پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

خودآگاهی صنفی روحانیت


خودآگاهی صنفی روحانیت
نگرانی مزمنی که روحانیت شیعه از جدایی دیانت و سیاست داشت و از بابت آن همیشه با بدبینی‌، کنش روشنفکران و سیاستمداران را به نظاره می‌نشست، اینک به نظر می‌رسد با تحرکاتی که در دولت محمود احمدی‌نژاد در سه سال گذشته صورت گرفته و اظهاراتی که حامیان این دولت داشته‌اند، مصداق عینی به خود گرفته است. آخرین آن به انتشار مطلبی از محمد نوری‌زاد در وبلاگش برمی‌گردد که به‌گونه‌ بی‌سابقه‌ای قلم از نقد فراتر برده و به بهانه انتقاد مراجع تقلید از سخنان رحیم‌مشایی درباره دوستی با مردم اسرائیل، از مراجع خواسته است که صرفا به بیان احکام بپردازند و زمام شتر سیاست را به اهلش بسپارند. نوشته نوری‌زاد به حدی بر روحانیت گران آمد که حجت‌الاسلام جمشیدی سخنگوی جامعه مدرسین آن را هتاکی به نهاد مرجعیت و روحانیت دانست و از دیگران نیز خواست که به آسانی از کنار آن نگذرند. برای روحانیت که تجربه بیش از یکصد ساله انقلاب مشروطیت و حوادث پس از آن را پیش‌چشم دارد، نوع سخنانی که بر زبان یک مکلا جاری شده آشناست، هرچند که این سخنان از جانب یک فرد دین‌دار و انقلابی بر زبان جاری شده باشد.
روحانیت، زمانی بر این گمان بود که آنچه زمینه‌ساز حذف دین از ساحت عمومی و سپس راندن آن به حوزه خصوصی جامعه است، به‌وجود آمدن اشکالی از حکومت چون جمهوریت است و اگر شد شکل حکومت ولو با انتقال سلطنت از خاندانی به خاندان دیگر، حفظ شود، دیگر شاهد مشکلاتی چنانکه در ترکیه زمان آتاتورک به وجود آمد، نخواهیم بود. اما انتقال سلطنت به خاندان پهلوی و سیاست‌هایی چون کشف حجاب و به‌وجود آوردن لباس یکپارچه و ملی که به حذف صنف روحانیت منجر می‌شد و... نشان داد که بیش از هر چیز پایگاه و خاستگاه طبقاتی فرد حاکم است که او را به اتخاذ سیاست‌هایی خاص ملزم می‌کند و نه شکل حکومت خواه این حکومت سلطنت باشد یا جمهوری. به همین دلیل روحانیت شیعه در ۱۰۰ سال گذشته هیچگاه نتوانسته‌ است به روشنفکران و سیاستمدارانی از جنس رضاخان و مصدق یا حتی در نوع انقلابی و مذهبی آن همچون میرحسین موسوی اعتماد کند و همواره در مسائل مختلف اجتماعی، دینی، سیاسی و اقتصادی دیدگاه خاص خود را داشته است.
وجود این دیدگاه در میان روحانیت اعم از مترقی یا سنتی آن از خودآگاهی صنفی دلالت می‌کند که نظیر آن را در کمتر طبقه و نهاد مدنی بومی و ریشه‌داری می‌توان یافت. تنها بازار به‌عنوان نهادی صنفی و ریشه‌دار است که در این زمینه توان همسری با روحانیت دارد و بی‌دلیل نیست که این دو از دیرباز از استوانه‌های استوار سنت در ایران بوده‌اند و تحولات سیاسی و اجتماعی زمانه اگرچه توانسته است قدرت آنها را به چالش بکشد اما هیچگاه نتوانسته، این دو را از هم جدا کند. در ۱۰۰ سال گذشته تاریخ سیاسی ایران همواره میان روشنفکران، بازار و روحانیت در همسویی یا تعارض با رکن اصلی سیاست یعنی حکومت،‌ پیوندهایی بوده است. اما در اغلب مقاطع شاهد پیوند همسویی یا شکاف میان بازار و روشنفکران یا روحانیت و روشنفکران بوده‌ایم ولی رابطه روحانیت و بازار همواره بر الگوی همسویی افکار و منافع استوار بوده است. بازار حتی در اشکال نسبتا مدرن خود که منافع پیوند با روحانیت واقف بوده و متقابلا روحانیت نیز به بازار اعتماد کامل داشته است، بی‌جهت نیست که جمعیت موتلفه اسلامی به‌عنوان تشکلی که طیف سنتی و صنفی بازار را نمایندگی می‌کند به صراحت می‌گوید که رئیس‌جمهور روحانی را بر گزینه‌ای هم‌سنگ ولی غیرروحانی ترجیح می‌دهد.
در شرایط فعلی روحانیت و بازار بیش از گذشته به لزوم این هم‌پیوندی وقوف یافته‌اند. این امر نشان از واقعیتی ستبر در تاریخ معاصر ایران دارد که خود می‌تواند زمینه‌ساز ایجاد و تحکیم نهادهای مدنی برای مقابله با زیاده‌خواهی‌های دولت و نهایتا مهار آن برای ایجاد یک نظام دموکراتیک باشد.
این واقعیت چیزی نیست جز آن که بپذیریم جامعه ایران جامعه‌ای دینی است که ریشه در سنت دارد و در این جامعه دینی همچنان که از مشخصه‌های بارز هر دینی است روحانیت جایگاه انکارناپذیری دارد و از کارکردهایی برخوردار است که تا آن دین وجود دارد، نمی‌توان از این کارکردها غافل شد و آن را به کناری وانهاد، هرچند که این کارکردها جذب وجوهات شرعیه باشد که اتفاقا موضوع اصلی انتقاد آن فیلمنامه‌نویس حامی احمدی‌نژاد است. زیرا گرفتن این کارکردها از روحانیت عملا زمینه‌های استقلال آن را در برابر حکومت از بین خواهد برد. استقلالی که ویژگی بارز روحانیت شیعه است و حتی مقام رهبری سال گذشته نیز مخالفت خود را با سلب استقلال حوزه‌ها و دولتی شدن آن ابراز داشته بود.
امروز روحانیت حفظ این استقلال را شرط لازم حضور خود در عرصه سیاست و پیوند میان سیاست و دیانت می‌داند و طبیعی است زمزمه مخالفت با استقلال روحانیت و مراجع از حکومت از هر ناحیه‌ای سر داده شود، حق طبیعی مشارکت همه شهروندان در سیاست را که دین‌داران و روحانیان هم جزء لاینفک آن هستند نادیده گرفته است.
مهران کرمی
منبع : روزنامه کارگزاران