پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


ماچیزی ندیدیم و گذشتیم...


ماچیزی ندیدیم و گذشتیم...
محمد رضا لطفی متولد ۱۳۲۵ گرگان است. برادر محمد رضا لطفی تار می نواخت و این مسئله باعث کشش درونی او به سمت و سوی این ساز و موسیقی ایرانی شد. از آنجایی که اهل گرگان بود در ۱۷ سالگی برای شرکت در کلاس های استاد علی اکبر خان شهنازی به تهران آمد. او با تیز هوشی خود توانست رموز و تکنیک های نوازندگی تار را از آموزش های استاد شهنازی بدست آورد.
با ورود به دانشکده ی موسیقی دانشکده ی هنر تهران از محضر استاد برومند استفاده کرد و مسیر رشد موسیقایی خود را یافت. وی علاوه بر استفاده از محضر اساتید دانشگاه از محضر بیشتر اساتید استفاده کرد. (به گفته ی خود استاد لطفی ، وی از محضر بیست استاد مسلم خوشه چید).
لطفی شیوه ی نوازندگی سه تار را نزد نورعلی برومند و سعید هرمزی و چند استاد غیر مشهور فرا گرفت، بهمین سبب همیشه دنبال یافتن و ارائه ی جمله ها و تحریر های فراموش شده ی موسیقی داشت.
جالب است بدانید که ناخن لطفی جنس خوبی برای نواختن سه تار ندارد ، اما او با نبوغ خود بهترین و بالاترین صدا را از ساز می گیرد.
لطفی از تکنیک ها و شیوه های ناب نوازندگی خود فقط جهت بالا بردن سطح کیفی کار و ارتقا موسیقی استفاده می کند و اصلا در پی به رخ کشیدن قدرت خود در نوازندگی نیست.
پس از این وقفه ی ۲۵ ساله، که باعث دوری استاد لطفی از مخاطبین اصلی اش (یعنی ایرانیان داخل ایران) شده بود ، شنیدن خبر بازگشت استاد و تشکیل مستر کلاس ها و انتشار آثار و در آخر این کنسرت ، بی چون و چرا ، خوشحال کننده و امیدوار کننده بود.
چه ، جای اصلی هنرمند ایرانی ، همانا ایران است. همان عاملی که باعث بازگشت مجید درخشانی هم شد. استاد لطفی هم بعد از این همه سال دوری بالاخره دریافت که که خریدار اصلی هنر و نجوای پنجه هایش همانا مردم همین سرزمین اند. همانا اگر قرار است خاطره ی استاد و صدای سازش در اذهان باقی بماند چاره اش در دوری و اقامت فرنگ نیست، بلکه با مردم بودن و برای مردم بودن است. در کل این رجعت بیشتر از اینکه برای مردم خوشایند باشد ، مسلما برای خود استاد لطفی خوشایند بوده است که شنونده های احساسی و مشتاق و در بعضی حالات مریدان خود را یافته است.
یکی از بهترین نقدهای موسیقایی، نقدی است که توسط اساتید برجسته ی آشنا با زیر و بم موسیقی و شعر و عرفان ،صورت می گیرد. که البته درین سالها کمتر شاهد این قضیه از طرف اساتید و بزرگان بوده ایم و بیشتر نقدهای موسیقایی توسط افراد نا صلاحدید و بی اطلاع صورت می گیرد. مخصوصا درین سالها که گسترش اینترنت و خبررسانی بسیار زیاد شده است شاهد انواع و اقسام این نقدهای بی اساس و پوچ هستیم که متاسفانه تاثیرات بسیار مخربی را در بر داشته است.
در این میان بازگشت استاد لطفی به ایران و انتشار کاست هایش کمتر به نشتر نقد آغشته شد. شاید دلیل آنهم این بود که نقادانی که بی پایه و اساس و از سر بیهودگی نقد می کنند فکر می کردند که استاد لطفی که استاد استادان است ( بقول مثل قدیمی مو لای درز کارش نمی رود) و هر گونه نقدی باعث کم شدن درجه ی اعتبار خود نقاد می شود (کما اینکه هیچ اعتباری هم ندارند) بر همین اساس کمتر به نقد پرداختند، بدون توجه به اینکه نقد برای زیر سوال بردن نیست، بلکه نقد برای بررسی اثر یا صاحب اثر است.
