چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


ردیف آنچه عفت هنر را در پاکدامنی می بخشد


ردیف آنچه عفت هنر را در پاکدامنی می بخشد
ردیف یا آنچه این عنوان را با خود همراه دارد و نام گرفته است، عبارت است از مجموعه‌ روایات شفاهی نغمات و آواهای موسیقی ایرانی که پایبندان آن در مقابل مفاهیمی همچون بداهه‌نوازی و ... از هنر اصیل ردیف‌نوازی دفاع می‌کنند.
آنچه در گذر تاریخ از فردی با هر نام و نسبی در تعداد مشخصی آن هم به دلیل سندیت بخشیدن به آن با عدد و مدت‌دار کردن با صفت استعداد نقل شده است که در مثال برای ماهور سی و اندی گوشه قائلیم اگر با ادلة ادبی و عقلی و نقلی بررسی گردد و پسوند کثیر الاستعمال «گاه» را در آن به بحث بکشیم که مزید مورد استعمال در مواردی چون شامگاه و نیز قبله‌گاه و حتی گاه‌گاه ... هم می‌باشد شاید جنجالی نو در میان مدعیان صحت در روایت‌گاههایی چون دوگاه، سه‌گاه، چهارگاه، پنج‌گاه و بسیاری گاه و بی‌گاههای دیگر بر پا نماید که خالی از لطف نخواهد بود.
اگر مانند آنچه در قانون نغمگی ماهور به آن معتقدیم، یعنی:
نیم‌پرده + یک‌پرده + یک‌پرده + نیم‌پرده + یک‌پرده + یک‌پرده و در توالی اصوات و نغمات به دوام در پی اثبات این قانون هستیم که شاید تأییدی بر یکی از قوانین فیزیکی و متافیزیکی پیرامون ما باشد و ما نمی‌دانیم و حتی فکر نیز نمی‌کنیم که چه باید بدانیم و چه ها که نمی‌دانیم ... در کلیة نغمات اصیل دستگاهی چنین باشد که هست و ما از هستی آن به خود می‌بالیم و پهلوانیم، پس به چه دلیل و به کدام حکم ما حق داریم قانون نامحدود عطف‌پذیری را افسار بزنیم؟
آیا نیوتن جاذبة حیاط خانة خود را اثبات نمود؟ آیا سیب همسایه به درخت می‌ماند؟ تنها تحسینی که به روایات ردیف تقدیم می‌گردد این است که آنها به شاگردان خود آموختند چه بیاموزند و چگونه بیاموزند ... که این نیز گامی است که گهگاهی به دل گوشگاهی می‌چسبد که آن گاه می‌آید و می‌رود ولی بعد چه؟
آنچه لیاقت نام نهادن ردیف را دارد نیت و هدف نهفته در خلق آن مجموعه اثر است که باید لحاظ گردد و مهم‌تر اینکه اگر والدین فرزندی او را جهانگیر نامیدند او قول نمی‌دهد که جهان‌گیر شود و اگر رستم نام گرفت بدون شک پدرش از او نخواهد هراسید ... و جای تأمل دارد که چرا سه‌گاه اگر چندگونه روایت شود ما او را ناخلف می‌دانیم و مستوجب قهر و محرومیت از ارث.
آنچه این روزها به تواتر و تسلسل به کشت مدرنیزه در حال تولید است که ردیف نام می‌گیرد آن هم با انواع سسهای آموزشی، تحلیلی، آوازی، سازی، نوازی، اندازی و بعضی هم بازی، احتمال شک کردن به گستره‌های کمی دورتر دیروز را هم مطرح می‌کند که بعله! شاید آن روزها هم روایت این گونه در بورس بوده است ...
آنچه در بررسی آثار آرشیوی و قابل استناد موسیقی یکصد سال گذشته دریافتم این است که روایت همان است که آقا حسینقلی از استاد خود نقل نموده است و دیگر هیچ.
به راستی اگر به ماست جهت تغییر ذائقه نعنایی افزوده گردد استحاله می‌گردد و ما دیگر ماست نداریم؟ پس چه ضرورتی است آن را نام تازه‌ای ببخشیم؟
شاید زیباترین تفسیر و تعریف از گنجینة موسیقی ایران (که این‌جانب مشغول تحقیق و تفحص پیرامون آن هستم) از استاد مرحوم منوچهر همایون‌پور می‌باشد که در یکی از میزگردهای کارشناسی برنامة نیستان که در خدمت ایشان بودم چنین فرمودند: در آواز ما یک مرتب‌خوانی داریم، یک مرکب‌‌خوانی داریم و یک مرصع‌خوانی.
که منظور ایشان از مرتب‌خوانی همان پایبندی به ردیف بود و بداهه‌خوانی را در مقوله مرکب‌خوانی و فرم ابتدایی آن می‌دانستند و نوعی از آواز را که در اعلاءترین نماد خود حاوی بهترین ردیف‌خوانی، بداهه‌خوانی و انتخاب شعر بود مرصع‌خوانی می‌نامیدند که به عنوان نمونه از استاد تاج اصفهانی یاد کردند که در استقبال از بانو دلکش در اصفهان در اردیبهشت ماه در گوشه دلکش با این شعر آواز سر دادند که:
ای روی دلکشت مه اردیبهشت من ...
و در مقابل تعریف استاد در نوازندگی ما می‌توانیم ردیف‌نوازی، بداهه‌نوازی و شیرین‌نوازی را تعریف کنیم که این شیوة پندار گرچه هنوز جای بحث دارد ولی می‌تواند آغازی باشد بر حل بسیاری از منازعات کشوری و لشکری مهد هنر موسیقی.
در این نام‌گذاری جمعی از هنرمندان ردیف‌نوازند، جمعی دیگر با پایبندی به بعضی اصول ردیف بداهه‌نوازند و بعضی هم با نگرشی دیگر بنا بر رسالتی که در فضای آن قرار می‌گیرند شیرین‌نواز و صد شکر که اساتید ما جملگی به یک کار نپرداخته‌اند و جمیع زیباییهای موسیقی برای ما میراث مانده است.
ذکر این مهم نیز جالب است که در گذشته کلیة این اساتید در آغازین درسهای خود در محضر اساتیدشان ابتدا مضرابهای تک و ریز و اشاره را درس گرفتند و سپس روایت را. پس همة این عزیزان مشترکاتی دارند که بر سر آنها هم زبان‌اند و جالب است که جنجالهای سبکی دامنگیر هنرجویانی شده است که هنوز همان مقدمات را اشکال دارند و امتحان این نمونه ضرری ندارد که به یک مدعی سرعت‌نوازی تار بگوییم پسرم چند دقیقه‌ای ریز مرتضی‌خان نی داوود را بزن صفایی بکنیم ... که البته اگر نشنیدید آنچه انتظارش را داشتید بدون شک به او گیر ندهید چون خواهد گفت ما در سبک استاد فلانی به این مقدمات اعتقادی نداریم که با این جواب استاد از همه جا بی‌خبر را هم بدنام می‌کند پس نپرسید و به سلامت.
امید است موسیقیدانان ایران با قدرت نشان دادن در سنگر فرهنگهای کهن قومی ایران که زیادند میراث ماندگار پیشینیان را ماندگارتر کنند نه یادگارتر.
محمدرضا امینی
منبع : سورۀ مهر


همچنین مشاهده کنید