یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

حسین (ع) ، ذبیح اعظم


حسین (ع) ، ذبیح اعظم
خداوند سبحان از میان خلقش پیامبران و اولیایی برگزید و از میان آن خوبان تاریخ و بندگان صالحش قربانیان و ذبیح هایی برای خود انتخاب کرد؛ به شهادت سخنان اهل عصمت(ع) حضرت یحیی (ع) فرزند زکریا(ع) و حضرت اسماعیل (ع) فرزند ابراهیم(ع) و عبدالله بن عبدالمطلب (ع) پدر خاتم پیامبران(ص) و اباعبدالله حسین بن علی(ع) از جمله این ذبیحان هستند؛ لکن از میان این قربانیان خدا، بریده شدن سر، تنها برای حضرت یحیی و حسین بن علی(ع) مقدر شد و آسمان نیز تنها بر این دو ذبیح چهل روز گریست؛(۱) اما بریده شدن سر حجت خدا و سید و سالار شهیدان و سرور جوانان اهل بهشت، حسین بن علی(ع) با لبهایی خشکیده و عطشان، از چنان عظمتی برخوردار است که حتی قبل از وقوع، پیامبران و اوصیای پیشین را در ماتم خود نشانده است و پس از وقوع شهادتش نیز تا قیامت اشک را بر دیدگان همه ائمه(ع) و مؤمنان و آزادگان جهان و دوستداران آن حضرت جاری ساخته است، تا آن جا که ولی عصر حضرت مهدی موعود(عج) نیز در مصیبت جدش مدام اشک می ریزد و می فرماید: یا جداه ! در مصیبت تو صبح و شام ندبه می کنم و به جای اشک خون می گریم؛ «فَلَأَنْدُبَنَّکَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ لَأَبْکِینَّ عَلَیکَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما»(۲)
در متون دینی آمده است که اسماعیل(ع) و عبدالله(ع) اگر چه تا پای قربانی شدن پیش رفتند، لکن به حکم حکمت پروردگار پیش از تحقق ذبح، قربانی قبول افتاد و گوسفندی بهشتی به جای اسماعیل(ع) و صد شتر به جای عبدالله فدا شدند. از جمله حکمت های عدم تحقق این دو ذبح به خواست پروردگار منان آن بود که این دو بزرگوار حامل نور خدا و سراج منیر عالم حق و حقیقت یعنی محمد و آل محمد(ع) بودند؛ علاوه بر احادیثی که به این حکمت دلالت دارند(۳)، پیامبر اکرم(ص) نیز فرموده است: «أَنَا ابْنُ الذَّبِیحَینِ؛(۴) من فرزند دو ذبیح هستم»؛ از امام رضا(ع) سؤال شده که این دو ذبیح کیانند حضرت فرمود: «مقصود از آن دو ذبیح، اسماعیل بن ابراهیم خلیل و عبد الله بن عبد المطلب است.»(۵)
داستان ذبح حضرت اسماعیل(ع) در قرآن کریم طی آیات ۱۰۱-۱۰۷ از سوره صافات گزارش شده و در انتها آیه شریفه «وَ فَدَیناهُ بِذِبْحٍ عَظیم»(۶) به این نکته اشاره فرموده است که به جای اسماعیل(ع) خداوند متعال «ذبح عظیم» قرار داد تا او در راه خدا کشته شود و اسماعیل(ع) از قربانی شدن رهایی یابد. بسیاری می پندارند که منظور از ذبح عظیم گوسفندی است که به جای اسماعیل(ع) ذبح شد، اما به نظر می رسد این نکته اگر چه صحیح است، لکن همه حقیقت نیست. در این نوشتار ابتدا نگاهی به داستان ذبح اسماعیل و سپس وجوه مختلفی که درباره ذبح عظیم است ، خواهیم داشت.
● ذبح اسماعیل(ع)
خداوند متعال ابراهیم(ع) را بارها و بارها آزمود؛ «وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُن»؛ شکستن بت ها، فتنه نمرود و افکندن ابراهیم(ع) به آتش، مواجهه با خورشید و ستاره پرستان، هجرت دادن هاجر و اسماعیل به مکه، ذبح اسماعیل و ....، از جمله این آزمایشات است و چون از همه آزمایشات الهی سرفراز بیرون آمد، مقام امامت را به او عطا فرمود؛ «قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماما»(۷). ماجرای برخی از این آزمایشات در سوره صافات، آیات ۸۳ تا ۱۱۳ بیان شده است؛ از جمله این که حضرت ابراهیم(ع) پس از آن که از شکستن بت ها و فتنه نمرود و آتش او سالم و سربلند بیرون آمد، از خدا فرزندی صالح درخواست نمود؛ «رَبِّ هَبْ لی مِنَ الصَّالِحینَ» و خداوند او را به جوانی بردبار نوید داد؛ «فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلیمٍ».
در تفسیر این آیه شریفه و این که مقصود از ذبیح یعنی«غُلامٍ حَلیمٍ» کیست میان علمای اهل سنت و شیعه اختلاف نظر وجود دارد؛ رأی مشهور میان عالمان شیعه همواره آن بوده که ذبیح اسماعیل(ع) است،(۸) لکن بسیاری از اهل سنت اسحاق(ع) را ذبیح دانسته اند.(۹) روایات وارده از اهل بیت(ع) همه تصریح دارند بر اینکه ذبیح، اسماعیل(ع) بوده است.
از امام صادق(ع) سؤال شد؛ ذبیح چه کسی بوده حضرت فرمود: اسماعیل(ع)، زیرا خداوند عز و جل ابتدا قصه ذبح را نقل کرده و آن گاه به تولد اسحاق(ع) بشارت داده و فرموده: «وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحاقَ نَبِیا مِنَ الصَّالِحین»،(۱۰) این استدلال از امام رضا(ع) نیز نقل شده است.(۱۱) و در روایت دیگری، داود بن کثیر علاوه بر آن سؤال، پرسید کدام یک بزرگ ترند حضرت به تفصیل پاسخ دادند که ذبیح اسماعیل(ع) بوده و بین نوید خدا به تولد اسماعیل و نوید به اسحاق، پنج سال فاصله است. و در پایان حضرت به همان استدلال از قرآن تمسک کرده و فرمودند: هر کس گمان کند اسحاق بزرگتر از اسماعیل است، اخبار قرآن در باره آن دو را تکذیب کرده است.(۱۲) مفسران نیز به این استدلال تمسک جسته و آن را ظاهر آیات سوره صافات دانسته اند.(۱۳)
به لحاظ وقایع تاریخی و اخبار دیگر کتب آسمانی نیز مسأله قابل اثبات است. در این زمینه علامه طباطبایی در المیزان گفته است: «مسأله نقل دادن هاجر به سرزمین تهامه که همان سرزمین مکه است، و بنا کردن خانه کعبه در آنجا و تشریع احکام حج که همه آن و مخصوصاً طواف، سعی و قربانی آن حاکی از گرفتاریها و محنتهای هاجر و فرزندش در راه خدا است، همه مؤید آنند که ذبیح نامبرده اسماعیل بوده نه اسحاق.
انجیل برنابا هم یهود را به همین اشتباه ملامت کرده و در فصل چهل و چهار چنین گفته است: «خداوند با ابراهیم(ع) سخن گفت و فرمود: اولین فرزندت، اسماعیل را بگیر و از این کوه بالا برده او را به عنوان قربانی و پیشکش ذبح کن. و اگر ذبیح ابراهیم(ع) اسحاق بود، انجیل او را یگانه و اولین فرزند ابراهیم(ع) نمی خواند، برای اینکه وقتی اسحاق به دنیا آمد اسماعیل(ع) کودکی هفت ساله بود.»(۱۴)
در هر صورت پس از مدتی ابراهیم علیه السلام خوابی را که از آن مأموریت ذبح فرزندش را دریافته بود با وی در میان گذاشت و اسماعیل(ع) نیز پذیرفت و پدر را به اجرای فرمان خداوند تشویق نمود؛ «قالَ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنی إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرینَ»، وقتی هر دو آماده انجام این دستور شدند و به نقل روایات متعددی، شیطان را که تلاش می کرد مانع اجرای این امر الهی گردد، ناکام گذاردند، ابراهیم(ع) مشغول ذبح شد، ولی خداوند متعال ابراهیم را ندا داد: «ای ابراهیم! آن رؤیا را تحقق بخشیدی(و به مأموریت خود عمل کردی) ما این گونه، نیکوکاران را جزا می دهیم، این مسلّماً همان امتحان آشکار است، ما ذبح عظیمی را فدای او کردیم؛ «إِنَّ هذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبینُ، وَ فَدَیناهُ بِذِبْحٍ عَظیم»(۱۵)
● معنای فدا و وجوه ذبح عظیم
در معنای «فداء» مرحوم طبرسی در مجمع البیان گفته است: «چیزی را گویند که به جای چیز دیگری قرار داده شود که از چیز اول، ضرر برطرف شود... مانند اسیری که مقابل چیزی فدیه و آزاد شود»(۱۶) و در تفسیر نمونه آمده است: ««فدینا» از ماده «فدا» در اصل به معنی قرار دادن چیزی به عنوان بلاگردان و دفع ضرر از شخص یا چیز دیگر است، لذا مالی را که برای آزاد کردن اسیر می دهند «فدیه» می گویند، و نیز کفارهای را که بعضی از بیماران به جای روزه می دهند به این نام نامیده می شود.»(۱۷)
فداء و مشتقات آن ۱۴ بار در قرآن کریم آمده و همه به همان معناست(۱۸). لذا قرآن کریم از چیزی که به جای حضرت اسماعیل(ع) ذبح شد، به عنوان «ذبح عظیم» یاد کرده است، اما چه چیز به جای اسماعیل(ع) قربانی خدا شد و ذبح عظیم نام گرفت ! امام رضا(ع) فرمود: «هنگامی که عزم و اراده ابراهیم(ع) بر این قرار گرفت که فرزندش را ذبح کند، خداوند متعال به جای او ذبح عظیمی را قرار داد و آن «کبش املح؛ قوچ سفیدی که سیاهی نیز داشت»(۱۹) و چهل سال در بهشت چریده بود و از رحم بیرون نیامده بود و خدا آن را با دستور «کن» آفرید تا فدای اسماعیل کند.»(۲۰)
در دایرة المعارف قرآن کریم نیز چنین آمده است: «ذبح عظیمی که فدای اسماعیل شد، قوچی بود که جبرئیل(ع) آن را از آسمان آورد؛ قوچی که از مادر تولد نیافته؛ بلکه با فرمان «کن» ایجاد شده بود. بعضی آن را بز کوهی دانسته اند. گفته می شود در صدر اسلام سر این قربانی به صورت خشک شده، کنار ناودان کعبه آویزان بوده است. وصف آن به عظیم، به دلیل آن است که از ناحیه خدای سبحان بوده و فدای ذبح قرار گرفته یا به دلیل پذیرفته شدن آن در درگاه خداوند یا چریدن در بهشت است. طبق روایتی از امام رضا(علیه اسلام) ابراهیم(ع) در سرزمین منی آرزو کرده است که خداوند، قوچی را فدای اسماعیل قرار دهد و از آن رو که پیامبر و امامان طاهر(ع) در صلب اسماعیل بوده اند، این آرزو برآورده شده است.»(۲۱)
از طرف خدا بودن این ذبح و برای خدا بودن آن وجه اصلی عظمت آن است، و در تفسیر نمونه آمده است: «در اینکه عظمت این ذبح از چه نظر بوده از نظر جسمانی و ظاهری و یا از جهت اینکه فدای فرزند ابراهیم شد و یا از نظر اینکه برای خدا و در راه خدا بود و یا از این نظر که این قربانی از سوی خدا برای ابراهیم فرستاده شد مفسران گفت و گوهای فراوانی دارند، ولی هیچ مانعی ندارد که تمام این جهات در ذبح عظیم جمع، و از دیدگاههای مختلف دارای عظمت باشد.»(۲۲)
علاوه بر آن قوچ بهشتی، تمام قربان های منی نیز فدای اسماعیل(ع) است؛ در ادامه روایت پیش گفته از امام رضا(ع) آمده است: «فَکُلُّ مَا یذْبَحُ بِمِنًی فَهُوَ فِدْیه لِإِسْمَاعِیلَ إِلَی یوْمِ الْقِیامَه فَهَذَا أَحَدُ الذَّبِیحَینِ؛ پس تمام قربان هایی که تا قیامت در منی ذبح می شوند، فدای اسماعیل(ع) است.»(۲۳) عظمت و بزرگی چنین ذبحی نیز روشن است، چرا که از سویی هر سال بیش از یک میلیون قربانی در منی ذبح می شود و با گذشت زمان، سال به سال بر وسعت آن نیز افزوده می شود و ازسوی دیگر در میان ذبح کنندگان انبیا، اولیا، ائمه، مؤمنان و صالحان نیز بوده و هستند که با اخلاص تمام قربانی می کنند.
● ذبیح اعظم
چنان که گفتیم ذبح گوسفند بهشتی و یا تمام قربان های مِنی به جای اسماعیل اگرچه صحیح و عظیم است لکن این تمام حقیقت نیست و خداوند متعال در عالم انسانی و از نوع بشر نیز قربانی ای را به جای اسماعیل(ع) قرار داد و او را به عنوان برترین ذبیح راه حق و حقیقت برگزید که باید دین اسلام به عنوان برترین دین آسمانی از خون او که خون خدا و ثارالله است آبیاری می شد تا بتواند تا قیامت چراغ هدایت امت باشد. این انسان برتر از انبیا و فرشتگان، سید و سالار شهیدان و مظلوم کربلا حسین بن علی(ع) است که ذبیح اعظم خدا است.
در این زمینه، در عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، خصال شیخ صدوق و دیگر کتب معتبر روایی از امام رضا(ع) چنین نقل شده است: هنگامی که حق تعالی به ازای ذبح اسماعیل قوچی را فرستاد تا به جای او ذبح شود، حضرت ابراهیم(ع) آرزو کرد؛ کاش می شد فرزندش را به دست خود ذبح کند و مأمور به ذبح گوسفند نمی شد تا به سبب درد و مصیبتی که از این راه به دل و جان او وارد می شود، مصیبت پدری باشد که عزیزترین فرزندش را به دست خود در راه خدا ذبح کرده تا از این طریق بالاترین درجات اهل ثواب در مصیبت ها را به دست آورد. در این اثنا خطاب وحی از پروردگار جلیل به ابراهیم خلیل رسید که محبوب ترین مخلوقات من نزد تو کیست
ابراهیم(ع) عرضه داشت: هیچ مخلوقی پیش من محبوب تر از حبیب تو محمد(ص) نیست. پس وحی آمد که آیا او را بیشتر دوست داری یا خودت را ابراهیم(ع) گفت: او پیش من از خودم محبوب تر است. خداوند متعال فرمود: فرزند او را بیشتر دوست داری یا فرزند خود را ابراهیم(ع) عرض کرد: فرزند او را بیشتر دوست دارم.
پس حق تعالی فرمود: آیا ذبح فرزند او(امام حسین علیه السلام) به دست دشمنان از روی ستم، بیشتر دل تو را می سوزاند یا ذبح فرزند خودت به دست خودت در اطاعت من ! عرض کرد: پروردگارا! ذبح او به دست دشمنان بیشتر دلم را می سوزاند. در این هنگام خداوند خطاب کرد؛ ای ابراهیم! پس به یقین جمعی که خود را از امت محمد(ص) می شمارند، فرزند او حسین(ع) را از روی ظلم و ستم و با عداوت و دشمنی، ذبح خواهند کرد همان گونه که گوسفند را ذبح می کنند و به این سبب مستوجب خشم و عذاب من می گردند.
ابراهیم(ع) از شنیدن این خبر جانکاه، ناله و فریاد بر آورد و قلب و جان او به درد آمد و بسیار گریه نمود و دست از گریه بر نمی داشت تا این که وحی از جانب پروردگار جلیل رسید: « ای ابراهیم! گریه تو بر فرزندت اسماعیل اگر او را به دست خود ذبح می کردی، فدا کردم به گریه ای که تو بر حسین(ع) و شهادتش کردی و بدین سبب بالاترین درجات اهل ثواب در مصیبت ها را به تو دادم. در پایان امام رضا(ع) فرمود: این است مفهوم قول خداوند عز وجل؛ «وَ فَدَیناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ».(۲۴)
این حدیث معتبر از امام رضا(ع) علاوه بر این که بر مصادیق دیگر ذبح عظیم صحه نهاده، آیه شریفه «وَ فَدَیناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ» را از انحصار در یک مصداق ظاهری اگر چه عظیم، بیرون آورده و یک معنای دقیق عرفانی و ملکوتی ارائه کرده و سالار شهیدان را به عنوان ذبح عظیم معرفی نموده است. با آن که همه امامان و پیامبران بسیاری در راه خدا شهید شده اند و پیامبری همچون حضرت یحیی(ع) را سر بریده اند و در برخی روایات نیز وجوه تشابهی بین شهادت حضرت یحیی(ع) و امام حسین(ع) بیان شده است،(۲۵) لکن قطعاً ذبیحی بزرگ تر و عظیم تر از سیدالشهدا(ع) در راه خدا ذبح نشده است، لذا تعبیر «ذبیح اعظم» کم ترین چیزی است که می توان در حق سیدالشهدا(ع) گفت. نکته جالب توجه این که حضرت اسماعیل(ع) با این که ذبیح الله نامیده شده است و به راستی حضرت ابراهیم عزم بر ذبح او داشت و ذره ای در اطاعت امر خداوند متعال سستی نکرد ولی خدا نخواست که او حقیقتاً ذبح گردد و مشیتش بر آن قرار گرفت ذبیح حقیقی او فرزند پیغمبر خاتم و جگر گوشه فاطمه و سید و سالار شهیدان باشد.
آری ! حسین بن علی(ع)، انسانی برتر از عرش و فرش است که خدا او را در قرآن کریم نفس مطمئنه نامیده «یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّه» و او را به جوار خود فرا خوانده « ارْجِعِی إِلی رَبِّکِ راضِیه مَرْضِیه فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی»(۲۶) و او نیز با کمال اخلاص در لبیک گفتن به فراخوان پروردگار شتاب کرده(۲۷) و با دادن سر مبارکش در راه رضای پروردگار در منای حسینی، ذبیح اعظم خدا شده است.
حسین سیف الهی
پی نوشت:
۱- علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج،۱۳ ص۱۰۴ و ج،۱۴ ص،۱۸۲ چاپ بیروت، سال ۱۴۰۴.
۲- همان، ج،۹۸ ص۲۳۷ و ۳۲۰.
۳- شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج،۳ ص،۸۹ انتشارات جامعه مدرسین سال ۱۴۱۳ ق، وسائلالشیعه، ج،۲۷ ص،۲۶۰ مستدرکالوسائل، ج،۱۶ ص،۹۷ بحارالأنوار، ج،۱۵ ص،۱۲۶ بحارالأنوار، ج،۱۰۱ ص،۳۲۴ الخصال، ج،۱ ص۱۵۶.
۴- منلایحضرهالفقیه، ج،۴ ص۳۶۸.
۵- بحارالأنوار، ج،۱۲ ص۱۲۲ و ج،۱۵ ص،۱۲۸ ح۶۹.
۶- الصافات‎/ ۱۰۷.
۷- (۲)البقره۱۲۴
۸- مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دایرة المعارف قرآن کریم، ج،۱ ص،۵۳۱ انتشارات دفتر تبلیغات ۱۳۸۲.
۹- تفسیر نمونه، ج،۱۹ ص: ۱۱۸
۱۰- منلایحضرهالفقیه، ج،۲ ص،۲۳۰ ح۲۲۷۸
۱۱- بحارالأنوار، ج،۱۲ ص،۱۲۹ ح،۷ قربالإسناد، ص۱۷۳
۱۲- بحارالأنوار، ج،۱۲ ص،۱۳۰ ح۱۱ و ص۱۳۲.
۱۳- المیزان، ج،۷ ص: ۲۳۲ و ج،۱۷ ص: ۱۵۳.
۱۴- ترجمه المیزان، ج،۷ ص: ،۳۲۳ المیزان، ج،۷ ص: ۲۳۲
۱۵- (۳۷)الصافات۱۰۰- ۱۰۷
۱۶- مجمع البیان، ج،۸ ص: ۷۰۸
۱۷- تفسیر نمونه، ج،۱۹ ص: ۱۱۶
۱۸- (۲)البقره،۱۸۴ (۵) المائده،۳۶ (۷۰) المعارج،۱۱ (۳) آلعمران،۹۱ (۱۰) یونس،۵۴ (۱۳) الرعد،۱۸ (۳) الزمر۴۷
۱۹- لسان العرب، ج،۲ ص: ۵۹۹.
۲۰- بحارالأنوار، ج،۱۲ ص۱۲۲ و ج،۱۵ ص،۱۲۸ ح۶۹.
۲۱- دایرة المعارف قرآن کریم، ج،۱ ص۵۳۲-،۵۳۳ مرکز فرهنگ و معارف قرآن، انتشارات دفتر تبلیغات، چاپ ۱۳۸۲.
۲۲- تفسیر نمونه، ج،۱۹ ص: ۱۱۶
۲۳- بحارالأنوار، ج،۱۲ ص۱۲۲ و ج،۱۵ ص،۱۲۸ ح،۶۹ الخصال، ج،۱ ص،۵۵ ح،۷۸ عیونأخبارالرضا(ع)، ج،۱ ص،۲۱۰ ح،۱ مستدرکالوسائل، ج،۱۶ ص،۹۸ ح۱۹۲۶۸.
۲۴- بحارالأنوار، ج،۱۲ ص۱۲۴ و ج،۴۴ ص۲۲۵.
۲۵- بحارالأنوار، ج ،۴۵ ص ۲۱ و ج،۴۴ ص،۳۰۲ ح۱۳ و ج،۴۵ ص۲۱۱.
۲۶- (۸۹) الفجر۲۷.
۲۷- ر.ک : بحارالأنوار، ج،۲۴ ص۹۳.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید