند ساعت – که در دنیای کشاورزان باستان یک سال می‌توان فرض‌اش کرد – دیگر مهم نبود آن سخن‌رانی از کجا آمده است.
آن‌چه می‌گفت مهم بود. آن‌چه می‌گفت ترسناک بود!وقتی کمونیست آمد، گاهی کشورها تقسیم می‌شدند. کره به شمال و جنوب تقسیم شد، آلمان به شرق و غرب. بعد که کمونیست رفت، هر چند شوروی هزار پاره شد، اما دوران اتصال و اتحاد هم فرا رسید. اول دیوار برلین خراب شد، بعد مرزهای اروپا برچیده شدند. دیگر می‌توانستی هر ملیتی داشته باشی، اما در جای دیگری زنده‌گی کنی. در لندن بیش از لیون فرانسوی دیده می‌شد. پاسپورت‌های قاره‌یی و گرین‌کارت‌های غیر سیاسی فراوان شده بودند. زمزمه‌هایی از خاورمیانه‌ی متحد به گوش می‌رسید.
چیزی که سخن‌رانی می‌گفت غیرممکن نبود، اما ترس‌آور بود: تجزیه‌ی فرانسه! اما آیا به دو پاره؟ خاکی که ۴۷ درصد طرف‌داران رویال در نیمی از آن زنده‌گی کنند و ۵۳ درصد سارکوزی‌ها در نیم دیگر؟ ممکن نبود! مگر آن که هر شهر و هر روستایی را هم به دو نیم می‌کردند. مگر آن که هر جاده و هر باغ انگوری هم به دو نیم می‌شد. ممکن نبود! اما سخن‌رانی هم چنین چیزی نمی‌خواست. درست بود تجزیه می‌خواست، اما تجزیه‌یی نرم‌افزاری. تجزیه‌یی که دیگر در خاک نیست، در اجرای قوانین است ...
اگر اسپانیایی باشی و بخواهی در سوئیس زنده‌گی کنی، هیچ چیز جلو تو را نمی‌گیرد. پول‌ات را می‌توانی در آن‌جا هم خرج کنی. همه‌ی اتحادیه از یک واحد پول استفاده می‌کنند. همه از یک پلیس و از یک دسته قواعد مشترک تبعیت می‌کنند، اما هنوز هر کشور قواعد خاص خودش را دارد که هرگز خارج از قوانین کل اتحادیه هم نیست، اما به هر حال خاص خودش است. در انگلیس امور بازرگانی ساده‌تر است؟ بفرمایید شرکت‌تان را در آن‌جا تأسیس کنید. دوست دارید کودک‌تان مذهبی بار بیاید؟ بفرمایید در مدارس مسیحی ایتالیا ثبت نام‌اش کنید. می‌خواهید حجاب اسلامی رعایت کنید؟ خاک ترکیه در خدمت شماست. می‌خواهید تجارت کوکائین کنید؟ راهی نیست! شرمنده، گورتان را گم کنید!
سخن‌رانی پیش‌نهاد می‌کرد در یک کشور دو دولت حاکم باشد. حالا که دولت‌ها الکترونیکی هستند و قوانین الکترونیکی ابلاغ می‌شوند، بورس، خرید و فروش، دریافت حقوق الکترونیکی‌ست، دولت‌ها چیز خاصی اضافه بر شبکه‌های اجتماعی ندارند. خاک فرانسه متحد می‌ماند، اما در درون مانند یک اتحادیه‌ی اروپا رفتار می‌کند. بر شماست که عضو کدام دولت شوید. امور دولتی شما بر اساس عضویت‌تان صورت می‌گیرد. تابع یک قانون مشترک و مجموعه‌یی از قوانین خاص هستید که شبکه‌ی اجتماعی انتخاب شده بر شما تحمیل می‌کند. چیزی که ده سال قبل ممکن نبود، اما حالا که دولت‌ها و ثروت‌ها اینترنتی هستند، چرا که نه؟
اول دانش‌مندان علوم اجتماعی بر آن خندیدند. بعد اقتصاددان‌ها فرمول‌های چنین حکومتی را روی کاغذ پیش‌گویی کردند. مخالفان جهانی‌سازی در حالی مرتبا در درون خود انشعاب می‌کردند، به نفع آن تظاهرات کردند. شرکت کازماتیکو اولین بنیاد اقتصادی بود که نرم‌افزارهای آن را نوشت و در سطح وب گسترش داد. سرمایه‌گذاری پر خطری بود، اما انجام‌اش دادند. بعد شرکت یاهو کازماتیکو را خرید و قضیه یک دفعه جدی شد. حالا دیگر شش ماه بود که حزب رویال فرانسه هم از این طرح حمایت می‌کرد. شاید تنها برای انتقام از سازکوزی، شاید هم چون حکومت کردن بر یک دولت الکترونیکی به‌تر از حکومت کردن بر هیچ است.
در روزگار جوانی ما، برای رساندن خبر به مردم، درخت‌ها را می‌بریدند، حجم عظیمی کاغذ می‌ساختند و خبرها را هر روز صبح یا عصر، به طرز هم‌شکلی روی کاغذها چاپ می‌کردند. یک بار برای پسرم آن وضع را تعریف کردم، او با تعجب پرسید: "خوب اگر خبری برای شما مهم نبود، چه؟ چرا چیزی را که اصلا برای‌تان مهم نبود، با این همه زحمت به شما می‌رساندند؟" با خنده گفتم: "تازه! تلویزیون‌ها هم، هرچه می‌خواستند پخش می‌کردند، نه چیزی که ما می‌خواستیم. باید شانس می‌آوردیم که در لحظه‌یی که برنامه‌ی مورد علاقه‌ی ما پخش می‌شود پای تلویزیون می‌بودیم." دیدم که دهان‌اش باز ماند. گفتم: "تازه! دولت‌ها هم هر چهار سال یک بار، آن هم برای کل کشور انتخاب می‌شدند." طوری نگاه‌ام کرد انگار با یک موجود بدوی یا شاید هم یک زندانی رنجور و شکنجه‌دیده برخورد کرده باشد.
آخرین انقلاب کبیر فرانسه منجر به گسترش دولت‌های الکترونیکی به مفهوم ام‌روزی شد. در آغاز راه هر فردی چهار سال یک بار حق داشت عضویت شبکه‌ی اجتماعی خود را تغییر دهد. بعد هر یک سال یک بار، بعد حتا شش ماه یک بار هم مسخره به نظر می‌رسید و هر کس در هر لحظه عضویت خود را تغییر می‌داد و حتا عضو ترکیبات قابل قبولی از دولت‌های مختلف می‌شد. چیزهایی مثل اکثریت و دموکراسی حالا دیگر مفاهیمی از گذشته بودند. گذشته‌یی دور ... بسیار دور ... شاید مربوط به ده یا بیست سال پیش ...
شایان الهامی
منبع : انجمن دوستداران اندیشه


همچنین مشاهده کنید