پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا
وظیفه شناسی براساس مصلحت
محمد جواد لاریجانی نوشت : فهم درست وظیفه بر پایههای سه گانه فهم واقع بینانه از وضعیت، حق مداری و مصلحت اندیشی استوار است .
در ادامه سلسله گفتگوهای انجام شده با برخی شخصیتها درباره جایگاه رهبری و بحث مصلحت اندیشی، محمد جواد لاریجانی رئیس پژوهشگاه دانشهای بنیادی یادداشتی را با عنوان «حق - مداری، مصلحت اندیشی و وظیفه شناسی» برای این خبرگزاری ارسال کرد .
متن یادداشت محمد جواد لاریجانی رئیس پژوهشگاه دانشهای بنیادی به این شرح است.
۱) در منطق عملی امام (ره) وظیفه شناسی اصل بود؛ یعنی انسان باید در هر شرایطی وظیفه خود را تشخیص و آن را شجاعانه و بدون توجه به عوارض احتمالی انجام دهد. این شاخصه مهم و بارز حضرت امام در احیای منطق عملی اسلام بود.
۲) در باب وظیفه دو پایه مهم مطرح میشود: اول، تشخیص درست وظیفه و دوم، صداقت و شجاعت در قیام به انجام آن. چه بسا افراد در مقاطعی وظیفه حقیقی خود را تشخیص میدهند، اما به علت تعلقات دنیایی و منافع شبكهای و یا ترس از جان و مال و غیره برای عمل به وظیفه قیام نمیكنند و البته به ناچار توجیهاتی را هم تمهید مینمایند. در دوران حاكمیت طاغوت در كشور، نمونههای فراوانی از پدیده وظیفه گریزی را شاهد بودهایم و پس از انقلاب نیز! تشخیص درست وظیفه بسیار مهم است؛ هرگونه خطا و یا اعوجاج میتواند راه یك ملت را تغییر دهد. یك نمونه از این تشخیص بد پس از رحلت پیام اكرم (ص) اتفاق افتاد و در زمان خلافت حضرت علی (ع) یكبار دیگر تكرار شد و در زمان امام حسین (ع) نمونه دیگر و قس علی هذا و متاسفانه كسانی در تشخیص وظیفه به گژراهه رفتند كه از متدینین و مشاهیر و مورد احترام بودند.
۳) اما فهم درست وظیفه خود بر پایههای سه گانهای استوار است:
الف) فهم واقع بینانه از وضعیت؛
ب) حق مداری، یعنی مبنای گزینش اهداف برای عمل و نحوهی عمل همه باید براساس معیارهای حق مدارانه باشد.
ج) مصلحت اندیشی، یعنی كشف راهی كه بهترین و بیشترین نفع و كمترین ضرر را برای اسلام و مقاصد اسلامی و ملت و منافع ملت در برداشته باشد و آن را مبنای كار قرار دادن.
۴) مصلحت اندیشی در عمل به همان اندازه شجاعت میخواهد كه برخی با عنوانهای دیگر از قبیل حقیقت محوری و امثال آن تعبیر میكنند! چه بسا ممكن است مصلحت دقیقاً چیزی را كه دل انسان میپسندد و دوست دارد، نفی كند و انسان جام زهر یا تلخیهای متناسب دیگر را به خاطر وظیفه مبتنی بر مصلحت، تحمل نماید. حضرت امام خمینی (ره) در تمام طول رهبری خود چه در امر جنگ و چه در سایر امور كشور هیچ لحظهای از مصلحت اندیشی فارغ نبودند. مفهوم مصلحت در نظام ما هم اكنون به صورت مفهومی دقیق در آمده و در قانون اساسی جایگاه رفیعی دارد و یك عنوان رایج عامیانه به معنای فرار از وظیفه نیست كه در قبال حقیقت گرایی به معنای وظیفه شناسی قرار گیرد.
۵) مقام معظم رهبری با شناختی كه حقیر از آن بزرگوار دارم - نه تنها از نقد پروایی ندارند بلكه اولین كسی هستند كه از آن استقبال مینمایند. ایشان فرزند معنوی حضرت امام و خلف صالح آن بزرگوار هستند. دوران رهبری ایشان همراه با ویژگیها و خصوصیاتی است كه تثبیت قانون اساسی یكی از مهمترین آنهاست. ایشان پرچمدار قانون گرایی هستند و این امر را تا مرز محدود كردن خود نیز پیش میبرند و حتماً دوستان مطالبی كه بین حضرت امام _ (قده) و ایشان در این زمینه رد و بدل شده است، به یاد دارند. این هم نوعی وظیفه شناسی براساس مصلحت اندیشی است؛ یعنی با اذعان به وسعت بیشتر حدود ولایت فقیه براساس مبانی فقهی از آنچه در قانون اساسی آمده است، ایشان پای بندی دقیق و بدون استنثاء به قانون اساسی را مبنا قرار دادهاند. لذا یكی از ویژگیهای برجسته رهبری ایشان این تاكید خاص بر قانون اساسی و قانونگرایی است كه توانسته است در این دو دهه گذشته نهاد رهبری را به دژ مستحكم پاسداری و صیانت از قانون اساسی مبدل سازد.
۶) ویژگی دوم دوران رهبری حضرت آیت الله خامنهای، تثبیت نهاد رهبری بر مبنای قانون اساسی است. لازم به ذكر است كه در دوران رهبری حضرت امام (قده) به خاطر نقش تاسیسی ایشان و مرجعیت و نفوذ معنوی كه داشتند، مقام رهبری به عنوان یك نهاد تحت تاثیر قرار گرفته بود، تا بدانجا كه برخی از دوستان اصلاح طلب توصیه میكردند كه مقام رهبری را فقط برای امام نگه بداریم و پس از ایشان این نهاد با ریاست جمهوری یكی شود و یا به مقامی تشریفاتی تبدیل گردد!!
چگونه میتوان با نهاد رهبری - كه نهادی موجه از نظر دموكراتیك و از نظر شارع بلكه ضروری برای ماهیت اسلامی نظامی است - چنین معاملهای كرد؟ در دوران رهبری حضرت آیت الله خامنهای، این نهاد به عنوان یك نهاد قانونی جایگاه خود را تثبیت كرده است و از آن مهمتر توسعه یافته و برای تعامل طبیعی خود مكانیزمهای قانونی را بوجود آورده است؛ مانند شورای عالی امنیت ملی و شورای مصلحت نظام.
آنچه باید در توسعه و تثبیت نهاد رهبری مبنی باشد ارتباط از قبیل هشدار، توصیه و دستور نیست، بلكه بوجود آوردن مكانیزمهای تعامل مثبت، مستمر و سازنده است.
۷) ویژگی سوم رهبری حضرت آیت الله خامنهای تشخیص درست اولویتها و پیگیری و نظارت و حمایت است. نمونه بسیار روشن آن تاكیدات مكرر، صرف وقت، توجه و پیگیری مداوم ایشان در امر توسعه علمی - فنی كشور میباشد. به نحوی كه میتوان گفت ایشان هم اكنون پرچمدار نهضت علمی كشور هستند، این امر براساس یك تشخیص درست است یعنی مركبی كه میتواند كشور ما را با حفظ تمام جهات معنوی و اسلامی از مدار عقب افتادگی خارج نموده و به افقهای افتخار آمیز پیشرفت و توسعه برساند همانا براق توسعه علمی و فنی كشور میباشد. لذا ایشان حركتی اساسی و جامع را دنبال مینمایند كه از توسعه و نو آوری در حوزه علوم پایه آغاز میگردد و به فناوری جدید میرسد و صمناً هرگز نمیایستد.
تكیه مدام ایشان بر امر «تولید علم» به معنای كشف مبانی جدید و نوآوری در فهم حقایق جهان به عنوان معیار توفیقات علمی - یعنی دستاوردهایی كه در دنیا و در میان اصحاب هر فن قابل عرضه بوده و به دور از عوامفریبی و خود فریبی و اغراقهای متداول باشد، از میزان اهتمام ایشان به امر توسعه علمی - فنی كشور حكایت دارد و این مسئله نوید آن را میدهد كه نهاد رهبری خطوط حیاتی توسعه كشور را علیرغم انتخابات و تغییر مدیریتها كه خود از بركات نظام اسلامی است - با مشی مستمر پاسداری مینماید و بعد جدیدی از تثبیت و كار آمدی نهاد رهبری را عرضه نماید.
البته آنچه برشمردیم برخی ویژگیهای قابل توجه دوران زعامت حضرت آیت الله خامنهای است و جهات مهم دیگری نیز وجود دارد كه باید بحث درباره آنها را به فرصت دیگر محول كرد.
از خدای سبحان میخواهم كه سایه مبارك وجود ایشان را بر سر ملت ایران و امت اسلامی مستدام بدارد.
محمد جواد لاریجانی
منبع : فردا