چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

امام‌ رضا ( ع‌ )


امام‌ رضا ( ع‌ )
● ولادت‌ ، وفات‌ ، طول‌ عمر و مدفن‌ آن‌ حضرت‌
امام‌ رضا ( ع‌ ) در روز جمعه‌ ، یا پنج‌ شنبه‌ ۱۱ ذی‌ حجه‌ یا ذی‌ قعده‌ یا ربیع‌ الاول‌سال‌ ۱۵۳ یا ۱۴۸ هجری‌ در شهر مدینه‌ پا به‌ دنیا گذاشت‌ . بنابر این‌ تولد آن‌ حضرت‌ مصادف‌ با سال‌ وفات‌ امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) بوده‌ یا پنج‌ سال‌ پس‌ از در گذشت‌ آن‌ حضرت‌ رخ‌ داده‌ است‌ . همچنین‌ وفات‌ آن‌ حضرت‌ در روز جمعه‌ یا دوشینه‌ آخر صفر یا ۱۷ یا ۲۱ ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ یا ۱۸ جمادی‌ الاولی‌ یا ۲۳ ذی‌ قعده‌ یا آخر همین‌ ماه‌ در سال‌ ۲۰۳ یا ۲۰۶ یا ۲۰۲ هجری‌ اتفاق‌ افتاده‌ است‌ . شیخ‌ صدوق‌ در عیون‌ اخبار الرضا گوید قول‌ صحیح‌ آن‌ است‌ كه‌ امام‌ رضا ( ع‌ ) در ۲۱ رمضان‌ ، در روز جمعه‌ سال‌ ۲۰۳ هجری‌ در گذشته‌ است‌ . وفات‌ آن‌ حضرت‌ در سال‌ ۲۰۳ در طوس‌ و در یكی‌ از روستاهای‌ نوقان‌ به‌ نام‌ سناآباد اتفاق‌ افتاد .
با تاریخ‌ های‌ مختلفی‌ كه‌ نقل‌ شد ، عمر آن‌ حضرت‌ ۴۸ یا ۴۷ یا ۵۰ یا ۵۱ سال‌ و ۴۹ یا ۷۹ روز یا ۹ ماه‌ یا ۶ ماه‌ و ۱۰ روز بوده‌ است‌ ، اما برخی‌ كه‌ سن‌ آن‌ حضرت‌ را ۵۵ یا ۵۲ یا ۴۹ سال‌ دانسته‌اند ، سخنشان‌ با هیچ‌ یك‌ از اقوال‌ و روایات‌ ، منطبق‌ نیست‌ و ظ‌اهرا تسامح‌ آنان‌ از اینجا نشأت‌ گرفته‌كه‌ سال‌ ناقص‌ را به‌ عنوان‌ یكسال‌ كامل‌ حساب‌ كرده‌اند . از جمله‌ این‌ اقوال‌ شگفت‌ آور سخن‌ شیخ‌ صدوق‌ در عیون‌ اخبار الرضا است‌ كه‌ گفته‌ است‌ : میلاد امام‌ رضا (ع‌ ) در ۱۱ ربیع‌ الاول‌ سال‌ ۱۵۳ و وفات‌ وی‌ در ۲۱ رمضان‌ سال‌ ۲۰۳ بوده‌ و با این‌ حساب‌ آن‌ حضرت‌۴۹ سال‌ و شش‌ ماه‌ در این‌ جهان‌ زیسته‌ است‌ . مطابق‌ آنچه‌ صدوق‌ نقل‌ كرده‌ ، عمرآن‌ حضرت‌ پنجاه‌ سال‌ و شش‌ ماه‌ و ده‌ روز میشود و منشاء این‌ اشتباه‌ را باید عدم‌ دقت‌ در جمع‌ و تفریق‌ اعداد دانست‌ شیخ‌ مفید نیز مرتكب‌ این‌ اشتباه‌ شده‌ است‌ و ما در حواشیهای‌ خود بر كتاب‌ المجالس‌ السنیه‌ متذكر این‌ خطا شده‌ایم‌ .
بنابر گفته‌ مولف‌ مطالب‌ السؤول‌ ، امام‌ رضا ( ع‌ ) ۲۴ سال‌ وچند ماه‌ بنابر قول‌ ابن‌ خشاب‌ ۲۴ سال‌ و ۱۰ ماه‌ از عمر خویش‌ را با پدرش‌ به‌ سر برد . لكن‌ مطابق‌ آنچه‌ گفته‌ شد ، عمر آن‌ حضرت‌ در روز وفات‌ پدرش‌ ۳۵ سال‌ یا ۲۹ سال‌ و دو ماه‌ بوده‌ و پس‌ از درگذشت‌ پدرش‌ چنانكه‌ در مطالب‌ السؤول‌ نیز آمده‌ ، ۲۵ سال‌ زیسته‌ است‌ و نیز مطابق‌ آنچه‌ قبلا گفته‌ شد آن‌ حضرت‌ پس‌ از پدرش‌ بیست‌ سال‌ در جهان‌ زندگی‌ كرد . چنانكه‌ شیخ‌ مفید نیز در اشارد همین‌ قول‌ را گفته‌ است‌ . برخی‌ نیز این‌ مدت‌ را بیست‌ سال‌ و دو ماه‌ ، یا بیست‌ سال‌ و نه‌ ماه‌ ، یا بیست‌ سال‌ و چهار ماه‌ ، یا بیست‌ و یكسال‌ و ۱۱ ماه‌ ذكر كرده‌ اند كه‌ این‌ مدت‌ ، روزگار امامت‌ و خلافت‌ آن‌ حضرت‌ به‌ شمار است‌ . در طول‌ این‌ مدت‌ آن‌ حضرت‌ دنباله‌ حكومت‌ هارون‌ رشید را كه‌ ده‌ سال‌ و بیست‌ و پنج‌ روزبود درك‌ كرد . سپس‌ امین‌ از سلطنت‌ خلع‌ شد و عمویش‌ ابراهیم‌ بن‌ مهدی‌ برای‌ مدت‌ بیست‌ و چهار روز به‌ سلطنت‌ نشست‌ . آنگاه‌ دوباره‌ امین‌ بر او خروج‌ كرد و برای‌ وی‌ از مردم‌ بیعت‌ گرفته‌ شد و یكسال‌ و هفت‌ ماه‌ حكومت‌ كرد ولی‌ به‌ دست‌ طاهر بن‌ حسین‌ كشته‌ شد . سپس‌ عبد الله‌ بن‌ هارون‌ ، مامون‌ ، به‌ خلافت‌ تكیه‌ زد و بیست‌ سال‌ حكومت‌ كرد . امام‌ رضا ( ع‌ ) پس‌ از گذشت‌ پنج‌ یا هشت‌ سال‌ از خلافت‌ مأمون‌ به‌ شهادت‌ رسید .
● مادر امام‌ رضا ( ع‌ )
در مطالب‌ السؤول‌ گفته‌ شده‌ است‌ كه‌ : مادر آن‌ حضرت‌ كنیزی‌ بود كه‌ خیزران‌ مرسی‌نام‌ داشت‌ . برخی‌ نام‌ وی‌ را شقراء نوبیه‌ ، ذكر كرده‌اند كه‌ اروی‌ ، اسم‌ او و شقراء لقب‌ وی‌ بوده‌ است‌ .
طبرسی‌ در اعلام‌ الوری‌ گوید : مادرش‌ كنیزی‌ بود به‌ نام‌ نجمه‌ كه‌ به‌ وی‌ ام‌ البنین‌ می‌ گفتند . برخی‌ نام‌ مادر آن‌ حضرت‌ را سكن‌ نوبیه‌ و تكتم‌ نیز گفته‌اند . حاكم‌ ابو علی‌ گوید : از جمله‌ شواهدی‌ كه‌ دلالت‌ دارد نام‌ مادر امام‌ رضا ( ع‌ ) تكتم‌ بود ، سخن‌ شاعری‌ است‌ كه‌ در مدح‌ آن‌ حضرت‌ فرموده‌ است‌ : و اجدادا علی‌ المعظم‌ رهظ‌ا الا ان‌ خیر الناس‌ نفسا و والدا و اتتنا به‌ للعلم‌ و الحلم‌ ثامنا اماما یودی‌ حجهٔ‌ الله‌ تكتم‌ ابو بكر گوید : عده‌ای‌ این‌ شعر را به‌ عموی‌ ابو ابراهیم‌ بن‌ عباس‌ منسوب‌ ساخته‌اند و من‌ آن‌ را روایت‌ نمی‌ كنم‌ و روایت‌ و سماع‌ این‌ شعر برای‌ من‌ واقع‌ نشده‌ بنابراین‌ نه‌ آن‌ را اثبات‌ می‌ كنم‌ و نه‌ ابطال‌ .
وی‌ همچنین‌ گوید : تكتم‌ از اسامی‌ زنان‌ عرب‌ است‌ و در اشعار بسیاری‌ به‌ كار رفته‌ است‌ . از جمله‌ در این‌ بیت‌ : " طاف‌ الخیالان‌ فزا دا سقما خیال‌ تكنی‌ و خیال‌ تكتما " فیروز آبادی‌ نیز بر این‌ اظ‌هار نظر صحه‌ گذارده‌ و گفته‌ است‌ : تكنی‌ و تكتم‌ به‌ صورت‌ مجهول‌ ، هر یك‌ از نامهای‌ زنان‌ است‌ .
● كنیه‌ آن‌ حضرت‌
كنیه‌ آن‌ حضرت‌ را ابوالحسن‌ و نیز ابوالحسن‌ ثانی‌ خوانده‌اند . ابو الفرج‌ اصفهانی‌ در مقاتل‌ الطالبین‌ روایتی‌ نقل‌ كرده‌ و مبنی‌ بر آن‌ كه‌ كنیه‌ آن‌ حضرت‌ ، ابو بكر بوده‌ است‌ . وی‌ به‌ سند خود از عیسی‌ بن‌ مهران‌ از ابوصلت‌ هروی‌ نقل‌ كرده‌ است‌ كه‌ گفت‌ : روزی‌ مأمون‌ از من‌ پرسشی‌ كرد . گفتم‌ : ابو بكر در این‌ باره‌ چنین‌ و چنان‌ گفته‌ است‌ . مأمون‌ پرسید : كدام‌ ابو بكر ؟ ابو بكر ما یا ابو بكر اهل‌ سنت‌ ؟ گفتم‌ ابوبكر ما . پس‌ عیسی‌ از ابوصلب‌ پرسید : ابو بكر شما كیست‌ ؟ پاسخ‌ داد : علی‌ بن‌ موسی‌ الرضاست‌ كه‌ بدین‌ كنیه‌ خوانده‌ می‌ شود .
● لقب‌ آن‌ حضرت‌
در كتاب‌ مطالب‌ السؤول‌ در این‌ باره‌ آمده‌ است‌ : القاب‌ آن‌ حضرت‌ عبارت‌ است‌ ازرضا، صابر ، رضی‌ و وفی‌ ، كه‌ مشهورترین‌ آنها رضاست‌ . در فصول‌ المهمهٔ‌ نیز مشابه‌ این‌ مطلب‌ آمده‌ با این‌ تقاوت‌ كه‌ در آنجا به‌ جای‌ القاب‌ رضی‌ و وفی‌ ، زكی‌ و ولی‌ یاد شده‌ است‌ . در مناقب‌ ابن‌ شهر آشوب‌ گفته‌ شده‌ است‌ : احمد بزنطی‌ گوید : بدان‌ جهت‌ آن‌ حضرت‌ را رضا نامیدند كه‌ او از خدا در آسمانش‌ رضا بود و برای‌ پیامبر و ائمه‌ در زمین‌ رضا بود . و نیز گفته‌اند چون‌ مخالف‌ وموافق‌ گرد آن‌ حضرت‌ بودند وی‌ را رضا نامیدند . همچنین‌ گفته‌اند : چون‌ مأمون‌ بدان‌ حضرت‌ ، رضایت‌ داد وی‌ را رضا گفتند .
● فرزندان‌ امام‌ رضا ( ع‌ )
كمال‌ الدین‌ محمدبن‌ طلحه‌ در مطالب‌ السؤول‌ گوید : آن‌ حضرت‌ شش‌ فرزند داشت‌ . پنج‌ پسر و یك‌ دختر . نام‌ فرزندان‌ وی‌ چنین‌ است‌ : محمد قانع‌ ، حسن‌ ، جعفر ، ابراهیم‌ ، حسن‌ و عایشه‌ . عبد العزیزبن‌ اخضر جنابذی‌ در معالم‌ العتره‌ و ابن‌ خشاب‌ در موالید اهل‌ البیت‌ و ابونعیم‌ در حلیه‌ الاولیا نظیر همین‌ سخن‌ را گفته‌اند . سبط بن‌ جوزی‌ در تذكره‌ الخوص‌ گوید : فرزندان‌ آن‌ حضرت‌ عبارت‌ بودند از محمد ( امام‌ نهم‌ ) ابوجعفر ثانی‌ ، جعفر ، ابو محمد حسن‌ ، ابراهیم‌ و یك‌ دختر .شیخ‌ مفید در ارشاد می‌ نویسد : امام‌ رضا ( ع‌ ) دنیا را بدرود گفت‌ و سراغ‌ نداریم‌ كه‌ از وی‌ فرزندی‌ به‌ جا مانده‌ باشد جز همان‌ پسرش‌ كه‌ بعد از وی‌ به‌ امامت‌ رسید . یعنی‌ حضرت‌ ابوجعفر محمد بن‌ علی‌ ( ع‌ ) . ابن‌ شهر آشوب‌ در مناقب‌ می‌ گوید : امام‌ محمد بن‌ علی‌ ( ع‌ ) تنها فرزند اوست‌ . طبری‌ در اعلام‌ الوری‌ می‌ نویسد : تنها فرزند رضا ( ع‌ ) پسرش‌ محمد بن‌ علی‌ جواد بود
لا غیر . در كتاب‌ العدد القویهٔ‌ آمده‌ است‌ كه‌ امام‌ رضا ( ع‌ ) دو پسر داشت‌ كه‌ نام‌ آنها محمد و موسی‌ بود و جز این‌ دو فرزندی‌ نداشت‌ . همچنین‌ در قرب‌ الاسناد نقل‌ به‌ حضرت‌ رضا ( ع‌ ) عرض‌ كرد : من‌ از چند سال‌ پیش‌ درباره‌ شده‌ است‌ كه‌ بزنطی‌جانشین‌ شما پرسش‌ می‌ كردم‌ و شما هر بار پاسخ‌ می‌ دادید پس‌ از من‌ پسرم‌ جانشین‌ من‌ خواهد شد . اما اینك‌ خداوند به‌ شما دو پسر عطا كرده‌ است‌ پس‌ كدامیك‌ از سرانتان‌ جانشین‌ شمایند ؟ مجلسی‌ نیز در بحار الانوار در باب‌ خوشخویی‌ حدیثی‌ از عیون‌ اخبار الرضا ( ع‌ ) نقل‌ كرده‌ كه‌ در سند آن‌ نام‌ فاطمه‌ دختر رضا آمده‌ است‌ .
● صفات‌ ظ‌اهری‌ آن‌ حضرت‌
در فصول‌ المهمه‌ آمده‌ است‌ كه‌ آن‌ حضرت‌ قامتی‌ معتدل‌ و میانه‌ داشت‌ .اخلاق‌ و رفتار آن‌ حضرت‌
طبرسی‌ در اعلام‌ الوری‌ گوید: درباره‌ گوشه‌ای‌ از خصایص‌ و مناقب‌ و اخلاق‌ بزرگوارانه‌آن‌ حضرت‌ ، ابراهیم‌ بن‌ عباس‌ ( یعنی‌ صولی‌ ) گوید : رضا ( ع‌ ) را ندیدم‌ كه‌ از چیزی‌ سؤال‌ شود و آن‌ را نداند و هیچ‌ كس‌ را نسبت‌ بدانچه‌ در عهد و روزگارش‌ می‌ گذشت‌ داناتر از او نیافتم‌ . مأمون‌ بارها او رابا پرسش‌ درباره‌ هر چیزی‌ می‌ آزمود و امام‌ به‌ او پاسخ‌ می‌ داد و پاسخ‌ وی‌ كامل‌ بود و به‌ آیاتی‌ از قرآن‌ مجید تمثل‌ می‌ جست‌ .
آن‌ حضرت‌ هر سه‌ روز یك‌ بار قرآن‌ را ختم‌ می‌ كرد و خود می‌ فرمود : اگر بخواهم‌ می‌ توانم‌ در كمتر از این‌ مدت‌ هم‌ قرآن‌ را ختم‌ كنم‌ امامن‌ هرگز به‌ آیه‌ای‌ برنخورده‌ام‌ جز آن‌ كه‌ در آن‌ اندیشیده‌ام‌ كه‌ چیست‌ و در چه‌ زمینه‌ای‌ نازل‌ شده‌ است‌ . همچنین‌ از ابراهیم‌ بن‌ عباس‌ صولی‌ نقل‌ شده‌ است‌ كه‌ گفت‌ : هیچ‌ كس‌ را فاضل‌ تر از ابوالحسن‌ رضا نه‌ دیده‌ و نه‌ شنیده‌ام‌ . از او چیزهایی‌ دیده‌ام‌ كه‌ از هیچ‌ كس‌ ندیدم‌ . هرگز ندیدم‌ با سخن‌ گفتن‌ به‌ كسی‌ جفا كند .ندیدم‌ كلام‌ كسی‌ را قطع‌ كند تا خود آن‌ شخص‌ از گفتن‌ فارغ‌ شود . هیچ‌ گاه‌ حاجتی‌ را كه‌ می‌ توانست‌ برآورده‌ سازد ، رد نمی‌ كرد . هرگز پاهایش‌ را پیش‌ روی‌ كسی‌ كه‌ نشسته‌ بود دراز نمی‌ كرد . ندیدم‌ به‌ یكی‌ از دوستان‌ یا خادمانش‌ دشنام‌ دهد . هرگز ندیدم‌ آب‌ دهان‌ به‌ بیرون‌ افكند و یا در خنده‌اش‌ قهقهه‌ بزند بلكه‌ خنده‌ او تبسم‌ بود. چنان‌ بود كه‌ اگر تنها بود و غذا برایش‌ می‌آوردندغلامان‌ و خدمتگزاران‌ و حتی‌ دربان‌ و نگهبان‌ را بر سر سفره‌ خویش‌ می‌ نشانید و باآنها غذا می‌ خورد . شبها كم‌ می‌ خوابید و بسیار روزه‌ می‌ گرفت‌. سه‌ روز ، روزه‌ در هر ماه‌ را از دست‌ نمی‌ داد و می‌ فرمود : این‌ سه‌ روز برابر با روزه‌ یك‌ عمر است‌ . بسیار صدقه‌ پنهانی‌ می‌ داد بیشتر در شبهای‌ تاریك‌به‌ این‌ كار دست‌ می‌ زد . اگر كسی‌ ادعا كرد كه‌ فردی‌ مانند رضا ( ع‌ ) را در فضل‌ دیده‌ است‌ ، او را تصدیق‌ مكنید . طبرسی‌ از محمد بن‌ ابو عباد نقل‌ كرده‌ است‌ كه‌
گفت‌ : " امام‌ رضا ( ع‌ ) در تابستان‌ بر حصیر و در زمستان‌ بر پلاس‌ بود . جامه‌ خشن‌ می‌ پوشید و چون‌ در میان‌ مردم‌ می‌ آمد آن‌ را زینت‌ می‌ داد . صدوق‌ در عیون‌ اخبار الرضا ( ع‌ ) گوید : آن‌ حضرت‌ كم‌ خوراك‌ بود و غذای‌ سبك‌ میخورد . در كتاب‌ خلاصهٔ‌ تذهیب‌ الكمال‌ به‌ نقل‌ از سنن‌ ابن‌ ماجه‌ گفته‌ شده‌ است‌ : امام‌ رضا ( ع‌ ) سید بنی‌ هاشم‌ بود و مأمون‌ او را بزرگ‌ می‌ داشت‌ و تجلیلش‌ می‌ كرد و او را ولیعهد خود در خلافت‌ قرار داد . حاكم‌ در تاریخ‌ نیشابور گوید : وی‌ با آن‌ كه‌ بیست‌ و اندی‌ از سالش‌ می‌ گذشت‌ در مسجد رسول‌ الله‌ ( ص‌ ) فتوا صادر می‌ كرد . و در تهذیب‌ التهذیب‌ آمده‌ است‌ : رضا با وجود شرافت‌ نسب‌ از عالمان‌ و فاضلان‌ بود . صدوق‌ در عیون‌ اخبار الرضا ( ع‌ ) به‌ سند خود از رجاء بن‌ ابوضحاك‌ كه‌ مأمون‌ وی‌ را برای‌ آوردن‌ امام‌ رضا ( ع‌ ) مأموریت‌ داده‌ بود ، نقل‌ كرده‌ است‌ : به‌ خدا سوگند مردی‌ پرهیزكار تر و یاد كننده‌ تر مر خدای‌ را و خدا ترس‌ تر از رضا ( ع‌ ) ندیدم‌ . وی‌ در ادامه‌ گفتار خود می‌ افزاید : وی‌ به‌ هر شهری‌ كه‌ قدم‌ می‌ گذاشت‌ مردم‌ آن‌ شهر به‌ سویش‌ می‌ آمدند و در خصوص‌ مسایل‌ دینی‌ خود از وی‌ پرسش‌ می‌ كردند و او نیز پاسخشان‌ می‌ داد و برای‌ آنان‌ احادیث‌ بسیاری‌ از پدر و پدرانش‌ ، از علی‌ ( ع‌ ) و رسول‌ خدا ( ص‌ ) نقل‌ میكرد . چون‌ با امام‌ رضا ( ع‌ ) به‌ نزد مأمون‌ بازگشتم‌ وی‌ درباره‌ حالت‌ آن‌ حضرت‌ در سفر از من‌ پرسش‌ كرد . من‌ نیز آنچه‌ دیده‌ بودم‌ از روز و شب‌ و كوچ‌ و اقامتش‌ برای‌ وی‌ باز گفتم‌ .
مأمون‌ گفت‌ ، آری‌ ابن‌ ابو ضحاك‌ وی‌ از بهترین‌ مردم‌ زمین‌ و داناترین‌ و پارسا ترین‌ ایشان‌ است‌ .
سمعانی‌ در انساب‌ می‌ نویسد : ابو حاتم‌ بن‌ حبان‌ بستی‌ روایت‌ كرده‌ است‌ از پدرش‌ ، عجایب‌ ، روایت‌ كرده‌ است‌ از او ابوصلت‌ و دیگران‌ كه‌ امام‌ رضا دچار توهم‌ می‌ شد و خطا می‌ كرد . به‌ اعتقاد من‌ رضا از نسبی‌ شریف‌ برخوردار بود ؟ از جمله‌ عالمان‌ و فاضلان‌ محسوب‌ می‌ شد و خلل‌ در روایت‌ او از سوی‌ راویان‌ است‌ ، هیچ‌ راوی‌ ثقه‌ای‌ از او روایت‌ نكرده‌ جز آنكه‌ متروك‌ گشته‌ است‌ .یكی‌ از روایات‌ مشهور از آن‌ حضرت‌ صحیفه‌ است‌ كه‌ راوی‌ آن‌ بدین‌ خاطر مورد طعن‌ قرار گرفته‌ است‌ . یكی‌ از كسانی‌ كه‌ نسخه‌ای‌ از انساب‌ را دراختیار داشته‌ ، چنان‌ كه‌ در نسخه‌ چاپی‌ این‌ كتاب‌ مشهود است‌ ، برهامش‌ آن‌ چنین‌ نوشته‌ است‌ : به‌ این‌ گستاخی‌ بزرگی‌ كه‌ از سوی‌ این‌ مغرور عنوان‌ شده‌ بنگر ! چگونه‌ فرزند رسول‌ خدا ( ص‌ ) و وارث‌ علم‌ و دانش‌ آن‌ حضرت‌ و یكی‌ از علمای‌ عترت‌ نبوی‌ و امام‌ ایشان‌ كه‌ بر افزونی‌ علم‌ و شرف‌ وی‌ اجماع‌ كرده‌انددر علم‌ رسمی‌ برای‌ دستیابی‌ به‌ دنیا تلف‌ كرده‌ و بالاخره‌ بر مسند قضاوت‌ بلخ‌ و غیر آن‌ تكیه‌ زده‌ چگونه‌ آشكار گردیده‌ است‌ كه‌ امام‌ علی‌ بن‌ موسی‌ الرضا توهم‌ و خطا كرده‌ است‌ ؟ حال‌ آنكه‌ فاصله‌ زمانی‌ میان‌ این‌ دو در حدود یك‌ صد و پنجاه‌ سال‌می‌ باشد . اگر دشمنی‌ با خاندان‌ پیامبر ، كه‌ خداوند به‌ حب‌ و مهر ورزی‌ نسبت‌ به‌ ایشان‌ امر كرده‌ است‌ و پیامبر بر تمسك‌ به‌ آنان‌ فرمان‌ داده‌ نیست‌ ، پس‌ چه‌ دلیل‌ دیگری‌ برای‌اثبات‌ گفته‌ خود دارد ؟ خدا آنان‌ را بكشد به‌ كجا رانده‌ می‌ شوند . ؟ از قراین‌ بر می‌ آید كه‌ یكی‌ از خوانندگان‌ این‌ كتاب‌ كه‌ نتوانسته‌ چنین‌ سخنی‌ را تحمل‌ كند ، به‌ قصد نابود كردن‌ آن‌ محكم‌ بر روی‌ آن‌ كوبیده‌ است‌ ، اما آن‌ هنوز آشكار و روشن‌ باقی‌ است‌ .
منبع : سایت اهل بیت


همچنین مشاهده کنید