پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

چشم‌انداز بحران لبنان


چشم‌انداز بحران لبنان
با انتخاب ریاست‌ جمهوری در لبنان و شروع روابط حسنه این کشور با سوریه، بهبود اوضاع داخلی و بین‌المللی این کشور عملی است. اما فراموش نکنیم که آینده سیاسی لبنان در اختیار بازیگران فرامنطقه‌ای است.
سیر تحولات سیاسی لبنان بعد از خروج اسراییل از مناطق جنوب آن کشور در سال ۲۰۰۰ نشان داد که جنگ واقعی در لبنان هنوز تمام نشده است و اسراییل، تنها تاکتیک جنگی خود علیه حزب‌الله را تغییر داده است. با تصویب قطعنامه ۱۵۵۹ شورای امنیت که با پشتیانی آمریکا و فرانسه تحقق یافت و در آن بر مسأله خروج سوریه از لبنان و خلع سلاح حزب‌الله و گروه‌های فلسطینی مقیم لبنان تأکید شده بود و همچنین، موجب خروج سوریه از لبنان پس از ۲۹ سال گردید، در بین جناح‌های سیاسی لبنان اختلافاتی به وجود آمد.
برخی از احزاب و گروه‌های سیاسی، حضور نیروهای سوریه را در لبنان، کمکی در جهت مقابله با توسعه طلبی رژیم صهیونیستی می‌دانستند و برخی دیگر، این حضور را تضعیف حاکمیت ملی لبنان معرفی می‌کردند. ‌ ‌
اما اوج بحران لبنان با ترور رفیق حریری، نخست وزیر سابق لبنان در ۱۴ فوریه ۲۰۰۵ به وجود آمد که از این مسأله به عنوان مهمترین واقعه تحولات تاریخ لبنان می‌توان نام برد. این حادثه، زمینه مناسبی را برای تحقق اهداف و شعارهای گروه‌های موسوم به ۱۴ مارس فراهم کرد و در واقع، ترور مشکوک رفیق حریری، انگشت اتهام را به سوی دولت سوریه نشانه برد. اما سود واقعی این ترور نصیب اسراییل و گروه‌های لبنانی وابسته به غرب شده و باعث کسب، اکثریت کرسی‌های مجلس توسط گروه ۱۴ مارس و تشکیل دولت لبنان با نخست وزیری فؤاد سینیوره گردید. تحولات سیاسی لبنان، به تدریج باعث به وجود آمدن ائتلاف‌های جدید در صحنه سیاسی لبنان شد. در یک تقسیم‌بندی، حزب الله، حزب امل و میشل عون در یک جناح و سعد حریری، فؤاد سینیوره، ولید جنبلاط و سمیر جعجع در جناح مقابل قرار گرفتند. ‌ ‌
در کشمکش و درگیری‌های سیاسی داخلی لبنان، جنگ نظامی ۳۳ روزه که در ژوییه ۲۰۰۶ بین اسراییل و حزب الله، موجب شکست اسراییل و قدرت‌نمایی حزب الله به عنوان یک گروه مقاومت در لبنان و جهان عرب گردید، سران کشورهای عربی که در جنگ‌های خود با اسراییل شکست‌های سختی را تجربه کرده بودند، بعد از پیروزی حزب‌الله در مقابل اسراییل، به جای حمایت از حزب الله، سیاست‌های مقابله با آن را انتخاب کردند و با همکاری آمریکا و برخی کشورهای اروپایی، سیاست تضعیف حزب‌الله را در پیش گرفتند. اجلاس دوحه که با هدف خروج از بحران تعیین رییس‌جمهور لبنان تشکیل شده بود، توانست با نقش آفرینی جمهوری اسلامی ایران، این مسأله را حل کند. در این اجلاس، همچنین اهداف حزب الله در کسب یازده کرسی از دولت ائتلاف ملی، جلوگیری از خلع سلاح گروه مقاومت و تغییر قانون انتخابات ۲۰۰۰ میلادی، به قانون ۱۹۶۰ تحقق یافت.
اما بعد از انتخاب رییس‌جمهور و توافق گروه‌های سیاسی بر حفظ امنیت و آرامش در لبنان، این مسأله از طرف گروه‌های مخالف حزب‌الله رعایت نشد و درگیری‌های سیاسی در بیروت و برخی شهرهای لبنان به وقوع پیوست. ‌ ‌
در این درگیری‌ها، دولت‌های اروپایی و آمریکایی از فؤاد سینیوره حمایت و در جهت تضعیف حزب‌الله کوشیدند و در نهایت، با همکاری کشورهایی همچون ایران، سوریه، فرانسه و عربستان، درگیری‌ها متوقف شد و دولت وحدت ملی تشکیل گردید. اما در حال حاضر هدف اصلی مخالفین حزب‌الله و حامیان خارجی آن در منطقه و فرامنطقه، بحث خلع سلاح حزب‌الله است و به نظر می‌رسد مخالفین حزب‌الله تا زمانی که حزب الله سلاح مقاومت را بر زمین نگذارد، اوضاع سیاسی لبنان را متشنج خواهند کرد. در این راستا، ما شاهد همکاری اسراییل با گروه‌های مخالف حزب‌الله‌ نیز می‌باشیم. بحث آزادسازی مناطق اشغالی شبعا از سوی اسراییل، با هدف این که بهانه حزب‌الله را در حفظ سلاح مقاومت، از آن گروه بگیرد، دور از ذهن نیست. در نهایت باید گفت که بحران لبنان تمام نشده و در آتیه نزدیک نیز تمام نخواهد شد. در واقع، آینده سیاسی لبنان، در اختیار بازیگران فرامنطقه‌ای است؛ آنها که به بهانه حمایت از دولت لبنان، گروه‌های مقاومت فلسطینی و حزب‌الله را تضعیف و سیاست تقویت رژیم صهیونیستی را در پیش دارند. در این وضعیت، اتحاد گروه‌های همسوی حزب الله و دوری از بهانه تراشی دشمنان به منظور تضعیف مقاومت، برای گذر از این مرحله، ضروری به نظر می‌رسد.
منبع : ماهنامه اقتصاد ایران