چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

عصر طلایی جنبش ها


عصر طلایی جنبش ها
ورود جهان به هزاره سوم همراه شد با موج نوین تحولات سیاسی كه درپیشانی این تحولات، نشانه ای بانام آگاهی ملتها ثبت شده است. نخستین ارمغان این آگاهی سیاسی، جنبش هایی است كه درچهارگوشه گیتی با هدف دگرگون ساختن مناسبات قدرت به راه افتاده است.ازخاورمیانه تاآمریكای لاتین اكنون ملتهای خسته ازمناسبات ناعادلانه قدرت، به تولد طیفی از گروههاواحزاب سیاسی آغوش استقبال گشوده اندكه با حضورخودنسیم عدالت و آزاد زیستن رابه ارمغان آورده اند. این جنبش ها اگرچه در هر نقطه ای ازجغرافیای جهانی رنگ ونشان بومی آن منطقه رابه خود گرفته است اما درنهایت روی درقبله واحدی ازآرمان سیاسی كه همانا رهایی كشورها ازبندمناسبات دولتهای وابسته و غیر مردمی است ، دارند. این علقه مشترك و خویشاوندی سیاسی رااكنون به وضوح می توان درنگاه سرشار از الفت جنبشهای مردمی خاورمیانه به خویشاوندان سیاسی شان درآن سوی اقیانوس اطلس دید. رهبران آزادیخواه مصرولبنان چنان درباره استقلال طلبان آمریكای لاتین سخن می گویند كه گویی آنها روحی واحد درچند پیكرسیاسی هستند.داستان همزبانی وهمدلی خانواده بزرگ جنبشها ی مردمی را این بارمی خواهیم اززبان چهره ای سیاسی روایت كنیم كه درعین داشتن تبارلبنانی، عضوی شاخص درحلقه فعالان سیاسی آمریكای لاتین است.شاید یادآوری این نكته پیش از شنیدن گفته های دكتر رایموندو كابچی لازم باشد كه میان مردمان دوخطه خاورمیانه و آمریكای لاتین به عنوان دو كانون مواج تحولات جهانی مراوداتی بس گسترده جاری است، چنان كه امروز جمعیت پرشماری ازلبنانیهاوسوری ها درتمام عرصه های آمریكای لاتین از برزیل تا آرژانتین و از تجارت تا فرهنگ حضوری چشمگیردارند.حضور رایموندو كابچی دركنار دولتمردان وفعالان سیاسی ونزوئلا نیز محصول همین تعامل عمیق است . او دارای شناسنامه لبنانی است. در ۴ دسامبر ۱۹۴۱ در لبنان متولد شده و در ژانویه سال ۱۹۵۸ به ونزوئلا مهاجرت كرده است. وی دارای مدرك دكترای حقوق از دانشگاه سانتا ماریا ونزوئلا است و كرسی تدریس در مؤسسه مطالعات راهبردی پدرو گوآل وزارت خارجه ونزوئلا را نیز دارا است.دكتر كابچی درعین ارتباطات گسترده با كشورهای عربی، مشاور وزیر خارجه ونزوئلا است. او با افتخار می گوید: در ایام فعالیت سیاسی و رسانه ایش نقش پل ارتباط محافل عربی و آمریكای لاتین راایفا كرده است ودراین راستا به مسئولیت هایش اشاره می كند كه مؤسس، سردبیر هفته نامه جهان سوم و نخستین برنامه رادیویی صدای عرب در ونزوئلا بوده و چندین كنفرانس با عنوان همكاری جامعه اعراب خاورمیانه و آمریكای لاتین برگزاركرده است.گفت وگوی با دكتررایموندو كابچی پیش روی شما است.
آقای كابچی درسال های اخیر شاهد موج نوینی از تحولات درصحنه جهانی بوده ایم كه منشأ آنها اغلب انتخابات وصندوق های رأی بوده است، هم درخاورمیانه وهم در كشورهای مختلف آمریكای لاتین.شما چه تحلیلی از این تحولات كه به دنبال خود جنبش هایی را شكل داده است دارید؟
در هزاره سوم ملتها حضور فعالی در تغییر این عصر دارند كه رافائل كوره آ، رئیس جمهوری اكوادور با تعبیری زیبا از آن به عنوان عصر تغییر یاد می كند، یعنی زمان تغییر فرا رسیده است.اكنون ملت ها با اراده وانتخاب سیاسی خود، زنجیره ای از دولتهای مردمی را بر سر قدرت آورده اند.این دولتها ویژگی ترقی خواهی و مردمی دارند كه به صلح جهانی، حل مسائل بین المللی از طریق گفت و گو، سیاست ضد امپریالیستی و اتخاذ سیاست هایی به نفع ملتشان می اندیشند و سیاست بین المللی خود را بر این اساس دنبال می كنند.این دولتها و جنبش ها اكنون در حال گشودن افق های جدید در عرصه روابط بین الملل خود هستند و روابط خوب ایران و ونزوئلا و دیگر كشورهای آمریكای لاتین مثالی روشن در این باره است.در حال حاضر برقراری روابط با دیگر كشورهای جهان در دستور كارجنبش های آمریكای لاتین قرار دارد، در حالی كه در گذشته كشورهای این منطقه در عرصه بین الملل منعكس كننده سیاست های واشنگتن بودند و تأكید می كنم كه این منطقه نگاه خود را برای همیشه تغییر داده است.
● آیا شما تغییرات سیاسی درآمریكای لاتین را برگشت ناپذیر می دانید و دیگر دولتهای طرفدار آمریكا در این كشورها به قدرت نخواهند رسید؟
بله، گذشته از اهمیت فراوان انتخابات، این جنبش ها وضعی بی سابقه در این منطقه پدید آورده است.برای نخستین بار در تاریخ این قاره جنبش های ترقی خواه به خوبی سازماندهی شده اند و رهبران آنها به ملت خود وعده ادامه این سیاست را داده اند. لذا می بینید اورتگا كه حدود شانزده سال از قدرت دور بود با آرای فراوانی به صحنه بازمی گردد.اكنون آمریكای لاتین به خوبی به اهمیت استقلال سیاسی و اقتصادی پی برده است.چنین جنبش هایی در این منطقه زوال نخواهد یافت، اگر چه ممكن است فراز و فرودهایی را داشته باشد.
● در نگاهی مقایسه ای، به نظر شما چه تفاوت هایی میان فضای سیاسی كنونی آمریكای لاتین و وضع سیاسی این منطقه در گذشته وجود دارد؟
فضای سیاسی كنونی آمریكای لاتین تفاوت مهمی با گذشته دارد. در وهله نخست باید بگویم در آمریكای لاتین یك جنبش خاص و متحدالشكل وجود ندارد و جنبش هر كشوری با توجه به ویژگیهای خاص و ضرورتهای آن كشور شكل گرفته است.جنبش هایی كه ما هم اكنون در آمریكای لاتین می بینیم نشأت گرفته از تجربه ها و ویژگیها و واقعیت های هر كشور است. این جنبش های ترقی خواه كه تقریباً در ده كشور آمریكای لاتین به قدرت رسیده است، مسیر وحدت كشورهای منطقه و برقراری روابط برابر با آمریكا و هر قدرت دیگر در جهان را دنبال می كند و اكنون روابط بین المللی منطقی تری داریم. تا حدی كه با كشوری مانند ایران كه از نظر جغرافیایی از این منطقه دور است نیز روابط خوب و مثبتی برقرار شده است.به عنوان مثال ایران و ونزوئلا روابطی محكم دارند و در مورد حقوق مشروع ملت فلسطین و علیه تهاجم اسرائیل به فلسطینیان و لبنانی ها مواضعی مشترك دارند و در مجموع كشورهای آمریكای لاتین تلاش می كنند در روابط بین المللی خود از آزادی كامل برخوردار شوند و با كشورهایی دور از جمله ایران، هند، چین و كشورهای عربی روابط تجاری وسیع داشته باشند.
علاوه بر عرصه دیپلماسی، این جنبش تغییراتی انجام داده است كه در همه زمینه های زندگی ملت های این منطقه از جمله مسائل داخلی، اقتصادی و غیره مشاهده می شود.
مسأله مهم دیگر در جنبش های آمریكای لاتین مشاركت سیاسی مردم در این جنبش ها است.مردم این منطقه طی قرنها از تصمیم گیری وحضوردر مسائل سیاسی و اقتصادی كشور خود محروم بوده اند، اما امروزه اصلی ترین حامی تصمیم گیری های دولتها و اصلی ترین مدافع سیاست تغییرات در این منطقه، مردم هستند و ملتی كه به این آگاهی دست یافته باشد به راحتی می تواند با انتخاب فرد مورد نظر برای حكومت راه تازه ای بگشایند.
دولت های كنونی حاكم در منطقه را چگونه تقسیم بندی می كنید و پاسخ تان به منتقدانی كه برخی از دولتهای این منطقه، از جمله كوره آ را شاگرد و دنباله روی چپگرایان می دانند چیست؟
همان طور كه قبلاً اشاره كردم جنبشهای چپگرای سوسیالیست منطقه آمریكای لاتین با هم متفاوت هستند و هر كشوری نكات مثبت تجربه های دیگر كشورها را كسب می كند و بر اساس نیازهای مردم و سنت خود راه سوسیالیسم را كه به سوسیالیسم قرن بیست و یكم معروف است، پیش خواهد گرفت.اكنون در آمریكای لاتین دولت های راست مانند كلمبیا و تا حدی پرو وجود دارند اما دیگر كشورهای جنوبی در راه انقلاب، ترقی خواهی و سوسیالیسم قرن بیست و یك قرار دارند.این كه مخالفان در آمریكای لاتین كوره آ را شاگرد چاوز می نامند بی احترامی به ایدئولوژی چاوز و جوان انقلابی سوسیالیستی به نام كوره آ است.دولت چاوز در حال تعمیق نظریه استقلال و حاكمیت ملی و مداخله نكردن در امور داخلی كشورهای دیگر است.
پدیده ای كه ونزوئلا از هفت سال پیش تجربه كرده است اكنون ملت اكوادور در حال تكمیل آن است.كوره آ وعده های فراوانی برای بهبودی اوضاع نا بسامان اكوادور داده است اما اگر توطئه های آمریكا و راستگرایان اكوادور به وی اجازه دهد برنامه های خود را اجرا كند، وی به رهبری بزرگ تبدیل خواهد گشت كه مطمئناً بازتاب های بین المللی فراوانی نیز خواهد داشت.هیچ فردی در آمریكای لاتین از فرد دیگری تبعیت نمی كند و همه جنبش های آزادیخواه و ترقی خواه و انقلابی بر اساس منافع ملت خود عمل می كنند.جنبش های زیادی در جهان وجود داشته اند كه شكست خورده اند اما این جنبشها تنها از نكات مثبت دیگر جنبشها كه در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ظهور كردند استفاده می كنند، زیرا آنها به موفقیت هایی دست یافتند و همچنین شكستهایی را نیز متحمل شدند.● اكنون انقلابی های آمریكای لاتین دو آرزوی بزرگ دارند كه شامل استقلال سیاسی و برقراری عدالت اجتماعی و اقتصادی می شود، این دولتها با چه ساز و كاری این اهداف را دنبال می كنند و تا كنون چه گامهای عملی برای رسیدن به این اهداف برداشته اند؟
در وهله اول باید بگویم كه جدای از دشمن دیرینه آمریكای لاتین كه هژمونی آمریكا در این منطقه است، دشمن دیگر گرسنگی و فقر است، لذا هم اكنون مهمترین و بزرگترین تلاش دولتهای جدید این منطقه حل مشكلات اجتماعی است حدود ۸۰ درصد از مردم كشورهای آمریكای لاتین به علت سیاست های دولت های پیشین كه الگوهای نئولیبرال آمریكا را اعمال می كردند در فقر و گرسنگی به سر می برند.ونزوئلا در زمینه حل مشكلات اجتماعی و استقلال طلبی به مثالی برای كشورهای آمریكای لاتین تبدیل شده است.دولت ونزوئلا مشكلاتی را كه مردم در زمینه دارو، مسكن و غیره داشته اند تا حدی رفع كرده است.این دولت سیاست آموزش و سواد آموزی را برای ریشه كن كردن بی سوادی در كشور اتخاذ كرد و بدین منظور شش هزار مدرسه ساخت.دولت های كنونی برخلاف دولت های گذشته كه مردم را محروم می كردند، رسیدگی به مشكلات اجتماعی آنها را در اولویت های خود قرار داده اند و سیاستهای این دولت ها با هدف غلبه بر دشمن مرگباری است كه فقر نام دارد.آنها ساختن جامعه ای بدون نابرابری و برخوردار از آموزش، مسكن، بهداشت و حمایت های اجتماعی را از آرمانهای خود می دانند، زیرا معتقدند از میان برداشتن مشكلات اجتماعی آنها را علیه سیاست های امپریالیستی تقویت می كند و به آنها كمك می كند به دو دستاوردبزرگ و مهم كه استقلال سیاسی و عدالت اجتماعی است، دست یابند.
● نگاه كنونی كشورهای آمریكای لاتین به ایران، یعنی كشور، نظام و مردم ایران چگونه است؟
وقتی كشورهای آمریكای لاتین با سیاستهای آمریكا مخالفت می كنند، این كشور ما را شیطان می خواند و ما را شرور و بد جلوه می دهد اما كاملاً در اشتباه است.این مبارزه و جنجالی كه آمریكا و اروپا در مورد ایران ایجاد كرده اند به علت سیاست های مستقلی است كه ایران دنبال می كند.روابطی كه ما با ایران داریم روابطی استراتژیك است و آمریكا از آن ناراحت است و اكنون آمریكای لاتین ایران را به عنوان كشوری مستقل و ضد امپریالیست می بیند و ایران را به عنوان كشوری می شناسند كه تلاش می كند مشكلات مردم خود را كه امپریالیسم و رژیم شاه مسبب آن بوده اند حل كند.در حقیقت آمریكای لاتین با ایران احساس همبستگی می كند و به تبلیغات منفی آمریكا علیه این كشور توجه نمی كنند.دیدار یك رئیس جمهوری ایرانی به طور همزمان از چند كشور آمریكای لاتین و حضور افتخاری در مراسم تحلیف یك رئیس جمهوری آمریكای لاتینی اتفاقی بی سابقه است و این مسأله از طرفی نشاندهنده پختگی كشورهای ما در سیاست بین المللی خود است و از طرف دیگر، اهمیت ایران را برای كشورهای این منطقه نشان می دهد، زیرا این كشور در برابر امپریالیسم كه از شاه حمایت همه جانبه می كرد، مبارزه كرده است كه می تواند الگویی برای این كشورها باشد.
برنامه هسته ای ایران در زمان شاه مورد حمایت غرب بود اما برنامه صلح آمیز این كشور برای استفاده از انرژی هسته ای در زمینه تولید انرژی، پزشكی و دارویی و غیره بعد از انقلاب با مخالفت آنها همراه بوده است.این دوگانگی و تناقض همه واقعیت ها را نشان می دهد.
كشورهای آمریكای لاتین نیز مانند ایران برای استقلال و رهایی خود از یوغ امپریالیسم تلاش می كنند.
● رویكرد كشورهای این منطقه به گسترش روابط با ایران ریشه در چه زمینه ها و عواملی دارد؟
در وهله اول گسترش روابط آمریكای لاتین با ایران به نگاه جدید كشورهای این منطقه در عرصه بین الملل بستگی دارد كه شامل رهایی از وابستگی و انعكاس دادن ضدیت با سیاست های واشنگتن است.ایران با سیاست ضد امپریالیستی و همبستگی با دیگر كشورها كه شاهد افزایش این همبستگی هستیم، توانست كشورهای این منطقه را به انعكاس دهندگان سیاست های خود تبدیل كند.علاوه بر این، اكنون ایران تنها در ونزوئلا میلیاردها دلار سرمایه گذاری كرده است و همكاری ایران با دیگر كشورهای این منطقه نیز در حال افزایش است و تأكید می كنم كه انقلاب ایران توانسته است اعتماد كشورهای آمریكای لاتین را به دست آورد.
● فكر می كنید برخورد كاخ سفید با این روشها و سیاست ها ی جنبش های آمریكای لاتین چگونه خواهدبود؟
آمریكا در برابر جنبش های آمریكای لاتین كه خواستار باز پس گیری حقوق تضییع شده خود هستند سیاست تهاجم سلطه طلبانه را در دستور كار خود قرار داده است.
به عنوان مثال بوش اعلام كرده است كه حداقل دولت چاوز مانعی در برابر سیاست ها و طرح های آمریكا در مورد منطقه است و به همین علت واشنگتن عملیات های سیا را در ونزوئلا آغاز كرده است كه در مورد دیگر كشورهای منطقه نیز چنین خواهد بود و با توجه به تجربه هایی كه از سیا داریم اقدام های آنها شامل تلاش برای بی ثباتی و قتل مخالفان، سیاست های مداخله جویانه روزانه از سوی رئیس جمهوری این كشور، توطئه، دروغگویی و استفاده از اپوزیسیون داخلی و استفاده از روشهای خشونت آمیز خواهد بود.
به این ترتیب ایالات متحده به درك نكردن آمریكای لاتین محكوم است و نمی تواند وضع كنونی این منطقه را تحمل كند و به روش های سنتی خود ادامه می دهد و جنبش های جدید این منطقه را نادیده می گیرد. البته این مسأله تنها به منطقه آمریكای لاتین محدود نمی شود بلكه بوش باور نمی كند كه كشورهای آمریكای لاتین و خاورمیانه دیگر مجریان سیاست كاخ سفید نیستند و از این نظر سخت در اشتباه است. لذا می بینید كه آنها نمی خواهند راهی برای مذاكره با سوریه و ایران و دیگر جنبش های ترقی خواه در منطقه باز كنند. حتی به نظر می رسد گزارش هایی كه كارشناسان آمریكایی از نفوذ جنبش های مردمی به دولت این كشور ارائه می دهند عكس آن عمل می شود، به دولت بوش گزارش می دهند كه باید از عراق خارج شود اما وی نیروهای خود را در عراق افزایش می دهد. از وی می خواهند كه صادقانه با سوریه و ایران در مورد عراق مذاكره كند اما بوش نمی پذیرد. رفتارهای اودر مورد جنبش های آمریكای لاتین نیز همین طور است.
مهدی صفری
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید