یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


پروانه های پرشکسته چگونه به دام می افتند؟


پروانه های پرشکسته چگونه به دام می افتند؟
بحث دختران فراری پدیده ای است که همواره وجود داشته و جوامع مختلف با این مشکل رو به رو بوده و هستند، اما متأسفانه طی سالهای اخیر علاوه بر اینکه آمار دختران فراری رو به افزایش گذاشته، سن آنان نیز کاهش یافته است.
اولین دیداری که با یک دختر فراری کم سن و سال دارم در مرکز نگهداری دختران فراری است. زهرا ۱۲ سال بیشتر ندارد، می گویند، سه سال پیش از خانه فرار کرده است و در این مدت در مرکز فساد مورد سوء استفاده و بهره کشی قرار گرفته و با این سن کم معتاد هم شده است!
● یک روز در زندان زنان
دیدار بعدی در مرکز مشاوره زندان وکیل آباد انجام می گیرد.
سمیه ۱۵ ساله اولین دختری است که روبرویم می نشیند و قصه پر غصه زندگی اش را این گونه تعریف می کند:
۱۲ ساله بودم که با یک پسر دوست شدم و از خانه فرار کردم. دو سال با او بودم سپس دستگیر شدم و مرا تحویل خانواده دادند، اما دوباره فرار کردم.
از او می خواهم در مورد علت فرارش بیشتر توضیح بدهد، آهی می کشد و می گوید: طلاق...، نابسامانی خانواده، بعد ادامه می دهد: پنج ساله بودم که مادر و پدرم از هم طلاق گرفتند. مادرم ازدواج کرد و پدرم سرپرستی من و برادرم را که دو سال از من بزرگتر است، برعهده گرفت. کلاس اول راهنمایی بودم که با پسری دوست شدم. می خواست با من ازدواج کند و حتی به خواستگاری ام هم آمد، اما پدرم مخالفت کرد. من هم با او فرار کردم. پدرم به همه جا سر زد و عکسم را به روزنامه ها داد و وقتی دستگیر شدم، مادرم می خواست مرا به پزشک قانونی ببرد و به همین دلیل دوباره فرار کردم، آخر از پدرم خجالت می کشیدم، اما این بار جایی نداشتم که بروم. در پارک با یکی از دختران فراری آشنا شدم، او مرا به یکی از مراکز فساد برد. من که آب از سرم گذشته بود همان جا پیش زنی به نام خاله سوسن، ماندگار شدم. و او مرا به انواع موادمخدر مبتلا کرد. این اواخر کریستال نیز مصرف می کردم، با این اوصاف یک سال دیگر هم در آن لجنزار بسر بردم تا اینکه محل تجمع ما لو رفت و همه ما را دستگیر کردند.
دومین نفری که مددکار معرفی می کند ۱۴ سال دارد و در حقیقت از خانه شوهر فرار کرده است. خودش می گوید: پدر و مادرم هر دو معتادند، دو سال پیش از سر ناچاری با مردی که هم سن پدرم بود، ازدواج کردم، اما اصلاً دوستش نداشتم و همیشه منتظر فرصتی بودم تا از او جدا شوم و این فرصت را پسر همسایه به وجود آورد.
سر راهم قرار گرفت و با چرب زبانی اغفالم کرد. یک شب بی سر و صدا با هم فرار کردیم و به مشهد آمدیم، می خواستیم در یک هتل اقامت کنیم که به ما مشکوک شدند و دستگیرمان کردند.
نفر بعدی هم فرزند طلاق است. او که ۱۲ سال بیشتر ندارد تا کنون چند بار از خانه گریخته است و سرانجام نیز در دام باندهای فساد گرفتار شده و سر از زندان درآورده است.
● آمار تکان دهنده
براساس تحقیقی که سال قبل بر روی ۱۲۰ دختر با سابقه فرار از منزل در بهزیستی، مراکز بازپروری و زندان صورت گرفته است ۹۳ درصد این دختران سابقه دستگیری و زندان پس از فرار را دارند.
بیش از ۷۰ درصد دختران فراری از هفته اول مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته اند و میانگین سن آنها از ۱۴ تا ۲۰ سال است.
اکثر این دختران چند روز پس از فرار جذب باندهای خرید و فروش موادمخدر و قاچاق می شوند و از آنها برای توزیع موادمخدر و یا اعمال منافی عفت سوء استفاده می کنند و برای اینکه فکر فرار و لو دادن اعضای گروه را به ذهن خود راه ندهند، صاحبان و گردانندگان باندهای فساد آنان را وادار به مصرف موادمخدر می کنند.
براساس تحقیقی که چندی پیش بر روی ۲۰۰ دختر فراری صورت گرفته، بیش از ۴۰ درصد این دختران دارای سابقه اعتیاد هستند که حشیش و تریاک عمده ترین مواد مصرفی بیش از ۶۰ درصد دختران فراری را تشکیل می دهد.
● فقر، اعتیاد، تبعیض و تحقیر
رئیس انجمن مددکاری ایران معتقد است: دلایل زیادی برای فرار از منزل وجود دارد. این دلایل هم اجتماعی است هم خانوادگی و مهم ترین دلیل آن فقر اقتصادی و فرهنگی است و دیگر اینکه خانواده ها هیچ کدام به چگونگی درست رفتار کردن با فرزندانشان وقوف کامل ندارند.
به گفته دکتر مصطفی اقلیما، در کنار این عوامل باید تبعیضهای اجتماعی را نیز در نظر گرفت دختری که پدرش به دلیل اعتیاد و یا هر مشکل دیگر در زندان به سر می برد از طرف دوستان و همسالان مورد تحقیر قرار می گیرد، چگونه می توان روحیه تخریب شده این دختر نوجوان را بازسازی کرد؟
از سوی دیگر بین دختران و پسران نوجوان در مواجهه با مشکلات تفاوت وجود دارد.
مشکلات خانوادگی و تحصیلی برای دختران بیشتر از پسران تنش ایجاد می کند. دختران بیشتر از پسران شکستهای زندگیشان را به ناتوانی خود نسبت می دهند، در حالی که پسرها عدم موفقیتهای خود را در اثر مشکل بودن مسایل و عدم تلاش بیشتر می دانند.
● ناتوانی حل مشکل
به گفته دکتر زهرا حاج محمد کاشی جامعه شناس، نوجوانان به دلیل انگیزه های درونی دارای روحیه مقاومت، پرخاشگری و تا حدی طغیانگر هستند.
چنین روحیه ای منجر به نگاه رویایی و غیرواقعی آنان نسبت به آینده می شود و از آن جا که قادر به حل مشکلات خود نیستند، از خانه فرار می کنند.
این کارشناس درخصوص علت ورود این دختران به شهرهای بزرگ معتقد است: شهرهای بزرگ از دیدگاه این نوجوانان دارای امکانات وسیعی است و با توجه به کثرت جمعیت، دختران فراری در میان مردم گم می شوند و در نتیجه یافتن آنها توسط خانواده یا پلیس مشکل است.
به گفته وی، بهترین راه حل برای مبارزه با پدیده فرار دختران، از بین بردن فقر اقتصادی و فقر فرهنگی در درون خانواده هاست و نهادهای مربوطه هم باید تلاش کنند تا مانع تبدیل این دختران به بزهکاران آینده شوند.
● فقدان جو عاطفی سالم
سرهنگ سیدمحمد حسینی رئیس اداره مشاوره و مددکاری فرماندهی انتظامی خراسان رضوی نیز در رابطه با این موضوع به گزارشگر ما می گوید:
به نظر می رسد پدیده فرار دختران نسبت به سالهای گذشته رو به افزایش است، البته در مورد این پدیده یا کاهش سن دختران فراری آمار معتبری وجود ندارد، اما آنچه مسلم است فرار از منزل فقط مختص دخترها نیست، بلکه پسرها نیز به این پدیده اجتماعی مبتلا هستند. به هر حال فرار دختران از دو بعد قابل بررسی است، فردی و خانوادگی.
سرهنگ حسینی ابتدا این پدیده را از بعد خانوادگی مورد بررسی قرار می دهد و در ادامه می گوید: براساس تحقیقاتی که درخصوص این مقوله انجام شده اغلب دخترانی که دچار این مشکل می شوند متعلق به خانواده هایی هستند که فقدان جو عاطفی سالم در خانواده آنان به چشم می خورد و با آشفتگی و نابسامانی های متفاوتی از قبیل طلاق، اعتیاد و طلاق روانی درگیرند و طبیعتاً دخترها با شرایط روحی روانی و حساسیتی که دارند بیشتر از پسرها لطمه می خورند و واکنش نشان می دهند که یکی از این واکنشها فرار از محیط خانه است.
اما از بعد فردی اگر بخواهیم دقیقاً این مسأله را مورد بررسی قرار دهیم متوجه می شویم که دخترها به دلیل اینکه زودتر از پسرها بالغ می شوند بحران دوران بلوغ را زودتر تجربه می کنند و همین امر موجب می شود که حساسیت آنها در سنین پایین تر از پسرها ایجاد شود از بعد دیگر هم در نتیجه خلاهای عاطفی که در کانون خانواده ها وجود دارد این قبیل دختران تعلق خاطر و دلبستگی های افراطی به گروههای هم سن و سال خودشان پیدا می کنند و در نتیجه به جای همانندسازی با والد هم جنسشان با گروههای هم سن و سال خود همانند سازی می کنند و تحت تأثیر نابهنجاریهای اجتماعی مرتکب خلافهای گوناگون از جمله فرار از منزل می شوند.
نکته دیگر اینکه بیشتر دختران فراری هوش بهرشان از نرم جامعه پایین تر است، به همین جهت برای حل مسایل و مشکلاتشان به شکل منطقی با قضایا برخورد نمی کنند و در نتیجه برای عوض کردن محیط نابسامان و آشفته خودشان به یک محیط بهتر اقدام به فرار از خانه می کنند که البته بعد از فرار در شرایط بسیار بدی قرار می گیرند و تقریباً اکثر آنان مورد سوء استفاده های جنسی واقع می شوند و مشکلاتی از این بابت برایشان به وجود می آید که حتی اگر زمینه بازگشت به خانه برایشان فراهم شود، احساس می کنند پلهای پشت سر خود را خراب کرده اند و دیگر نمی توانند برگردند و دچار درماندگی می شوند و در نهایت برای فرار از بی پناهی و درماندگی در دام باندها و مراکز فساد می افتند و به اشکال مختلف مورد بهره کشی قرار می گیرند.
این از بعد فردی است و تبعاتی که خود فرد با آن درگیر می شود و بیشتر هم غیر قابل جبران است، اما از بعد اجتماعی اگر در مراحل اولیه از بروز این پدیده پیشگیری شود، خیلی از سازمانها و تشکیلات درگیر این معضل نخواهند شد، یعنی اگر سرمایه گذاری کنند که کانون خانواده کانون سالم و مناسبی باشد طبیعتاً این مشکل بروز نمی کند و بسیاری از سازمانهای حمایتی، قضایی، پلیسی و مراکزی که با این مشکل و معضل رو به رو هستند درگیر این مسأله نخواهند شد و البته برای رسیدن به این هدف سیاستگذاران و برنامه ریزان جامعه باید به کانون خانواده بیشتر توجه نمایند و شرایطی ایجاد کنند که نوجوانان خیلی راحت بتوانند در مواقع بروز مشکلات مختلف با منابع و مراکز مشاوره و مددکاری در ارتباط مستقیم باشند و مشکلات خود را به شکل منطقی و مناسب حل و فصل نمایند.
خجسته ناطق
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید