چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

رویای رد صلاحیت خاتمی


رویای رد صلاحیت خاتمی
در دنیای امروز اداره کشور براساس اصول دموکراسی به یک قاعده مورد اجماع اکثریت قریب‌ به‌ اتفاق کشورها تبدیل شده است. در تایید این روند رو به رشد از دموکراسی حداقلی تا دموکراسی حداکثری می‌توان به پذیرش این اصل در سه‌چهارم کشورهای دنیا اشاره نمود. از همین‌ رو است که همه کشورهای دنیا سعی دارند، رفتارهای خود را به ویژه در نوع اداره امور داخلی و تعامل با جامعه جهانی با اصول دموکراتیک منطبق کنند. کشور ما یکی از محدود کشورهایی است که در آن تلاش برای دموکراسی از یک قرن پیش آغاز شده است، بدون شک این تاریخ با بسیاری از کشورهایی که امروز خود را پیشتاز دموکراسی می‌دانند قابل قیاس نیست. از زمانی که مشروطه‌خواهان با تدوین اولین قانون اساسی، تلاش خود را برای دموکراسی در ایران آغاز نموده‌اند همواره مقاومت‌های بسیار جدی وجود داشته است. اما هم تجربه جامعه جهانی و هم تاریخ کشور ما ثابت نموده که به میزان هشیاری و تلاش همه‌جانبه دموکراسی‌خواهان از این مقاومت‌ها کاسته شده است. در بررسی این سیر تاریخی بسیار سخن گفته شده است و بسیار نیز باید گفته شود، اما هدف نگارنده این نوشتار را در برنمی‌گیرد، در یک کلام می‌توان گفت که در کشور ما موانع جدی‌تر پیش‌روی دموکراسی‌خواهان موجب‌ شده تحقق دموکراسی به یک پروسه طولانی‌مدت تبدیل شود. به نظر می‌آید پس از انقلاب اسلامی ایران دوران هشت ساله اصلاحات، بیشترین کشش را برای طرح و جریان‌سازی این پروسه ایفا نموده است، چراکه اصلاح‌طلبان نیز به خوبی دریافته‌اند که هیچ راهی برای حفظ کشور و نظام و تحقق دموکراسی جز تداوم اصلاحات همه‌جانبه وجود ندارد. بنا به دلایل متعدد من‌جمله آغاز به کار شورای اسلامی شهر و روستا، طرح گفتمان جامعه‌مدنی، مردسالاری، مشارکت، رقابت آزادنه در دوره اصلاحات قابل اثبات است. این دوران یکی از نقاط عطف تلاش گردانندگان نظام جمهوری ‌اسلامی ایران برای نزدیک شدن به جامعه‌جهانی و تطبیق رفتارهای دموکراتیک نظام در این ارتباط است. جدی‌تر شدن مباحثی مانند حقوق بشر، گفت‌وگوی تمدن‌ها و تلاش برای الحاق به کنوانسیون‌های بین‌المللی نیز مصداق‌هایی در تایید این سخن به‌شمار می‌آیند. همه این اقدامات در حالی پیگیری می‌شد که موانع جدی در سر راه وجود داشت. اما دولت اصلاحات، به‌رغم همه موانع تجربه موفقی را در این خصوص به اثبات رساند. بخشی از این موانع بحران‌های داخلی بود که به محض خروج رئیس‌ دولت اصلاحات از کشور برای اصلاح‌طلبان فراهم می‌شد. اما این اقدامات نتوانست تاثیری در پیشبرد این روند داشته باشد. در واقع رای بالای سیدمحمد خاتمی در دور دوم حضورش، اثبات نمود که این خواست که به یک اراده عمومی در کشور تبدیل شده است.
بنابراین بهترین اقدام مخالفان دموکراسی در ایران، حذف فعالان این حوزه بود. از این روی تیغ نظارت استصوابی فعال‌تر شد و بسیاری از آنان از گردونه رقابت‌های انتخاباتی مجلس هفتم حذف شدند. این حذف بی‌سابقه با نشست و تفرقه اصلاح‌طلبان نیز همراه شد و در نهایت در دوره نهم انتخابات ریاست‌جمهوری موجب خروج کامل آنان از قدرت گردید.
تجربه سه‌سال و اندی پس از اصلاحات به بسیاری از جریان‌های سیاسی کشور، از اصلاح‌طلبان تا راست میانه اثبات کرد که این نوع مدیریت نه‌تنها ثمری برای دموکراسی و نظام و کشور در پی نداشته، بلکه کشور در شرایطی بسیار آسیب‌پذیر قرار گرفته است.
این دوره سه‌ساله فرصتی را پیش‌روی دموکراسی‌خواهان ایران فراهم آورد تا با بازنگری و آسیب‌شناسی رفتار گذشته خود آینده‌ای را توام با واقع‌بینی بیشتری برای تحقق این هدف در کشور ترسیم نمایند.
در مقطع کنونی به نظر می‌آید که استمرار اصلاحات دموکراتیک برای حفظ کشور تبدیل دموکراسی حداقلی به حداکثری در این پروسه به یک خواست مشترک تبدیل شده است و از همین رو است که در دو انتخابات گذشته، ائتلاف حداکثری و استفاده از همه ظرفیت‌های موجود در دستور کار قرار گرفته است.
در این بین مخالفان اصلاحات که سعی داشتند با ایجاد تشتت و تفرقه، حذف اصلاح‌طلبان را با هزینه‌ کمتری به نفع خود همراه سازند، پس از ناکامی مجددا آنان را از صحنه کنار زدند. اما این مسئله مهر تاییدی بود بر رفتاری که اصلاح‌طلبان پس از خروج از قدرت در پیش گرفته بودند.
همزمان با نزدیک شدن به انتخابات دور دهم ریاست‌جمهوری نیز این رفتار در غالب سناریوی طرح شده بروز و ظهور یافته بخشی از این سناریو نیز ایجاد اختلاف‌ بین اصلاح‌طلبان است.
آنان به‌خوبی دریافتند که با سوءمدیریت در سه‌سال اخیر شانسی برای پیروزی در انتخابات ندارند و این نتیجه در صورت حضور خاتمی بسیار محتمل‌تر خواهد بود. به همین دلیل، می‌توان رفتار آنان را برای القای باور عدم حضور خاتمی در بین اصلاح‌طلبان تفسیر نمود. آنان می‌دانند که خاتمی واجد همه ویژگی‌هایی است که متضمن برد اصلاح‌طلبان چهره ماندگار تاریخ ایران از صحنه سیاست به‌دست خود اصلاح‌طلبان خواهد بود. اما واقع‌بینی بسیاری از جریان‌های اصلاح‌طلب دموکراسی‌خواه در کشور مانع از اجرای این پروژه شد (هرچند خاتمی تصمیمی در این ارتباط نگرفته است). بنابراین بخش دیگر سناریو، یعنی طرح رد صلاحیت خاتمی در دستور کار محافظه‌کاران تندرو قرار گرفته است. دامن‌زدن به رد صلاحیت سیدمحمد خاتمی تیر آخری است که از چله‌کمان آنان رها شده است، تا از این طریق زمینه حذف او را از صحنه انتخابات فراهم کنند. اما بنا به دلایل متعدد، این اتفاق در حد یک رویا باقی خواهد ماند زیرا اقدامات موثر او چه در عرصه داخلی و چه بین‌المللی، چه در دوران مسوولیتش و چه پس از آن، از او مصلحی ساخته که هیچ بدیلی برای او وجود ندارد. رفتار او به ویژه پس از مسوولیتش اثبات می‌کند که خاتمی «از آتش نمی‌ترسد، چراکه به‌مانند شمع ایستاده است». برای ایستادگی او بر تعهداتش بر ملت، کشور و نظام کمتر بدیلی می‌توان یافت. اگرچه او در این مدت در مدیریت کشور حضور نداشت اما مقبولیت او چه در جامعه جهانی و چه در بین آحاد مردم ایران فزونی یافته است که این جزء بهترین و گویاترین و مستندترین مهر صلاحیت او در این انتخابات است. امیدوار باشیم که او باری دیگر بر ملت ایران لبخند بزند.
آذر منصوری
منبع : روزنامه کارگزاران