پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

احمدی نژاد و نهضت آزادسازی در افق دولت اسلامی


احمدی نژاد و نهضت آزادسازی در افق دولت اسلامی
نهضت مردمی سوم تیر در شرایطی رویش و آغازش را برای دومین بار جشن می گیرد كه نخستین سفرهای استانی هیأت دولت به تمامی شهرهای كشور نیز مرحله نخست خود را پشت سر گذاشته است.
سوم تیر و دولت برآمده از آن از وجوه مختلفی قابل بررسی است، اما این گفتار بر آن است تا ماهیت، كارویژه ها و دستاوردهای این نهضت را در قالب نظریه آزادسازی مورد پردازش قرار دهد. البته پیشاپیش گفته باشم مقصود از آزادسازی در این گفتار ذیل وجه سوم رهایی و ابتنا یافته بر دولت اسلامی است و با انواع مدرن متأخر ایدئولوژی های مبتنی بر لیبرالیسم و سوسیالیسم به صورت ماهوی متفاوت است.
▪ یكم، آزادسازی كشور از دوگانه توسعه آمرانه و اصلاحات دموكراتیك
از روزهای نخست پس از جنگ تا نهضت سوم تیر، اداره اجرایی كشور در كمند دو پارادایم مسلط جهانی قرار داشت كه از حیث «نظر» و «عمل» با باطن و آرمان های انقلاب اسلامی ناسازگار می نمود. به دیگر سخن طی ۱۶ سال گذشته به جای تكیه بر بنیادهای «نظریه دینی دولت»، اداره كشور بر مبانی و مؤلفه های «برون متنی» و در حوزه گفتمانی مدرن ابتنا یافته بود، به جای بازگشت به خویشتن و تأمل در بنیادهای هویت اسلامی و ملی و حركت در چشم انداز انقلاب اسلامی، خواسته و ناخواسته در افق «دهكده جهانی» قدم برداشتیم. پیش از آنكه به نوسازی كشور براساس آموزه های اسلامی - ایرانی رهنمون شویم به ایدئولوژی و استانداردهای توسعه توصیه شده و هژمونیك بانك جهانی و دیگر اركان و ساز و كارهای نظام سلطه دل سپردیم. نتیجه این كه نه آن شدیم و نه این. و این از تناقض های تاریخی جریان نگاه به غرب در ایران به شمار می آید. نهضت سوم تیر اما حاكمیت این دوگانه مفروض ایدئولوژیك در رشد كشور را برنتابید و مراكز تولید اندیشه و تفكر را از چنبره انحصار نظریات غیربومی در توسعه كشور آزاد كرد. محصول رهایی و آزادی كشور از انحصار نظریه پردازی؛ جنبش تولید علمی است كه از منظر تئوریك و اجرا بر كشور مستولی شده است. این آزادسازی، نقطه عزیمت نهضت آزادسازی ها از سوی دولت نهم به شمار می رود.
▪ دوم، آزادسازی ملت از حصر خواص تمامیت خواه و عافیت طلب
دیوان سالاری مزمن بر جای مانده از «پروژه مدرنیزاسیون» عصر پهلوی و رسوبات آن در دوره های بعدی تاریخ ایران سبب ظهور طبقه ای «ممتاز»، «فن سالار» و «زیاده خواه» گردید. این طبقه خاص بویژه در دولت موسوم به سازندگی به رغم حضور در بدنه قوه مجریه، اما برای تحدید بیشتر منابع و حصر گردش پولی، تسهیلات نظام بانكی و همچنین در اختیار داشتن نظام «توزیع ثروت» و «فرصت های كشور»، رسماً به رقابت با توده ملت مبادرت كرد، ظهور این طبقه اگرچه با مخالفت سرسختانه رهبری نظام و آحاد ایرانیان مواجه گردید، لكن به دلیل سیطره فن سالارانه ایشان بر مقدرات كشور كماكان بر سرنوشت ملت مسلط بودند. نهضت مردمی سوم تیر به مدیریت مردم سالارانه ابتنا یافته بر شریعت از سوی دكتر احمدی نژاد بر آن شد تا این «ترجیح بلامرجح» را ملغی كند. الغای برتری «خواص پرمؤونه» و «امتیازطلب» اما بر ایرانیان مأموریتی آسان به نظر نمی رسید. این مأموریت كه به وكالت از سوی ملت اجرا می شد، از آن روی ممكن گردید كه مدیریت نهضت سوم تیر چسبندگی ای با دیوان سالاری حاكم و دیسیپلین طبقه تكنوكرات در خود احساس نمی كرد. رئیس جمهور با تكیه بر نصوص وحیانی و با مدد از مضامین عمیق و ژرف نگرانه امیرمؤمنان علی(ع) مبنی بر ممدوح بودن اغماض بر ناراحتی و «آشفتگی خواص» زیاده طلب در مقابل «رضایت توده» كم هزینه پرتلاش و ایثارگر بر انجام این مهم تاریخی توفیق یافت، گو این كه نارضایتی ملت در مقابل رضامندی ویژه خواران فن سالار در منطق امام علی(ع) غیرقابل اغماض بود.
لذا تأكید احمدی نژاد بر حقوق ملت و ترجیح توده بر خواص از مؤلفه ای بنیادین نظریه دولت اسلامی در گذار از پدیده زشت خواص گرایی و حصول به مردم سالاری مبتنی بر شریعت است، پرواضح است، این منطق برخوردار از تبار و شجره دینی و انقلابی است و اتهام رویكردی پوپولیستی به طرح آزادسازی ملت از حصر و حبس «تكنوكراسی» و قبیله فن سالار، قابلیت تبیین نداشته و به واقع می توان گفت این حرف به مثابه سفسطه ای است كه بنیانش بر باد است.
▪ سوم، آزادسازی سیاست از انحصار متخصصین و نخبگان
«سیاست ورزی» در مقطع زمانی حاكمیت دولت های موسوم به سازندگی و اصلاحات شأنی تخصصی یافت. از این رو اعلام رأی و نظر در حوزه سیاست و نظریه پردازی به حضور در طبقه، طیف و جرگه ای خاص مشروط بود. این اقدامات قرائت های رسمی تفسیر شریعت از سوی ارباب كلیسا را در اذهان متبادر می كرد. مع الوصف حلقه های گوناگونی در عرصه سیاست شكل گرفت كه به مثابه اتحادیه اصناف، بازار نظریه پردازی در این حوزه را در كنترل خود داشت. تطابق و سنخیت فكری با این متخصصین كافی بود تا فردی به یكباره در سطوح ملی و فراملی شهرت یابد.
اما سیاست ورزی و نظریه پردازی در حوزه سیاست و اساساً فعالیت سیاسی از نظر احمدی نژاد غیر از رفتاری «پروژه ای»، «آمرانه» و «تخصصی» بود. او بدان دلیل كه نهضت سوم تیر را در تداوم انقلاب اسلامی می دانست، تحول اندیشگی و سیاست ورزی را نیز جزئی از «صیرورت» دائمی آدمی در افق انقلاب اسلامی به شمار آورد، از این رو سیاست ورزی پروژه ای و دفتر مجازی و عینی این صنف و طبقه كه تفسیر رسمی تولید رأی و نظر را در حوزه اندیشه های مرتبط با دولت سیاست نمایندگی می كرد منحل و اندیشه در سیاست از انحصار متخصصین و نخبه نمایان به نفع آحاد سیاست پژوهان و سیاست ورزان حقیقی آزاد شد.
▪ چهارم: آزادسازی مشاركت شهروندان در تعیین سرنوشت خویش از استبدادو قیمومیت حزبی
«دیوان سالاری» لجام گسیخته و «تخصصی شدن» سیاست ورزی، قهراً مؤید آن است تا بنگاه ها و واسطه هایی بین ملت و كار ویژه مشاركت ملی و آحاد ایرانیان در اداره كشور پدید آیند.
نقطه عزیمت متأخر این نقش در واسطه گری و وكالت آمرانه به ظهور حزب های دولتی «كارگزاران» و «مشاركت» بازگشت دارد. عریان شدن تقریب كار ویژه این وكالت به استبداد حزبی، دوم خردادیان را بر آن داشت تا سیمای خشن حزبی را آراسته و ملبس به مفاهیم انجمن های غیردولتی یا همان NGO نموده اما بر همه معلوم بود كه آنها كماكان به قدرت به ما هو قدرت بیندیشند.
احمدی نژاد اما منطق واسطه گی و وكالت آمرانه احزاب به عنوان جایگزین ملت را به مدد نیروی مردم پروژه ای ناپسند خواند و بر حذف واسطه ها در مناسبات ملت و دولت و تعیین سرنوشت ملت تأكید كرد. گو این كه نهضت سوم تیر و منتخب آن هر دو محصول حذف رفتارهای آمرانه «منتفذین»، «گروه های فشار»، «شایسته نمایان» و ماشین های جنگ روانی و سلطه احزاب می باشند از این منظر می توان گفت نیرو و قدرت ملی محصور در اتاق های كنترل و فرماندهی احزاب و لابی های قدرتمند به نفع «منافع و امنیت» ملی آزاد شد.
▪ پنجم: آزادسازی ادبیات انتخاباتی از هژمونی فریب های تبلیغاتی و رویكردهای لیبرالی
تبلیغات انتخاباتی در گذشته بعضاً با شیوه های گوناگون ضریب قرین بود اما منتخب سوم تیر حتی به روایت مخالفین دولت، هرگز از شیوه های مدرن جنگ روانی سود نجسته و در «ماهیت» و نیز «صورت»های تبلیغات متفاوت بود. این متفاوت نمایی و بیان صادقانه و بی لكنت های زبانی با نهادهای حقیقت طلب ایرانیان هم جبهه شد و بی مدد از تكنولوژی تبلیغاتی، تكنیك ها و... توأمان به آفرینش سوم تیر منجر گردید كه حداقل می توان ادعا كرد كه در ۱۶ سال گذشته از حیث صورت و معنا بی بدیل بوده و حاكمیت «ابهام» و بعضاً سیاست های «ریاكارانه» و «نفاق آلود» ایام انتخاباتی را از ادبیات مشاركت انتخاباتی پالود و به نفع متاع های ارزشمندی همانند «معنویت»، «شریعت محوری»، «صداقت» و «راستی» آزاد ساخت. می توان گفت مردم به مدد صداقت ابتنا یافته بر شریعت منتخب خویش، به سلطه اباحه گری و تأكیدات سكولاریستی ماشین های حزبی جمع آوری آرا خاتمه داده و جلوه های ویژه تبلیغات انتخاباتی «شریعت مدار» را در فرهنگ عمومی كشور آزاد ساختند.
▪ ششم: آزادسازی خویشتن و قدرت هویت ملی از ناتوانی های موهوم
چندی بود كه خویشتن اسلامی و ملی را باور نداشتیم و از مؤلفه های استعلایی هویت ملی دور شده بودیم. قادر به حركت نبودیم و جنب و جوش ملی برای ایفای كارهای بزرگ به خاطر «ضعف نفس در قوه مجریه» از ملت متمدن و كهن ایران زمین سلب شده بود و تو خود می دانی كافی است اعتماد به نفس و باور به خویشتن و بازاندیشی مؤمنانه مواریث یك ملت برای حركت از یك ملت ستانده شود، در این صورت حتی اگر تاریخی به پهنای تاریخ ایران هم داشته باشد دشمن او را از پای درخواهد آورد.سوم تیر و منتخب آن اما بر بسط و تعمیق بنیادها و مؤلفه های هویت اسلامی و ملی كوشیدند و كارهای نیم بند متوقف شده و حوزه های مختلف علوم را با سیر صعودی پیمودند و بسیاری از سنگرهای استراتژیك علم و فناوری را فتح كردند. دانش دستیابی به چرخه تولید سوخت اتمی و فناوری های مرتبط و نیز تحصیل توانایی ملی در دانش «سلول های بنیادین» و گشایش دیگر ابواب پیچیده علوم پزشكی، مهندسی و... نتایج راهبرد ملی طراحی شده اخیر مبنی بر «ما می توانیم» و «خودباوری» است كه در كالبد ملت به صورت «قوه» و «امكان» وجود داشته اما اكنون به مدد تعامل استعلایی دولت و ملت فعلیت یافته و تازه! اندكی صبر! سحر نزدیك است.
▪ هفتم: آزادسازی اقتصاد از انحصار دولت و مافیای ثروت
فقدان نگاه متوازن به ظرفیت های قانون اساسی و بی توجهی به ساحت های مختلف رشد بخش های خصوصی و تعاون كشور، «دولت رانتیه» را بزرگترین كارگزار و سهامدار بلامنازع اقتصادی در ایران بدل ساخت، به رغم شعارهای آزادسازی اقتصاد از انحصار درآیند و روند دولت ها، ملت اما چیزی كه به رأی العین دریافت، فربگی روزافزون دولت بود.
احمدی نژاد اما معتقد است «مهمتر از اجرای اصل ۴۴ كاری ندارد»، وی می گوید «دولت مصمم است تا سطح مقاومت در برابر حضور مردم در اقتصاد را بشكند» او نیك می داند و می دانست مافیای ثروت كه ریشه در دیوان سالاری حاكم دارد بر او و دولت اسلامی یورش خواهد برد، مع الوصف مطالبه ملی نهضت سوم تیر و منتخبش بر آن تعلق یافت تا دولت به عنوان كارگزار لجام گسیخته و بلامنازع و رقیب ملت مهار شده و سرنوشت امور در بخش های مختلف به خصوص حوزه های اقتصادی به خود ملت رشید و با كرامت ایران محول شود. این «كار ویژه» دولت نهم آنقدر اعتقادی، غیرشعاری و واقعی است كه حتی رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز برای مدد رساندن به دولت از اراده حاكمیت در محقق نمودن اصل ۴۴ سخن گفتند و بر انتقال سریع و عالمانه بخش اعظمی از ثروت های بلوكه شده در دستان قدرتمند دولت به توده مردم و فعالان اقتصادی تأكید نمودند.
▪ هشتم، آزادی ملت و چرخه تولید از سلطه بانك ها
البانك و ما ادرائك ما البانك؟! این سخن تاریخی «سید جمال» به «مرحوم میرزای بزرگ شیرازی» اعلی اله مقام الشریف است. صد البته كه مرحوم میرزای شیرازی ماهیت بانك را بیشتر از «سید» درك می كرد، اما در این گفتار مراد آن است كه بانك های مدرن از روز نخست در ایران «ناقص الخلقه» متولد شد. چه این كه در سنت های دینی ما با بانكی با ماهیت مدرن كنونی آن روبه رو نیستیم. در سنت های اسلامی سخن از همیاری و اعطای قرض شهروندان مسلمان به یكدیگر در چرخه اداره امور خویش و دریافت و پرداخت نظام مند از صندوق ذخیره بیت المال برای فعالیت در جامعه اسلامی هستیم. بانك های ما اما از حیث مشابهت با كشورهای مبتنی بر اقتصاد بازار آزاد نیز در ایران متناقض است و شگفت این كه بانك در اینجا نه اسلامی است و نه مدرن! اسلامی نیست، چون «ربوی» است. مدرن نیست، چون به جای حمایت از ملت، به رقیب ملت مبدل گردید.
احمدی نژاد به این مهم واقف بود. لذا رهایی توده ملت از سیطره بانك ها جزو اركان مطالبه ملی به شمار می آید. او اصرار دارد بانك بیش از واسطه گری بین ملت و چرخه تولید خود به رقیب مردم و دلال بزرگ تبدیل نشود. دولت نهم بر آن است كه گردش پول باید در چرخه تولید در تمامیت «محیط ملی» جریان پیدا كند، دست سرمایه سالاران بزرگ بی اعتنا به چرخه تولید، كار و تلاش از بانك ها قطع شود و به جای فربه شدن ۲۰ درصدی متنفذین از ۸۰ درصد منابع ملی، آحاد ایرانیان بدون الزام ها و دیكتاتوری «پول» بتوانند ضمن ایجاد حلقه های تعاونی و كارگاه های كوچك تولیدی زودبازده در اداره توأم با كرامت خود در روند رشد كشور بزرگ ایران نیز مشاركت كنند، بگذریم از این كه هسته مركزی دیوان سالاری و رقبای ملت بر آنند كه این، فقط «توزیع فقر» در كشور است و ثمره ای دیگر ندارد، اما صرف نظر از غوغای «شارلاتانیزم رانت محور» و «انحصارطلب»، ملت راهبرد دولت را تقریب به عدالت می داند، گو این كه شور و نشاط كار، تلاش و تولید تمامی نقاط كشور را دربر گرفته است و این، تازه از نتایج سحر است.
▪ نهم: آزادی ملت از رفتارهای دیجیتالی و رمانتیك ریاست جمهوری
دولت نهم و بویژه دكتر احمدی نژاد زبان جدید «گفت و گوی ملی» و «اداره كشور» به استخدام گرفته است، اولاً رئیس جمهور خود را مسئول امور همه ملت به شمار می آورد، این شمولیت سازمانی و قانونی به دلیل مناسبات خاص برخی رؤسای جمهور با طبقات ویژه، بعضاً دچار انسداد شده بود.
بخصوص «زبان» رئیس جمهور در سال های گذشته، زبان مقید به ممتازان شایستگان بود كه من غیر حق جای ملت را تنگ كرده بودند. علاوه بر این رفتارهای سازمانی و ماشینی حاكم بر برنامه ریزی برخی رؤسای جمهور به گونه ای بود كه شهروندان احساس تقربی منتخب خویش بروز نمی داند و برخی دیگر فارغ از مشكلات مردم برای گفت وگو با مردم از لسانی بهره مند بودند كه گویا می توان كشور را با «تصور» و «تخیل» اداره كرد.
نهضت سوم تیر و منتخبش عهدی وثیق نمودند تا در عصر سیطره مناسبات دیجیتالی بر گفت وگوی مبتنی بر فرهنگ شفاهی اسلامی - ایرانی و چهره به چهره بازگشت كنند، لذا رئیس جمهور ملی پس از نهضت سوم تیر به عكس ۱۶ سال گذشته، تهران و سیستان وبلوچستان را همسان دید و به رغم درخواست های مكرر مردم زادگاه خویش، سی امین سفر كاری خود را به سمنان ختم كرد. من از مطلق كردن تحلیل بیزارم، لكن با تكیه بر ادله نخستین تجربه ایران و جهان در اداره كشور از سوی قوه مجریه به شمار می آید. ولو این كه رسانه ملی در اقدامی شگفت آور و در برنامه سینما یك خود با نمایش فیلم «همه مردان من» و شبكه جوان به جای خسته نباشید به دولت اسلامی مردم سالار، در مأموریت میدانی دوساله اش مردم را به مخالفت با رئیس جمهور ترغیب نماید.
آنها چه بخواهند و چه نخواهند ملت از این به بعد رئیس جمهور ملی می خواهند مهم نیست آن رئیس جمهور كسی باشد اما مهمتر این كه آموزه های دولت نهم و احمدی نژاد ملت به رئیس جمهور طبقاتی و برخوردار از بخشی نگری رأی نخواهند داد و به قول برادرمان صفارهرندی كه اداره كشور پس از این دولت كار آسانی نخواهد بود! و این سخن برای اهل سیاست معانی بسیار و دردناك در پی دارد.
▪ دهم: آزادسازی سواحل خزر از سیطره اشغالگران دولتی
... شنیدم از ما بهتران سواحل دریای مازندران را اشغال كرده اند و مانع تفرج مردم اند و ملت را به زحمت انداخته اند! این نقل به مضمون سخنان دكتر احمدی نژاد با مردم در استادیوم شهید متقی ساری است و مردم كه از قلدری دستگاه های دولتی به تنگ آمده بودند از احمدی نژاد می خواستند كه سواحل را آزاد كند، احمدی نژاد اما گفت: من اكنون به وكالت از ملت ساحل را ملی اعلام می كنم و...، اندكی بعد برادر خوبمان، «سعیدی كیا» داوطلبانه به اتفاق استاندار مازندران و فرماندار مركز استان به مدد «ایمان قلبی» و با یك «دستگاه لودر» حصارهای سواحل در اختیار وزارت مسكن و شهرسازی را تخریب كرد.
آری! مهم آن است كه دولتمرد باشی و بین ملت و دولت، جانب دیوان سالاری و چرب و شیرین دنیا را نگیری! و باز هم «جام جم» پس از این اقدام تاریخی و مردم سالارانه احمدی نژاد در گزارشی شگفت آور آورد، ساحل رایگان خزر، هیاهو برای هیچ!! یاد یك جمله از اعاظم مازندران افتادم.
به قول مرحوم آیت الله صالحی مازندرانی، «مازندران آسایشگاه خستگان دولت است». الحمدلله اكنون به یمن دولت نهم این آسایشگاه همای دیوان سالاری حاكم در حال تخریب است.
عجیب این كه دولت های موسوم به سازندگی و اصلاحات نیز آزادسازی سواحل را به مردم بشارت داده بودند اما هنگامه عمل و موقع تصمیم، شانه هایشان به نفع نظام دیوان سالاری لرزید. اكنون اما سواحل خزر یكی پس از دیگری رفع تصرف می شود و به دامان ملت، طبیعت و صنعت گردشگری وارد می شود، اما باز هم شگفت این كه تصرف نامشروع سواحل خزر توسط دستگاه ها هرگز با اعتراض هیچ NGO مواجه نگردید. و احدی از اقتصاددانان كشور این تصرفات عدوانی را به حال صنعت توریسم و گردشگری مضر ندانسته كما این كه آزادسازی تاریخی آن را نیز با سكوت برگزار نموده و یا شاید همانند جام جم آن را هیاهو برای هیچ می دانند!!
اما آنها بخواهند و نخواهند، احمدی نژاد سواحل را از چنگ «از ما بهتران» درآورد و این حق ملی را به ملت بازستاند و مردم خود عمق این دستاورد را و نیز ارج و اجر آن را بهتر از همه می دانند.
مجتبی زارعی
منبع : روزنامه ایران