جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

کشتن مرغ مقلد


کشتن مرغ مقلد
همین چند سال پیش بود که یک گروه از مدیران باشگاه های فوتبال ایران و البته فدراسیون فوتبال، به ترکیه رفتند تا اتفاقی را که در فوتبال آن کشور افتاده بود از نزدیک و با چشم خود درک کرده و از آن الگویی برای نحوه باشگاه داری در ایران بسازند.
دوستان رفتند و برگشتند و احتمالاً سوغات سفر تنها آن چیزی بود که از چمدانها خارج شد و بین دوستان و اقوام تقسیم گردید و نه هیچ چیز دیگر. نه ما می دانیم و نه آنها برایمان تعریف کردند که چگونه فوتبال ترکیه که امروز در جام ملتهای اروپا می درخشد، به چنین جایگاه رشک برانگیزی دست یافته است.
تقلید فی نفسه چیز بدی نیست، بخصوص اگر در امر صوابی صورت گیرد. ترکیه امروز آن کشور تماماً مقلد از غرب در دوران آتاترک نیست؛ آنها در دوران گذار بین جهان سوم و صنعتی شدن دست و پا می زنند و فوتبالشان که تابعی از جامعه است، با شتاب بیشتری این فاصله را می پیماید. فوتبال ترکیه دیگر چشم انتظار اتفاقها نیست و نتایج چشمگیر این کشور در عرصه ملی که هم در جام جهانی و هم در جام ملتهای اروپا به چشم آمد، حکایت از قرار گرفتن در مسیری مشخص و روبه پیشرفت دارد. آنها بذر محصولی را که امروز درو می کنند، سالها پیش در باشگاه های خود کاشتند؛ آن هم با تقلید از کشورهای پیشرفته دنیا.
در این عرصه گالاتاسرای، بشیکتاش و فنرباغچه با استفاده از وامهای کم بهره دولت و باز شدن دستشان در فعالیتهای اقتصادی، شکل تازه ای از حیات را تجربه کردند تا امروز که کسب مقام در جامهای باشگاهی اروپا را هم در کارنامه خود دارند.
آیا این نکات بدیهی و ساده، از چشم سفیران ایران در آن سفر تاریخی برای بازدید از نحوه زندگی باشگاه های فوتبال در ترکیه دور مانده است؟
به روسیه نگاه کنید؛ جدایی آنها از بدنه فوتبال دولتی که با فروپاشی شوروی و نظام کمونیستی حاکم بر این کشور آغاز شد، اگر چه با برخی ناهنجاریها همراه بود و از دل آن مردانی مثل آبراموویچ به ثروتهای افسانه ای دست یافتند، اما ثمرات و نتایج این اتفاق میمون در فوتبال روسیه بعد از بیش یک دهه، سرانجام خودش را نشان داد.
فوتبال روسیه پوست انداخت و برای شتاب گرفتن در این روند صعودی، گاس هیدینگ بزرگ را برگزیدند تا تیم ملی را به قلاب تجربه اش بگیرد و آن را بالا بکشد. دور نیست زمانی که آبراموویچ به جای هزینه کردن ثروتش در انگلستان و باشگاه چلسی، آن را تا یوروی آخر در فوتبال باشگاهی روسیه خرج کند، زیرا به همان میزان از پیشرفت و ترقی رسیده اند.
تقلید چیزی بدی نیست. آیا ما نمی توانیم سراغ فوتبال روسیه و ترکیه برویم و آنچه را آنها در زیر ساختهای فوتبال خود به آن پرداختند، مورد تأمل قرار داده و از آن الگویی قابل اجرا و عملی برای فوتبال خود بسازیم؟
کمی در مسائل ریزتر شویم. به جشن اختتامیه یورو ۲۰۰۸ نگاه کنیم. تقلید از آن، به سرمایه گذاری چند ده میلیاردی نیاز ندارد.
بازیکنان به ترتیب روی صحنه رفتند و در حضور پادشاه اسپانیا و صدراعظم آلمان که از جایشان تکان نمی خوردند، جام را از دستهای پلاتینی گرفتند و آن را بالای سر بردند.
نه از هجوم هولیگانها به داخل زمین خبری بود و نه اعضای هیأت مدیره و معاونان و مشاوران و مسؤولان دفترها و محافظان به روی سکو هجوم بردند. این حداقل چیزی است که می شد از آن همایش بزرگ آموخت؛ البته اگر اهل آموختن باشیم!
رضا خوشنویس
منبع : روزنامه قدس