یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


خندیدن به خود و زندگی


خندیدن به خود و زندگی
خنده و شادی وقتی حاصل تفکر و اندیشه‌ورزی درباره تناقضات و رخدادهای کمیک زندگی باشد، علاوه بر لذت سرگرم شدن، نهایتا به یک بازخورد فرهنگی هم می‌انجامد. به آن معنا که اگر موقعیت‌ها و موضوع‌های نمایش پس‌زمینه فرهنگی عمیق و ریشه‌داری داشته باشند، می‌توان چنین اجرایی را نمایش زندگی خود تماشاگران هم به حساب آورد؛ یعنی آنها در سالن تئاتر ناظر بر موقعیت‌های خنده‌دار و کمیک زندگی خویش می‌شوند و با شادمانی و آسودگی خیال به همین موقعیت‌های خود می‌خندند. معمولا چنین وضعیت نشاط‌آور و مفرحی در پایان به یک غایت‌مندی الزامی هم شکل می‌دهد، تا جایی که اجرا باب طبع همه تماشاگران واقع می‌شود.
نمایش سی به نویسندگی، طراحی و کارگردانی سارا فرزادفرد که هم‌اکنون در تالار اصلی مولوی اجرا می‌شود، نمونه قابل تاملی از این گونه نمایش‌هاست.
بسیاری از نویسندگان و متفکران معتقدند زندگی گرچه وجوه تراژیک زیادی هم دارد؛ اما جنبه‌های کمیک آن در کل بمراتب بیشتر است و حتی پاره‌ای از تراژدی‌های آن هم کمیک هستند. علت این خصوصیت زندگی به تناقضات فراوانی مربوط می‌شود که همواره در قالب شخصیت، گفتار و رفتار آدم‌ها، نوع و چگونگی حادث شدن رخدادها و نیز در متناقض بودن بسیاری از موقعیت‌ها بروز می‌کند و شناخت و اثبات آنها برای هر انسان هوشمندی امکان‌پذیر است. با توجه به این حقیقت، اگر هنرمند بتواند این تناقضات و رخدادها و موقعیت‌های کمیک را در ساختار نمایشی مناسبی چنان جای دهد که حرکات، دیالوگ‌ها، موقعیت‌ها و حتی نمایه‌های جزیی و کلی صحنه در راستای تسری و القای کمیک اجرا به کار گرفته شوند و نوعی هدفمندی هم بر آن مترتب باشد، در آن صورت می‌توان گفت نویسنده و کارگردان نمایش توانسته‌اند حقیقت کمدی بودن زندگی را عملا به اثبات برسانند و مخاطب را به رخدادها و موقعیت‌هایی که در زندگی خود او پیش آمده یا رخ خواهد داد، بخندانند. ضمنا نمایش به طور همزمان پرسش‌هایی ضمنی را هم در مورد چرایی حوادث مطرح می‌کند و متعاقبا با پردازش بصری و دراماتیک چگونگی رخ دادن آنها، پاسخ‌های لازم را هم در اختیار مخاطب می‌گذارد.
معمولا چنین روندی در هر دو حوزه متن و اجرا شامل یک آغاز، میانه و پایانه است که اگر نویسنده و کارگردان بتوانند در این ۳ مرحله با نگرش و نیز ترفندها و تمهیدات عملی، تماشاگران نمایش را بخندانند و وارد فضای روحی و روانی مفرح، سرگرم‌کننده و همزمان معنادار و دلالت‌گری بکنند، باید به تلاش و ذوق و احساس آنها آفرین گفت.
● ابتکار دانشجویی
آنچه در نمایش سبب شناخت و متمایز شدن جنبه‌های کمیک زندگی می‌شود، آن است که هر داستان و موقعیتی به شکلی موجز به بیان و تصویر درمی‌آید و همین به برجسته‌تر شدن تناقضات و عوامل و عناصر کمیک آن کمک می‌کند.
نمایش سی به نویسندگی، طراحی و کارگردانی سارا فرزادفرد که حاصل توانمندی‌ها و ابتکارات هنری یک گروه دانشجویی است، به یک عرف فرهنگی ساده در خانواده‌های سنتی می‌پردازد، مبنی بر این که طبق سلسله مراتب سنی دختر جوان خانواده همیشه باید پس از خواهر بزرگ‌ترش ازدواج کند.
