جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

انفاق، کلید آزادی و بال پرواز


انفاق، کلید آزادی و بال پرواز
آنچه بر پایه ی محکمی استوار نباشد دوام نخواهد آورد، فرو خواهد ریخت و درهم خواهد شکست.از این رو انفاق و بخشش و یا مواسات و یا بالاتر، ایثار، به زیربناهای محکمی نیازمند هستند مادام که این پایه ها استوار نباشند انفاق شکل نخواهد گرفت و رشد نخواهد کرد.
اصولاً آن هایی که می خواهند طرح های اسلامی را مطالعه کنند ناگزیرند که زیربناهای آن را در نظر بگیرند وگرنه آن طرحها همانند ساختمان محکمی هستند که در فضا تصویرش را بکشند، در میان زمین و هوا جایگزینش نمایند.
انفاق یکی از همین طرحهاست که باید از ارزش، انگیزه، اندازه، شکل و روش، مصرف ها، مانع ها، وسعت وگستردگی آن گفت وگو شود.
● ارزش انفاق
ارزش هر چیز، وابسته به سودهایی است که می‌ آفریند و به نتیجه هایی که به دنبال می آورد.
هنگامی که انفاق، فقط پر کردن شکم ها باشد و نمایشی از دارایی ها، نه تنها ار زشی ندارد، که ضد ارزش است و اهانت به انسان و ضایع کردن عظمتهای اوست.
ما، با این انفاق، انسان را تا حد یک حیوان تنزل داد ه ایم و او را ذلیل بار آورده ایم و از کوشش و حرکت باز داشته ایم . و همین انفاق است که می‌شود دستاویز دشمن و می شود ضد انقلاب و ضد ارزش و ضد انسان.
اما همین که انفاق، با سازندگی و همبستگی، و یگانگی، همراه باشد، این انفاق، دیگر محکوم نیست و ارتجاعی نیست بلکه:
۱) این انفاق، زمینه ساز دوستیها و اُلفت ها و برخوردها و داد و ستدهای فکری و سازندگی هاست.
الف) آ ن ها که با حر ف ها و برهان ها، از نفرت و انزجارشان کاهیده نمی شود و از پیش داوری هاشان جدا نمی گردند، این ها با این رفت و آمدهای بی نام و نشان و با این همراهی ها و انفاق ها، آرام می شوند و دست می دهند... و از برج عاج خود، پایین می آیند.
ب) آن ها که زمینه ها را یافته اند و حتی به شناخت ها هم رسیده اند و می دانند که باید از این جوی ها بپرند ... و هی خیز برمی دارند و دوباره عقب می کشند، این ها، در انتظار کسانی هستند که درس هایی عملی به آ نها بدهند و جلودارشان باشند. این ها فهمیده اند... که باید از سرِ هستی گذشت، این ها می خواهند که از این هست، بگذرند و هی عقب و جلو می روند، ولی نمی توانند.
و... تا این که، با روحیه ی آزاد و لوطی منش برخورد کنند... و ترسشان بریزد و یک باره گام بردارند.
انفاق ها و گذشت ها، برای اینها، پل آزادی و بال پرواز است.
ج) آن ها که یک عمر از ضرورت انفاق و از داستا ن های فداکاران شنیده اند... این داستان ها را، کیسه ی کاسبی می دانند و این حرف ها را وسیله ی ارتزاق و دکان فریب...
برای اینها، باید در عمل درس گذاشت و از تمام دارایی ها، از ثروت و قدرت و وقت و اعتبار، مایه گذاشت ودر هر شکل گام برداشت.این دسته، با دسته ی اول، د ر این تفاوت دارند ... که آن ها متنفرند و این ها دیر باور ... اما هر دو محتاج نمونه ای درعمل و شاهدی از گذشت و فداکاری.
انفاق، برای اینها و گذشت و فداکاری، در راه این ها... درس هایی دارد بالاتر از سیر شدن شکم و پوشیده شدن بدن. انفاق در اینها، نفرت ها و شک ها و ضعف ها را می شکند و آ نها را پیش می راند و می سازد.
انفاق و گذشت، کلاسی است که انفاق کننده، باید در سهای بزرگی را با حرکت و عمل تعلیم کند و زمینی است و زمینه سازی است که باید در آن تخم ها بکارد و خرمن ها بردارد؛ خرمن هایی از آزادمنشی و تحقیق و شناخت و حرکت و قدرت.
کسی که این انفا قها را می کند و این برداشت ها را ندارد، لوطیِ بی خیالی است که از روی عادت گام برمی دارد و با تلقین ها و حرف ها از سرِ هستی برمی خیزد و یا کشاورز محتاجی است که فقط بذرهایش را دور می ریزد و خرمن هایش را می سوزاند.
۲) ساخته شده ها، احتیاج بیشتری به همبستگی دارند.
این ها، نیازهای بزرگ تری را شناخته اند و برای تأمین نیازها، به جمع ها و دیدارها محتاجند؛ چون کارهای بزرگ، با یک دست انجام نمی شود. با انفاق ها و گذشتها و فداکاری ها، این ها به یکدیگر نزدیک می شوند و همبسته می شوند. احسان ها و محبت ها، این ها را به هم نزدیک تر می سازد... و در این ورزش مداوم، رشد بیشتری به دست می آورند و قدرت زیادتری فراهم می سازند. هر کس، نه برای خودش که برای همه می کوشد... و نه از خودش که از همه دفاع می کند. در نتیجه هر کس یک نفر نیست و یک مدافع ندارد؛ که همه مدافع او هستند . و یک دست و تنها نیست که همه کارمند او هستند و این است که شکست نمی خورند و در کنار حادثه ها از پا نمی افتند.
۳) با انفاق و احسان، به اتحاد وهمبستگی می رسند و با اتحاد، به وحدت و یگانگی.
این ها همچون یک اندام و یک واحد، کار می کنند. هنگامی که یکی صدمه دید و ضربه خورد، بقیه برایش تب می کنند و می سوزند و برایش نیرو ذخیره می کنند و به یاریش می شتابند. و در این حد، شکل انفا قها و احسان ها هم عوض می شود.
دیگر، هر کدام از دیگری بر می دارد و بدون اطلاع برادرش در دارایی او تصرف می کند.
در این حد، دیگر دادن و گرفتن نیست، سؤال و بخشش نیست، که برداشتن و بدون اجازه تصرف کردن است. واین نشانه ی وحدت است و این وحدت، علامت کمال ایمان ...
ارزش انفاق بر اساس هدف ها و دیدهایی است که انفاق کننده به آن رسیده و با آن کار می کند.
کسی که با انفاقش، بد نها و مغزها و د ل ها و روحیه ها را سرشار می کند و بارور می نماید و روشنفکری ها وروشندلی ها و سازندگی ها و همبستگی ها و یگانگی ها می آورد، با دیگران برابر نیست. آیا آن ها که می دانند با آن ها که نمی دانند برابر می شوند.(۱)
با این دیدها و هدف ها و دانش ها و بینش هاست که انفاق ضریب می گردد، بهر ه های زیاد از کارهای کم سرمی کشد، که عمل، با این دیدها و این نیتها نقد می خورد (۲)
این انفاق در این شکل و وسعت، نیازمند زیربنا و اساس و انگیزه ی نیرومندی است که بتواند این همه بار را تحمل کند و بر سر بگیرد.
پی‌نوشت ها:
۱- بحارالانوار، ج ۵۲ ، ص ۳۷۲
۲- هل یستَوِی الَّذینَ یعلَمونَ والّذینَ لا یعلَمونَ (زمر/۹)
برگرفته از:
صفایی حایری، علی، فقر،‌صص۲۷-۲۵
منبع : تبیان