جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا


دامنه و هزینه های تغییرات اجتماعی


دامنه و هزینه های تغییرات اجتماعی
تغییر اجتماعی به عنوان فرآیندی اجتماعی علاوه بر پیامدهای مثبتی كه از خود برجای می گذارد بعضاً نتایج و پیامدهای منفی نیز در پی دارد كه در منابع مربوط به تغییرات اجتماعی از آن با عنوان هزینه های تغییر اجتماعی یا پیامدهای غیركاركردی تغییرات اجتماعی یاد می كنند. در بحث هزینه های تغییرات اجتماعی با پرسش هایی چون انواع هزینه های تغییر اجتماعی كدامند؟ این هزینه ها چگونه در جامعه توزیع شده اند؟ كدامیك از بخش های جامعه متحمل هزینه های تغییر می شود؟ این هزینه ها از حیث سطح تحلیل كدامیك از سطوح تحلیلی كلان، میانی و خرد را اختیار می نمایند؟ مواجه هستیم. در این مقاله پس از بیان نقطه نظرهایی كه در مورد هزینه های تغییر اجتماعی وجود دارند، انواع هزینه های تغییر اجتماعی و چگونه تأثیرگذاری آنها را مورد بحث قرار می دهیم.
●هزینه های تغییر:
صاحبنظران علوم اجتماعی درباره اینكه هیچ تغییر اجتماعی بدون هزینه نیست، توافق دارند، هرچند كه نسبت به حجم، آهنگ، تداوم، تأثیرگذاری، چگونگی توزیع این هزینه ها و سرچشمه های آن اتفاق نظر ندارند. افزایش استانداردهای زندگی، آموزش، بهداشت، بهبود تغذیه، كالا و خدمات، اوقات فراغت و غیره همراه با مشكلاتی بوده است به گونه ای كه در مقیاس كلان، حیات اجتماعی و فرآیندگذار تاریخی جوامع با بحران ها و هزینه های گوناگون در سطوح و قالب های متعدد، توأم شده است.
●بررسی انواع متفاوت و مختلف هزینه های تغییرات اجتماعی:
هزینه های تغییر اجتماعی را می توان به هزینه های اجتماعی، اجتماعی - روانی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، آموزشی، محیطی تقسیم نمود. اینك به توضیح هر یك از هزینه های مطرح شده می پردازیم.
هزینه های اجتماعی تغییرات اجتماعی: هزینه های اجتماعی (social costs) دلالت بر مجموعه آسیب های اجتماعی دارند كه جامعه انسانی طی تحول و پویش تاریخی خود در سطوح مختلف آنها را تجربه می كند. به نظر «واگو» ایده هزینه های اجتماعی اساساً یك مفهوم هنجاری است. به نظر «كاپ» هزینه اجتماعی دربردارنده تمام كاستی های مستقیم و غیرمستقیمی است كه اشخاص با عموم مردم در طی فعالیت های اجتماعی و اقتصادی تجربه می كنند. این نقصان های اجتماعی را می توان در قالب آسیب های مربوط به بهداشت و سلامت انسانی، نابودی و یا فرسایش دارایی ها و تخلیه زودهنگام منابع طبیعی دید. (واگو، ،۱۹۸۹ ص ۳۶۰) توجه به هزینه های اجتماعی تغییرات اجتماعی به تبع شهری شدن، صنعتی شدن و عرفی شدن جوامع از آغاز طرح مباحث جامعه شناسی موردنظر جامعه شناسان كلاسیك بوده است. زیرا كه توجه به این هزینه ها در قالب آسیب ها و بحران های اجتماعی از زمینه های اولیه مؤثر در طرح شكل گیری و بسط جامعه شناسی بوده است. طرح موضوعاتی چون بحران جامعه صنعتی، بی نظمی جوامع طی گذار تاریخی شان، بیگانگی اجتماعی و قفس آهنین دلالت بر توجه به هزینه ها و پیامدهای غیركاركردی تغییرات اجتماعی دارد. این مباحث با دقت و قوت بیشتر از طرف جامعه شناسان نسل های بعدی در قالب مفاهیمی چون ترس و اضطراب، تنها شدن، افزایش جرم و انحرافات اجتماعی، ویرانگری، شكاف های اجتماعی و نسلی، تقلیل كیفیت زندگی و غیره مورد كاوش قرار گرفته اند. به نظر می رسد در دوره جدید مباحثی كه در خصوص زوال و فرسایش سرمایه اجتماعی در ادبیات علوم اجتماعی مطرح شده اند گواه مناسبی برای توجه به هزینه های اجتماعی هستند. منظور از سرمایه اجتماعی وجود «مجموعه ارزش ها و هنجارهای غیررسمی است كه اعضای گروهی كه همكاری و تعاون در میانشان مجاز است در آن سهیم هستند». (فوكویاما، ،۱۳۷۹ ص ۱۱) در مواردی برای سنجش سرمایه اجتماعی از فقدان این سرمایه در قالب اندازه گیری میزان های مربوط به انحرافات اجتماعی از قبیل جرم و جنایت، قتل، فروپاشی خانواده، مصرف مواد مخدر، خودكشی، فرار از پرداخت مالیات و... استفاده می كنند.
به نظر فوكویاما، هنجارهای اجتماعی در طول تاریخ بشریت همواره در معرض تغییر و تحول بوده است و در مورد جوامعی كه صنعتی شدن و نوسازی اقتصادی را تجربه كرده اند، درصد تغییرات هنجارهای اجتماعی همزمان با شروع روند رونق بالاتر رفته است. تغییر هنجارها در جهان صنعتی در طول سه دهه تقریباً از ۱۹۶۵ تا ۱۹۹۵ میلادی بسیار پرشتاب و چشمگیر بوده است. میزان افزایش در شاخص های اجتماعی آن چنان بوده است كه باید سراسر این دوره را با عنوان فروپاشی بزرگ در الگوهای اولیه زندگی اجتماعی مشخص كرد. (فوكویاما، ،۱۳۷۹ ص ۲۰) او بر دگرگونی حاصل شده در خانواده تأكید بیشتری دارد، آنچنان كه عنوان می نماید: دگرگونی اقتصادی، انقطاع (فروپاشی) را امكانپذیر ساخته است كه به نوبه خود بر هنجارهای تعاونی معین و حساسی كه با خانواده ارتباط دارد آسیب رسانده و مجموعه ای از عوارض اجتماعی مرتبط را به بار آورده است. (فوكویاما، ،۱۳۷۹ ص ۱۱۸) اگر هزینه های اجتماعی تغییر را بر روی تقلیل سرمایه اجتماعی مورد توجه قرار دهیم باید این تأثیر را در خصوص مؤلفه های این سرمایه چون اعتماد اجتماعی در اشكال گوناگون اعتماد بنیادی، اعتماد بین فردی و اعتماد تعمیم یافته و نیز مشاركت در اشكال اجتماعی و سیاسی در سطوح محلی ملی و در نهایت پیروی از قواعد و هنجارهای جمعی مورد توجه قرار گیرد. «لنسكی ونولان» نیز به گسستگی در روابط اجتماعی به عنوان پیامد تغییرات اجتماعی توجه دارند. آنها بر اثرات منفی ورود روستاییان به شهرها به عنوان نتیجه شهرگرایی كه پیامد زودرس فرآیند صنعتی شدن است، اشاره می نمایند. به نظر آنها مسائل حادی در اثر گسستگی خشونت بار روابط اجتماعی پدید آمد. (نولان ولنسكی، ،۱۳۸۰ ص ۳۵۰) «كومار» نیز فرآیند نوسازی به عنوان یكی از الگوهای تغییر اجتماعی را فرآیندی می داند كه با چیزهای خوب و بد همراه است. به نظر ایشان دست یازیدن به مدرنیزاسیون به معنای سوار شدن در چرخ و فلك است. چرخ و فلك وقتی راه افتاد، حركت بی وقفه چرخشی آن را نمی توان متوقف كرد یا حتی یك دفعه سرعت آن را كم كرد. ملتی كه نوسازی می شود، گام در راه توسعه ای می گذارد كه منطق خود را دارد و آن آمیزه جدانشدنی از خوب و بد است. (كومار، ،۱۳۸۱ ص ۲۵۹) از مباحث عمده ای كه در بحث هزینه های اجتماعی تغییرات اجتماعی به آن توجه می شود بحث نظام گسیختگی اجتماعی است. در تعریف نظام گسیختگی اجتماعی عنوان شده، نظام گسیختگی اجتماعی به مجموعه ای از نارسایی ها در نظام اجتماعی اشاره دارد كه مانع تحقق اهداف جمعی و فردی اعضای جامعه می شوند. (واگو، ،۱۹۸۹ ص ۳۳۰) به عبارت دیگر تغییرات در مسیر عادی زندگی اغلب موجب اختلال در تعادل كاركرد اجزای موجود می شود، در این صورت راه و رسم پذیرفته شده اجتماعی دیگر برقرار نخواهد بود و آن نتیجه عملكرد نیروهای گوناگون اجتماعی است كه به طور غیرشخصی عمل می كنند و عواقب تغییراتی است كه در واقع، تغییر نظم اجتماعی هدف آنها نبوده است (چی تامبار، ،۱۳۷۳ ص۲۵۱). به نظر واگو ، هر شكلی از تغییر هرچند كه اندازه گیری دقیق آن غیرممكن است، با در هم شكستن جریان عادی زندگی و تخریب سازمان اجتماعی همراه است. به نظر جامعه شناس برجسته مكتب شیكاگو «رابرت ازرا پارك» هر نوآوری جدید و هر ایده نو موجب آشفتگی اجتماعی می شود و تقریباً هر آنچه كه زندگی را جالب می سازد برای نظم اجتماعی موجود خطرساز است (واگو، ،۱۹۸۹ ص۳۳۰). نظام گسیختگی اجتماعی نوعی شكست در ساختار و سازمان جامعه است كه میزان آن از جامعه ای به جامعه دیگر فرق می كند.
●عوامل مؤثر در بروز نظام گسیختگی اجتماعی، عبارتند از:
۱-ناموزونی تغییرات اجتماعی
۲- تعارض در ارزش و هنجارها
۳- تغییر در شرایط محیطی
۴- تغییرات جمعیتی. در مجموع هزینه های اجتماعی تغییر اجتماعی را می توان در قالب مواردی چون افزایش مادی گرایی، افزایش فردگرایی، نابودی پیوستگی و تجانس اجتماعی، افزایش و توسعه مناطق شهری، افزایش جرم و آسیب های اجتماعی و بی سازمانی اجتماعی مورد توجه قرار داد.
●بررسی هزینه های اجتماعی و روانی تغییرات اجتماعی
روانشناسان اجتماعی نمونه آرمانی شخصیت انسانی را در قالبی كه «مازلو» تحت عنوان «انسان خودشكوفا» (Self _ actualized) نام می برد، جست وجو می نمایند. چنین انسانی برخوردار از صفاتی چون درك روشن و كارا از واقعیت، گشاده رویی نسبت به تجارب تازه، انسجام، وحدت شخصی، اتكا به نفس، جذابیت، نشاط، استقلال، هویت مستحكم، منحصر به فرد بودن، عینیت گرایی، بالندگی، خلاقیت، توانایی امور انتزاعی و انضمامی، منش دموكراتیك و توانایی عشق ورزیدن است. كسب این ویژگی ها تحت شرایطی كه به وسیله تغییرات اجتماعی و فن شناختی حادث شده اند كمتر امكان پذیر است (واگو، ،۱۹۸۹ ص۳۷۳). از این منظر روانشناسان اجتماعی از هزینه های اجتماعی _ روانی حاصل شده از تغییرات اجتماعی بحث می كنند. به نظر آنها تحت شرایط جدید انسانها توان فردی خود را برای درك و كنترل شرایط اجتماعی خود از دست داده اند. استقلال فردی آنها كاهش یافته و برعكس بر وابستگی شان به ساختارهای اجتماعی و فنی افزوده شده است. چنان كه سمیرامین عنوان می نماید: «موجودات انسانی دیگر صحبت نمی نمایند. آنها چیزی برای گفتن ندارند، چون چیزی برای فكر كردن یا احساس كردن ندارند، آنها چیزی را دیگر تولید نمی كنند، ماشین الكترونیكی همه چیز را به وجود می آورد.» (واگو، ،۱۹۸۹ ص۳۷۳). نوعی مرض ماشینی شدن همه جا را فراگرفته و زمینه را برای بیگانگی اجتماعی فراهم نموده است كه به واسطه آن اعضای جامعه احساس بی قدرتی، انزوا، تنهایی، غربت، بی هنجاری و بی قانونی می كنند و جامعه صورت و حالت توده ای به خود می گیرد كه جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعی در قالب نظریه های مربوط به جامعه توده ای به توضیح و تبیین آن پرداخته اند. یكی از این تبیین ها نظریه ای است كه «سیمن» مطرح می كند. واگو این نظریه را در قالب سه مقوله
۱- روندهای ساختاری معاصر
۲- صور بیگانگی و
۳- پیامدهای رفتاری درنمودار فوق خلاصه نموده است:
در توضیح روندهای فوق آمده است:
۱- كاهش روابط خویشاوندی به عنوان ملاك و مبنایی برای تصمیم گیری موجب افزایش گمنامی در روابط شخصی در اجتماع می شود.
۲- كاهش صور سنتی و افزایش صور عقلانی در قالب: الف) ظهور سازمان های دیوانسالار ب) رشد مكانیزاسیون و استاندارد شدن امور ج) عرفی شدن عقاید و ارزش ها، تجلی پیدا كرده است.
۳- انتقال از تجانس به عدم تجانس ناشی از افزایش تمایز اجتماعی و تخصصی شدن وظایف افراد و نهادها كه با افزایش تقسیم كار و وابستگی متقابل همراه است.
۴- افزایش تحرك فیزیكی و اجتماعی كه متضمن كاهش پیوندهای محلی و روابط بین شخصی است.
۵- گستردگی به این معنا است كه مبنای كنش های افراد مبنایی جمعی و توده ای است و تصمیمات متأثر از شرایط اجتماعی تا شرایط فردی هستند.
این روندها زمینه را برای صور گوناگون بیگانگی فراهم نموده اند كه پیامدهای رفتاری ویژه ای را به دنبال داشته اند. در مجموع بیگانگی اجتماعی، اضطراب و ناامنی و گسترش بیماری های روانی به عنوان هزینه های اجتماعی _ روانی تغییرات اجتماعی محسوب می شوند.
●بررسی هزینه های اقتصادی تغییرات اجتماعی
الگوی رشد اقتصادی كه در ادبیات علوم اقتصادی جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است و قضایایی چون «بیشتر بهتر است» و «رشد، شرط اولیه و بنیادی پیشرفت اجتماعی و بهبود در كیفیت محیط است» (واگو، ،۱۹۸۹ ص۳۵۲) و یا اینكه «بین رشد اقتصادی و نیل به رفاه اجتماعی پیوند مستقیم وجود دارد»، تأكید دارند و نیز از همراهی بین رشد اقتصادی با ارتقای فرصت های شغلی، فراغتی، آموزشی، مراقبت های بهداشتی، امید به زندگی، دسترسی به كالاها و خدمات بیشتر و بهتر یاد می كنند. تجربه تاریخی به خصوص در جوامع در حال توسعه تمامی این قضایا و روابط مطرح شده در بالا را تأیید نمی كنند به گونه ای كه گاهی هزینه های اقتصادی حاصل شده رقم قابل ملاحظه ای را به خود اختصاص می دهد و زمینه را برای طرح ایده هایی چون «انسان ها فقط با تولید ناخالص ملی زنده نیستند و اینكه تأكید توسعه باید روی چیزی كه بهینه و بهترین است، باشد.» (واگو، ،۱۹۸۹ ص۳۵۳) مهیا می كنند. چنین تأكیدهایی خود شاهدی برای ظهور هزینه ها و پیامدهای غیركاركردی در بخش تحولات و تغییرات اجتماعی هستند. «ساموئل هانتینگتون» به نقل از «آدلمن» عنوان می كند كه به نظر اقتصاددانان یك رابطه منفی قابل توجه بین سطح رشد اقتصادی بیشتر و برابری درآمدی وجود دارد، نرخهای بالاتر صنعتی شدن، افزایش سریعتر تولید كشاورزی و نرخ رشد بالاتر همه به تغییر توزیع درآمد به نفع گروههای پردرآمدتر و برضد گروههای كم درآمدتر گرایش دارند. دستاوردهای توسعه اقتصادی بیشتر عاید و نصیب طبقات متوسط و پردرآمدترین گروهها می شود (هانتینگتون، ،۱۳۷۹ ص ۴۵) به عبارت دیگر توسعه نابرابر حاصل این واقعیت است كه در هركشور در حال توسعه گروههای مشخص به واسطه تسلط برخی از اعضای آنها بر دستگاه دولتی سهم غالب را از مزایای توسعه دریافت می كنند.(صدیق، ،۱۳۷۷ ص ۴۴)▪«آرتور لوئیس» هزینه های انتقال جوامع سنتی به فرایند توسعه را این گونه مطرح می كند:
۱ ـ روحیه اقتصادی مورد نیاز برای توسعه موجب مادیگری می شود.
۲ـ توسعه و رشد،فردگرایی را تقویت می كنند.
۳ـ با توسعه فنون جدید جهت گیری به سمت فناوری های نو پیدا می كند كه موجب از بین رفتن فنون و صنایع دستی سنتی می گردد.
۴ ـ توسعه اقتصادی نیاز به بسیج سرمایه و تفكیك مالكیت از سرمایه مورداستفاده دارد. فرد به عنوان یك شاغل تا به عنوان یك انسان مستقل شناخته می شود و نیز به عنوان یك سهامدار مطرح می شود.
۵ ـ انسان به یك برده تبدیل می شود.
۶ ـ تولید در مقیاس وسیع موجب رشد شهرها و حاشیه نشینی می شود.
۷ ـ رشد و توسعه وابسته به توزیع نابرابر درآمدها تحقق می یابد.
●بررسی هزینه های سیاسی تغییرات اجتماعی
تغییرات اجتماعی به خصوص در اشكال سیاسی باهزینه های قابل توجهی همراه هستند. هزینه های سیاسی تغییرات اجتماعی موجب شده است كه برخی از متفكرین از منظر بدبینانه و بسیار احتیاط آمیز تغییر اجتماعی را مورد داوری قرار دهند. به نظر «اپتر» و «اندی پین» در كتاب «اعتراض سیاسی و تغییر اجتماعی» ساموئل هانتینگتون دیدگاهی بدبینانه و محافظه كارانه نسبت به پیامدهای تحولات اجتماعی و اقتصادی دارد. به نظر «هانتینگتون» بی نظمی سیاسی، هرج و مرج و بی ثباتی سیاسی همگی از روند تحولات ا جتماعی ناشی می شوند. توسعه سریع اقتصادی نه به ثبات سیاسی منجر می شودو نه به دموكراسی سیاسی، در عوض حضور گسترده توده ها كه ناشی از تحولات اجتماعی است موجب از خودبیگانگی عمومی و اعتراضهای خشونت آمیز نظیر اغتشاش، شورش و فعالیت های دسته جمعی می شود به سبب این كه شهروندان بیش از اندازه از دولت تقاضا دارند و نیز به سبب این كه مؤسسات دولتی فاقد منابع لازم برای پاسخگویی به نیازهای مردم هستند، بی نظمی سیاسی امری اجتناب ناپذیر است. دولتهایی كه با تقاضاهای فراوان مواجه می شوند نه از توانایی لازم جهت پاسخگویی به نیازهای معترضان برخوردارند و نه قدرت لازم را برای اعمال زور و آرام كردن شورشهای عمومی دارند.
(اپترواندی پین، ،۱۳۸۰ ص ۲۳۸) این نوع نگاه كه بیشتر از منظر كاركردگرایی ساختاری مطرح شده مبتنی بر این فرض است كه معمولاً تغییرات اجتماعی به خصوص در شكل گسترده و شدیدشان كه صورت انقلابی پیدا می كنند در حكم آسیب های اجتماعی هستند كه نظم اجتماعی را تضعیف و دچار اختلال و درنهایت نابودی می سازند. این هزینه ها به خصوص در كشورهای در حال توسعه كه جوامع آنها خصلت قطبی دارند و از ساختار شكننده ای برخوردارند در قالب بحرانها و شورشهای سیاسی كه در برخی كشورها خصلت مزمن یافته و در قالب كودتاها و سقوط و ظهور حكومت های ناپایدار و ناكارآمد و در نهایت بی ثباتی سیاسی تجلی یافته است، اهمیت قابل توجهی دارد.
تردیدی نیست كه مدیریت سیاسی جامعه در قالب ساز و كار حاكمیت سیاسی «دولت»، در كم و كیف هزینه های سیاسی و چگونگی تقلیل و مهار آنها بیشترین نقش را دارد. در دوره جدید با كاهش مشاركت سیاسی در جوامع دموكراتیك و پیشرفته، توجه به نقش نوسازی در تقلیل این مشاركت مورد توجه قرار گرفته است. چنانكه «كومار » عنوان می نماید:مدرنیزاسیون مسائل و مشكلات فرهنگی و سیاسی جدیدی را به وجود آورده است. افول اجتماعات محلی و رشد بیش از اندازه در تعداد نهادهای اجتماعی و شتاب تمركزگرایی سیاسی، فشار برای وفاداری های مدنی و تمایل مردم برای مشاركت در حیات سیاسی را افزایش داد. همچنان كه احزاب سیاسی توده ای حیات مدنی را به اعضای خود درآوردند، شهروندان به طور فزاینده ای به زندگی خصوصی پناه بردند. بی تفاوتی سیاسی و تعداد اندك شركت كنندگان در انتخابات موضوع بحث جدی شدندكه ادعاهای دموكراتیك جامعه لیبرال مدرن را زیر سؤال برده اند. (كومار، ،۱۳۸۱ ص ۲۴۷).
بی تفاوتی سیاسی شهروندان و توده ای شدن جوامع، افزایش بی اعتمادی سیاسی و نهادی و كاهش مشروعیت سیاسی حكومتها نهایتاً از موضوعاتی اند كه در قالب هزینه ها و آسیب های سیاسی در تمامی جوامع حتی جوامع جدید و مدرن مورد توجه صاحبنظران علوم اجتماعی و سیاسی قرار گرفته اند.
●بررسی هزینه های فرهنگی تغییرات اجتماعی :
هزینه های فرهنگی تغییرات اجتماعی بیشتر در قالب تعارضهای ارزشی، شكافهای نسلی، عرفی شدن جوامع، توده ای شدن جوامع، بحران هویت، افول فرهنگهای بومی و محلی و جدال بین سنت و مدرنیته مورد توجه قرار گرفته اند. دراین زمینه به نقش رسانه های گروهی و نظام های آموزشی و تأثیرگذاری كه آنها به روی ابعاد فرهنگی جوامع دارند، تأكید زیادی شده است. این توجه در قالب مباحثی چون «صنعت فرهنگ » و «صنعت دانشگاه » و در مكاتبی مانند مكتب فرانكفورت بحث های زیادی را به خود اختصاص داده است. به نظر كومار «گسترش ارتباطات عمومی كه در قرن بیستم بر حیات فرهنگی جوامع مدرن سایه افكنده است، یكنواختی و همنوایی ناشی از جراید، رادیو و تلویزیون، ولو به طور منفعلانه و نه مستقیم، پلورالیسم و تنوعی را تهدید می كند كه مایه مباهات جامعه لیبرال است. تمركزگرایی فرهنگی و سیاسی و یكنواختی با همدیگر به منزله دلیل ایجاد یك جامعه توده ای تفسیر شدند.» (كومار، ،۱۳۸۱ ص۲۴۸) علاوه بر گسترش رسانه های گروهی عواملی چون شهرنشینی فزاینده، صنعتی شدن و نوسازی را به عنوان عاملی مؤثر در توده ای شدن جامعه می شناسند.
ازدیدگاه محافظه كاران فرهنگ توده ای مدرن خودجوش و اصیل نیست بلكه به واسطه تكنیك های جدید تولید می شود و برای كسب سود به بازار مصرف كنندگان كالاهای فرهنگی عرضه می گردد. سرنوشت فرهنگ مدرن با تجارت سخت گره خورده است. دریافت كنندگان كالاهای فرهنگی از این دیدگاه، موجوداتی روی هم رفته منفعل، بی تمیز، مصرف كننده صرف، قابل القا و تلقین و زیر فشار رسانه های جمعی هستند. (بشیریه، ،۱۳۷۹ ۴۷۲). به نظر «آرنوله» فرهنگ توده ای همان آنارشی و هرج و مرجی است كه در عصر تجدد پدیدار شده و به اساس اقتدار وسنت و نظم و حجیت آسیب رسانده است. آرنوله كه از پیشتازان تحلیل فرهنگ توده ای در غرب بوده است، این فرهنگ را محصول روند دموكراتیزه شدن جهان می دانست. به نظر او دموكراسی توده ای و بویژه آمریكایی شدن فرهنگ موجب فروپاشی اقتدار و حجیت سنتی گردیده و اعتیاد به ابتذال را در همه جا پراكنده است. (بشیریه، ۱۳۷۹؛ ص۵۰) در مجموع پیامدهای فرهنگی تغییرات اجتماعی در بیشتر جوامع موجب ستیز و تعارضهای ارزشی در بین بخشهای گوناگون جامعه و نیز در بین اقوام، مذاهب و فرقه های گوناگون نیز شده است كه در بیشتر موارد هزینه های سنگینی را به دنبال داشته اند.
●بررسی هزینه های آموزشی، تغییرات فرهنگی و اجتماعی جوامع:
قلمرو و حوزه آموزش به عنوان یكی از بسترهای مهم تغییرات اجتماعی جوامع است. به گونه ای كه در جوامع جدید بخش قابل توجهی از زمان و امكانات در اختیار افراد وحكومتها به این حوزه اختصاص می یابد. این حوزه به رغم تأثیرگذاری مهمی كه در فرآیند تغییر اجتماعی دارد در عین حال تغییرات ناشی شده از آن فارغ از هزینه های مالی و زمانی برای جامعه نیست زیرا آموزش، مطالبات اجتماعی و انتظارات افراد جامعه را ارتقا می دهد و مهمتر اینكه هرم شغلی جوامع معمولاً متناسب با هرم جمعیت آموزش دیده و تنوع حاصل شده در نظام آموزشی رشد و توسعه لازم را ندارد. در نتیجه شكاف قابل ملاحظه ای بین جمعیت تحصیلكرده و جمعیت مورد نیاز در بازار كار به وجود می آید كه این وضعیت موجب نارضایتی جمعیت تحصیلكرده را در مقیاسهای فردی و جمعی موجب می گردد. در نتیجه آموزش در مواردی موجب بی ثباتی سیاسی می شود زیرا آموزش به احتمال قوی به طور فزاینده خواسته ها و توقعاتی را در مردم ایجاد می كند كه كشور باید ظرفیت برآوردن آنها را داشته باشد، كه معمولاً امكان برآوردن این مطالبات كمتر وجود دارد. در نتیجه در صورت برآورده نشدن مطالبات، آموزش موجب بی ثباتی سیاسی و اجتماعی می گردد.
●هزینه های زیست محیطی تغییرات اجتماعی:
فعالیت های اقتصادی و اجتماعی انسان كه اصولاً ریشه در محیط دارند و از منابع محیطی تغذیه می نمایند از آغاز اثرات منفی قابل توجهی را به روی محیط داشته اند. این تأثیرگذاری منفی با پیچیده تر شدن در جوامع كه همراه با تنوع و حجیم شدن فعالیت های اقتصادی و بهره برداری بیشتر از محیط بوده، بسیار عمیق تر و گسترده تر شده است. به گونه ای كه هزینه های زیست محیطی از فرآیندهای اقتصادی و اجتماعی چند دهه اخیر بسیار بیشتر از هزینه های ایجاد شده به روی محیط از آغاز حیات انسان به روی كره زمین می باشد؛ بررسی ها نشان می دهد بین حجم مواد زاید تولید شده در هر جامعه با میزان پیچیدگی آن جامعه رابطه مستقیم شدیدی وجود دارد چرا كه با پیچیده تر شدن جوامع میزان بهره گیری آن جامعه از محیط خود و دیگر محیط ها افزایش می یابد و به تبع آن حجم و وزن مواد زائد حاصل شده نیز بیشتر می گردد. برآورد شده كه یك آمریكایی در طول زندگی خود به طور متوسط ۵۴۰تن مواد ساخته شده، ۲۳تن چوب، ۱۶تن فلز و ۳۲تن مواد شیمیایی را به خود اختصاص می دهد و هر آمریكایی در سال یك تن زباله تولید می كند. رشد اقتصادی و صنعتی موجب افزایش آلودگی هوا شده است. بیشتر شهرهای جهان مواجه با آلودگی هوا هستند، ۱‎/۳ میلیارد جمعیت جهان در محلهایی زندگی می كنند كه دارای هوای سالم نیستند. هر سال چهارمیلیون كودك در كشورهای توسعه نیافته به دلیل بیماریهای تنفسی می میرند. كاهش لایه ازن و تغییر دمای زمین و آلودگی صوتی و نیز افزایش بیماریهایی مانند سرطان پوست ناشی از رشد فعالیت های اقتصادی و صنعتی است. همچنین افزایش آلودگی آبها به دلیل ورود پسابهای صنعتی و آلودگی های نفتی و نیز فرسایش خاك، كاهش زمین های زراعی، جنگل زدایی و... همه حاصل فرآیندهایی هستند كه معطوف به رشد اقتصادی هستند و به عنوان هزینه های تحولات اقتصادی، اجتماعی كه مبتنی بر رشد اقتصادی و صنعتی هستند، شناخته می شوند.
داوود نادمی
* فهرست منابع دردفتر روزنامه موجود است.
منبع : روزنامه ایران