یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


زنان دربرنامه‌های خودیاری


اعتیاد در چندین سطح فیزیولوژی، افكار، رفتار، احساسات و جهان بینی زنان تاثیر می‌گذارد. اگرچه هر شخص تجربیات ویژه ای در ارتباط با اعتیاد خود دارد اما یك تجربه بنیادی در میان همه آنها مشابه است و آن، عدم كنترل بر رفتار است. اگر رفتار مورد نظر، مصرف الكل یا دارو، آثار مستی، خوردن، عدم توانایی در كنترل هزینه‌ها، قمار یا تمركز كردن روی دیگری به جای خود باشد، عدم كنترل در گذران یك زندگی شاد را در پی دارد. اعتیاد شخصیت را به سطوح نازل می‌كشاند، فرد معتاد نمی‌تواند حقیقت را دریابد یا به آن اذعان نماید و یا مقدم به هر چیز بودن را انكار كند. و این امر یك مشكل ایزوله شدن را به وجود می‌آورد، چنانكه معتاد در دنیای كاذب خود وانمود می‌كند كه دارای كنترل است، اما در داخل، او با یك داستان اصلی ویرانگر، یعنی تمركز بر یك عقیده بی اساس خودكنترلی و خود اعتمادی دست به گریبان است (۱۹۹۳ ,p. ۱۱۵ , Fowler ). و همچنانكه وابستگی به داروی اعتیادآور آشكارا مهم و مهم تر می‌شود، ارتباط با دیگر افراد ضعیف می‌گردد.
برای بازگشت هشیاری، این مراحل باید تغییر كند. با وجود اینكه پژوهشگران فیزیولوژی اعتیاد را بررسی می‌كنند، اجرای مداخلات فیزیولوژیایی تنها به طور نامحسوسی موثر می‌افتد. اما تفكر، رفتار، احساسات و جهان بینی باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد. از آنجا كه اغلب یك معتاد نمی‌تواند خود شخصا به طور موثری به این جریانات عنایت داشته باشد، بنابراین او به كمك اشخاص دیگر احتیاج دارد.گروه های خودیاری برای رفع این نیاز به وجود آمده اند.
این نوشته نگاهی به سه تیپ مختلف گروه های خودیاری موجود برای زنان معتاد خواهد داشت:شیوه دوازده قدمی و دو گروه دیگر كه در واكنش به این مدل دوازده قدمی تاسیس شدند.هم چنین متمركز است بر اینكه چگونه زنان با برنامه دوازده قدمی شناخته شده (الكلی های گمنام) با یكدیگر همكاری متقابل داشته و در سراسر مراحل بهبودی پیشرفت كرده اند..
خودیاری:
اصطلاح گروه خودیاری اصطلاح درستی نیست ( ,p-vili ۱۹۹۲ , Brown )، و شاید حتی تركیبی از كلمات منضاد باشد. معتادان هنگامی كه دریافتند خودیاری با شكست مواجه شده است، برای كمك به افراد دیگر در یك گروه گرد آمدند. برنامه های دوازده قدمی حول محور این اندیشه تهیه شدند. معتاد برای بهبودی باید نسبت به اشیا و اشخاص بیرون از خود واكنش نشان دهد. گروه های خودیاری دیگر مانند Women For Sobriety (هشیاری زنان) و Secular Organizations For Sobriety (سازمان های غیر مذهبی برای هشیاری) در نقطه مخالف عقیده نیاز به كمك، بر "خود شایستگی" تاكید می‌ورزند.
الكلی های گمنام و برنامه های دوازده قدمی
الكلی های گمنام ( A.A ) نمونه اصلی برنامه های دوازده قدمی است كه در سال ۱۹۳۵ شروع شد. این گروه بر اساس تجربیات دو مرد الكلی كه یكدیگر را مجبور به تاب آوردن هشیاری كرده بودند، بنیان نهاده شد. بیل ویلسون و دكتر باب اسمیت كه دریافته بودند، نمی‌توانند مستی خود را خودشان متوقف سازند، برای صحبت كردن در باره تجربیات خود به هنگام مستی، شروع به ملاقات با یكدیگر كردند.
آنها دریافتند كه با كمك یكدیگر و قدرت برتر خود، قادر به حفظ هشیاری خواهند بود. ویلسون قبل از آن در یك جنبش غیر حرفه ای به نام گروه اكسفورد شركت كرده بود، اما آنچه از آن گروه فهمید این بود كه برنامه آنها روحانی است و عقیده داشت كه این برنامه ها (كه منادی دوازده قدمی A.A هستند) كافی نبوده اند.
او دریافته بود كه علاوه بر این برنامه ها به تجربیات یك همنوع الكلی دیگر احتیاج دارد. پیش از وقت معین، گروه های دوازده قدمی دیگری به منظور ارتباط با معتادان دیگر، براساس مدل های A.A به وجود آمدند. معتادان گمنام، بدهكاران گمنام، قماربازان گمنام، پرخوران گمنام، و هم چنین الانان، نارانان و گامانان برای بستگان معتادان، نمونه هایی از حدود دویست گروه مختلف هستند كه به تازگی به وجود آمده اند (۱۹۹۳ Spiegel , ). پ (۱۹۹۶ Makela et al ., ). همه این برنامه ها پیشنهاد می‌كنند كه هر عضو یك راهنمای مخصوص یا اسپانسر از میان اعضا انتخاب كرده، و در جلسات شركت كنند و اصول دوازده قدمی را طبق راهنمایی اسپانسر خود انجام دهند. اغلب معتادان در هر دوره در بیشتر از یك برنامه حاضر می‌شوند.وجه تمایز بین برنامه های دوازده قدمی، عمدتا در موارد فرعی و كمتر مربوط به اصول پایه است. برای مثال پرخوران گمنام ( O.A ) اعضای خود را به داشتن یك راهنمای غذایی و رعایت برنامه های غذایی روزانه دعوت می‌كنند. بدهكاران گمنام ( D.A ) نیز اعضای خود را به مطرح كردن مشكلات دارایی خود با دو عضو دیگر D.A به نام "گروه فشار" تشویق می‌كند، زیرا آنها در داشتن خط مشیی برای دارایی و رهایی از فشار بدهكاری كمك می‌كنند. الانان و معتادان گمنام و گروه " Sex and Love " نیز برای افرادی كه به دیگران اعتیاد دارند، در نظر گرفته شده است. O.A و الانان اكثرا به برنامه های مربوط به زنان گرایش دارند. علی رغم چنین تفاوت هایی از آنجا كه همه گروه ها و برنامه های دوازده قدمی دیگر، از اصول دوازده گانه A.A استفاده می‌كنند همه در یك چارچوب معین قرار دارند. آنها همه بر اساس جلسات راهنما- رهجو، اعتراف به تجربیات اعتیادی، غیرمذهبی بودن، راهنما گرفتن و پرهیزمداری استوار می‌باشند.قسمت غالب طرح فعلی برنامه های دوازده قدم مبتنی بر طرح اولیه A.A است. A.A را هم اكنون می‌توان تقریبا در همه جا و همه وقت یافت، زیرا ۹۷۰۰ گروه در سراسر جهان دارد (۱۹۹۹ A.A , ). اعضای آن بطور متوسط ۷ سال هشیاری دارند و ۴۷ درصد نیز بیشتر از ۵ سال هوشیار بوده اند (۱۹۹۹ A.A , ).اگرچه مردان و زنان در سراسر جهان به طور فزاینده ای از A.A مانند یك اصل برای هشیاری استفاده می‌كنند، گروه های دیگری هم در واكنش به برخی اصول A.A توسعه پیدا كرده اند. بعضی انتقادات از A.A مبنای جنسیتی دارند. زنان گزارش می‌كنند كه به خاطر بیشتر بودن تعداد مردان در جلسات مختلط، یا حتی بدون حضور هیچ مردی در جلسات، از یك فضای مبتنی بر تبعیض جنسی مردانه در برنامه رنج می‌برند. عمده اشكالات دیگر، معطوف هستند به تاكید بر روحانیت در A.A ََ و نیز اصرار A.A بر موضوع عدم كنترل.در ایالات متحده گروه های WFS (در سال ۱۹۷۵) و SOS (در سال ۱۹۸۶) به وسیله افرادی كه برای اصلاح مشكلات A.A تلاش می‌كردند، تاسیس شدند. مشكلاتی از قبیل جنسیت، خدا و مفهوم ناتوانی و عجز.مساله جنسیتی: هشیاری زنان
خاستگاه مردانه A.A و زمینه اجتماعی تفكر تبعیض جنسی كه از دهه ۱۹۳۰ شروع شد، به طور كلی، اثراتی در A.A و برنامه های دوازده قدمی باقی گذاشت.قدرت برتر A.A به مثابه خدای جنس مذكر تفسیر شده است. در اولین نوشته های A.A كه شامل اولین بخش از " كتاب بزرگ" است، یك طرز تفكرتبعیض جنسی مشاهده می‌شود، گرچه به تازگی معتادان تمایل بیشتری برای دوستی با جنس مونث دارند. ادبیات فعلی A.A تقریبا به وسیله مردان نوشته شده است (۱۹۹۶ Makela al et . ). و اگرچه این اساس جنسی نزد خدمتگزاران جلسات پنهان شده است (كارهایی مانند درست كردن قهوه، تمیز كردن و چیدن صندلی ها در جلسات به طور مساوی بین زنان و مردان تقسیم شده است) اما رده های بالاتر تشكیلات A.A كاملا در دست مردان است (۱۷۶. , p ۱۹۹۶ Makela et al , ).علاوه بر این، زنان پیوسته در اقلیت بوده اند، با این حال، اعضای A.A شاهد رشد اقلیت زنان از ۲۲ درصد در سال ۱۹۶۸ به ۳۴ درصد در سال ۱۹۹۸ بوده اند (۱۹۹۶ (Makela et al, ۱۱ درصد اعضای A.A را گروه سنی ۳۰ سال و پایین تر تشكیل داده اند كه زنان از این درصد سهم بیشتری دارند.یعنی ۳۸ درصد (۱۹۹۹ A.A . ). البته بر اساس برنامه های A.A علت بالاتر بودن درصد مردان در A.A شاید مربوط به اپیدمولوژی الكلیسم باشد و به همین علت، زنان در میان الكلی ها به عنوان یك اقلیت قرار گرفته اند. آمار این اقلیت از ۱۳ درصد تا ۲۶ درصد متغیر است و بستگی دارد به موازینی كه برای تشخیص وابستگی به كار رفته است (۱۹۹۲ Grant , ).از آنجا كه این موضوع، یعنی نفوذ بیشتر مردان در جلسات، می‌تواند باعث ناراحتی و عدم آسایش برای برخی زنان الكلی باشد، "كوكر" (۱۹۹۷) و" كاسكوتا" (۱۹۹۴) به برخی از مشكلات پنهان زنان در گروه های مختلط اشاره می‌كنند. شاید بیشتر زنان احساس كنند كه صحبت در باره وضعیت شان در حضور مردان بسیار سخت است. برخی از زنان نیز شاید به جای توجه به مشكلات خودشان، ترجیح دهند كه به خاطر احترام گذاشتن به مردان با آنها موافق باشند و آنها را تحسین كنند، مخصوصا جلساتی كه در آنها مردان بیشتری نسبت به زنان حضور دارند. زنان با مزاحمت جنسی، مانند حرف های ناشایست، ناراحت كننده و مسخره كننده در جلسات روبرو می‌شوند، مخصوصا وقتی موضوعات جنسی مردان مورد بحث قرار می‌گیرد (سیزدهمین گام). در پاسخ به چنین مشكلاتی، تعدادی ازجلسات A.A مخصوص زنان در ایالات متحده توسعه یافت.با وجود رشد جمعیت زنان در A.A ، جامعه شناسی به نام دكتر "جین كرك پاتریك" عقیده دارد كه اصول اساسی A.A در مورد زنان صدق نمی‌كند.او دریافت كه آموزه های A.A در مورد عجز و ناتوان دانستن خود عملا مشكلات روانی معمول زنان در یك جامعه مردسالار را تشدید می‌كند. بر طبق گفته كرك پاتریك زنان جهت افزایش اعتبار خود و تقلیل گناه و شرمساری، به خود اتكایی و باور توانا بودن برای احیای خود احتیاج دارند. او جنبش هشیاری زنان ( WFS ) را مبتنی بر در این اصل اخلاقی یافت. تعداد اعضا در WFS اندك است، چنانكه در ۱۹۹۱كل اعضا شامل تنها ۸۲۲ زن می‌شد (۱۹۹۴ Kaskutas , ). گرچه اندازه كوچك گروه ها حتی در پایتخت، نوعی مبارزه طلبی را برای پیدا كردن و شركت در جلسات به وجود می‌آورد، فرصتی را هم به منظور یك بررسی ارزشمند در مورد تعهد اعضا نسبت به فلسفه WFS ایجاد می‌كند.
اهداف مشترك A.A و WFS عبارتند از: خویشتن داری از الكل و نیز اتكا بر قدرت شخصی. اما فرضیات آنها در باره چگونگی رسیدن به این اهداف متفاوت است. براون توصیفگر A.A در این باره نوشته است كه " در اصل A.A پارادوكسی وجود دارد : افراد با پذیرش عدم كنترل- واگذاری، می‌توانند مبنایی برای مختار شدن را شكل دهند (۱۴۰ .p. ۱۹۹۳ ( Brown , WFS در مقابل، این عقیده استوار شده است كه زنان برای باور این مطلب كه دارای اختیار هستند نیازبه حمایت مستقیم دارند.
در مخالفت با اولین قدم A.A كه می‌گوید"ما اقرار كردیم كه در مقابل الكل عاجزیم و اختیار زندگی مان از دستمان خارج است.اولین اعتقاد WFS چنین است:" من مشكل مصرفی دارم كه سابقا هم داشته ام" (۱۹۹۴ Kaskutas , ).باور WFS این است كه در هم آمیختن كنترل با عدم كنترل، در حقیقت با یك بازی هوشمندانه با كلمه"دارد"همراه است. مساله "داشته ام" با" هم اكنون "دارم" نیز مانند جملات "حالا من آن را در كنترل دارم" و " من مشكل عدم كنترل دارم" قابل تفسیر است.
قدم دوم در A.A چنین است: " به مرور ایمان آوردیم كه نیرویی مافوق می‌تواند سلامت عقل را به ما بازگرداند"و قدم بعدی در ادامه این ایده چنین می‌گوید كه" قدرت فردی برایتغییر خود بدون كمك قدرت بیرونی محدود و ناتوان است". در مقابل این مساله، عقیده WFS عمدتا آشكار ساختن این موضوع است كه شخص به صورت بالقوه بدون كمك قدرت بیرونی می‌تواند رفتار خود را كنترل كند. برای مثال باور سوم WFS این است كه" خوشبختی وضعیتی است كه در آن، من مایل به رشد كردن باشم." یا باور چهارم كه" من موجودی هستم كه فكر می‌كنم" و باور پنجم" مشكلات صرفا تا بدان جا مرا می‌آزارند كه من به آنها اجازه می‌دهم." و عقیده دوازده WFS نیز می‌گوید" من یك زن توانا هستم و وقت بیشتری برای زندگی می‌گذارم".البته معنویت در WFS مغفول نمانده است. در باور هشتم توضیح داده می‌شود كه"هدف اصلی زندگی، رشد احساسی و روحانی است". اما WFS قدرت را تنها در شخصیت زنان می‌بیند (من)، در حالی كه A.A قدرت را در یكموجود برتر (خداوند، چنان كه ما او را می‌یابیم) آن هم در قالب یك گروه (ما).
ذكر این نكته مهم است كه A.A نمی‌گوید یك زن الكلی در همه جنبه های زندگیش كاملا عاجز است، برطبق عقیده A.A یك فرد الكلی نمی‌تواند كنترلی بر ادامه مصرف خود داشته باشد. اگرچه A.A این نكته را كه فرد مقداری كنترل نسبت به دیگر جنبه های زندگیش دارد، تكذیب نمی‌كند. "دعای آرامش" كه ستون A.A به حساب می‌آید، نشان می‌دهد كه قدرت انسان در مقابل قدرت برتر نهایی، محدود است.
" خداوندا آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را كه نمی‌توانم تغییر دهم، شهامتی تا تغییر دهم آنچه را كه می‌توانم و دانشی كه تفاوت این دو را بدانم (۲۱۰ ,p, ۱۹۸۵ Brown ).
اگرچه A.A و WFS اساسا نگرش های مخالفی در باره قدرت مطرح كرده اند، در عمل، زنان قادرهستند هر برنامه ای را در زمان واحد استفاده كنند. "كاسكوتاس" از تجزیه و تحلیل یك تحقیق در سال ۱۹۹۲ در باره عضویت كامل در WFS چنین گزارش می‌دهدكه زنان به این علت به WFS تمایل دارند كه آنجا را مكانی امن برای بیان احساسات و مطرح كردن مسایل زنانه شان می‌دانند (۱۹۹۴, p. ۱۹۰).
بیش از دوسوم پاسخگویان با این عبارت كه" WFS آنها را هشیار نگه می‌دارد "هم عقیده بودند، اما در پاسخ به یك سوال باز در باره فواید WFS هیچ عضوی نگفته است كه آنچه از WFS به دست می‌آورد، هشیاری است" (۱۹۳ ( Italics in original .p. ۶۰درصد پاسخگویان در تایید WFS در باب رهایی گفتند: كه آنها احساس می‌كنند كه باید بدون رفتن به جلسات WFS هشیار بمانند! در حدود یك سوم از پاسخگویان گفتند: در جلسات A.A نیز شركت می‌كنند، بیشتر آنها می‌گویند" A.A یك بیمه نامه در مقابل عود می‌باشد". این پاسخ ها نشان می‌دهد كه دست كم برخی از زنان شركت كننده در WFS احساس می‌كنند كه گروه به تنهایی برای كمك به هوشیاری آنها كافی نیست و آنها برای حمایت و پشتیبانی به A.A روی آورده اند.
آیا لازم است زنان یك برنامه خودیاری منحصرا زنانه بر پایه عقاید فمینیستی بنا كنند؟ بی تردید تفاوت هایی بین مردان و زنان معتاد وجود دارد. از نقطه نظر قانونی-سیاسی، اندك افرادی منكر آن هستند كه در تمدن غربی، همانند اكثر نقاط جهان، زنان یك گروه تضعیف شده هستند، و عواقب این غیرقدرتمندی هنوز روی زنان تاثیر گذار است. از منظر فیزیولوژی بدن زنان در مقایسه با مردان مقدار كمتری آب دارد، بنابراین با مقدار كمتری الكل بیشتر مست می‌شوند.
به این دلیل، الكلیسم در زنان هنگامی كه شروع می‌شود تا حدودی سریع تر پیشرفت می‌كند (۱۹۹۴ Blume , ).از لحاظ آسیب شناسی، زنان بیشتر مایل به نوشیدن، وابستگی به همسر، معشوقه، فامیل و دوستان هستند (۱۹۹۷ Coker , ) و بیشتر به وسیله بستگان فامیل جهت به دست آوردن هشیاری تشویق می‌شوند (۱۹۹۶ Makela et al ., ). زنان بیشتر عاشق این هستند كه برای درمان افسردگی و بیماری روانی، الكل مصرف كنند (۱۹۹۷ Coker, ). و به گفته "كوكر" زنان الكلی كمتر در مقدار نوشیدن رعایت می‌كنند، آنها بیشتر اضطراب دارند و نسبت به مردان احساس گناه بیشتری در مورد مصرف شان دارند (۲۷۴ p. ).
- اما با وجود این تفاوت ها، ویژگی اساسی الكلیسم در زنان و مردان مشابه است. در شماره چهارم برنامه تشخیص و آماری اختلال ذهنی جنسیت مانوئل (انجمن روان پزشكی آمریكا ۱۹۹۴) پنج مورد از هفت مورد موازین وابستگی (بی هیچ تمایزی از لحاظ جنسیت) مستلزم عدم كنترل است.اصل یك و دو (تحمل و خودداری كردن) مربوط به برای مراحل فیزیولوژی فراتر ازكنترل آگاهانه است. اصل ۳ یك اصل را در " مرحله ای بالاتر از تصمیم" قبول دارد. اصل چهارم" اشتیاق مداوم یا تلاش بی نتیجه برای قطع، پایین آوردن یا كنترل استفاده از مواد" و اصل ۷" ادامه استفاده را " به رغم آگاهی از مشكل فیزیكی یا فیزیولوژی مصرف طولانی یا عود كننده كه احتمال برانگیخته شدن یا تحریك شدن به وسیله مواد را دارد (۱۸۱ p. )، به عدم كنترل رفتاری ارجاع می‌دهند. با این حال، هنوز برنامه WFS معتقد است پذیرفتن ضعف و عجز و متمركز شدن روی آن، برای زنان مضر می‌باشد. این فرض آشكاركه زنان برخلاف مردان، برای پذیرش عدم كنترل و احساس دردناك همراهی با آن، ضعیف هستند، نمونه دیگری از تبعیض جنسی را با امكانات بالقوه برای آسیب رساندن جدی به زنان معتاد نشان می‌دهد.موضوع خدا: سازمان غیر مذهبی هشیاری
SOS یك گروه مختلط جنسی است كه در سال ۱۹۸۶ به وسیله "جیمز كریستوفر" تاسیس شد. به گفته Dupont و ( Chappel ۱۹۹۹ ) SOS در حدود ۲۰ هزار عضو و بیش از ۲ هزار جلسه در ایالات متحده دارد. كریستوفر خودش از طریق A.A به هشیاری رسیده بود، اما با آنچه در A.A دیده بود مانند" تاكید بر توجه به خداوند و مذهب مخالفت می‌كرد (۲۸۳ P, ۱۹۹۶ Connors&Demen ). او SOS را با هدف داشتن یك گروه خودیاری،مانند A.A منتها براساس اولویت مفهوم هشیاری در عوض مفهوم قدرت برتر در A.A شروع نمود. هدف او تاكید بر تفكر و كنار گذاشتن ایمان بود.گرچه گروه های فردی لازم نیست به هیچ ساختار مخصوصی وفادار بمانند اما SOS قالب خاصی را برای جلسه پیشنهاد می‌نماید. یك راه پیشنهاد شده در این قسمت آن است كه SOS علاقه مند ارایه شیوه ای برای دستیابی به هشیاری است. یك نوع آمادگی برای این شیوه ها وابسته بودن به اعتقادات مذهبی یا ماورای طبیعی (الهی) است. ما كثرت و تعدد را تحسین می‌كنیم. و همان طور كه ابراز احساسات را تشویق می‌كنیم، تفكر خردمندانه و معقول را نیز ترغیب می‌نماییم. ما هر كدام مسوولیت هشیاری شخصی مان را بر مبنای یك اصل روزمره قبول می‌كنیم. تمركز ما بر اولویت پرهیز از الكل و دیگر داروهای موثر بر ذهن است... در این جلسات، تجربیات، آگاهی، اندیشه و احساسا تما ن را مطرح می‌كنیم(۱۹۹۶ ,PP. ۲۸۳-۲۸۴ Conners&Dermen , ).
- چند درصد از اعضای SOS را زنان تشكیل می‌دهند؟ آیا اعضای SOS برای حفظ هشیاری خود گرایشی به استفاده از آن دارند، یا مانند اعضای WFS آنها به A.A هم احتیاج دارند؟ این سوالات در یك نظرسنجی از شاخص احساسات اعضا در باره نقش هدایت گری SOS به وسیله Dermen و Connors مورد توجه قرار گرفته اند (۱۹۹۶).گرچه اعضای SOS نمی‌توانند مستقیما ارزیابی شوند، زیرا جلسات SOS لیست اعضا را نگه نمی‌دارد، با این حال دفتر مركزی فهرستی از مشخصات گردانندگان جلسات SOS و علاقه مندان به برگزاری این جلسات را نگه می‌دارد. بیش از ۳۵۰ اسم در این لیست سازماندهی شده بر اساس مناطق جغرافیایی ۲۰۰ نفر به عنوان نمونه انتخاب شده بودند (مطابق با تعدادی از اسامی برای هر منطقه جغرافیایی) و پرسش نامه ها برای این نمونه ها فرستاده شدند. از این ۲۰۰ پرسش نامه ۱۵عدد برگردانده شدند. گرچه این نوع نمونه كوچك شاید به طور كلی و به اندازه كافی توانایی توصیف SOS را نداشته باشد، اما احتمالا از افراد مخصوصا علاقه مند به برنامه SOS تشكیل یافته است. زیرا آنها در آغاز كار علاقه مند بودند كه یا گروه جدیدی را راه انداخته بودند. از ۱۵۸ پرسش نامه برگردانده شده ۲۷ درصد را زنان پاسخ داده بودند.یعنی چیزی حدود یك سوم تا یك چهارم از اعضای SOS ، آماری قابل مقایسه با ۳۴ درصد از زنان در A.A . هم چنین در WFS ، ۳۰ درصد از پاسخگویان موافق شركت در گروه A.A بودند و بیش از نیمی از پاسخگویان گفته اند كه در بیش از یكصد جلسه A.A شركت نموده اند.بیش از نیمی از پاسخگویان گفته اند كه آنها متوجه سودمندی A.A در حفظ هشیاری شده اند( ۱۹۹۶ Conners&Dermen , ).
بنابراین مانند اعضای WFS تعداد قابل توجهی از اعضای SOS نیز احساس می‌كنند كه به A.A احتیاج دارند و قادربه استفاده از برنامه های A.A همراه با برنامه SOS هستند، هرچند اختلاف اساسی در فلسفه بین دو برنامه وجود دارد.
برخی زنان احساس خوبی نسبت به برنامه های دوازده قدمی نداشته و قادر به استفاده از آنهانیستند.گاهی اوقات مشكلات برآمده از یك سوء برداشت از برنامه های دوازده قدمی هستند، برای مثال سوء برداشت دیدگاه SOS از اعتقادات مذهبی یا الهی كه در A.A وجود دارد."پاره ای مشكلات نیز به ویژگی های واقعی برنامه باز می‌گردد، از قبیل اینكه مردان بیشتری به عضویت A.A در می‌آیند و بر ادبیات و فضای آن نیز تاثیر می‌گذارند. عده ای هم در خطر انگ اعتراف به عدم كنترل قرار دارند. برای معتادانی كه نمی‌توانند از برنامه های دوازده قدمی استفاده كنند، هر گروه خودیاری متمركز بر خویشتن داری می‌تواند سودمند باشد. به هر حال برنامه های دوازده قدمی، مداخلات در سطوح موثر و چند جانبه شناخت نگر، رفتارگرا، فلسفی و روحانی را پیشنهاد می‌كند. معتاد به برگزیدن و انتخاب قسمت هایی از برنامه كه به نظر می‌رسد سودمند باشد، تشویق می‌شود، همچنانكه در شعار اظهار می‌كند" آنچه را كه دوست داری قبول كن و مابقی را رها كن". برنامه دوازده قدمی یك اصل فراگیر برای هشیاری تدارك می‌بیند.

A.A و مراحل بهبودی:
از آنجا كه A.A اولین و بزرگ ترین برنامه دوازده قدمی است، این بحث می‌خواهد بر A.A و چگونگی كاركرد آن برای زنان در طول مراحل مختلف اعتیاد و بهبودی یعنی مرحله مصرف، انتقال (گذر)، بهبودی اولیه و بهبودی طولانی مدت، تمركز كند (۱۹۹۵ Brown ). برای هر مرحله ما وابستگی فرد الكلی به الكل و وابستگی او به A.A را نشان خواهیم داد.
مرحله مصرف:
در طول مرحله مصرف، یك زن الكلی در حال مصرف افراطی است. او رابطه ای عاشقانه با الكل دارد، حتی با وجود اینكه به طور هم زمان كنترل روی مصرف و زندگی خود را از بدهد. در این مرحله او از اندیشه شركت در A.A شدیدا امتناع می‌ورزد. یك فرد الكلی در مرحله مصرف با نیاز مصرف الكل بیشتر در زندگیش مواجه است بدون آنكه در باره كنترل خود نگرانی عمده ای داشته باشد (۱۹۹۵ Brown , p۳۱. ). او تا زمانی كه می‌تواند ادامه دهد، مصرف خود را توجیه می‌كند و به همین دلیل نیازمند انكار الكلی بودن خویش است.
A.A اعتیاد فعال را " افسار گسیخته بودن خود" توصیف می‌كند، كلماتی واضح برای توصیف ناكامی بزرگ از عملكرد خود. چنانكه Spiegel و Mulder (۱۹۸۶) عملكردهای خود در مواجهه با تجربه واقعیت كنترل و تنظیم تمایلات طبیعی، فرآیند تفكر و مقاومت در برابر نقایصی همچون مصرف خارج از كنترل فرد الكلی را یادآور شده اند. یك فرد الكلی مصرف كننده تنهایی وحشتناكی را احساس می‌كند، او یك داستان اصلی مخرب را پشت یك خود دروغین مخفی می‌كند. موضوعات اصلی این داستان" تقاضای افراطی برای اعتماد به نفس، نیاز شدید به كنترل خود و دیگران و نیاز سیری ناپذیر به الكل می‌باشد (۱۹۹۳ , p ۱۱۵ . Fowler , )به عقیده " Fowler " خستگی، دلهره و فقدان شناخت واقعی كه تلاش های فرد را به حفظ خود دروغین معطوف می‌دارد و با آن داستان اصلی زندگی می‌كند جملگی فرد را به اتكا به الكل به عنوان بی حس كننده ای علیه درد و كاتالیزوری برای خود انگیختگی و شناخت می‌كشانند (۱۱۵ p. ).الكل اولین وابستگی احساسی یك فرد الكلی است. " كارولین ناپ" (۱۹۹۶) یك زندگی نامه شخصی (ترازنامه) گویا از الكلی بودن خودش نوشته و اسم آنرا گذاشته است"نوشیدن: یك داستان عاشقانه". خود، دوستان، شغل، بستگان و حتی فرزندان به خاطر وابستگی به شراب، كنار گذاشته می‌شوند.اگرچه فرد الكلی هنوز احساس می‌كند كه نوعی وابستگی به آنها دارد." من یك بار از زنی شنیدم كه یك فرد الكلی، بخشی از وجودش كاملاجذب الكل خواهد شد..... وقتی شما می‌گویید خداحافظ مشروب، آن مجذوبیت نمی‌میرد. در مرحله مصرف، تصویر ذهنی زنان از A.A آنها را بیمناك می‌سازد لذا آن را همچون دشمن می‌بینند. A.A حقیقت اعتیاد و ترك آن را بیان می‌كند، همچنانكه احساس عمیق حقارت اذعان به عدم كنترل را به همراه دارد. بیشتر زنان در مرحله مصرف كه فریب خورده اند و یا تحت فشار یا اجبار به شركت در یك جلسه وادار می‌شوند، بیشتر مایل هستند تا از دیدن یا پذیرفتن شباهت هایی بین خودشان و دیگر اعضای A.A در جلسه خودداری كنند و در عوض، روی تفاوت های ظاهری تمركز كنند. دلایل دور ماندن آنها از A.A و ادامه مصرف در ادامه شرح داده می‌شود.
