یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

امامان دعوتگران به خداوند


امامان دعوتگران به خداوند
«در آستان امامان» مجموعه مقالاتی است كه امام‏شناسی خالص و ناب شیعی را با الهام از زیارت جامعه كبیره دنبال می‏كند. ما بر این باوریم كه زیارت جامعه كبیره مرام نامه شیعیان مخلص اهل بیت(ع) است نه مرام نامه شیعیان غالی! آنان كه این زیارت را به این عنوان می‏خوانند نه به عمق زیارت جامعه كبیره رسیده‏اند و نه غلو را شناخته‏اند «غلو»، خدا یا پیامبر دیدن امامان است، در كدام فراز از زیارت جامعه كبیره امامان را خدا یا پیامبر(ص) می‏خوانیم؟!! در آغاز زیارت گفته‏اند صد مرتبه "اللّه اكبر" بگوئید. چرا؟ آیا جز این است كه باید از آغاز با بینش ضد غلوّ وارد زیارت جامعه شد. اینك چگونه با این صراحت برخی این زیارت نامه بلند را مرام نامه شیعیان غالی می‏خوانند؟!! بهرحال توفیقی است كه مدتها است همراه با شما خوانندگان محترم مجله پاسدار اسلام فرازهای این زیارت بلند را پی می‏گیریم در این مقاله فراز «السلام علی الدعاهٔ الی اللّه» را به شرح می‏نشینیم .
سلام بر شما امامان كه دعوت كنندگان به سوی خدا هستید.
«امامان خلیفهٔ اللّه فی الارض» هستند، همان راه را می‏روند كه خداوند متعال برایشان تعیین كرده و همان منش را دارند كه ذات مقدّس ربوبی دارد. «و اللّه یدعوا الی دارالسلام؛(۱) خداوند دعوت به سرای صلح و سلامت می‏كند». امامان اوصیاء نبی اكرم(ص) هستند، رسالت اصلی پیامبر اكرم «دعوت انسانها» به خداست «یا ایها النبی انا ارسلناك شاهداً و مبشراً و نذیراً و داعیاً الی اللّه باذنه و سراجاً منیراً؛(۲) ای پیامبر ما تو را به عنوان گواه فرستادیم و بشارت دهنده و انذار كننده و تو را دعوت كننده به سوی اللّه به فرمان او قرار دادیم و چراغ روشنی بخش»
«و انك لتدعوهم الی صراط مستقیم؛(۳) به طور قطع و یقین تو آنها را به صراط مستقیم دعوت می‏كنی.»
آنچه مهم است «آشتی دادن مردم با خداوند است» و این رسالت اصلی انبیاء است. درست است كه انبیاء در پی تربیت جامعه‏ای بودند كه خود قائم به قسط باشند «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الكتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط...؛(۴) تحقیقاً ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستادیم و با آنها كتاب آسمانی و میزان نازل كردیم تا مردم قیام به عدالت كنند.»
● دعوت به خدا هدف نهائی
ولی این هدف میانی است، هدف نهائی دعوت الی اللّه است.
هدف اصلی همه رسالتها آن است كه مردم خدا آشنا شده او را بپرستند. «و لقد بعثنا فی كل امهٔ رسولاً ان اعبدوا اللّه واجتنبوا الطاغوت...؛(۵) و ما در هر امتی رسولی فرستادیم كه خدای یكتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب كنید.»
فطرت انسانها فطرت خداجویانه است از این رو سعادت و كمال و خیر و صلاح و فلاح انسان در معرفت خداوند و پرستش و پیمودن راه قرب به خداوند است ولی از آنجا كه انسان طبیعتاً اجتماعی است و اگر بر جامعه، نظامات متعادل اجتماعی حكمفرما نباشد حركت خداجویانه انسانها امكان‏پذیر نیست پیامبران به اقامه عدل و قسط و نفی ظلم و تبعیض پرداخته‏اند. یعنی اقامه قسط مقدمه‏ای است برای صاف شدن جاده سعادت انسانها برای قرب به خداوند، لیكن مقدمه‏ای كه خود هم ارزش ذاتی دارد. «این است كه معارف اسلامی ما می‏گوید: دارندگان اخلاق فاضله از قبیل عدالت، احسان، جود و غیره هر چند مشرك باشند اعمالشان در جهان دیگر بی اثر نیست اینگونه افراد اگر كفر و شركشان از روی عناد نباشد به نوعی در جهان دیگر مأجورند.»(۶)
بهرحال هدف نهائی رسالتها دعوت به خداست.
در این ره انبیا چون ساربانند دلیل و رهنمای كاروانند
وزایشان سید ما گشت سالار هم او اول هم او آخر در این كار
بر او ختم آمده پایان این راه در او منزل شده ادعوا الی اللّه
مقام دلگشایش جمع جمع است جمال جانفزایش شمع جمع است(۷)
● دعوت به خدا یعنی دعوت به بهترین زندگی
«دعوت به خدا» یعنی دعوت به راه سعادت، دعوت به خداوند یعنی دعوت به بهترین زندگی.
«یا ایها الّذین آمنوا استجیبوا للّه و للرسول اذا دعاكم لما یحییكم...؛(۸) ای كسانی كه ایمان آورده‏اید دعوت خدا و پیامبر را اجابت كنید هنگامی كه شما را به چیزی می‏خواند كه مایه حیاتتان است.»
تفسیر درست زندگی را باید در مكتب حیات بخش اسلام دید. پذیرش دعوت حق یعنی مفتخر شدن به «حیوهٔ طیبهٔ».
«من عمل صالحاً من ذكر او انثی و هو مؤمن فلنحیینّه حیوهٔ طیبهٔ و لنجزینّهم اجرهم باحسن ماكانوا یعملون؛(۹) هر كس عمل صالح كند در حالی كه مؤمن است خواه مرد باشد یا زن به او حیات پاكیزه می‏بخشیم و پاداش آنها را به بهترین اعمالی كه انجام دادند خواهیم داد.»
«حیوهٔ طیبهٔ» یعنی زندگی پاكیزه نقطه مقابل آن «حیات خبیثه» است حیات خبیثه كدام است؟ آن زندگی كه خدا و معنویت در آن غایب است. «و من اعرض عن ذكری فان له معیشهٔ ضنكاً؛(۱۰) و هر كس از یاد من روی گردان شود زندگی تنگ و سختی خواهد داشت...»
● زندگی منهای خدا
زندگی منهای خدا یعنی معیشت ضنك. زندگی منهای خدا یعنی غرق در شهوات و حرص و طمع شدن، زندگی منهای خدا یعنی زندگی منهای اخلاق و ارزشهای الهی، زندگی منهای خدا یعنی زندگی حیوانی!
«... لهم قلوب لایفقهون بها و لهم اعین لایبصرون بها و لهم آذان لایسمعون بها اولئك كالانعام بل هم اضلّ و اولئك هم الغافلون؛(۱۱)... دلهایی دارند كه با آن حقایق را دریافت نمی‏كنند، چشمانی دارند كه با آنها نمی‏بینند و گوشهائی دارند كه با آنها نمی‏شنوند آنان همانند چهارپایانند بلكه گمراه ترند آری آنان همانا غافلانند.»
«... و الّذین كفروا یتمتعون و یأكلون كما تأكل الانعام و النار مثویً لهم؛(۱۲) و آنان كه كافرانند از متاع زود گذر دنیا بهره می‏گیرند و همچون چهارپایان می‏خورند و سرانجام آتش دوزخ جایگاه آن‏هاست» زندگی شیرین در سایه ایمان و اعتقاد به خداست. «الا بذكر اللّه تطمئن القلوب؛(۱۳) آگاه باشید كه با یاد خدا دلها آرام می‏گیرد» و زندگی منهای خدا ناكامی مدام است. و این همان چیزی است كه غافلان نیز به آن معترفند.
«رئیس جمهور اسبق آمریكا (كشور شیطان بزرگ) نیكسون در نخستین نطق ریاست جمهوریش به این واقعیت اعتراف كرد و گفت: ما گرداگرد خویش زندگانیهای توخالی می‏بینیم در آرزوی ارضاء شدن هستیم ولی هرگز ارضاء نمی‏شویم.»
یكی دیگر از مردان معروف آنها كه نقش او در جامعه به اصطلاح شادی آفریدن برای همه بود می‏گوید: «من می‏بینم انسانیت در كوچه تاریكی می‏دود كه در انتهای آن جز نگرانی مطلق نیست.»(۱۴)
● بعثت برترین نعمت
بر این اساس بهترین خدمت به بشریت دعوت به دین و معنویت است لذاست كه «بعثت» انبیاء نعمت بزرگ خداوند بر مردم است «لقد منّ اللّه علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولاً من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزكّیهم و یعلّمهم الكتاب والحكمهٔ و ان كانوا من قبل لفی ضلال مبین؛(۱۵) تحقیقاً خداوند بر مؤمنان منت نهاد(نعمت بزرگی بخشید) هنگامی كه میان آنها پیامبری از خودشان برانگیخت كه آیات او را بر آنها بخواند و آنها را پاك‏كند و كتاب و حكمت بیاموزد هرچند پیش از آن در گمراهی آشكاری بودند.»
(كلمه منت در اصل از «من» به معنای سنگهائی است كه با آن وزن می‏كنند، به همین دلیل هر نعمت سنگین و گرانبهائی را «منت» گویند كه اگر جنبه عملی داشته باشد یعنی كسی عملاً نعمت بزرگی به دیگری بدهد كاملاً زیبا و ارزنده است و اما گر كسی كار كوچك خود را با سخن بزرگ كند و به رخ افراد بكشد كاری است بسیار زشت بنابراین منتی كه نكوهیده است به معنای بزرگ شمردن نعمتها در گفتار است اما منتی كه زیبنده است همان بخشیدن نعمتهای بزرگ است).(۱۶)
و بهترین گفتار هم، گفتاری است كه محتوای آن دعوت به خداوند باشد، «و من احسن قولاً ممن دعا الی اللّه و عمل صالحاً و قال انّنی من المسلمین ؛(۱۷) گفتار چه كسی بهتر است از آن كس كه دعوت به سوی خدا می‏كند و عمل صالح انجام می‏دهد و می‏گوید من از مسلمین هستم.»
مراد از آیه آن است كه هیچكس سخنانش از داعیان به سوی خدا و منادیان توحید بهتر نیست همان منادیانی كه با عمل صالح خویش دعوت زبانی خود را تأكید و تثبیت می‏كنند و با اعتقاد به اسلام و تسلیم در برابر حق بر عمل صالح خویش صحه می‏گذارند.
پیامبران و امامان سلام اللّه علیهم اجمعین بالاترین خدمتگزاران بشریتند كه بهترین خدمتها را به انسانیت نمودند، راه سعادت را به آنان آموختند.
● امامان نور و امامان نار
در قرآن كریم سخن از دو نوع رهبر در تاریخ بشریت است.
یكی رهبرانی كه مردم را دعوت به آتش می‏كنند: فرعون و هامان و اطرافیانش یك مصداق این نوع رهبرانند:
«وجعلناهم ائمهٔ یدعون الی النار و یوم القیامهٔ لاینصرون؛(۱۸) ما آنها را پیشوایانی كه دعوت به آتش می‏كنند قرار دادیم و روز رستاخیز یاری نخواهند داشت.»
اینان امامان نارند، مردم را هدایت می‏كنند به راهی كه سرانجام آن چیزی جز جهنم نیست. در قیامت نیز بهمراه رهروانشان به جهنم می‏روند: «یقدم قومه یوم القیامهٔ فاوردهم النار؛(۱۹) فرعون پیشاپیش قومش در قیامت حركت می‏كند و آنها را وارد دوزخ می‏سازد.»
نقطه مقابل آنان امامان هدایتند آنان كه هدایتگر مردم به سوی خدا و معنویت و ارزشها هستند:
«وجعلناهم ائمهٔ یهدون بامرنا و اوصینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلوهٔ و ایتاء الزكوهٔ و كانوا لنا عابدین؛(۲۰) و آن‏ها را پیشوایانی قرار دادیم كه به فرمان ما مردم را هدایت می‏كردند و انجام كارهای نیك و بر پاداشتن نماز و ادای زكات را به آنها وحی كردیم و آنها تنها مرا پرستش می‏كردند.» این امامان فرمان خدا را بر فرمان خلق و اراده خودشان مقدم می‏دارند و حكم او را برترین احكام می‏دانند در حالی كه امامان نار فرمان خویش را بر فرمان خدا مقدم می‏دارند و حكم خویش را قبل از حكم او می‏شمرند.
از مصادیق بارز امامان نور و هدایت، امامان معصوم(ع) هستند كه تمام ویژگیهای ذكر شده در آیه را دارند، برای امامان ما امر و دستور خدا در رأس بود، كانون فعل خیرات بودند اقامه نمازو ایتاء زكوهٔ روند عادی زندگی آنها بود و پیوسته در حوزه بندگی حضرت حق بودند.
● اقسام دعوتها
آنچه در دعوت امامان حائز اهمیت است اینست كه این دعوت به خداوند هم به اذن اوست توضیح آنكه: دعوتها اقسامی دارد گاه دعوت به غیر خدا است، دعوت به غیر خدا دعوت به هر كس باشد طاغوت است «ذلك بانّ اللّه هو الحق و انّ ما یدعون من دونه هوالباطل...؛(۲۱) این بخاطر آن است كه خدا حق است و آنچه را غیر از او می‏خوانند باطل است...»
«...فماذا بعد الحق الّا الضلال...؛(۲۲) بعد از حق جز گمراهی وجود دارد؟» دعوت به خود هم از مصادیق دعوت به غیر خدا و دعوت به طاغوت است: «ماكان لبشر ان یؤتیه اللّه الكتاب و الحكم و النبوهٔ ثم یقول للناس كونوا عباداً لی من دون اللّه؛(۲۳) برای هیچ بشری سزاوار نیست كه خداوند كتاب آسمانی و حكم و نبوت به او بدهد سپس او به مردم بگوید: غیر خدا مرا پرستش كنید.»
و گاه دعوت به سوی خداست اما خودسرانه و بدون اذن مستقیم یا غیر مستقیم الهی، این دعوت هم ضلالت است، مدعیان دروغین نبوت مثل سیلمه كذّاب و همسر وی، سباح بنت الحارث، لمیهلهٔ بن كعب بن عوف العنسی، طلیحه اسدی همگی خود را پیامبر مبعوث از سوی خدا و داعی الی اللّه معرفی می‏كردند لیكن چون مأذون از سوی خدا نبودند باطل بودند و در حقیقت دعوت به نفس بود نه دعوت الی اللّه. و قسم سوّم دعوتها دعوت به خداوند است با اذن او و «داعیا الی اللّه باذنه»(۲۴).
امامان معصوم كه جانشینان پیامبر خدا هستند با توجه به نصب و معرفی آن حضرت اذن ویژه‏ای در این زمینه دارند در مقابل، خداوند نیز اطاعت آنها و اجابت دعوتشان را لازم كرده است.
«... یا ایها الّذین آمنوا اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول و اولی الامر منكم؛(۲۵) ای كسانی كه ایمان آورده‏اید اطاعت كنید خدا را و اطاعت كنید پیامبر خدا و اولوالامر (اوصیاء پیامبر اكرم(ص)) را...»(۲۶)
در رابطه با شیوه‏های دعوت امامان بحث نسبتاً مبسوطی ذیل فراز «والدعوهٔ الحسنی» تقدیم كردیم كه می‏تواند مكمّل این بحث باشد.
حجهٔ‏الاسلام و المسلمین سید احمد خاتمی
۱) سوره یونس، آیه ۲۵.
۲) سوره احزاب، آیه ۴۵ و ۴۶.
۳) سوره مؤمنون، آیه ۷۳.
۴) سوره حدید، آیه ۲۵.
۵) سوره نحل، آیه ۳۶.
۶) رجوع كنید به مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۲، از ۱۷۵ تا ۱۷۹.
۷) گلشن راز.
۸) سوره انفال، آیه ۲۵.
۹) سوره نحل، آیه ۹۷.
۱۰) سوره طه، آیه ۱۲۴.
۱۱) سوره اعراف، آیه ۱۷۹.
۱۲) سوره محمد(ص)، آیه ۱۲.
۱۳) سوره رعد، آیه ۳۸.
۱۴) تفسیر نمونه، ج ۱۳، ص ۳۲۹، به نقل از معمای هستی، ص ۵۰ و ۵۱
۱۵۰ سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.
۱۶) تفسیر نمونه، ج ۳، ص ۱۸۳ به نقل از مفردات راغب.
۱۷) سوره فصلت، آیه ۳۳.
۱۸) سوره قصص، آیه ۴۱.
۱۹) سوره هود، آیه ۹۸.
۲۰) سوره انبیاء، آیه ۷۳.
۲۱) سوره حج، آیه ۶۲.
۲۲) سوره یونس، آیه ۳۲.
۲۳) سوره آل عمران، آیه ۷۹.
۲۴) سوره احزاب، آیه ۴۶.
۲۵) سوره نساء، آیه ۵۹.
۲۶) قسمت پایانی بحث را از «ادب فنای مقربان، ج ۲، ص ۳۰۲ تا ۳۰۴ بهره بردم.
منبع : ماهنامه پاسدار اسلام


همچنین مشاهده کنید