یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


عدل - شهریار


شهریار عدل متولد ۱۴ بهمن ۱۳۲۲ در تهران.
اخذ دیپلم از مدرسه عالی علوم تاریخی سوربن
گذراندن دوره تاریخ عمومی هنر، باستانشناسی مشرق زمین و تاریخ هنرهای دوره اسلامی
گذراندن دوره های متعددی در مدرسه معماری پاریس
دكترای تاریخ از فرانسه
عضو مؤسسه ملی تحقیقات علمی فرانسه (CNRS) از ۲۷ سال پیش تاكنون
یكی از همكاران مجله ایرانیكا
مدیر تحقیقات مؤسسه علمی تحقیقات علمی فرانسه
ریاست كمیته بین المللی تدوین تاریخ آسیای میانه
اینكه در فرانسه تحصیل كرده باشی و بالاترین مدارج فرهنگی را داشته باشی و با این همه همیشه و همواره عاشق سرزمین عرفان و عرفا باشی یعنی اینكه از مهرگانی و دلی مهرپرور داری.
شهریار عدل از همانهاست كه مهرگانشان می نامیم و یكی از مهرورزان این سرزمین است كه به موطنش عشق می ورزد . او متولد ۱۴ بهمن سال ۱۳۲۲ در تهران است و عجبا كه در بهمن ماه پا به صفحه مهرگان می گذارد . درباره خودش می گوید: تهران به دنیا آمده ام اما تهرانی نیستم. اجداد پدریم از تبریزند و اجداد مادریم از بسطام.شهریار عدل عاشق است . عاشق مام وطن. همانقدر كه عشق به آذربایجان دارم به بسطام و دامغان و البته زوزن در خراسان عشق می ورزم. برای همین هم است كه مطالعات فراوانی را بر سمنان داشته است. درباره سمنان می گوید: «این استان بخش تاریخی ایران است كه اسم همیشگی اش«كومش» بوده، اسم معربش قومس و اسم یونانیش كومیزن كه متأسفانه پیش از انقلاب و از روی بی خبری و برخی مسائل شخصی نام بی مسماع و بی معنی استان سمنان را به جای انتخاب یك اسم تاریخی رویش گذاشتند . معنی حرف من البته مخالفت با سمنان نیست . سمنانیان خیلی عزیزند و بنده هم مقاله ای روی مناره مسجد جامع شهر سمنان منتشر كردم و خیلی هم سمنانی دوستم. اما خب این دلیل نشد!»شهریار عدل دوران دبستان و سه سال اول دبیرستانش را در تهران خواند و بعد به عادت خانوادگی پدری و مادری و اجدادی به فرانسه رفت و بقیه تحصیلات همه در فرانسه انجام گرفت.او در فرانسه در مدرسه عالی علوم تاریخی در سوربن تحصیل خود را ادامه می دهد و همزمان در مدرسه موزه لوور ، تاریخ عمومی هنر ، باستانشناسی مشرق زمین و تاریخ هنرهای دوره اسلامی را می خواند و به مدرسه معماری پاریس «بوزار» می رود. البته بوزار را تا آخر نرفتم ولی بقیه را به پایان رساندم و بعد رفتم دنبال دكترا با داشتن آن دیپلم ها ، احتیاج نبود كه لیسانس یا فوق لیسانس بگیرم.او دكترای تاریخ خود را به همین ترتیبی كه آمد گرفت و تخصصش هم ایران و آسیای میانه شد و موضوع رساله دكترایش«فتوحات همایون» بود كه تاریخ جنگ های شاه عباس در سال ۱۰۰۷ هجری در خراسان است و فتح هرات .
با این همه او این رساله را چاپ نمی كند . چون از نظر دانشگاهی و پژوهشی برای علاقه مندان لازم است ولی متأسفانه كمبود وقت اجازه نمی دهد . شهریار عدل پس از اخذ مدرك دكترا وارد مؤسسه ملی تحقیقات علمی یا همان (cnrs) می شود. شرط اصلی پذیرش در این مؤسسه دانستن دو یا سه زبان است و قوه تجزیه و تحلیل و سنتز و البته بكر بودن موضوع های تحقیق . در واقع این مؤسسه یك دستگاه عظیم پژوهشی است كه در آن از فیزیك اتمی تا عنكبوت شناسی ممكن است مورد مطالعه قرار بگیرد و شهریار عدل پس از فیروز باقرزاده دومین ایرانی است كه وارد این مؤسسه می شود.شهریار عدل درباره سمتش در این مؤسسه و پس از گذشت ۲۵ سال عضویت در آن می گوید: « ث.ان.ار.اس» مثل ارتش می ماند، اما ارتش نیست ولی سیستم درجاتش كمی به ارتش شبیه است. همانطور كه ممكن است شما در ارتش سر لشكر باشید كه سر لشكر یعنی فرمانده یك لشكر اما لشكری زیردست شما نباشد، در «ث.ان.ار.اس» هم می توانید درجه مدیر تحقیقات داشته باشید بدون اینكه بر یك گروه یا بر یك ساختمان حاوی محققین حكومت كنید؛ درجه من در این مؤسسه مدیر تحقیقات است ولی نظر به نوع پژوهش هایم و محل های گوناگون كارم، بر گروهی معین فرماندهی نمی كنم.شهریار عدل یكی از كسانی است كه با مجله «استودیاایرانیكا» كه هر شش ماه یك بار در فرانسه منتشر می شود همكاری دارد و درباره این مجله می گوید: «ایرانیكا به طور خاص روی جهان ایرانی تأكید دارد و این «جهان ایرانی» لزوماً قابل انطباق با ایران «درون مرزی» و «برون مرزی» كه بعد سیاسی هم دارد نیست. ایران كنونی یك بخشی از «ایران فرهنگی» است و این امر باید به ایرانی های درون مرزی كه عادت ندارند به این مسائل فكر كنند تفهیم شود. ایرانی ها و به خصوص تهرانی ها فكر می كنند كه ایران كنونی ناف دنیاست و تهران، ایران است. این دید درست نیست. نه تنها تهران، ایران نیست بلكه در ماورای این ایران، ایران فرهنگی هست. مرزهای فعلی ایران صد سال دارند. ایران فرهنگی، به آن معنایی كه برای ما دارد، مجموعه ای است كه در طول زمان می تواند بزرگ و كوچك شود. ممكن است جهان ایرانی در یك محیطی باشد كه به طور خاص ایرانی نباشد. مثلاً هند در قرن شانزدهم میلادی (قرن ده هجری) یكی از مراكز بزرگ جهان ایرانی به حساب می آید ولی بخشی از ایران نیست.»او البته محدوده فرهنگی ایران فرای ایران را در مقاطع مختلف تاریخ متفاوت می داند و مثلاً درباره دوران هخامنشی و محدوده فرهنگی ایران می گوید: «ایران دوره هخامنشی یك حكومت سیاسی است كه محدوده آن حكومت سیاسی لزوماً با حوزه فرهنگی جفت نمی شود. حكومت ایران در مصر یك حكومت سیاسی است ولی مصر بخشی از جهان فرهنگی ایرانی نیست ولی جزو مرزهای سیاسی شاهنشاهی ایران است. همچنین آن بخشهایی از یونان كه از امپراتوری هخامنشی هستند از نظر سیاسی با ایران هستند ولی ازنظر فرهنگی نیستند. برعكس هند كه یكی از بزرگترین تمدنهای جهان است، می تواند در عین اینكه از بالاترین تمدنهای دنیاست، در عین حال در یك دوره از زمان بخشی از جهان فرهنگی ایران نیز باشد.»او بر این نظر خود پافشاری می كند و می گوید: «این را باید تهرانی های امروز در سرشان بكنند و به یاد داشته باشند رودكی زاده تهران نیست و اگر زنده بود امروز پاسپورت ازبكی داشت و یا تاجیك به حساب می آمد. بلخی ها پاسپورت افغانی داشتند و جامی هم افغانی از آب درمی آمد و مولوی با پاسپورت تركها سفر می كرد. ایرانی های كنونی باید این مسائل را بدانند و درك كنند. برخی از ایرانی های كنونی می گویند فلان جا متعلق به ماست در حالی كه این برداشت غلط است. هرات مال تو نیست؛ تو و هراتی هر دو مال یك فرهنگ هستید. تو و هراتی با دیگر جاهایی كه در فراسوی مرزهای سیاسی امروز ایران است، هر دو مال یك فرهنگ و متعلق به یك درخت هستید. شاخه ها و میوه های یك درخت هستید و كسی به كسی اشرافیت ندارد.»در سالهای پس از انقلاب شهریار عدل از سوی دكتر پرویز ورجاوند به عنوان نماینده ایران به مجمع عمومی یونسكو فرستاده می شود و گرچه شهریار عدل در سالهای پیش از انقلاب هم برای مطالعات و پژوهش روی آسیای میانه انتخاب شده بود و به عنوان عضو تمام عیار این طرح در آن فعالیت می كرد. درباره عضویت خود در یونسكو می گوید: «پس از فروپاشی شوروی... بنده نه تنها دوباره نماینده ایران شده بودم بلكه از طرف كلیه كشورهای آسیای میانه و اروپا و آمریكا به ریاست كمیته بین المللی تدوین این تاریخ نیز انتخاب شده بودم.»
در تدوین تاریخ تمدنهای آسیای میانه شهریار عدل با كسانی چون پروفسور سینور از آمریكا و پروفسور دانی از پاكستان همكاری داشته است و از طرحهایی كه او دنبال كرده است یكی همین تاریخ آسیای میانه است و دیگری تاریخ آغاز عكاسی. آغاز سینما و دیگری انتشار مرقع گلشن، نفیس ترین مرقع نقاشی ایرانی هندی جهان است كه مشتركاً توسط كاخ گلستان و موزه ساكلرفریر واشنگتن منتشر كرد.در مورد تاریخ آغاز عكاسی در ایران او می گوید: «آن بخش از عكسهایی كه مربوط به این تاریخ است منتشر خواهد شد. این عكسها در بخشی از كاخ گلستان كه آلبوم خانه نام دارد نگهداری می شود. آلبوم خانه گلستان یكی از غنی ترین و یكدست ترین مجموعه های عكسهای دنیا است. این مجموعه كم نظیر در درجه اول به همت شخص ناصرالدین شاه و سپس مظفرالدین شاه به وجود آمد و امروزه با دقت از آن نگهداری می شود.»شهریار عدل درباره كارهای گذشته اش می گوید: «شرح گذشته مثنوی هفتاد من است. اما مجموعه مقالاتی است كه درمورد تاریخ و جغرافیای تاریخی و آثار «كومش» یا قومس منتشرشده یعنی همان استانی كه امروزه به نام بی ربط و دلیل سمنان در تقسیمات كشوری ایران خوانده می شود.
این استان تاریخی مجموع نواحی «فرومد»، «بسطام» یا شاهرود، دامغان و سمنان تا سرتنكه خوار و پل كرپی را دربرمی گیرد. دیگر سلسله مقاله هایی است كه درباره هند و بویژه نقاشی و صورتگران به ویژه در دوره صفویه منتشرشده است.مقالاتی دیگر درباره آثار خراسان و به خصوص شهر درخاك خفته زوزن درحال انتشار است و بالاخره آنچه كه به تاریخ آغاز عكاسی و سینما مربوط می شود.»البته تمام این مقالات به زبان فرانسه و تعدادی هم به زبان فارسی چاپ شده. برخی از آنها هم به زبان انگلیسی منتشرشده است.شهریار عدل درباره علاقه اش به مجموعه كارهایش می گوید: « برخی از آنها مردم پسندتر هستند. كارهایی كه در بسطام، دامغان و زوزن (درجنوب خراسان) انجام می شود بسیارمهم اند و سرمایه زیادی خرج آنها می شود ولی چندان موردتوجه مردم قرارنمی گیرد. حال آن كه عكاسی و از آن بیشتر سینما مردم پسندتر هستند و سروصدا زیاد می شود. نمی خواهم بگویم كشف «داگروتیپی» درعكاسی و یا فیلم های نخستین سینما مهم نیست. چرا خیلی مهم است ولی این دلیل كم ارزش بودن كارهای دامغان و بسطام و زوزن نیست. درمورد «داگروتیپی» جز آقای ذكاء و من و هم زمان آقای افشار كسی چیزی نمی دانست. درمورد آغاز نقاشی مكتب مغول در هندوستان هم اطلاعات پیشینیان ناكافی بود. فیلم های آغاز سینمای ایران هم به كلی ناشناخته بود و كشف و نمایش بخشی از آنها سروصدای زیادی كرد؛ برعكس از اكتشافات من درمورد آغاز نقاشی مغول و هند هیچكس درایران خبرندارد ولی در آمریكا می دانند چون آنها دنبال نقاشی های هندی هستند.»شهریار عدل درباره نقش مورخ در انتقال تاریخ می گوید: «ازنظر من باید روی تمام دوره های تاریخ ایران ازهمه نظر كار بشود. ایران، ایران است، چه خوب آن و چه بد آن. مورخ باید بی طرف باشدو مثبت و منفی را بگوید. آن مورخی كه جنبه های منفی كشورش و یا قهرمانان اش را پنهان می كند، درحقیقت دوستدار كشورش و جامعه بشری نیست. چاخان كردن و پنهان كاری كار سیاستمداران است نه مورخین و منتقدین.»شهریار عدل درخصوص غرب نگری پژوهشگران ایرانی معتقداست كه: «من نمی گویم نباید به غرب نگریست، خیر. بسیار هم قابل توجه است. ولی نگرش به غرب نباید باعث عدم نگرش به شرق شود و درایران این وضع حتی در ادبیات هم وجوددارد تا چه رسد به مطالعات باستانشناسی. ایرانیان تا زمان شاه طهماسب چه ازنظر زیبایی و چه ازنظر تاریخی هم به شرق نگاه می كنند و هم به غرب. (البته به این شرق و غرب بارسیاسی ندهید.) یعنی یك ایرانی به همان سادگی به هند می رود و گاهی به چین كه به روم شرقی. دراشعار هم می بینیدكه مثلاً نگارگران چینی با نگارگران رومی دست و پنجه نرم می كنند.»او می گوید: «اما از دوران شاه طهماسب به بعد چشم ایرانی ها آهسته آهسته به سوی غربیها می چرخد و ایرانیها كم كم دید شرقی خودشان را ازدست می دهند و این مسأله به مرور شدید و شدیدتر می شود تا به امروز كه به خودباختگی مطلق رسیده ایم. ایرانی امروزه اسم خیابانهای لس آنجلس را بلدند و نام سانت سن بلوار را شینده اند ولی اگر از آنها بخواهند نام چند شهر افغانستان و هند را بگویند نمی دانند.»شهریار عدل شاید حق داشته باشد كه این قدر ازهموطنان خود دلگیر باشد. چه او ۳۰ سال پیش درست درزمانی كه تمام پژوهشگران و باستانشناسان ایرانی و فرنگی روی دوره پیش از اسلام كارمی كردند، روی دوره اسلامی متمركزشده بود و دراین راه البته تنها نبود و با كسانی چون دكتر بهرامی، دكتر پرویز ورجاوند، فیروز باقرزاده و دكتر كیانی و كریمی به گردآوری اطلاعات درخصوص دوره های اسلامی ایران مشغول بودند.شاید به همین دلیل هم باشد كه وقتی از او می پرسی درچندسال اخیر به چه كارهایی مشغول بوده ای پاسخ می دهد: «به غصه خوردن. غصه ایران و ایرانیان.»
آثار منتشر شده :
برخی از آثار اوكه به زبان فارسی نوشته یا ترجمه شده اند عبارتند از:
هنر و جامعه در جهان ایرانی ، تاریخ آغاز عكاسی در ایران ، تاریخ آغاز سینما در ایران ، تاریخ قوم و ...
- از شهریار عدل تاكنون مقالات بسیاری درخصوص تاریخ ایران و هند و آسیای میانه به زبانهای فرانسه، انگلیسی وفارسی چاپ و منتشر شده است .
منبع : آی کتاب


همچنین مشاهده کنید