سارا فرزادفرد به عنوان نویسنده متن این موضوع را با تناقضات خاص آن پیش می‌برد و بعد از آشنایی‌زدایی از این عرف فرهنگی به شکلی منطقی و زیبا به نقض آن می‌پردازد. او ازدواج دختر جوان‌تر را به دلیل موقعیت و فرصت‌های پیش آمده و مناسب برای او بر ازدواج دختر بزرگ‌تر، که ۳۰ سالگی‌اش را پشت سر می‌گذارد و همزمان گیر و گرفت‌ها و دافعه‌های نسبی زیادی هم دارد، ارجح می‌کند.
موضوع با جشن تولد ۳۰ سالگی دختر بزرگ‌تر آغاز و با ازدواج دختر کوچک‌تر پایان می‌پذیرد و هیچ پیچیدگی یا گره داستانی تعلیق‌زایی ندارد؛ زیرا اساسا داستانی در کار نیست و فقط یک موقعیت خانوادگی و اجتماعی به نمایش گذاشته می‌شود. اما رویکرد استقرایی و دقیق به همه اجزا و عناصر متن و نیز انتخاب حالات و دیالوگ‌ها و رفتار مناسب و باورپذیر برای پرسوناژها سبب شده که موقعیت مورد نظر با وجود سادگی، بدیهی است و حتی تکراری بودنش بسیار زیبا و گیرا جلوه کند. ضمنا سارا فرزادفرد بسیاری از ابتکارات و خواسته‌ها و حتی عتاب‌ورزی‌های جوانان را در متن گنجانده و آنها را هم آسیب‌شناسی کرده است.
متن این نمایش به مابه‌ازاءها و حوادث جنبی بیرون از محیط خانوادگی نمایش هم نظر دارد و همین به فضاسازی و باورپذیری اجرا کمک فراوان کرده است. نویسنده از این طریق به موقعیت مورد نظر جامعیت فراگیرتری می‌بخشد. این دقت و توجه به جوانب مختلف موضوع سبب شده که نمایش به هنگام اجرا در هیچ لحظه‌ای از ژانر کمدی موزیکال بیرون نزند و ضمنا همواره رخدادها، دیالوگ‌ها، حالات، ژست‌ها و موقعیت‌های مفرحی را برای خنداندن تماشاگر دربر داشته باشد.
نمایش سی در حوزه کارگردانی، کاربری ابزار صحنه و تلاش برای هرچه بصری‌تر و نمایشی‌تر بودن اجرا تا حد قابل اعتنایی تجربی و خاص به نظر می‌رسد.
آنچه در نمایش سبب شناخت و متمایز شدن جنبه‌های کمیک زندگی می‌شود، آن است که هر داستان و موقعیتی به شکلی موجز به بیان و تصویر درمی‌آیدسارا فرزادفرد از همه عوامل و اجزای تشکیل‌دهنده ساختار نمایش‌های کمدی موزیکال استفاده کرده است. این اجزا و عناصر عبارتند از: اغراق، نقیضه‌نمایی، تغییر حالت‌های ناگهانی، رفتار کمیک، تکرار غیرقابل انتظار در بیان و حرکات، تغییر در لحن، استفاده از حرکات موزون خنده‌دار، بزرگنمایی، کوچک‌نمایی، نمایه‌های تصویری کمیک و کاریکاتور، موسیقی شاد و ضربی و ریتمیک، ژست، وانموده‌سازی و... که می‌توان کاربری تصاویر پرده‌ای اشیاء، مکان‌ها و آدم‌ها را نیز به آن افزود.
صحنه‌ نمایش به سبب استفاده نمایشی و تئاتری زیبا از تصاویر پرده‌ای، گاهی به کتابی شباهت دارد که همزمان با پیشبرد روند اجرای نمایش، اوراق مصور آن از سوی بازیگران ورق می‌خورد: هر صحنه‌ای به شکل یک تصویر پرده‌ای در پس زمینه و حتی کف صحنه اشیاء و ابزار صحنه و نوع مکان را به گونه‌ای کاملا بصری نشان می‌دهد؛ یعنی ابزار صحنه به کمک تصویر و شمایل‌سازی کمیک، کاریکاتور و گاهی هم حتی در قالب ابزار مینیاتوری کوچک برای صحنه طراحی و شکل‌دهی شده‌اند.
سارا فرزادفرد عملا ثابت می‌کند که می‌توان به کمک نقاشی و کاریکاتور و حتی گاهی با ترکیبی از نقاشی و ابزار مینیاتوری که در حقیقت نوعی کلاژ تصویری و صحنه‌ای به شمار می‌رود، صحنه و فضایی بسیار متنوع، بصری و نمایشی خلق نمود.
● تمرین و اجرای مناسب
ترفندها و تمهیدات هنرمندانه و ابتکاری کارگردان، در کل کمدی موزیکال سی را تا حدی فانتزیک جلوه می‌دهد. حرکات بازیگران، میزانسن‌ها، جابه‌جایی‌ها، حالت‌ها، ژست‌ها و دیالوگ‌ها، همگی سنجیده و حساب شده به پردازش درآمده‌اند و نشان می‌دهند که نمایش با تمرینات جدی شکل گرفته است. هر ۴ بازیگر نمایش؛ معصومه رحمانی، مینو ملکی، پرنیان گودرزی و امیر سلطان احمدی به دلیل بازی‌های گیرا، کمیک و زیبایشان در ذهن تماشاگران می‌مانند. آنها از آغاز تا پایان، مخاطبان خود را می‌خندانند، بی‌آن‌که کمترین نشانه‌ای از سبکی رفتار، لودگی یا بی‌مایگی محتوای متن یا اجرا در میان باشد.
نورپردازی محمد اسدی، کاربری معمول خود را داراست، موسیقی شاد، ضربی و ریتمیک نمایش هم که به انتخاب کوروش فرزادفرد تدارک دیده شده به تعمیق محتوای مفرح متن و گیرایی مضمون هر کدام از صحنه‌ها افزوده است.
طراحی و دوخت لباس که از سوی مهرنوش ملکی انجام شده نیز با نوع پرسوناژها و مضمون نمایش همخوانی دارد. استفاده از صداهای جنبی که بیانگر نوع پیام‌رسانی‌های رسانه‌ای است، بر‌محتوای نمایش و ویژگی‌های اجرایی آن افزوده و ضمنا تصویری ذهنی هم از حال و هوای فرهنگی جامعه ارائه کرده است. باید خاطرنشان کرد که تالار مولوی با توجه به نوع چیدمان خاص صندلی‌ها برای این نوع نمایش ظرفیت حضور ۱۴۰ تماشاگر را دارد که در شب هشتم اجرای نمایش حدود ۱۲۰‌تماشاگر در سالن حضور داشتند.
نمایش سی به نویسندگی، طراحی و کارگردانی سارا فرزادفرد که اجرایی دانشجویی به شمار می‌رود، حین نمایه‌سازی‌ها و شکل‌دهی‌های پی‌درپی به طور همزمان به حالات درونی و روانی پرسوناژها نیز نظر دارد و نهایتا موفق می‌شود آنها را روانشناسی هم بکند و همین ویژگی در کل به شخصیت‌پردازی و در نتیجه به باورپذیر شدن آنها منتهی می‌شود، این نمایش زندگی و موقعیت خانواده‌های سنتی و مخصوصا دختران جوان دم بخت آنان را بخوبی بازشناسی، تحلیل و حتی آسیب‌شناسی فرهنگی و اجتماعی می‌کند و از لحاظ اجرا هم قابلیت‌های بالای تئاتر دانشجویی را به نمایش می‌گذارد، می‌توان گفت که در همه حوزه‌های متن، کارگردانی، طراحی صحنه، بازیگری، نور، موسیقی، ‌لباس، چهره‌پردازی و صحنه‌آرایی نمایشی موفق و به‌یادماندنی است و همزمان جزو گیراترین و خنده‌دارترین کمدی‌ها به شمار می‌رود که شایسته و بایسته چند بار دیدن است.

حسن پارسایی
منبع : روزنامه جام‌جم