در این میان نقد هایی در مورد مستر کلاس های محمدرضا لطفی مطرح شد که از چارچوب محافل هنری و کلاس های آموزشی فراتر نرفت و این نقدها، بیشتر از طرف شرکت کننده های مستر کلاس های محمدرضا لطفی مطرح می شد(که بیشتر از اساتید با سابقه و مدرسان با تجربه ی تار و سه تار بودند که به عشق محمدرضا لطفی در کلاس های وی شرکت می کردند). موضوع این نقد ها هم بیشتر این بود که محمدرضا لطفی بعد از این ۲۵ سال آنچنان که باید پیشرفت نکرده و حرف جدیدی برای گفتن ندارد.
با بررسی این نقد که از محافل هنری هم فراتر نرفت ، به این نتیجه می رسیم که شاید واقعا چنین تفکری صادق باشد. در حقیقت این یک واقعیت است که با بیشتر شدن میزان سنی یک هنرمند (مخصوصا نوازنده) از قدرت و تکنیک وی تا حدی کاسته می شود. این مسئله در برخی دیگر از اساتید (بویژه نوازندگان تار) بوضوح دیده شده و دیده می شود. پس اگر این نقد مطرح شود که نوازندگی استاد لطفی ۶۱ ساله پیشرفتی نداشته بلکه تا حدی هم دچار افول شده است ، سخن گزافی نیست. اما این نقد به هیچ وجه چیزی از اعتبار هنری استاد لطفی کم نمی کند ، چون اعتبار محمدرضا لطفی به آثار و دلبری هایی است که از سالیان پیش تا به امروز انجام داده است. وی اعتبار و قدرت خود را قبلا به اثبات رسانده است. استادی محمدرضا لطفی سر جایش باقی است و این نقد (همانطور که قبلا گفته شد) جهت بررسی اثر یا خالق اثر است وهیچ گونه جنبه ی تخریبی یا بی احترامی ندارد. اما در بعضی موارد از همین نقدهای سالم هم استفاده ی تخریبی می شود که جلوگیری ازین حالت، بستگی به روشنفکری شنونده دارد.
باز هم دراین میان انتفاد های دیگری هم از محمدرضا لطفی مطرح شد. و آن هم انتقاد هایی بود که از طرف اردشیر کامکار ، سعید فرجپوری و... صورت گرفت که این انتقاد ها، بیشتر مطرح شدند و بیشتر جنبه ی عمومی گرفتند. دلیلش هم اظهار نظرها و تفکرات و همچنین ادعای استاد لطفی در مورد کمانچه نوازی و شیوه ی درست کمانچه نوازی بود. که خب، شاید انتقاد های اردشیر کامکار ، سعید فرجپوری و دیگران هم بدرستی و با دلالت مطرح شد.
از تمام این حرف ها که بگذریم ، به کنسرت جنجال انگیز و پر انتقاد استاد لطفی می رسیم. کنسرتی که قبل از اجرای آن و از همان موقعی که تبلیغ فروش بلیط کنسرت آغاز شد ، با انتقاد و جنجال مواجه شد. چه در وهله ی اول با شنیدن اینکه قرار است استاد لطفی کنسرت برگزار کند ، خوشحالی و شور تمامی هنرمندان و هنرجویان و حتی عامه ی مردم را فراگرفت اما با شنیدن قیمت پایه ی نا متعارف بلیط تصویر ناخوشایندی از همان ابتدا در دید علاقمندان ایجاد شد. با همه ی این تفاسیر کنسرت برگزار شد و استقبال خوبی هم از آن شد. استاد لطفی در آن چند شب آمد و با آن هیبت و ظاهر درویش وار خود به هنرنمایی پرداخت. تار نواخت، سه تار نواخت ، دف نواخت ، کمانچه نواخت ، تفال زد ، آواز هم خواند. گویا لطفی آمده بود تا قدرت نمایی کند و برتری اش را ثابت کند.
همین امر باعث شد تا انتقاد ها با جرقه ای که از قیمت کنسرت زده شده بود شعله بگیرد. در روزنامه ها ، مجلات ، سایت ها ، وبلاگ ها و... همه چیز گفته شد و هر کس بنابر دید خود کنسرت را نقد کرد. حتی گاه نقد ها از حوزه ی نقد خارج شدند.