اگرچه زنان ضمن آنكه در بهبودی پیشرفت می‌كنند، ناچار به قبول تفاوت ها می‌شوند اما برخی در قبول این تفاوت ها سرسخت تر از دیگران هستند. نژاد و قومیت می‌تواند كانون تفرقه باشد. چنانكه یك زن سیاه گفته است" من آرزو می‌كنم افراد سفیدپوست بیرون از جلسات ما بمانند. من نمی‌خواهم در یك جلسه سفید پوست بایستم و بگویم "من امروز نگران و مضطرب هستم (اعتماد به نفس ندارم)، چون من یك سیاه پوست هستم و احتیاج دارم كه در این باره صحبت كنم."من احتیاج به مكانی برای صحبت كردن دارم.( ۱۹۹۴ ,p ۵۶۹ Hall , ).
تشخیص موقعیت جنسی نیز نكته قابل توجهی است. یك زن همجنس باز می‌گویدكه اسپانسر او(كه او هم خود یك همجنس باز است) بر اساس آموزش و یادگیری، احساس خود را فرو نشانده است (۱۹۹۴ Hall , ).شركت كردن در جلسات مختلط، مخصوصا در اولین روزهای آشنایی با A.A شاید موجب شود تازه واردان احساس بی اعتنایی كمتری نسبت به برنامه داشته باشند.هنگامی كه یك معتاد الكلی به طور زننده ای A.A را كنار می‌گذارد، در یك سطح عمیق او شاید متوجه چیزهای مثبتی مانند مهربانی، خنده و گریه هم شده باشد. زنان در بهبودی گاهی اوقات می‌فهمند كه خاطرات این مشاهدات سرانجام تاثیر خود را در هشیاری آنها خواهد گذاشت و در نهایت قسمتی از داستان بهبودی آنها خواهد شد.
مرحله انتقال:
در مرحله انتقال، زن بین دو عالم مستی و هشیاری معلق است. تجربه او از A.A به عالمی كه در یك زمان معین به سر می‌برد بستگی دارد. در مرحله گذار، معتاد هنوز الكلی، پیوسته از وابستگی به الكل به سوی خویشتن داری حركت می‌كند(۱۹۹۵ Brown , ). این مرحله زمانی شروع می‌شود كه دردسرها و مشكلات مصرف الكل بر فواید آن غلبه می‌كند.فرد به منطق نفوذ ناپذیری كه از اعتیاد حمایت می‌كند شك می‌كند و یا با مساله ای كه نمی‌تواند آن را نادیده انگارد، مواجه می‌شود"(۱۹۹۵ ,p. ۳۴ Brown , ). وظیفه فرد الكلی در این مرحله آن است كه به تدریج خود را از علاقه اصلی اش كه همان الكل است جدا سازد. این موضوع انتهای قضیه را نشان می‌دهد.این جدا شدن تقریبا غیر ممكن است مگر اینكه یك وابستگی جدید بتواند جایگزین آن شود. در مباحث "براون" اشخاص از وابستگی به یك موضوع به عدم وابستگی حركت نمی‌كنند، در حقیقت اینجا مساله ای به نام عدم وابستگی وجود ندارد(۱۹۹۵ ,p. ۱۴۵ Brown , ).در مرحله مصرف زن الكلی امكان دارد به اشیای كهنه و بی مصرف و پاره پاره كه از عدم پذیرش(انكار) او ناشی می‌شود، چنگ بزند. امكان دارد به A.A با همه نیرومندیش بی میل شود و امكان دارد بسیاری توضیحات مستدل ارایه دهد كه به چه علت او نباید از مردم انتظار داشته باشد كه به عقب برگردد. هم چنین امكان دارد به حضور در جلسات مایل باشد،با عده ای افراد همدم شود، تصویر مثبتی از برنامه احساس كند و سپس به خانه برود و دوباره الكل مصرف كند.مرحله بهبودی با پرهیز از استعمال الكل شروع می‌شود. یك فرد الكلی مصرف را متوقف می‌كند و همچنان كه دنیای او هنوز پیرامون دوره پوچی و بیهوده ای الكل سیر می‌كند، احساس خلا، پوچی و نیازمندی بیش از حد به او دست می‌دهد . در این هنگام امكان دارد در عین ناامیدی به A.A برگردد و آماده پیوستن به آن شود.برنامه ۱۲ قدمی خود را به منزله یك موضوع جدید برای وابستگی به جای الكل و دیگر اعتیادها پیشنهاد می‌كند. N.A این موضوع را به اختصار در شعار خود" مردم را بپذیرید، نه اینكه با آنها برخورد كنید"گنجانده است(۱۹۹۳ Brown , ( Spiegel و ) Straussner ۱۹۹۶) سیر تدریجی اعتیاد از میان دوازده قدم را به مراحلی از شكاف شخصیتی (رهایی شخص)از انسان نابالغ تشبیه كرده اند. Mahler , Pine و(۱۹۷۵ Bergman )نیز بر همین عقیده بودند.در طول این مرحله یك نوع وابستگی "همزیستی" در A.A به هشیاری كمك می‌كند و آن را آسان می‌كند. زیرا چنین وابستگی ای می‌تواند جانشینی برای اعتیاد باشد. آرمان گرایی و وابستگی به اسپانسر(راهنما) و برنامه، پدیده هایی هستند كه همزیستی را توسعه می‌دهند. به همین جهت،یك زن در حال بهبودی گفته است "وقتی اینجا را پیدا كردم در دوره ای از بهبودیم، راهنماهای من انسان های فوق العاده ای بودند، آنها خدایان من در A.A بودند( , ۱۹۹۳ ,p. ۱۳۱ Fowler ). ملحق شدن به برنامه می‌تواند به طور تدریجی یا ناگهانی اتفاق بیفتد. "جوانا" یك وابستگی غیرمنتظره را توضیح داده است."جوانا" اولین بار وقتی به جلسه رفت به آرامی در جایی نشست و بدون صحبت با شخص دیگری به سرعت آنجا را ترك كرد. طی مدت سومین جلسه اش، سخنان زنی را شنید و قویا با او احساس همدلی می‌كرد و پس از مدت ها برای اولین بار با او احساس راحتی و امنیت را تجربه می‌كرد. این زن به او گفت: "جوانا ادامه بده و برنامه را دنبال كن." "جوانا به خانه رفت و همه بطری های مشروب را دور انداخت."او دیگر هرگز مصرفی نداشت.جوانا.......آنجا را كمال مطلوب دانست و جذب دوستان، راهنما و برنامه اش شد (۱۹۹۶ .pp. ۳۰۵-۳۰۶ Straussner&Spiegel , ).
اگرچه"جوانا" توانست به سرعت و بدون گرفتاری، وابستگی عمده اش را به A.A منتقل كند، اما مراحل وابستگی به A.A برای زنان دیگر اغلب مشكل تر است. پیشینه ای از سركوب اجتماعی، نادیده انگاشته شدن یا آسیب می‌تواند اعتماد به سیستم را خراب كند. وابستگی به معتادان مذهبی(كه به تكالیف دینی خود عمل می‌كنند) یا افراد بیمار دیگر نیز می‌تواند مانع قوت وابستگی به A.A باشد.
برای اشخاصی با پیشینه فشار اجتماعی به خاطر موقعیت جنسی،نژادی،قومی،مذهبی یا عوامل اقتصادی- اجتماعی،مساله وابستگی به A.A می‌تواند موجب تضاد درونی شود(۱۹۹۴ Hall , ).
این امر می‌تواند برای پیوستن به برنامه A.A مخصوصا در مراحل اولیه بهبودی، مانعی را به وجود آورد، یك زن همجنس باز كه در باره باختن هویت زندگیش به ستوه آمده بود چنین می‌گوید" A.A جزوه های كمی در باره كسانی كه همجنس باز نامیده می‌شوند دارد. بنابراین شما فكر می‌كنید كه ما متقاوت هستیم؟ خوب، شما درست حدس زدید. ما متفاوت هستیم! من عقیده دارم ما یك گروه از مردم بسیار ستمدیده و مظلوم هستیم كه با افراد ناهمجنس خواه در این فرهنگ تفاوت داریم. كوچك و ساده جلوه دادن این مطلب بسیار خطرناك است، این بزرگ ترین نگرانی من است. A.A این تفاوت را كاهش می‌دهد. به هر حال، A.A برای زنان همجنس باز امن نیست(۱۹۹۴ .p. ۵۶۶ Hall ).در مقابل، همجنس باز دیگری در باره توانایی گروه های خاص دیگر برای بیش از حد تاكید كردن روی تفاوت ها نگران بود. او با جلسات همجنس بازان مشكل داشت و احساس می‌كرد كه آنها بیشتر شبیه یك گروه هم جنس باز رپ هستند تا ) A.A ۵۶۵ p ).
این موانع برای ملحق شدن به A.A ضرورتا حل نشدنی نیستند، مخصوصا در رابطه با مراحل بهبودی.. زنانی كه جرات كردند در جلسات شركت كنند اغلب بر اساس مسایل مشترك الكلیسم و نیز عمل بهبودی می‌پذیرند كه"بر اساس راه های زندگی مردم" رفتار كنند(۱۹۹۴ . ۵۶۳ Hall p, ).
پیشینه مشكلات عاطفی و ضربه روحی هم چنین می‌تواند مورد بحث باشد،"لوییزا" و "ملانی" نمونه هایی را توضیح می‌دهند.
لوییزا
والدین افسرده لوییزا قادر نبودند عشق او یا ابراز احساسات او را برانگیزند.. پدر او برای كار اقتصادی همه هفته به سفر می‌رفت و تعطیلات آخر هفته نیز یا در اتاقش می‌خوابید یا مطالعه می‌كرد. مادر او نیز می‌نشست و به بیرون از پنجره خیره می‌شد یا با سرسختی كارهای خانه داری را انجام می‌داد. هنگامی كه لوییزا موقعیت مناسب كاری خود را به خاطر مصرف الكل از دست داد، مصرف را كنار گذاشت و در A.A حضور پیدا كرد، نتوانست عشق عرضه شده از سوی دیگر افراد داخل جلسات را تحمل كند.وضع احساسی او تضعیف شده بود.. لوییزا ناخودآگاه شروع به مقایسه احساسات ابراز شده توسط دیگران در A.A با اهمال كاری والدینش نسبت به خود كرد. و نتوانست جلوی گریه خود را بگیرد.او قادر به شركت در جلسات A.A نبود. با این حال، در طول ۸ سال روان درمانی خود هشیار باقی ماند. او در طول روان درمانی خود تمایل به هشیاری در زندگی را آگاهانه دریافته بود و در نهایت، به منظور حفظ هشیاری اش راضی به انتخاب A.A شد.
ملانی
ملانی كه پیشینه آسیب روحی را در اوایل زندگی خود داشته، هنگامی كه شوهرش او را تهدید به جدایی می‌كند، درصدد برمی‌آید تا در یك مركزاعتیاد به روان درمانی فردی بپردازد. او به پیشنهاد درمانگرش در یك جلسه A.A شركت كرد، اما با خشم و غضب از حضور در دومین جلسه امتناع ورزید. او از وجود یك برنامه مردانه گلایه نمود و اصرار آنها را بر ضعیف بودن افراد مسخره كرد. او هم چنین در جلسات WFS شركت نموده بود اما به مصرف ادامه داده بود و اصرار داشت كه می‌تواند مصرف خود را كنترل كند درحالی كه به وضوح این امرخارج از كنترل او بود. ملانی توسط پدر خود مورد آزار جنسی قرار گرفته و اكنون برای فایق آمدن بر اضطراب، اندوه و خشم زیاده از حد خود، الكل مصرف می‌كرد. اعتراف به ضعف نسبت به الكل، به معنی مواجهه با ضعف نسبت به شراب بود. وی به جهت ناتوانی در مواجهه با این مشكل، به مصرف ادامه داده و روان درمانی خود را كنار گذاشت و برای پیگیری برنامه همچنان سردرگم باقی ماند. وابستگی های مخرب به ویژه نسبت به دیگر افراد الكلی می‌تواند مانعی در مسیر وابستگی به A.A باشد. سوزی و الن موفق شدند وابستگی ها را كنار زده و در A.A به هشیاری دست یابند.
سوزی
سوزی یك وابستگی مخرب به شوهر الكلیش داشت و اعتراف این موضوع برای او مشكل بود. او از طرف خانواده اش به عنوان یك الكلی شناخته شده بود. و با وجود اینكه شوهرش نیز یك الكلی فعال بود، الكلی بودن خود را انكار می‌نمود. او روی مصرفش متمركز شد و به كرات مجبور به درمان شد و ضمنا تهدید به جدایی شد مگر اینكه خویشتن دار شود.
سوزی فهمید كه یك الكلی است اما از رفتن به A.A ممانعت می‌كرد چرا كه برای بهبودی مجبور به ترك همسرش بود.تا اینكه در یك مركز درمانی كه شوهرش او را به آنجا فرستاده بود، با یك زن ملاقات كرد و به او علاقه مند شد. سوزی این زن را به عنوان راهنما انتخاب كرد. آن زن توانست به سوزی در جایگزینی وابستگی به شوهرش و الكل با یك وابستگی جدید به A.A كمك كند، تا جایی كه سوزی توانست از شوهرش جدا شود و هشیاری خود را به دست آورد.
Junelle تجربیاتش را در مرحله انتقال چنین توضیح می‌دهد:من خیلی بی تجربه بودم و فكر می‌كردم از خودم فاصله گرفته ام. هنگامی كه من در جلسات حضور داشتم كمی بهتر بودم اما در خانه نمی‌توانستم تحمل كنم. شاید در هر ساعت تنها سی دقیقه هشیار بودم. در آن هنگام به راهنمایم تلفن می‌زدم. او نیز به من می‌گفت"اطراف خانه كمی قدم بزن و دوباره به من تلفن بزن. من نیز اطراف خانه كمی قدم می‌زدم و دوباره به او تلفن می‌كردم".
در طول این دوره كاركردهای فرد ارتقا می‌یابند. وقوع اعتیاد یك تغییر ناگهانی در نسبت معتاد با واقعیت است. پایان مصرف به مغز اجازه می‌دهد تا اطلاعات دقیق تری را درك و بررسی كند. به طوری كه رفتار هیجانی را می‌گیرد.اگر معتاد از عهده انجام رفتارهای آموخته شده بوسیله برنامه برآید - رفتارهایی كه هشیاری را بپروراند- و اگر فرد بتواند هشیار بماند، سرانجام قادر می‌شود بین تمایل یا میل شدید و عمل، تفكر را مداخله دهد. به عبارت دیگر، او وارد مرحله اولیه بهبودی می‌شود.
مرحله اولیه بهبودی
در بهبودی اولیه، معتاد شروع می‌كند به آموختن جایگزینی رفتارهای اعتیادآور با رفتارهای بهبودی. اغلبمعتاد در مرحله بهبودی اولیه كه می‌خواهد به A.A بپیوندد، اعتراف به الكلی بودن را می‌پذیرد و حقیقتا كنترلی ندارد.. A.A همچون الگوی رفتاری برای رسیدن به هشیاری است كه فرد در طول سفر از آن استفاده می‌كند. مرحله بهبودی اولیه به واسطه كاهش آشكار در میل شدید به نیاز به واكنش رفتاری مستقیم (مصرف الكل) از مرحله انتقال دربهبودی قابل تمایز است(۱۹۹۵ .p. ۴۱ Brown , ).
عملكرد قبلی اكنون بسیار بهتر شده است. در این مرحله، تفكر جایگزین اقدامات خارج از كنترل در ارضای فوری غریزه می‌شود و فرد الكلی با واقعیت اعتیاد خود كنار می‌آید. قدم چهارم از دوازده قدم، در این مرحله به فرد كمك می‌كند. راهنما به فرد كمك می‌كند تا فهرستی از نقایص و توانایی های خود را تهیه كند. این عمل فرد را وادار می‌كند تا استقامت خود را در سال های مصرف و اینكه چگونه احساسات شخصی، واقعیت را تحریف كرده بودند یادآوری كند (۱۹۸۶ ,p. ۳۶ Straussner&Spiegel , ).
در بهبودی اولیه انتقال از وابستگی از دارو به A.A شروع می‌شود و فرد یك نوع حس خوشایند تعلق به جلسات را احساس می‌كند. شناخت او در حال تغییر است: او یك فرد الكلی در میان افراد الكلی دیگر است. شاید با اعضای دیگر A.A قبل و بعد از جلسات رفت و آمد داشته باشد ویا احتمالا در جلسات مختلف A.A شركت كند. او با راهنما و دیگر اعضای A.A تلفنی صحبت می‌كند. به عنوان مثال یك زن چنین اظهار می‌كرد كه: A.A واقعا عالی است. افرادی كه شبیه شما نیستند، علاقه مندند كه در حفظ هشیاری شما كمك كنند. آنها به شما تلفن می‌كنند و.... به نظر من این كار زیبایی است كه افراد غریبه كه با من نسبتی ندارند، به من تلفن می‌كنند و در باره وضعیت من نگران هستند. هم چنین تمایل دارند كه با من جلسه داشته باشند(۱۹۹۴ ,p. ۵۶۴ Hall , ). هم چنانكه یك فرد الكلی به افراد الكلی دیگر ملحق می‌شود، تنهایی غیر قابل تحمل، غریبی و پوچی(بیهودگی) روزهای مصرف به افول می‌گراید. فرد در این زمان بخشی از افراد دیگر می‌شود نه جدای از آنها.در طول این مرحله اصل مخرب داستان(۱۹۹۳ Fowler , ) تغییر می‌كند. یك زن مدت كمی می‌تواند درد ورنج خود را مخفی و مصرف خود را تشدید كند. دیگر لازم نیست كه برای به دست آوردن اعتماد به نفس تلاش مفرطی داشته باشدزیرا همه این كارها می‌تواند آشكار شوند. زن یك تراز نامه شخصی جدید كه شامل واقعیت و درد و رنج اعتیاد اوست، تهیه می‌كند و این مطالب را برای دیگران به طور منظم توضیح می‌دهد و در این رابطه مورد تایید یا حتی تشویق دیگران قرار می‌گیرد.
تهیه كردن این ترازنامه آرامشی برای فرد ایجاد می‌كند و علاوه بر آن می‌تواند باعث پیوند او به برنامه گردد. مشكل مشترك زنان در بهبودی اولیه خود، A.A نیست بلكه آنها گرفتار خویش هستند. تا اینكه برای اولین بار شروع به گفتار صادقانه در باره خودشان و احتیاجاتشان می‌كنند. "پگی" در باره اینكه بهبودیش دیگران را به مخاطره انداخته بود چنین توضیح می‌دهد" (بهبودی بیشتر یك مبارزه است) من بارها و بارها در ایجاد تغییرات مثبت كه احساس می‌كردم برای خانواده و شوهرم در یك زمان مشابه مخرب و تهدیدآمیزاست، مخالفت می‌كردم. چیزهایی كه به احساسات قوی تر از خودم منتهی شود و یا احساس كنم كه برای خانواده ام ناسازگار است (۱۹۹۳ ,p. ۱۴۹ Brown , ).
در واقع گاهی اوقات خانواده و دوستان به علت تغییرات ایجاد شده در یك زن بهبودیافته، احساس خطر و ناامنی می‌كنند. چرا كه او در عوض كمك كردن به كارهای منزل به جلسات متعدد می‌رود، هم چنین او به جای شستشوی ظروف و لباس ها، یا تمرین می‌كند یا با دوستان بهبودیافته خود قهوه می‌خورد. او هم چنین وابستگی جدیدی به مردان و زنان بیرون از افراد خانواده پیدا می‌كند و امیدوار است كه مردم تصورات و عقایدش را صمیمانه قبول كنند.او به گونه ای كاملا متفاوت رفتار می‌كند و افرادی كه اكثرا از مصرف او شكایت می‌كردند، برخی اوقات آرزو می‌كنند كه روزهای گذشته باز آیند. فیلم تجارتی"وقتی مردی، زنی را دوست دارد"( Touchston pictures ) به روشنی فشار روحی یك زن بهبودیافته در وابستگی به شوهرش را نشان می‌دهد.
یك جریان اخلال گر مشابه نیز می‌تواند روی دهد، هنگامی كه یك زن به یك برنامه دوازده قدمی مانند" الانان" ملحق شود و آن دقیقا زمانی است كه شوهر یا یكی از بستگان نزدیكش معتادی باشد كه به تكالیف دینی خود عمل كند. وابستگی در بهبودی وقتی كه همه اعضای خانواده در برنامه های دوازده قدمی شركت می‌كنند بهتر انجام می‌شود. چرا كه همه آنها اصول اخلاقی رفتار و اصطلاحات جدید مشابهی را فرا می‌گیرند.
زن در بهبودی اولیه با یك اعتراض سخت مواجه می‌شود: نیاز برای تغییر اساسی در تصورش" به گفته "ماهلر"(۱۹۹۶ Straussner&Spiegel , )، زن وارد مرحله تمایز می‌شود.درك واقع بینانه او از دیگران آغاز می‌شود و توهمات او اندك اندك ناپدید می‌گردند.. اعضا به مقایسه بیشتر جلسات گوناگون و شایسته و انتخاب یك گروه و یك راهنما می‌پردازند. آنها از احساسات خود بیشتر آگاه می‌شوند و شروع به معرفی كردن خود به دیگران می‌كنند (۱۹۹۶ ,pp. ۳۰۶-۳۰۷ Straussner&Spiegel , ).
همه اینتغییرات می‌تواند مخاطره آمیز باشد. یك زن بهبودیافته شاید"به خیال باطل كنترل برگردد، با این امید كه می‌تواند فرق تفریح و پیشرفت اعتیاد خود را تشخیص دهد"( ۱۹۹۳ ,p. ۱۴۹ Brown , ). او شاید دوباره به شخص یا چیزی كه فشار و گرفتاری او را كم كند، پناه ببرد، گرچه A.A مخصوصا خلاف آن را پیشنهاد می‌كند.گاهی نیز او با یكی از اعضای حاضر در برنامه ارتباط جنسی برقرار می‌كند و به جای اینكه روی برنامه متمركز شود به این ارتباط جنسی ادمه می‌دهد، در این صورت ممكن است كه از خط خارج شود.
وحشت از فاش شدن احساسات می‌تواند دیگر علت توقف در مسیر بهبودی باشد، مخصوصا جایی كه ضربه روحی یا آسیب دیده باشد.
بهبودی در حال تكوین:
زن در تكوین بهبودی، تغییرات رفتاری مراحل اولیه را در خود درونی می‌سازد، به همین دلیل آن احساسات نیرومندی كه در اوست برای به كار انداختن رفتارهای اعتیادآور خیلی كمتر مناسب هستند. او قادر است كه در مقابل خود قبلی اش و با مقاومت در برابر احساساتش، برای التیام بخشی آسیب های آزار دهنده و ساختن یك شخصیت سالم و طبیعی، به كندوكاو در زندگیش بپردازد. او اكنون وابستگی عاقلانه تری به A.A دارد: گرچه او هنوز بخشی از خانواده است و در عین حال درگیر جهان بیرونی نیز هست.زن در این مرحله متوجه می‌شود كه احساسات بازگو نشده قبلی خود را به طور روشن بیان كند. او دیگر برای مخفی كردن، یا اجتناب از احساسات قبلی خود نیازی به الكل ندارد. هم چنانكه CK یك زن بهبود یافته سی و چهار ساله اظهار می‌كند " این برای من مهم است كه می‌توانم هر چیزی را احساس كنم. من چون در گذشته هیچ احساسی نداشتم، مصرف می‌كردم و مهم نبود كه احساس خوب یا بدی داشتم. الكل بیش از حد قوی بود یا تقریبا من این گونه فكر می‌كردم. برای من نوشیدن و مصرف كردن، یك پیاده روی ساده بود اما حالا این طور نیست(۱۹۹۳ ,p. ۱۳۰ Fowler , ).
براساس این نظر در مسیر بهبودی زن می‌تواند تخریب مصرف را درك كند و دیگر انگیزه برای رفتار اعتیاد آور ندارد.
بر اساس نقطه نظر خود شكوفایی(۱۹۸۶ Spiegel&Mulder , )، رابطه صمیمانه،اعتماد یا مسوولیت و همدلی به تدریج كسب می‌شوند و مقاومت شكسته می‌شود و فروتنی و تواضع یا شناخت خود واقعی جایگزین مقاومت شكسته شده و فرافكنی می‌شوند"( p. ۳۹). هم چنین تفكر بیشتر انتزاعی و سمبلیك می‌گردد.
زن در بهبودی در حال تكوین به شركت در جلسات A.A و دیدن دوستان A.A ادامه می‌دهد."افراد از دوازده قدم برای مسایل گذشته و حال، انگیزش خودآگاه وناخودآگاه و تغییر رفتار و عقاید استفاده می‌كنند(۱۹۹۵ .p. ۴۶ Brown , ). زن بهبودیافته اكنون آماده تعاملات حساس(انتقادآمیز) با موضوع و آموزش های معتبر A.A است(۱۹۹۳ ,p. ۱۳۰ Fowler , ). او می‌تواند"كتاب بزرگ" را خودش تفسیر كند و تصمیم بگیرد چگونه در جلسات بیشتری مخصوصا در زمان های استرس شركت كند. وابستگی دوستانه تری با راهنمایش و شاید راهنمای دیگران به وجود می‌آورد. هم چنین می‌تواند خودش با برنامه ارتباط داشته باشد نه فقط با افرادی كه ممكن است در یك جلسه باشند. همچنانكه "جولیا" در باره جلسه ای كه در آن شركت كرده بود چنین گفت" آن یك جلسه خسته كننده بود، تنها گروهی از پیرمردان در باره روزهای مصرفشان صحبت می‌كردند. اما من وقتی آنجا را ترك كردم احساس آرامش داشتم".
در بهبودی در حال تكوین به عقیده Straussner و ) Spiegel ۱۹۹۶ ( یك زن به رغم احتیاجات ارضا نشده تصویر ذهنی پایدار از حمایت دیگران و احساس ارزشمندی خویش دارد، شاید به جلسات كمتری نیاز پیدا كند( p. ۳۰۸). وقتی رویای مصرف یا گرایش به نشانه های مصرف به طرز شدیدی احساس می‌شود، شخص در بهبودی در حال تكوین ضمن آنكه كوشش می‌كند آن احساسات را درك كند، مانند یك فرد هشیار به راهنمایش تلفن می‌زند و در جلسات فوق العاده شركت می‌كند.
A.A یك برنامه روحانی است.( ۱۹۹۳ Fowler ) پیدایش هدف در زندگی بوسیله ایمان محقق می‌شود "( P. ۱۱۳). پیدایش داستان های اصلی كه حلقه ارتباط اشخاص با دیگران است كسی كه با آنها شریك می‌شوند و یك ساختار اساسی آنها را پیوند می‌دهد"( p. ۱۱۴). در بهبودی در حال تكوین زن بهبودیافته یك داستان اصلی جدید برای جایگزین كردن امر مخربی كه در عمق اعتیادش حضور دارد. به عنوان مثال CK می‌گوید" من شخصی كاملا متفاوت شده ام... همه چیز متفاوت شده است. شیوه ای كه من به جهان، زندگی و به خودم نگاه می‌كنم، متفاوت شده است. من از خودم متنفر نیستم (۱۹۹۳ ,p. ۱۳۱ Fowler , ).
"پگی" در باره موقعیت مذهبی جدیدش می‌گوید" من اكنون خودم را مانند قسمتی كوچك از یك جهان بسیار بزرگ تر می‌بینم، جهانی دایمی بدون كنترل یا قدرت من. من حالا در مسیر رسیدن به اطمینان و احساس امنیت و درك شخصی از قدرت برتر هستم ( . ۱۹۹۳ ,p. ۱۴۵ Brown ).
نتیجه گیری:
وجه ممیز اعتیاد، عدم كنترل رفتار است. قبول ضعف،وحشتناك و تحقیرآمیز است. امنیت و حمایت می‌تواند شكاف بزرگی در امكان پذیر ساختن این مرحله دشواربه وجود آورد. هم چنین از زمان تاسیس الكلی های گمنام یعنی نخستین برنامه دوازده قدمی، معتادان به افراد معتاد دیگر روی آورده اند تا امنیت و حمایت لازم را برای اعتراف به عدم كنترل خودشان و پرداختن به تخریب آن به وجود آورند.این هدف اصلی "خودیاری" است كه به طرز معماگونه ای به كمك به دیگران منتهی می‌شود. پیوند با تجربیات شخصی دیگران، اگرچه، به كمك دیگران منتهی می‌شود، اما همین موضوع باعث می‌شود كه فرد در خود احساس وحشتناك و تحقیرآمیزی داشته باشد. این امر مخصوصا برای معتادانی كه از داستان اصلی مخرب خودكنترلی و جدا بودن از دیگران دفاع می‌كنند، صحت دارد. به علاوه، بسیاری از معتادان زن، تجربیات بدی با مردان داشته اند. گروه" هشاری زنان" ( WFS ) با دوفرض اساسی ایجاد شده بود: اول اینكه زنان از نظر اجتماعی تضعیف شده اند و احتیاج دارند تا فضایی زنانه برای احساس ایمنی داشته باشند و دیگر اینكه آنها نباید تجربه ضعف و پذیرفتن عدم كنترل داشته باشند. سازمان های غیر مذهبی برای هشیاری( SOS ) كه یك گروه مختلط می‌باشد نیز برای پرهیز كردن از رنج و عذاب ضعف ایجاد شده بود. هر دو این گروه ها معتقدند كه معتادان می‌توانند و باید خودشان را كنترل كنند و معتقدند این موضوع راحت تر از اعتراف به عدم كنترل است. اما به دلیل اینكه اعتیاد برحسب عدم كنترل تعریف شده است، گروه هایی كه از این تعریف پرهیز می‌كنند برای توجیه مساله اعتیاد ناتوان مانده اند. اعتقاد به اینكه زنان برای قبول عدم كنترلشان روی رفتارها و موضوعات اعتیادآور حساس هستند، ساده انگاری مسایل زنان را به دنبال می‌آورد. شاید به این علت است كه گروه های دوازده قدمی مستقیما به رویارویی با عدم كنترل علاقه دارند،آنها بزرگ ترین و وسیع ترین گروه های خودیاری در دسترس برای اعتیاد هستند.
با نگاهی موشكافانه در A.A به عنوان یك مدل برنامه دوازده قدمی، می‌بینیم كه زنان در عوض ایراد گرفتن از نقایص برنامه و هم چنین مشكلاتی كه با آن دارند در هر مرحله از اعتیاد و بهبودی از این برنامه استفاده می‌كنند. زنانی كه از برنامه A.A استفاده می‌كنند، ممكن است با تغییر مسایل شخصی شان روبرو شوند، تغییری كه از هشیاری آنها حمایت می‌كند. در عین حال كه زنان وابستگی به برنامه را جایگزین وابستگی به الكل و چیزهای دیگر می‌كنند، به تنهایی و جداگانه برنامه را تجربه می‌كنند. با كمك برنامه A.A ، داستان اصلی مخرب قبلی كه بر جدایی از مردم و نیاز به الكل پایه ریزی شده بود اینك جای خود را به داستانی پذیرفته شده و قابل اعتماد در مورد دیگران و هم چنین هشیاری در حال تكوین می‌دهد.
Joyce Schmid
ترجمه: منظر رزاقی
منبع : the Handbook
منبع: THE HANDBOOK OF ADDICTION TREATMENT FOR WOMEN
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید