چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

دختر خردسال , بهترین غم خوار


دختر خردسال , بهترین غم خوار
حدود سه سال قبل از هجرت , پیامبر(ص ) دو یار و حامی باوفای خود, یعنی ابوطالب و خدیجه را از دسـت داد.
رحـلـت ایـن دوبـزرگـوار بـه قـدری سـخـت بـود کـه پـیامبر(ص ) آن سال را عـام الـحـزن ((۱۰۱)) نامید.
اما به جای ابوطالب , فرزندش علی (ع ) و به جای خدیجه , دخترش فـاطـمه (س ) بودند که ضایعه رحلت آنها راجبران کنند.
علی (ع ) در آن وقت نوزده سال داشت و فـاطـمه (س ) - طبق احادیث معروف - بیش از پنج سال نداشت .
اما همین دختر پنج ساله ,مونسی فـداکـار و مـهـربـان و شجاع برای پیامبر(ص ) بود.
گاه دشمنان سنگدل , خاک یا خاکستر بر سر پـیـامـبـر(ص ) می پاشیدند, چون پیامبر(ص ) به خانه می آمد فاطمه (س ) خاک و خاکستر را از سر وروی پـدر پـاک مـی کـرد, در حـالـی که اشک در چشمش حلقه زده بود.
پیامبر(ص ) می فرمود: دخترم , غمگین مباش ! خداوند, حافظ پدر تواست .
روزی دشـمنان اسلام در حجر اسماعیل اجتماع کردند و سوگندخوردند که هر کجا محمد(ص ) را یـافـتـنـد او را بکشند.
فاطمه (س ) این خبررا شنید و به اطلاع پدر رساند تا آن حضرت مراقبت بـیـشـتـری ازخـود کـنـد.
باز در همان سال ها, ابوجهل عده ای از افراد پست رامامورکرد تا وقتی پـیـامـبـر(ص ) در مـسجدالحرام در حال نماز به سجده رفت , شکمبه گوسفندی را بر سر ایشان بـیـفـکـنند.
وقتی این عمل زشت و ناجوانمردانه انجام شد, ابوجهل و مزدورانش با صدای بلند به ایـشـان خـنـدیـدند.
بعضی از یاران پیامبر این منظره را دیدند, ولی کسی جرات نکرد پیش برود و شکمبه را بردارد.
این خبر به گوش حضرت فاطمه (س ) رسید, با شتاب به مسجدالحرام رفت و آن رابـرداشـت و بـا شجاعت مخصوص خودش , ابوجهل و یارانش را باشمشیر بیان , سرزنش و نفرین فرمود.
منبع : تبیان زنجان