شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

بخت و اقبال - COOKIE'S FORTUNE


بخت و اقبال - COOKIE'S FORTUNE
سال تولید : ۱۹۹۹
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : رابرت آلتمن و اچی استرو
کارگردان : آلتمن
فیلمنامه‌نویس : آن راپ
فیلمبردار : تویومیچی کوریتا
آهنگساز(موسیقی متن) : دیوید استوارت
هنرپیشگان : گلن کلوز، جولیان مور، لیو تایلر، کریس اودانل، چارلز داتن، پاتریشا نیل و ند بیتی
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۸ دقیقه


̎هالی اسپرینگز̎، شهر کوچک ساکت و خواب‌زده‌ای در جنوب می‌سی‌سی‌پی. ̎جوئل مای اورکات̎ ـ که دوستان ̎کوکی̎ (نیل) صدایش می‌زنند ـ پیرزن هشتاد سالهٔ عجیب و غریبی است که پیپ می‌کشد و به‌عنوان ̎بزرگ خانواده̎، تمامی عمرش را در همین شهر گذرانده است. جای شوهر فقیدش، ̎باک̎، به شدت در خانه خالی است و حالا معتمد ̎کوکی̎، زن خدمتکار میان‌سال سیاه‌پوستی است به نام ̎ویلیس̎ (داتن)، که در خانهٔ اربابی‌اش زندگی می‌کند و دلش برای ̎بوقلمون‌های وحشی̎ غش و ضعف می‌رود. دو تن از خواهرزاده‌های ̎کوکی̎ نیز در هالی اسپرینگز و در یک خانهٔ ییلاقی معمولی زندگی می‌کنند و یک دنیا راز در سینه‌شان محبوس کرده‌اند. ̎کامیل̎ (کلوز)، خواهرزادهٔ اولی، زن قرص و محکمی است که معتقد است رفتار ̎کوکی̎ باعث شرمندگی خانواده است. دومی، ̎کورا̎ (مور)، زنی است شل و ول، که معتقد است هرچه خواهرش می‌گوید درست است. ̎اما̎ (تایلر)، دختر سرکش ̎کورا̎، که ترجیح می‌دهد با ̎کوکی̎ زندگی کند تا با مادرش، برای ̎کوکی̎ گربه‌ماهی پاک می‌کند و رابطه‌ای عاطفی با ̎جیسن̎ (اودانل)، معاون به شدت حسود کلانتر دارد. ̎کامیل̎، مغرور و متکبر، فکر می‌کند تنها آدم فهمیده شهر است و با عده‌ای آماتور، نمایش‌نامهٔ ̎سالومهٔ اسکاروایلد̎ را برای عید پاک آماده می‌کند تا در کلیسای محلی به روی صحنه ببرد. اما وقتی جسد ̎کوکی̎ را پیدا می‌کنند، یک سلسله وقایع جالب و سرگرم‌کننده پیش می‌آید...
● آلتمن قناعت‌پیشه، نه بلندپرواز: دل‌خوش به قصهٔ کوچک و بی‌آزار مناسبات آدم‌ها در یک شهر کوچک جنوبی می‌سی‌سی‌پی و عمدتاض حول و حوش خانواده‌ای که اعضاء بسیار ناهم‌گون و جالبی دارد. بخت و اقبال از آن فیلم‌های نسبتاً دل‌نشینی است که با دیدن‌شان زیاد احساس ناراحتی نمی‌کنید، چون می‌دانید که اتفاق خارق‌العاده‌ای نخواهد افتاد و آدم‌های دوست‌داشتنی زیاد سخت نخواهند گذراند. این موضوع را از همان نحوهٔ پذیرائی زندان‌بانان از داتن بی‌گناه محبوس معلوم می‌شود و از جائی‌که بیتی در پاسخ به این پرسش که چرا مونس سیاه‌پوست وفادار ̎کوکی̎ را مبرا از اتهام می‌شناسد، می‌گوید: ̎چون ما با هم ماهی‌گیری کرده‌ایم.̎ البته آلتمن قبلاً با شوک‌های ناگهانی و غافل‌گیرکننده، روند یک‌نواخت و بلاتکلیف حوادث را بر هم می‌زد (مشخص‌ترین نمونهٔ اخیرش پایان کانزاس‌سیتی، ۱۹۹۶ است) ولی بخت و اقبال در پی هیجان حاصل از کشف دامنهٔ رفتار آدم‌ها یا دل‌آشوبه‌کردن تماشاگر از آشفتگی اخلاقی نیست. تا حدی می‌توان گفت که فیلم‌ساز این‌جا در قلمروی ژان رنوار مهربان و خون‌گرم گام برمی‌دارد. اما ارتباط‌های سبک پرانعطاف آلتمن با رنوار چیز تازه‌ای نیست و پیش از این در نشویل (۱۹۷۵) یا برش‌های کوتاه (۱۹۹۳) اصالت ببیشتری هم داشته است. طبق معمول بازیگران، مجموعهٔ جالبی را تشکیل می‌دهند: نیل پیر در نقش ̎کوکی̎ دیدنی است. کلوز و مور خواهرانی غیرطبیعی‌اند: ̎کلوز̎ هم خودشیفته می‌نمایاند و هم بی‌مبالات است و مور ـ دریک بازی عجیب و جسورانه که انگ او است ـ در حالتی شبیه نشئه، بر لبهٔ آستانه جنوبی خاموش حرکت می‌کند (جایگزینی نهائی تمکین او با ابراز وجودی خطرناک، میراندا ریچاردسن کانزاس‌سیتی را تداعی می‌کند.) تایلر، دختر سرکش و خوش‌قلب قابل قبولی است و داتن (که اساساً بازیگر تئاتر است) با هیکل درشت و رفتار آرامش، مایهٔ اطمینان‌خاطر تماشاگر است. فیلم‌نامه را راپ که سابقهٔ رمان و داستان کوتاه‌نویسی دارد، نوشته است. شاید در نتیجه تأثیر کار او، قصه بیش از حد مورد لزوم برای آلتمن، متمرکز است. البته بخت و اقبال از مرد آراسته (۱۹۹۸) ـ که نشان می‌داد آلتمن هنگامی‌که به شیوه‌ای متعارف می‌سازد، سخت افت می‌کند و تشخیصش از یک کارگردان متوسط دیگر دشوار می‌شود ـ بهتر است. ولی دل آدم برای حس گیج‌کنندهٔ برخوردهای تصادفی و لبه‌های تند و تیز مشاهدات بلاتکلیفی انسانی در فیلم‌های دیگرش، تنگ می‌شود.