اما در این میان یکی ار بزرگان و خبرگان موسیقی به بیان نقد از کنسرت لطفی پرداخت که نام و جایش در موسیقی ایران بسیار والا و ارزشمند است. پرویز مشکاتیان که تبحر و تجربه اش بر هیچ کسی پوشیده نیست به بیان نقدی (به بیان واقعی نقد نه از روی نیش و کنایه) از کنسرت لطفی پرداخت که شاید کمی سرو صدا هم بپا شد. استاد مشکاتیان در نقد خود از از اشتباه خواندن غزل حافظ توسط استاد لطفی سخن می گوید و تکیه ی شدید لطفی به آثار قدما ، و در جایی هم انتقاد می کند از همنوازی لطفی با قوی حلم (که در کنسرت های متعدد همراه لطفی بوده است)، همچنین مشکاتیان از درست ننواختن سازهای مختلف توسط محمدرضا لطفی گلایه کرده اند و در آخر هم گلایه از قیمت بلیط و همچنین فروختن پوستر کنسرت لطفی در مراکز فروش بلیط.
شاید از میان این انتقاد ها انتقاد از گران بودن بیش از اندازه ی قیمت بلیط کنسرت تا اندازه ی زیادی نمود پیدا کرد که این انتقاد در جای خود بسیار بجا بود ، در جایی که گروه هایی با چندین نفر عضو که همگی از اساتید برجسته هستند کنسرت هایی با قیمت پایه ی بسیار کمتر برگزار می کنند ، شاید این قیمت پایه ی کنسرت محمدرضا لطفی جلوه ی خوبی در دید هنرمندان وهنرجویان و حتی مردم عادی نداشت. و باید دلیل این گزافی قیمت را از برگزار کننده ی کنسرت جویا شد.
نقد دیگری که به کنسرت استاد لطفی وارد است این است که ایشان فراموش کردند که در این ۲۵ سال سطح فکری و همچنین توقع مردم بالاتر رفته است و به همین میزان از یک استاد مثل لطفی که بعد از ۲۵ سال به ایران برگشته است و کنسرتی با این قیمت بالا برگزار کرده است ، توقع بسیار بیش ازین میرفت. استاد لطفی تصور می کرد که با تکیه بر چند ساز مختلف شاید بتواند رنگی بر چشم بینندگان و شنوندگان بریزد تا ضعف وی را نبینند ، اما غافل ازین بود که مردم ، مردم ۲۵ سال قبل نیستند.
در جایی استاد مشکاتیان از لطفی نقد می کند " قوی‌حلم نوازنده متوسطی‌ است و این جای سؤال دارد كه چرا لطفی از نوازندگان كوشا و توانمند خودمان بهره نبرد." شاید این نقد از استاد مشکاتیان کمی سوال برانگیز باشد ، چه ایشان بیشتر واقف هستند که گاهی دو نوازنده ارتباط بیشتری با یکدیگر برقرار می کنند که درینجا هم شاید لطفی با قوی حلم ارتباط بیشتر و نزدیکتری داشته است که از ضرب ایشان استفاده کرده است.
مخصوصا در این زمانه که بسیاری از اهالی موسیقی با هم اختلاف دارند و حاضر به همکاری با یکدیگر نیستند.
اما بنده ی کمترین تصور نمی کنم که فروختن پوستر کنسرت استاد لطفی در مراکز فروش بلیط ، از آنچنان اهمیتی برخوردار باشد که استاد مشکاتیان از آن صحبت به میان آورد.
در هر صورت و با هر دیدی ، باید قبول کرد که استاد محمدرضا لطفی ، استاد محمدرضا لطفی است. کارنامه ی هنری ایشان به ایشان لقب استادی را می دهد و با گذشت زمان و حتی کم شدن توانایی ایشان چیزی از شخصیت هنری ایشان کم نمی شود. مقصود و منظر اینجانب ازین کنکاش ، تنها این مطلب بود که ما باید با این دید به قضیه نگاه کنیم که لطفی هرچه کرده است و هرچه شده است ، بر گردن موسیقی حق دارد و موسیقی ایران تا قسمی مدیون لطفی هم هست. پس ما باید حق استادی را بجا آورده در نقد خود از حیطه ی انصاف خارج نشده و با دیدی شفاف نقد کنیم. شاید این قضایا و این انتقادات خود سبب تغییر رویه در شیوه ی نگرش استاد محمدرضا لطفی بشود وبا نیروی بیشتر و با دیدی جدیدتر به ابراز آثار هنری بپردازد. به هر حال او شخصی است که حتی اگر در نوازندگی دچار افول هم شده باشد یک دل پر از احساس در سینه و کوله باری از تجربه را بر دوش دارد که فانوس راهی برای مشتاقان سالک دنیای موسیقی است.
میلاد محمدی