چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

جریان شناسی مقوله روشنفکری در ایران


جریان شناسی مقوله روشنفکری در ایران
روشنفكری از جمله مقولات و محصولات فكری جهان مدرن و پیشرفته امروزی است و طی قرون اخیر باب شده به طوری كه قبل از رنسانس و عصر روشنگری در قرون وسطی یا قبل از آن هرگز چنین واژه ای مورد استفاده فرهیختگان یا عالمان نبوده است. در كشور ما نیز در قرن نوزدهم میلادی این مقوله وارد عرصه فرهنگی و اندیشگی جامعه ما شده است. به طوری كه در دوران صفویه، افشاریه و زندیه ما هیچ گاه دارای چنین واژه ای نبوده ایم البته در آن دوران افراد و فرهیختگان و اندیشمندانی بوده اند كه برخلاف باورها و سنت های رایج زمانه خود می اندیشیده اند و فراتر از زمان و مكان جامعه خود تفكر می كرده اند. ولی به دلیل شرایط اجتماعی خاص آن دوران هرگز نمی توانیم به آنها واژه روشنفكر را اطلاق نماییم.
فردی چون ملاصدرا كه به دلیل افكار و اندیشه های بلند و مترقیانه خویش كه در باورهای خشك مغزانه و متحجرانه فرهیختگان آن زمان نمی گنجید مدت های مدیدی را به تبعیدی خودخواسته تن داد.
واژه روشنفكر را فرهیختگان و متفكران به انحای متعددی تعریف كرده اند از آن جمله معلم شهید دكتر علی شریعتی می گوید: روشنفكری یك نوع پیامبری است و پس از خاتمیت روشنفكرانند كه راه انبیا را در تاریخ ادامه می دهند. روشنفكر انسان آگاهی است كه بر قوم خویش مبعوث است تا مردم را به سوی آگاهی و آزادی و كمال انسانی هدایت كند و در نجات از جهل، شرك و ظلم آنان را یاری دهد این است كه شاخصه ذاتی روشنفكر اجتماعی بودن در كنار و در میان مردم بودن و در برابر سرنوشت یك ملت اسیر یا یك طبقه محكوم خود را متعهد احساس كردن است روشنفكر به گفته شاندل پیامبری است كه تنها به او وحی نمی شود ولی رسالت وحی را بر دوش دارد.
آری روشنفكری نوعی پیامبری است. آگاهی بخشیدن، دغدغه مردم داشتن و آرمان گرایی، جامعه باوری، ظلم ستیزی، فداكاری و ایثارگری از جمله خصوصیات بارز یك روشنفكر متعهد به جامعه و سرنوشت مردم خویش است.
لذا روشنفكر باید دغدغه هایی فراتر از معاش و زندگی مادی داشته باشد. در جامعه ما این مقوله در اوایل حكومت قاجاریه شكل گرفت. شكل گیری آن هم به دلیل جنگ های ایران و روسیه تزاری بوده است. عباس میرزای قاجار نایب السلطنه فتحعلی شاه آغازگر و مبدع این مقوله در جامعه ما محسوب می شود. این شاهزاده اصلاح طلب قاجار با ملاحظه ضعف و انحطاط ایران در مقابل روس ها سعی وافری در جهت آسیب شناسی ایران در مقابل غرب عموماً و روس ها را خصوصاً داشت. در این رابطه او با برقراری ارتباطاتی با غربیان تلاش می كرد كه عقب ماندگی های ایران را به لحاظ مادی و معنوی جبران نماید. او توسط یكی از خلفای ارامنه ایروان اطلاعاتی راجع به انقلاب كبیر فرانسه پیدا كرده بود و تلاش می كرد كه بتواند با ناپلئون ارتباط برقرار نماید. ایجاد روزنامه، ارسال افرادی به غرب جهت فراگیری علوم و فنون جدید از جمله اقدامات این شاهزاده اصلاح طلب و روشنفكر است. عباس میرزا كوشش می كرد كه ضعف های بنیادی جامعه ایران را اصلاح نماید ولی متاسفانه عمر او كفاف نداد و قبل از به سلطنت رسیدن درگذشت. با مرگ او در فرایند روشنگری و اصلاحات كه در پرتو افكار بلند و روشنفكرانه او صورت می گرفت برای مدتی طولانی وقفه ایجاد شد. میرزا تقی خان امیركبیر دومین دولتمرد روشنفكر و اصلاح طلب ایرانی بوده كه در نظام پوسیده قاجاریه به قدرت رسید. امیركبیر كه طی مسافرت های متعدد خود به كشورهای روسیه و عثمانی توانسته بود با پیشرفت های علمی و فرهنگی آنها عمیقاً آشنا شود علاوه بر داشتن نظام فكری و اندیشگی مدرن و سازمان یافته واجد مدیریتی كارآمد نیز بوده است. امیر طی دوران نزدیك به چهار سال صدارت ایران اصلاحات بسیار عمیق و دامنه داری را جهت پیشرفت كشور و ترقی مملكت انجام داد.
امیر افكار خود را در زمینه های مختلف جهت توسعه كشور عملیاتی می كرد. در مقوله فرهنگ سازی و بسترپردازی جهت رشد و آگاهی عمومی و تربیت و پرورش نخبگان به ایجاد مدرسه ای عالی به نام دارالفنون اقدام نمود.
اصلاح نظام اداری كشور، نظم و نسق دادن به امور مالی و ساماندهی نیروی نظامی كشور و اقدامات دیگر او نشان از افق دید بلند و متعالی وی است. اگرچه با مرگ او كه با دسیسه چینی داخلی و تحریكات اجانب صورت گرفت اصلاحاتش متوقف شد ولی اقدامات او زمینه و بسترهای لازم جهت انقلاب مشروطیت را فراهم كرد.
دارالفنون كه تنها مدرسه عالی كشور بود به جایگاه و پایگاهی برای تربیت نخبگان و فرهیختگان تبدیل شده بود. فارغ التحصیلان آنجا با عزیمت به اروپا و آشنایی با اندیشه های انقلابی انقلابیون فرانسه، تدریجاً باعث رشد و آگاهی عمومی می شدند و بذرهایی كاشته شدند كه نهایتاً منتج به انقلاب مشروطیت شد. موقعیت جغرافیایی و ژئوپولتیكی ایران نیز باعث توجه و عنایت دولت های استعمارگر غربی شده بود. ایرانیان وطن خواه و ترقی خواه از عقب ماندگی ایران و مردم آن رنج می بردند و احساس حقارت می كردند، تلاش می كردند كه با شناخت غرب یا غرب شناسی یا غرب گرایی (Westernization) و نوگرایی (Modernization) به جبران عقب ماندگی های ایران بپردازند؛ افرادی چون میرزا صالح شیرازی و میرزا جعفرخان مشیرالدوله تبریزی كه از دانشگاه های انگلیس فارغ التحصیل شده بودند. میرزا صالح در كتاب خاطرات خود به مطالب جالبی اشاره می كند. وی می گوید سیستم سیاسی دستگاه دادگستری در لندن كتابخانه ها، یتیم خانه ها، دانشكده های پزشكی، واكسیناسیون و غیره و علاوه بر این شرحی در مورد جنگ های استقلال آمریكا و انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه و دیگر رویداد های مهم بیان كرده است. با نگاهی كوتاه به تاریخ انگلیس و برخی از قوانینی كه در انگلیس به تصویب رسیده از ماگناكارتا (Magnacarta) یاد كرده و می گوید كه یكی از دستورهای لازم این فرمان آزادی برای مردم است.
او انگلیس را «ولایت آزادی»، مجلس عوام را «مشورت خانه» و نمایندگان آن را وكیل الرعایا می نامید. میرزاصالح برای مجلس عوام اهمیتی بیش از حد قائل شده است و می گوید كه مردم آزادی مطلق دارند كه نمایندگان خود را انتخاب كنند و نمایندگان هم به نوبه خود مورد اعتراض مقام هایی قرار گیرند. نمایندگان مجلس عوام نیز هر فرمانی را كه به وسیله پادشاه و یا مجلس اعیان صادر می شود در صورتی كه بر آن باور باشند آن فرمان به سود مردم نیست حق دارند آن را معلق سازند. ولی پادشاه و دو مجلس با هم قوای سه گانه انگلیس را تشكیل می دهند.میرزا صالح شیرازی با تاسیس روزنامه كاغذ اخبار تلاش می كرد كه سطح اندیشه عمومی جامعه را نیز بالا ببرد. روشنفكران سكولاریست نیز فعالیت های عمده ای جهت پیشرفت كشور ایفا می كردند. از جمله آنها فتحعلی آخوندزاده كه از یك خانواده ایرانی مقیم شكی قفقاز بود و شرح زندگی خود را به شیوه كوتاه و پراكنده در موارد گوناگون در نوشته های خود داده است. وی در یكی از نوشته های خود در رژیم ناصرالدین شاهی خطاب به ایرانیان نوشته است: ای ایرانیان اگر می توانستید منافع آزادی و حقوق بشر را دریابید شما هرگز بردگی و فروتنی را نمی پذیرفتید. شما به آموختن دانش ها می پرداختید و انجمن های سری بنیاد می كردید و با یكدیگر متحد می شدید كه خود را از استبداد و مستبدین رها سازید. میرزا ملكم خان نیز از جمله روشنفكران سكولاریست این دوران است. او یك دیپلمات و مرد سیاسی نوگرایی بود كه رساله غیبی یا دفتر تنظیمات خود را به صورت یك نامه برای مشیرالدوله فرستاده بود. میرزا ملكم معتقد بود كه ما باید برای پیشرفت كشور از نوك پا تا فرق سر غربی شویم. سید جمال الدین اسدآبادی روحانی ای بود كه سال ها با سلاطین مستبد عثمانی و ایران و مصر جنگید و تلاش وافری برای دنیای اسلام انجام می داد. ایرانیان روشنفكر مقیم هندوستان نیز نقش عمده ای در شكل گیری انقلاب مشروطیت داشتند. سید جلال مویدالاسلام سفرنامه معروف حبل المتین را منتشر می كرد.

جمشید معظمی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید