جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

پرواز تاکسی های شکنجه به اروپا


پرواز تاکسی های شکنجه به اروپا
در آن روز، هفتم مارس ۲۰۰۳، آسمان «ژیمانی» تقریباً بدون ابر بود و نسیم آرامی از جنوب شرقی در این فرودگاه کوچک نظامی واقع در شمال شرقی لهستان می وزید. حوالی ساعت چهار بعدازظهر هواپیمای گلف استریم به شماره N۳۷۹P یعنی همان هواپیمایی که محافل اطلاعاتی از آن به عنوان «تاکسی شکنجه» یاد می کردند روی باند این فرودگاه فرود آمد. در این هواپیما مهم ترین زندانی که امریکا تا به آن روز در جنگ علیه ترور از آن نام برده بود، نشسته بود یعنی «خالدشیخ محمد» طراح اصلی حملات یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ به نیویورک و واشنگتن که از وی به عنوان مغز متفکر القاعده نیز یاد می شد. او همان کسی بود که نقشه حملات هوایی به ایالات متحده امریکا را به اسامه بن لادن ارائه داده بود و شخصاً خلبانان مربوطه را انتخاب و بر عملیات نظارت داشت. ۱۸ ماه پس از آن حملات یعنی در روز اول مارس ۲۰۰۳ خالد شیخ محمد در شهر راولپندی پاکستان به دست نیروهای ویژه امریکا دستگیر و دو روز بعد به افغانستان انتقال یافت و حال به دستور سازمان سیا با هواپیما به گوشه یی دورافتاده در منطقه «مازور» لهستان آورده می شد. خالد شیخ محمد در بیانیه یی که بعدها انتشار داد، آورده است که پس از چند روز برای اولین بار در طول پرواز از کابل به ژیمانی کمی خوابید؛ «چشم هایم با دستمال بسته شده بود. سپس یک کیسه پارچه یی هم روی سرم کشیدند... به خواب رفتم... به همین خاطر نمی دانم این سفر چقدر طول کشید». خلبان آن هواپیمای چارتر «جری ام» بود یعنی همان خلبان کارآزموده هواپیما و هلی کوپتر که در آن زمان ۵۶ سال سن داشت و برای شرکت امریکایی Aero Contractors کار می کرد؛ همان شرکتی که ماموریت نقل و انتقال های سازمان های اطلاعاتی امریکا در سراسر جهان را برعهده داشت. بر پایه مدارک سازمان هوانوردی اروپا یعنی «یوروکنترل» جری ام راس ساعت ۱۵/۸ صبح از کابل پرواز کرد و تنها چند ساعت پس از فرود در لهستان، راس ساعت ۱۶/۱۹ بار دیگر و این بار به مقصد واشنگتن هواپیما را به پرواز درآورد.
تعداد زیادی از اعضای سازمان های اطلاعاتی امریکا و لهستان از همان زمان بارها شهادت داده اند سازمان سیا در شمال شرقی لهستان یک زندان مخفی در اختیار دارد. علاوه بر آن برخی از مقامات دولتی و قضایی و همین طور وزارت دفاع لهستان هم از یک پایگاه مخفی امریکا در نزدیکی فرودگاه ژیمانی خبر داده اند. و به این ترتیب بود که در هفتم مارس ۲۰۰۳ یکی از تاریک ترین صفحات تاریخ معاصر امریکا و البته اروپا رقم خورد.
بی تردید خالد شیخ محمد به این پایگاه که در فاصله نزدیکی از فرودگاه ژیمانی قرار دارد، منتقل شده بود و تنها در مارس ۲۰۰۳ دقیقاً ۱۸۳ بار تحت شکنجه خفگی مصنوعی قرار گرفته است یعنی هشت بار شکنجه در روز آن هم در قلب اروپا.این شکنجه ها دقیقاً شش سال بعد «باراک اوباما» رئیس جمهور جدید امریکا را با مشکل روبه رو کرد. او از یک طرف چهار تذکاریه یی که سلفش جرج دبلیو بوش بر پایه آن چنین روش هایی را قانونی کرده بود، ابطال کرد اما از سوی دیگر از تعقیب قضایی عاملان شکنجه ها چشم پوشید. اوباما اهمال کاری دیگری هم داشت؛ به این ترتیب که در آغاز کار دستور بررسی در مورد این «روش های ویژه بازجویی» را اعلام نکرد.
اوباما در این نخستین یکصد روز ریاست جمهوری خود در مورد هیچ یک از تصمیماتش به این اندازه مورد انتقاد قرار نگرفته است. دموکرات های سنا و مجلس نمایندگان امریکا هفته پیش خبر از تشکیل یک کمیسیون حقیقت یاب دادند و به این ترتیب در مقابل رئیس جمهور هم حزبی خود موضع گرفتند. اوباما البته خیلی زود متوجه شد که به اصطلاح انفجارهای سیاسی را دست کم گرفته بوده و به همین خاطر به «اریک هولدر» وزیر دادگستری دستور داد اعلام کند هیچ کس فراتر از قانون نیست و برای مشخص شدن اینکه چه فرد یا افرادی در کاخ سفید و در وزارت دادگستری این روش ها را قانونی اعلام کرده بودند، تحقیقات لازم صورت خواهد گرفت.
آنچه ماموران سیا در پایگاه نظامی لهستان یعنی در «استارکیکوتی» واقع در شمال ژیمانی بر سر زندانیان می آوردند طبق دستوری بود که از سوی شخص رئیس جمهور وقت امریکا صادر شده بود. بر پایه اظهارات شاهدان عینی، یک زندان مخفی متعلق به سیا در استارکیکوتی وجود داشت؛ زندانی که برای «زندانیان بسیار مهم جنگ علیه ترور» برپا شده بود.
مساله دیگری نیز که صحت آن به اثبات رسیده این است که آن هواپیمای گلف استریم مابین ماه های فوریه تا جولای ۲۰۰۳ حداقل پنج بار در ژیمانی فرود آمده است. جالب آنکه سوابق این پروازها یا تحریف و یا نابود شده و علاوه بر آن دولت لهستان هم کاملاً آگاهانه اطلاعات غلط به یورو کنترل ارائه داده است.
دادستانی لهستان اظهاراتی از یک شاهد عینی در اختیار دارد که نحوه پیاده کردن افراد بازداشت شده از هواپیما را در حالی که دستبند و چشم بند داشته اند، تشریح می کند. بر پایه این اظهارات همه این موارد در نقطه یی دور از برج مراقبت اتفاق می افتاده است و همیشه قبل از فرود هواپیما افرادی مشخص با خودروهای شخصی در باند فرودگاه حضور داشتند.
اگر اظهارات خالد شیخ محمد درست باشد، می توان گفت بخش اصلی افراد حاضر در آن فرودگاه کوچک به نوعی تغییر چهره می داده اند. خالد در پایان سال ۲۰۰۶ در گوانتانامو بیانیه یی را به گروهی از افراد صلیب سرخ تسلیم کرد که در آن اطلاعات باارزشی وجود دارد.
به گفته خالد «فاصله فرودگاه تا محل زندان نزدیک به یک ساعت بود. من را روی کف یک خودرو نشاندند. یک لحظه توانستم از زیر چشم بند نگاهی به محیط اطراف بیندازم و ببینم که برف روی زمین است. همه افراد حاضر در خودرو لباس های مشکی پوشیده و ماسک زده بودند و پوتین های نظامی به پا داشتند و گویی از سیاره یی دیگر آمده بودند.»
این فاصله زمانی کمتر از یک ساعت با فاصله تقریبی ژیمانی با پایگاه نظامی استارکیکوتی مطابقت دارد. از این پایگاه از قرار معلوم برای آموزش ماموران اطلاعاتی و امنیتی لهستان استفاده می شود. محوطه بیرونی فرودگاه ژیمانی تا دو کیلومتر از یک منطقه نظامی حفاظت شده و محصور عبور کرده و سپس به جنگلی انبوه می رسد و از آنجا پس از ۲۰ دقیقه حرکت به سوی شمال شرقی به جاده یی شوسه در امتداد دریا می رسد. انتهای این جاده در واقع ورودی پایگاه استار کیکوتی قرار دارد. خالد شیخ محمد گفت آن افراد لباس های او را پاره و در حالت عریان از او عکس گرفته و سپس وی را در سلولی سه در چهار با دیوارهای چوبی حبس می کنند. به گفته وی سخت ترین دوران بازجویی ها هم از همان زمان آغاز می شود. یکی از بازجویان به خالد اعلام کرده بود آنها از واشنگتن چراغ سبزی دریافت کرده اند که بر پایه آن بتوانند برای وی «اوقاتی سخت و دشوار» فراهم کنند.
آنها هرگز کلمه «شکنجه» را به کار نمی بردند و هیچ وقت سخنی از «خشونت بدنی» نمی گفتند و همیشه فقط صحبت از «اوقات سخت» می کردند؛ «آنها هرگز مرا تهدید به مرگ نمی کردند و حتی خودشان به من می گفتند اجازه کشتن مرا ندارند اما من را تا سرحد مرگ می کشاندند و دوباره باز می گرداندند.»
خالد نزدیک هشت ساعت در روز تحت بازجویی قرار می گرفته است. وی اولین ماه اسارت را لخت و ایستاده به سر برد زیرا دست های او با زنجیر به سقف سلول بسته شده بود. اما برای بازجویی به محلی دیگر برده می شد. البته در آنجا روی نیمکتی دراز می کشید و زنجیر می شد که برای شکنجه خفگی مصنوعی از آن استفاده می کردند. این طراح اصلی حملات یازدهم سپتامبر به همکاران صلیب سرخ گفت یک بار متوجه شد در کدام کشور زندانی است؛
«مطمئن هستم آنجا لهستان بود زیرا آنها به دلیلی برای من یک بطری آب آوردند که البته برچسبش را کنده بودند اما هنوز ای میلی روی آن بود که به دو حرف مخفف لهستان ختم می شد. علاوه بر آن سیستم گرمایشی محل هم آنقدر کهنه و قدیمی بود که ناخودآگاه انسان به یاد سیستم های گرمایشی ساختمان های بلوک کمونیست سابق می افتاد.»
این عضو بلندپایه القاعده در پایان گفته هایش در مورد اینکه چگونه در حالی که به تخت زنجیر شده بود تحت شکنجه خفگی مصنوعی قرار می گرفت، می گوید؛ «دستمالی را با آب یک بطری که از یخچال درمی آوردند خیس کرده و یکی از نگهبانان آن را در دهانم می چپاند و به این ترتیب دیگر نمی توانستم نفس بکشم. این کار معمولاً یک تا دو دقیقه طول می کشید. سپس دستمال را خارج می کردند و نیمکت را عمودی قرار می دادند. این روند نزدیک به یک ساعت تکرار می شد. در طول این شکنجه مچ دست و پاهای من زخمی می شد زیرا از وحشت اینکه دیگر قادر به تنفس نباشم دست و پاهای زنجیر شده خود را به شدت تکان می دادم.»
«رابرت مایوفسکی» دادستان ورشو از یک سال پیش دستور تحقیق در مورد نخست وزیر سابق یعنی «لژک میلر» را به اتهام سوءاستفاده از قدرت صادر کرده است. اتهام اصلی او واگذاری حق حاکمیت لهستان به دیگران بوده و علاوه بر آن این پرسش مطرح است که «الکساندرکواشینسکی» رئیس جمهور سابق و دولت سوسیال دموکراتش چگونه بخشی از خاک لهستان یعنی پایگاه نظامی استار کیکوتی را برای بازجویی های توام با شکنجه در اختیار سازمان سیا گذاشته اند. مایوفسکی در این میان از بسیاری شاهدان در دولت سابق لهستان بازجویی به عمل آورده و قرار است در سال جاری همراه با تیم همراهش سفری به گوانتانامو انجام دهد. «ولفگانگ کالک» از مرکز اروپایی حقوق بشر در برلین که از این تحقیقات حمایت می کند، می گوید؛ «هیچ کشور اروپایی مثل لهستان در حال حاضر با این جدیت و آن هم تحت فشارهای زیاد علیه اعضای دولت سابق خود اقامه دعوی نکرده است.»
دادستانی لهستان همچنین در این مورد هم تحقیق می کند که آیا سازمان اطلاعات و امنیت این کشور تعداد ۲۰ نفر از ماموران خود را در اختیار سیا قرار داده بوده است یا نه. از سوی دیگر چندی پیش روزنامه محافظه کار Rzeczpospolita در این مورد گزارشی انتشار کرد و یکی از ماموران سابق سیا در تماس با اشپیگل این اطلاعات را تایید کرد. از قرار معلوم در سازمان اطلاعات لهستان مدارکی وجود دارد که نه تنها در اختیار گذاشتن این ۲۰ مامور را تایید می کند بلکه از واگذاری آن پایگاه نظامی به امریکا هم اطلاعات روشنی ارائه می دهد. در پایان سال ۲۰۰۵ دو تن از نمایندگان عضو کمیته حقیقت یاب پارلمان لهستان موفق به مطالعه این مدارک شدند اما این مدارک از آن زمان ناپدید شده است. یکی از خبرنگاران روزنامه Rzeczpospolita به نام «ماریوژ کوالفسکی» نیز به همراه دو نفر از همکارانش در جست وجوی یافتن مدارکی دال بر وجود یک پایگاه مخفی سیا در لهستان است. این روزنامه نگاران توانستند پرونده مربوط به پرواز و فرود هواپیما در ژیمانی را که مفقود شده بود بیابند و به این وسیله موفق شدند رسید های سوخت گیری و تغییر مسیر پرواز ها را کشف و با برخی افراد مطلع صحبت کنند. روزنامه مذکور و یک فرستنده تلویزیونی تقریباً هر روز اطلاعات در این مورد را البته با جزییاتی تازه منتشر و پخش می کنند. کوالفسکی در این میان مجموعه یی جامع و کامل از اطلاعات را هم در لپ تاپ سفید رنگ خود ذخیره کرده است، اما با این همه عقیده دارد آنچه می داند مثل همیشه «تنها بخشی کوچک از آنچه اتفاق افتاده» محسوب می شود. او می گوید؛ «در این مورد اطمینان دارم که این پایگاه سیا در مازور وجود داشته و آن عضو بلند پایه القاعده به آنجا آورده شده بوده است. اما هنوز آخرین شواهد و مدارک در این مورد را کم دارم. شایعه یی وجود دارد مبنی بر اینکه یکی از مهم ترین بازجوهای خالد شیخ محمد یک امریکایی به نام دوک مارتینز است که در حال حاضر در لهستان اقامت دارد. البته او خالد را شکنجه نمی کرد اما ماموریت اعمال فشار روانی بر وی را بر عهده داشته است. در این مورد هنوز مدرکی پیدا نکرده ام.»
دومین گزارشی که فرستاده ویژه شورای اروپا یعنی «دیک مارتی» در سال پیش ارائه داد نیز به نتیجه یی مشابه می رسد. در آن گزارش آمده است ماموران سازمان اطلاعاتی سابق یعنی WSI در پلیس مرزی، گمرک و در بخش های اداری فرودگاه مستقر شده بوده اند و این مساله به معنی پشتیبانی اقدامات سیا از سوی این افراد است. مارتی می گوید؛ «افشاگری های اخیر در لهستان در ابعادی گسترده یافته های من را تایید می کند، همان یافته هایی که بر مبنای اظهارات افراد مطلع و مدارک متقن ارائه کرده بودم.» حال و در زمانی که اوباما صحبت از «دینامیک واقعیت» می کند، اروپایی ها بالاخره باید فاش کنند که کدام دولت ها در مقابل اعمال غیرقانونی سیا شکیبایی نشان داده یا از آن پشتیبانی می کردند. این پرسش نیز بر جای خود باقی است که چه کسی در لهستان آن زمان همکاری با سیا را تصویب و بخشی از استار کیکوتی را به آنها واگذار کرده است.
یکی از ماموران سرویس اطلاعاتی لهستان در سال ۲۰۰۷ به گروه مارتی گفته بود؛ «دستور ارائه همه امکانات به سیا از سوی بالاترین مقام کشور یعنی رئیس جمهور صادر شد.» البته کواشینسکی ضمن تکذیب این مساله می گوید؛ «درست است که سازمان اطلاعات و امنیت ما همکاری تنگاتنگی با سیا داشت اما هیچ زندانی از این نوع در خاک لهستان وجود نداشت.» میلر نخست وزیر سابق هم در تفسیر این گزارش ها می گوید؛ «همه این گزارش ها تنها یک امکان برای من باقی می گذارد که بگویم چیزی برای گفتن ندارم.»
امکان و احتمال زیادی وجود دارد که بحث و جدل های موجود بر سر شکنجه و مسوولان آن که در حال حاضر در امریکا به موضوع روز تبدیل شده است، به اروپا هم برسد زیرا آلمانی ها هم برای امریکا حق استفاده از حریم هوایی آلمان را قائل شدند و نسبت به اعزام ۱۳ مامور سیا به آلمان برای دستگیری «خالد المصری» سکوت اختیار کردند. سرویس اطلاعات ایتالیا هم در جریان ربودن امام «ابوعمر» با ماموران سیا همدستی کرد. سرویس ام ۱۶ بریتانیا نیز جزییات بازجویی هایش از دستگیرشدگان را مستقیماً برای بازجویان سیا مستقر در مراکش ارسال می کرد. از قرار معلوم در رومانی هم یکی از این زندان های مخفی وجود دارد و در تمام کشورهای یادشده در حال حاضر تحقیقاتی در این مورد در جریان است.
خلبان جری ام که در مارس ۲۰۰۳ شیخ خالد محمد را با هواپیمایش از کابل به ژیمانی آورد در حال حاضر در شهر بیرمنگام ایالت آلاباما و در خانه یی زیبا با پنجره های سفید و محصور در میان درختچه های شمشاد زندگی می کند. در مقابل ورودی این خانه دو شیر سنگی قرار دارد. او نیز به مانند همه دیگر کسانی که زندانیانی مثل خالد را برای سیا به این سو و آن سوی دنیا می برده اند تنها یک شماره صندوق پستی به عنوان آدرس و یک نام مستعار دارد؛ «جری آلن باستیک.»
از قرار معلوم این خلبان امروز ۶۲ساله حاضر نیست در مورد آن دوران صحبت کند و جوری وانمود می کند که گویی چیزی در آن مورد نمی داند. در تماس تلفنی خبرنگار اشپیگل با وی در پاسخ به این پرسش که آیا تا به حال در لهستان بوده است یا نه فقط گفت نمی داند در چه موردی حرف می زنیم و هنگامی که از او پرسیدم آیا در استخدام شرکت Aero Contractors بوده یا نه سکوت برقرار شد زیرا جری ام پیش از آن مکالمه را قطع کرده بود.
منبع؛ اشپیگل
بریتا زاندبرگ
ترجمه؛ محمدعلی فیروزآبادی
منبع : روزنامه اعتماد