یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


چشمه خلاقیت وودی آلن خشک شده است


چشمه خلاقیت وودی آلن خشک شده است
وودی آلن این روزها گرفتارتر از همیشه همچنان مشغول فیلمسازی است اما آثار سینمایی اش دیگر چنگی به دل نمی زنند. وقتی از مایک لی پرسیدند فیلم های جدید دوست همکارش «وودی آلن» را چقدر دوست دارد او جوابی داد که خیلی از ما مدت ها در خفا به آن فکر کرده ایم. لی گفت: «با «روزهای رادیو» می توانم در یک جزیره متروک دوام بیاورم اما اگر می خواهید مرا به طرزی وحشتناک شکنجه دهید کافی است مرا با نسخه ای از «مچ پوینت» (فیلم نسبتاً جدید وودی آلن) به همانجا بفرستید. به شما قول می دهم ۲۴ ساعت هم دوام نیاورم.»
«مچ پوینت» (۲۰۰۵) اگرچه در شاخه بهترین فیلمنامه اوریژینال بیست و یکمین نامزدی اسکار را برای آلن به ارمغان آورد اما این حقیقت را کتمان نکرده است که بهترین آثار سینمایی او در ایام گذشته این روزها جای خود را به مجموعه ای از فیلم های نازل به لحاظ کیفی و حتی پائین تر از حد متوسط داده است. هفته گذشته «ویکی کریستینا بارسلونا» سی و هشتمین فیلم کارنامه حرفه ای ۴۲ ساله آلن در جشنواره فیلم کن، خارج از بخش مسابقه، به اکران افتتاحیه گذاشته شد. این فیلم که داستان دو دانشجوی آمریکایی است که برای تعطیلات در اسپانیا به سر می برند از بازی سه تن از بهترین و خبرسازترین هنرپیشگان هالیوود بهره گرفته است: خاویر باردم که به تازگی اسکار گرفته است، پنه لوپه کروز، هنرپیشه معروف اسپانیایی و اسکارلت ژوهانسون که با این فیلم سومین تجربه همکاری خود را با آلن پشت سر گذاشت. با این حال وقتی از آلن پرسیده می شود حال که فیلمش به کن راه یافته است چه حسی نسبت به آن دارد جوابش به این سؤال خیلی شفاف و روشنگر نیست.
«وقتی فیلمی را تمام می کنم دیگر به آن فکر نمی کنم. در حال حاضر هم تقریباً یک فیلم جدید دیگر را در آستانه پایان رساندن دارم. فیلم ویکی کریستینا بارسلونا سال پیش ساخته شد و ما الان در تابستان سال جدید هستیم.»
هفته آینده فیلم قبلی وودی آلن با نام «رؤیای کاساندرا» در بریتانیا پخش می شود. این فیلم سومین اثر متوالی است که پس از دو فیلم «مچ پونیت» و «سوژه» داستان آن در لندن می گذرد و در همین شهر نیز فیلمبرداری شده است. آلن اگرچه ۷۲ سال دارد و حتی آن سن مرزی بازنشستگی را رد کرده است اما به هیچ وجه قصد بازنشسته شدن و دست کشیدن از فیلمسازی را ندارد. او می گوید: «به آن فکر خواهم کرد اما این اتفاقی نیست که به این زودی ها بیفتد.» با این حال اهالی سینما چندان از شنیدن این حرف از زبان آلن متعجب نشده اند چرا که دیگر خیلی هم برایشان مهم نیست. دوستی می گفت:« همه به نوستالژی آن روزهای با شکوه فیلمسازی او گرفتارند و هنوز هم به همان امید با او همراه می شوند درحالی که چیزی جز ناامیدی در انتظار آنها نیست.» در مواجهه با شخصیت واقعی این فیلمساز او هنوز هم آن قیافه متفکر و پارانوید خود را حفظ کرده است و حتی به نظر می آید به نسخه عاقل تری از شخصیت سینمایی خود با آن عینک ضخیم کائوچویی، طره موهای قهوه ای و چین هایی بر پیشانی اش تبدیل شده است. خیلی ها می پرسند او چه واکنشی در برابر منتقدانی که دیگر از او حمایت نمی کنند در پیش می گیرد و او می گوید: «من در سی سال گذشته حتی یک کلمه راجع به خودم یا راجع به فیلم هایم نخوانده ام و نمی دانم دیگران چه برداشتی از آنها دارند. حتی به لحاظ اقتصادی از فروش فیلم هایم نیز بی خبرم چون پول آنها به دست حسابدارانم می رسد و من تماسی با آنها ندارم.»
با این حال آلن به اعتقاد خودش سرسخت ترین منتقد خودش است. برخلاف فیلمسازان همقطارش از دهه ۷۰ نظیر مارتین اسکورسیزی، رابرت آلتمن و یا استیون اسپیلبرگ، آلن احساس می کند هیچ وقت نتوانسته بر سایر فیلمسازان تأثیرگذار باشد و می گوید: فکر نمی کنم یک فیلمساز از میان صد فیلمساز راه پیدا کنید که بگوید: «وودی آلن واقعاً بر من تأثیر گذارده بود و من از او الهام گرفته ام. واقعاً پیدا نمی کنید.»
او می گوید علاوه بر فیلم هایی همچون «رز ارغوانی قاهره» یا «زنان و شوهران» معدود از فیلم هایش را دوست دارد اما او در مورد مهمترین فیلم کارنامه حرفه ای اش «آنی هال» که برای او دو جایزه اسکار از جمله اسکار بهترین کارگردانی به ارمغان آورده است می گوید: «از آن بدم نمی آید و از ساختنش در آن زمان لذت بردم اما یکی از فیلم هایی نیست که به یاد می آورم.»
آلن می گوید به ساختن فیلم «رؤیای کاساندرا» افتخار می کند و به آن می بالد، اگرچه خیلی ها علت آن را نمی فهمند. این فیلم با بازی اوان مک گرگو و کالین فارل در نقش دو برادر از طبقه کارگری که عمویشان از آنها می خواهد شریکش را بکشند یکی دیگر از همان تریلرهای آشنای آلنی با همان دغدغه های همیشگی (این بار قتل و پشیمانی) است که در حقیقت نسخه نازل تری از فیلم های بهتر آلن همچون جنایت و جنحه است، اگر تنها بتوان به یک اتفاق جالب موقع فیلمبرداری «رؤیای کاساندرا» اشاره کرد آن اتفاق مربوط به یکی از خاطرات مک گرگور می شود که تعریف می کند موقع تغییر نورپردازی متوجه شده بود که آلن سر صحنه فیلمبرداری چرت زده است. مک گرگور می گوید: «او به دستش تکیه داده بود و اصلاً با ما نبود. کاری که باید می کردیم تمام کردن فیلمبرداری آن سکانس بود.»
اما به راستی دقیقاً از چه زمان بود که مهر وودی آلن از دل هایمان رخت بربست می توان در این یک مورد به زندگی خصوصی او و جنجال آفرینی خبر ازدواج او با سون یی اشاره کرد. در آن زمان آلن توسط مطبوعات مورد آماج انتقادات قرار گرفت و بدنام شد و شاید نوع واکنش آلن به این رفتارهای خصمانه با در پیش گرفتن سکوت بود که به شایعات بیشتر دامن زد. اگرچه در سال ۱۹۹۷ مستندی از باربارا کاپ پله با نام «Wild Man Blues» درباره آلن و فعالیت های او در زمینه موسیقی جز ساخته شد و این تا حدودی اعتبار خدشه دار شده او را از نو به دست آورد اما کار مشابهی برای بالا بردن و یا حتی از نو آفریدن اعتبار او به عنوان یک فیلمساز انجام نشد. دو فیلم تازه او یعنی «پایان هالیوودی» و «سوژه» حتی به سینماهای بریتانیا نرسیدند و کارهای قبلی او همچون «نفرین عقرب یشمی» و «هر چیز دیگر» آنقدر ضعیف تلقی شدند که استقبال خوبی از آنها نشد. روزی روزگاری رونمایی از یکی از فیلم های جدید آلن یک رویداد ملی تلقی می شد اما حال خبر اکران یک فیلم تازه از این فیلمساز به کمتر تب و تابی دامن می زند. با این حال همچون گذشته او به این چیزها اهمیتی نمی دهد. آلن می گوید: «واقعاً هیچ وقت نمی دانم پس از عرضه فیلم هایم چه اتفاقی برایشان می افتد. نمی دانم کجا پخش می شود و یا چه سینماهایی آنها را نشان می دهند. مسئله پخش و توزیع فیلم ها از جمله فیلم های خود من یک مقوله تجاری است و من کمترین علاقه ای به این موضوع ندارم.»اظهارنظرهای آلن اگرچه ممکن است مغرورانه به نظر برسند اما این بهانه خوبی است تا این فیلمساز همین روزها فیلمی درباره خود به عنوان یک نیویورکی ۷۰ و اندی ساله بسازد. او اهمیتی نمی دهد که مردم فکر می کنند بازی او در فیلم های اخیرش یک جور تحمیل نقش به مخاطب بوده است و یا آن که صرفاً به خاطر این که فیلمسازی به زندگی اش معنا می دهد سالانه یک فیلم می سازد و این فیلم ها همیشه واجد بهترین کیفیت ممکن نیستند. آلن در پاسخ به این پرسش که آیا فکر می کند در مقایسه با دهه های ۷۰ و ۸۰ فیلمساز بهتری شده است یا نه می گوید: «دلیلی نمی بینم که حالا بخواهم فیلمساز بهتری شوم. فکر می کنم همان آدم سابق هستم.»
پس از ۱۰ سال زندگی مشترک با سون یی (همسر فعلی آلن) و داشتن دو فرزند دختر از او «آلن» این روزها به یک روتین عادت کرده است. او می گوید: «دوست دارم هر روز همان کارها را بکنم. بلند می شوم، تردمیل می زنم. بچه ها را به مدرسه می رسانم، کار می کنم، کلارینت می نوازم و در همان رستوران های همیشگی غذا می خورم.» برای آلن در این روزها شادترین لحظات موقعی است که در خانه به نوشتن مشغول است و از همین رو جای تعجب نیست که این فیلمساز بهترین نقدهای خود را طی چند سال اخیر نه در حوزه فیلمسازی بلکه برای چهارمین مجموعه داستان های کوتاهش به نام «Mere Anarchy» دریافت کرده است. او معتقد است: «زندگی یک نویسنده، زندگی خیلی خوبی است.»
آلن در حال حاضر در نیویورک مشغول فیلمبرداری فیلم تازه ای است و پائیز امسال نیز پروژه متفاوتی را در دست گرفته است: پلاسیدو دومنیکو از او خواهش کرده است اپرای «Gianni Schicchi» را برای ارکسترفیلار مونیک لس آنجلس کارگردانی کند. او با طنز همیشگی خود می گوید: «مرا برای تقبل این کار هول کردند. مطمئنم از این کارشان پشیمان خواهند شد اما من نهایت سعی ام را خواهم کرد.» حال سؤال اینجاست که در کنار همه این پروژه ها آیا «آلن» به سراغ آن نوع فیلمنامه نویسی و کارگردانی که با فیلم «چه شده، تایگر لی لی » (۱۹۶۶) ما را به دنیای ذهنی یک کمدین شوخ طبع برد خواهد برد او اعتراف می کند: «گاهی فکر می کنم ساختن مجدد چنین فیلم هایی سخت است. مشکل این است که سخت ترین قسمت کار در مورد این فیلم ها نوشتن فیلمنامه آنان است. باید مخاطبت را فوراً بخندانی و تا پایان این فیلم آنها را دائماً به خنده بیندازی. این کار سختی است.»
و شاید این همان مشکلی است که وودی آلن در حال حاضر دارد: «او از خیلی وقت پیش ما را از ته دل نخندانده است!»
مترجم: شیلا ساسانی نیا
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید