جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

چرا امام سجاد علیه السلام به مبارزات سیاسی نپرداخت؟ ‏


چرا امام سجاد علیه السلام به مبارزات سیاسی نپرداخت؟ ‏
امام سجاد (ع) با شش خلیفه معاصر بود که هیچ یک بااهل‏بیت (علیهم السلام) مهر ‏نورزیدند. این خلفا عبارتند از: ‏
‏۱) یزید بن معاویه ‏
۲) عبدالله بن زبیر ‏
‏۳) معاویه‏بن یزید ‏
‏۴) مروان بن حکم ‏
‏۵) عبدالملک بن مروان ‏
‏۶) ولیدبن عبدالملک ‏
امام سجاد (ع) پس از شهادت پدر، در ایام اسارت و در شرایط‏ اختناق، امامت را به عهده ‏گرفت. این شرایط سخت تا پایان ‏امامت وی ادامه یافت. مسعودی نوشته است: ‏
‏"حضرت سجاد (ع) امامت را به صورت مخفی و با تقیه شدید و درزمانی دشوار عهده دار ‏گردید".‏
در چنین مقطع زمانی، آیا امام (ع) می‏توانست دست ‏به ‏مبارزات سیاسی و فعالیتهای ‏گسترده فرهنگی و اجتماعی بزند؟ به نظر می‏رسد پاسخ منفی است، به دو دلیل: ‏
‏۱-) جو اختناق و کنترل شدیدی که حکومتها پس از شهادت امام حسین(ع) به وجود ‏آورده بودند ، این اختناق سبب شد مبارزات سیاسی ‏یا مسلحانه نتیجه‏ای جز ‏هدر رفتن نیروها نداشته باشد. چنان که‏ مبارزات زمان آن حضرت تماما به ‏شکست انجامید. برای درک این ‏وضعیت اسفبار، توجه به دو روایت زیر سودمند ‏است: ‏
الف) «سهل بن شعیب‏»، یکی از بزرگان مصر، می‏گوید: روزی به حضور علی بن الحسین ‏‏(ع) رسیدم و گفتم: حال شماچگونه است؟ ‏
فرمود: فکر نمی‏کردم شخصیت ‏بزرگی از مصر مثل شما نداند که ‏حال ما چگونه است؟ ‏اینک اگر وضع ما را نمی‏دانی، برایت توضیح‏می‏دهم: ‏
وضع ما، در میان قوم خود، مانند وضع بنی‏اسرائیل در میان ‏فرعونیان است که پسرانشان ‏را می‏کشتند و دخترانشان را زنده نگه‏می‏داشتند. امروز وضع ما چنان دشوار است که ‏مردم با ناسزاگویی ‏به بزرگ و سالار ما بر فراز منبرها، به دشمنان ما تقرب می‏جویند.» ‏
ب) زراره بن اوفی می‏گوید: دخلت علی علی ابن الحسین (ع) فقال: یا زراره الناس ‏فی‏زماننا علی ست طبقات: اسد و ذئب و ثعلب و کلب و خنزیر و شاة. ‏
فاما الاسد فملوک الدنیا یحب کل واحد منهم ان یغلب و لا یغلب ‏
واما الذئب فتجارکم یذمو (ن) اذا اشتروا و یمدحو (ن) اذا باعوا ‏
و اما الثعلب فهولأ الذین یاکلون بادیانهم و لایکون فی‏قلوبهم ما یصفون بالسنتهم ‏
و اما الکلب یهر علی الناس بلسانه و یکرمه الناس من شر لسانه ‏
و اما الخنزیر فهولأ المخنثون و أشباههم لایدعون الی فاحشه الا أجابوا ‏
و اما الشاة بین أسد وذئب و ثعلب و کلب و خنزیر.»
حضرت در این روایت، حاکمان را به شیران درنده و مسلمانان رابه گوسفندان اسیر در ‏چنگ درندگان، تشبیه کرده است.
‏۲) شرایط نا سالم فرهنگی آن روزگار، بر اثر فعالیتهای ناسالم‏ حکومتهای وقت و ‏انگیزه‏های مختلفی که در آن زمان وجود داشت ‏مردم به طرف بی‏بند و باری سوق داده ‏شدند و با چنین مردمی هرگز نمی‏شد کارهای بنیادی انجام داد مگر این که تحولی ‏معنوی در آنان ‏به وجود آید. در این موقعیت، تمام تلاش حضرت سجاد (ع) این ‏بود که ‏شعله معنویت را روشن نگه دارد و این جز از راه دعاها و نیایشها و تذکارهای مقطعی ‏ممکن نبود که حضرت به خوبی از عهده آن برآمد.‏
در مورد رواج فرهنگ غلط بی‏بند و باری و فحشا در آن عصر، یکی ‏از محققان می‏نویسد: ‏‏«در مدینه مجالس غنا و رقص برپا می‏شد و چه بسا زنان و مردان با یکدیگر بودند و هیچ ‏پرده‏ای نیز در میان نبود. ‏
‏(الشعر و الغنا فی المدینه و مکه، ص ۲۵۰)... عایشه دختر طلحه مجالس مختلط از مردان ‏و زنان برپا می‏کرد و در آن مجالس با فخر و مباهات آواز می‏خواند. ‏
‏(الاغانی، ج ۱۰، ص ۵۷) ... مدینه پر از زنان آوازه‏خوان شده بود و آنها نقش فعالی ‏در ‏آموزش غنا به دختران و پسران و گسترش آوازه‏خوانی و اشاعه ‏بی‏بند و باری و فساد ‏داشتند....» ‏
در تاریخ الادب العربی، ج ۲، ص ۳۴۷ چنین آمده است: «گویی این دو شهر بزرگ حجاز ‏‏(مکه و مدینه) را برای ‏خنیاگران ساخته بودند، تا آنجا که نه تنها مردمان عادی، بلکه ‏‏فقیهان و زاهدان نیز به مجالس آنان می‏شتافتند.» ‏
در این موقعیت، امام سجاد (ع) برای تبیین معارف اسلام وبرپاداشتن شجره اسلام و زنده ‏نگه داشتن مشعل معنویت، از سلاح‏دعا استفاده کرد و بذر معنویت پاشید تا در موقعیت ‏مناسب ثمر دهد. ‏
یکی از نویسندگان معاصر در باره صحیفه سجادیه که در بردارنده‏دعاهای امام (ع) است. ‏می‏نویسد: «... صحیفه سجادیه اساس اندیشه انقلابی را تشکیل داده وامت اسلامی ‏نیز نیاز به تکیه گاهی کامل و انقلابی داشته است. ‏
نیاز امت در آن هنگام، سخن و یا اشعار کینه برانگیز و عواطف‏لحظه‏ای و زود گذر نبود، ‏بلکه به یک نظریه کامل و انقلابی نیازداشته است. امام زین العابدین (ع) این نظریه را تنها ‏درصحیفه سجادیه که چکیده اصول تربیتی امام (ع) است. تبیین‏نکرده، بلکه خود امام زبور ‏ناطق بوده است.» ‏
این نویسنده در مورد تاثیر صحیفه سجادیه در هدایت انقلابیان‏و حرکتهای اسلامی ‏می‏نویسد: «من گمان نمی‏کنم که پس از قرآن کتابی همچون صحیفه سجادیه‏باشد که ‏این گونه قلب محرومان را تسلی بخشد و خون انقلاب را دررگهای مستضعفان به جوش ‏آورد و دلهای مجاهدان را به درخشش خودروشن کند و هدایتگر انقلابیون در راه مبارزه ‏باشد...» ‏
عنوان صحیفه، "دعا و نیایش" است ، اما از موضوعات مبارزاتی و سیاسی تهی نیست. ‏موارد زیر بر درستی این سخن گواهی می‏دهد: ‏
‏۱) دعای چهل و هشتم صحیفه: ‏
حضرت در این دعا به صراحت از مسایل زیر که جنبه سیاسی دارد یاد می‏کند: ‏
الف) مقام خلافت مخصوص خلفا و اصفیای الهی است. ‏
ب) مقام خلافت مورد یورش و غصب قرار گرفته است. ‏
ج) احکام خدا تبدیل گشته و کتاب خدا مورد غفلت قرار گرفته‏است. ‏
د) واجبات الهی تحریف شده است. ‏
ه) سنت پیامبر (ص) متروک گشته است. ‏
متن دعا چنین است: «...اللهم ان هذا المقام لخلفائک و اصفیائک و مواضع ‏امنائک فی ‏الدرجه ‏الرفیعه التی خصصتهم بها قد ابتزوها و انت‏المقدر لذلک لایغالب امرک و لا یجاوز ‏المحتوم من تدبیرک کیف شئت‏ و انی شئت و لما انت اعلم به غیر متهم علی خلقک و لا ‏لارادتک حتی‏عاد صفوتک و خلفاوک مغلوبین مقهورین مبتزین یرون حکمک مبدلا وکتابک ‏منبوذا و فرائضک محرفه عن جهات اشراعک و سنن نبیک متروکه ‏اللهم العن اعدأهم من ‏الاولین و الاخرین و من رضی بفعالهم واشیاعهم و اتباعهم اللهم صل علی محمد و آل ‏محمد انک حمید مجیدکصلواتک و برکاتک و تحیاتک علی اصفیائک ابراهیم و آل ابراهیم ‏وعجل الفرج و الروح و النصره و التمکین و التاییدلهم...» ‏
‏۲) دعای چهل و هفتم: ‏
درزمانی که اهل‏بیت (علیهم السلام) در فشار به سر می‏بردند و امیرمومنان (ع) بر فراز ‏منبرها لعن می‏شد، حضرت در دعای چهل‏و هفتم (دعای روز عرفه) به مسایل مهم زیر ‏اشاره می‏کند: ‏
الف) مقام امارت و رهبری از آن اهل‏بیت (علیهم السلام) است
ب) ائمه (علیهم السلام) از هر پلیدی پیراسته و شایسته‏وساطت‏بین خالق و خلق‏اند. ‏
ج) دین به وسیله امام منصوب از سوی خداوند تقویت می‏شود. ‏
د) خدا اطاعت از ائمه را واجب ساخته است.
فرازی از دعای عرفه آن حضرت چنین است: «رب صل علی أطائب اهل بیته الذین ‏اخترتهم لامرک و جعلتهم‏ خزنه علمک و حفظه دینک و خلفائک فی‏ارضک و حججک علی ‏عبادک و طهرتهم من الرجس و الدنس تطهیرا بارادتک و جعلتهم الوسیله الیک ‏و المسلک ‏الی خبتک...» ‏
‏«... اللهم انک ایدت دینک فی کل اوان بامام اقمته علمالعبادک و منارا فی بلادک بعد ان ‏وصلت ‏حبله بحبلک و جعلته‏الذریعه الی رضوانک و افترضت طاعته و حذرت معصیته و امرت‏ ‏بامتثال اوامره... و اته من لدنک سلطانا نصیرا و افتح له ‏فتحا یسیرا....» ‏
‏۳) دعای چهاردهم: ‏
این دعا سراسر شِکوِه از ستمگران است که در نظر آن حضرت مصداقی‏جز حکام وقت ‏ندارد. ‏
‏۴) دعای بیستم: (دعای مکارم الاخلاق) ‏
حضرت در این دعا از خداوند می‏خواهد او را از سلطه ستمگران‏نجات بخشد و پیروزش ‏سازد: «اللهم صل علی محمد و آل محمد و اجعلنی یدا علی من ظلمنی ولسانا علی ‏من خاصمنی و ظفرا بمن عاندنی وهب لی مکرا علی من‏کایدنی و قدره علی من ‏اضطهدنی...» ‏
‏۵) دعای چهل و نهم: ‏
حضرت در این دعا از فراوانی دشمنانش و از برنامه‏های حساب شده ‏آنان جهت آزار و ‏حتی قتل امام به خدا شکوه می‏کند: «فکم من عدو انتضی علی سیف عداوته و ‏شحذلی ظبه مدیته وارهف لی شباحده و داف‏لی قواتل سمومه و سدد نحوی صوائب ‏سهامه ولم تنم عنی عین حراسته و اضمر ان یسومنی المکروه و یجر عنی‏زعاق مرارته ‏فنظرت یا الهی....» ‏
بارخدایا! چه بسا دشمنی که شمشیر عداوت آخت و بر من تاخت وبرای کشتن من خنجر ‏خویش تیز کرد و با دم برنده آن آهنگ جان من‏نمود و زهر کشنده به آب من بیامیخت و ‏خدنگ جان شکار خویش درکمان نهاد و مرا نشانه گرفت و چون پاسبانان همواره ‏بیدار،دیده از من برنمی‏گرفت و در دل داشت که مرا گزندی سخت رساند وشرنگ کینه ‏خویش به کامم ریزد ، آنگاه ای خداوند من! دیدی که....» ‏
غلامحسین اعرابی ‏
منبع : تبیان