چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


عشق بالاتر از آزادی


عشق بالاتر از آزادی
آندره برتون در ۱۹ فوریه ۱۸۹۶ در نورماندی فرانسه به دنیا آمد. پدرش پلیسی بوده که پس از ترک حرفه، کسب و کار کوچکی را راه انداخته بود و مادرش خیاط زنانه‌دوز بود. بین سال‌های ۱۹۰۰ تا ۱۹۱۴ که خانواده برتون در حومه پاریس زندگی می‌کردند، برتون در همان منطقه به مدرسه رفته و تحت تاثیر سمبلیست‌ها به سرودن شعر روی می‌آورد و تحصیل در رشته پزشکی را آغاز می‌کند.
یک سال بعد برتون با درجه بهیار رسته بهداری به خدمت نظام فراخوانده می‌شود؛ نظریه‌های فروید را کشف می‌کند و به درمان بیماران روانی می‌پردازد. این فعالیت نظرات او را دربار‌ه ذهن و ناخودآگاه شکل می‌بخشد.
مهم‌ترین اتفاق زندگی برتون در این دوران آشنایی‌اش با ژاک واشه هنرمند نامتعارف آن زمان است که او را به سنجش دوباره عقایدش درباره ادبیات و هنر وامی‌دارد.
اما دیری نمی‌گذرد که در سال ۱۹۱۹ واشه به نحوی اسرارآمیز درمی‌گذرد! در این هنگام برتون به جنبش نهیلیستی و خودنمایانه دادا علاقه‌مند می‌شود. در سال ۱۹۲۰ رهبر جنبش دادا، تریستان تسارا به پاریس می‌آید و برتون مشتاقانه به فعالیت‌های این جنبش پای می‌گذارد.
در سال ۱۹۲۱ برتون با سیمون کان ازدواج می‌کند و آنها زندگی مشترک‌شان را در آپارتمانی در خیابان فونتن آغاز می‌کنند، آپارتمانی که تا آخر عمر برتون، منزل او محسوب می‌شد.
دیری نمی‌گذرد که در حوالی سال‌های ۱۹۲۴ برتون از دادائیست‌ها جدا می‌شود و جنبش سوررئالیسم (فرا واقع‌گرایی) را بنا می‌نهد؛ این جنبش که ویژگی عمده‌اش توجه به رویا و فعالیت خودبه‌خودی ذهن است، برخی از برجسته‌ترین شاعران آن زمان را چون لویی آراگون و پل الوار را که نزدیک‌ترین دوستان برتون نیز به‌حساب می‌آمدند، به‌سوی خود می‌کشاند.
از دیگر اعضای نخستین جنبش سوررئالیسم می‌توان به روبر دسنوس، ماتکس ارنست، آنتونن آرتو، ژاک پرهرو، ایو تانگی، بنجامین پره، ریمون کنو، میشل لیریس، آندره ماسون و من ری اشاره کرد.
برتون در همان سال به هوای تأثیر نهادن بر فضای اجتماعی و سیاسی، رابطه‌ای پرتلاطم با حزب کمونیست را آغاز می‌کند و برای مدتی کوتاه، در سال ۱۹۲۷ به آن حزب می‌پیوندد. در این زمان باورهای سیاسی برتون سبب شد تا بسیاری از یاران سوررئالیست وی از این جنبش اخراج شوند. در همین سال است که او متن آتشین بیانیه دوم سوررئالیسم را منتشر می‌کند. در همین سال برتون از همسرش سیمون جدا می‌شود و از سویی سالوادور دالی، لوییس بونوئل، رنه شار و آلبرتو جاکوموتی به جنبش هنری سوررئالیسم می‌پیوندند.
هر چند برتون برای نزدیکی به حزب کمونیست (که اکنون سخت استالینیست شده) قدم پیش گذاشته‌بود اما این حزب همچنان به هرچیزی جز واقع‌گرایی (رئالیسم) در هنر بدگمان بود! در بهار این سال، آنگاه که آراگون جنبش سوررئالیسم را به هوای عضویت در حزب کمونیست ترک می‌کند، رابطه برتون با حزب نیز خراب‌تر می‌شود.
در این بین و در سال ۱۹۳۲ برتون با ژاکلین لامبا آشنا می‌شود و با او ازدواج می‌کند. این زن الهام بخش کتاب عشق دیوانه‌وار برای برتون است و از برتون صاحب دختری می‌شود.
در سال ۱۹۳۵ برتون از حق سخنرانی در کنگره نویسندگان برای دفاع از فرهنگ محروم و به واسطه این اتفاق از حزب کمونیست جدا می‌شود.
هر چند که برتون از این زمان تا پایان عمر در فعالیت‌های سیاسی شرکت می‌جوید اما دشمن سرسخت استالینیسم می‌شود؛ وی در سال ۱۹۳۸ در مکزیک با رهبر تبعیدی انقلاب اکتبر، لئون تروتسکی دیدار می‌کند و متن بیانیه برای هنر مستقل انقلابی را با او می‌نویسد.
پس از بازگشت به فرانسه در تشکیل سازمان تروتسکیستی فدراسیون بین‌المللی هنر مستقل فعالیت می‌کند اما شروع جنگ برنامه او را ناتمام می‌گذارد و بعد از شکست فرانسه، برتون در هراس از خفقان و سرکوب حکومت ویشی همراه خانواده‌اش اروپا را ترک می‌کنند و به نیویورک پناه می‌برد و در آنجا فعالیت‌های گوناگون هنر سوررئالیستی را با تبعیدیان دیگر، از جمله ارنست، ماسون، کلود روی‌اشتروس و مارسل دوشان سامان می‌دهند.
در این دوره از ژاکلین نیز جدا می‌شود و با الیسا بیندهوف ازدواج می‌کند که در سال ۱۹۴۶ همراه با وی به فرانسه باز می‌گردد و در بین سال‌های ۴۸- ۱۹۴۶ می‌کوشد با دوستان گذشته‌اش از گروه سوررئالیست‌ها ارتباط برقرار کند، که چندان موفق نمی‌شود. در سال‌های آغازین دهه ۵۰ مدت کوتاهی با آنارشیست‌ها همکاری می‌کند، و آخرین کتاب‌اش با نام کلید‌های دشت در سال ۱۹۵۳ منتشر می‌شود.
برتون که شماری از زنان و مردان جوان دور او جمع شده‌اند همچنان رهبری جنبش سازمان‌یافته سوررئالیسم را در دست دارد و سرانجام در ۲۸ سپتامبر ۱۹۶۶ چشم از جهان فرو می‌بندد و با مرگ وی این جنبش هنری نیز رو به زوال می‌گذارد.
● تعاریف و تعابیر اندیشگی
درباره برتون روایتی است که وی شبی در سال ۱۹۱۹ از شنیدن جمله که به ذهنش خطور کرد، تکان خورد. تصویر محو شد ولی جمله در یادش ماند «پنجره، مردی را دو تکه کرده است». این مکاشفه عجیب با یک تصویر بصری همراه بود و بلافاصله بعد از آن چند جمله بی‌ربط دیگر، بدون اراده آگاهانه او، به ذهنش آمد. از آنجا که برتون با شیوه‌های روانکاوی فرویدی آشنایی داشت و پیش از آن دیداری هم با فروید داشته، سعی کرد به این جریان خود سر تصاویر، بدون دخالت عقلانی خود، آزادانه مجال جولان بدهد، در آن حالات و تاثیرات، در حقیقت اولین واکنش‌های یک جنبش تجربی مصمم نهان بود به نام سوررئالیسم، که برتون و راهبر ازلی ـ ابدی آن به شمار می‌رفت.
آندره برتون به کمک چند تن از شاعران و نویسندگان عاصی دیگر در دوران خود به کشف دنیای لایشعر و ضمیر پنهان پرداختند. سوررئالیسم یکی از جنبش‌های ادبی معروف و تاثیرگذار در قرن بیستم بود که دامنه آن از ادبیات به هنرهای تجسمی و سینما نیز بسط داده شد.
گفتن از مکتب‌ها و نحله‌ها در مفهوم عام آن گفتن از آن ساز و کارهایی است که در همراه‌کردن اجتماعی از هنرمندان، نویسندگان یا هر قشر دیگری زیر چتری از توافقات کلی موثر افتاده‌ باشد.
سوررئالیسم مورد نظر برتون درست با همان چالشی روبه‌رو بود که مفاهیمی مثل ادبیات و هنر.
با این وجود برتون سوررئالیسم را پاسخگوی دو محور یا وجه کلی می‌دید که نوشته است: «سوررئالیسم همیشه کوشیده بود به دو نوع مساله پاسخ دهد: نوع اول به [مفاهیم] جاودان مربوط می‌شود، نوع دوم با [مفاهیم] جاری؛ ما عقیده داریم، هم در واقعیت و هم در رویا ذهن باید به چیزی فراتر از لایه آشکار رویدادها برسد و به آگاهی از لایه پنهان رویدادها دست بیابد.»
برتون می‌گوید: «ازامروز تا قرن‌ها بعد هر هنری که راهی جدید برای رهایی بیشتر ذهن پیش بگیرد سوررئالیست است.» برتون این جمله را در حالی به عنوان یکی از مهم‌ترین بنیانگذاران سوررئالیسم بیان می‌کند که غالب منتقدان عقیده دارند باوجود اینکه در نظام زیبایی شناختی قرن بیستم پدیده‌ای مهمتر از سوررئالیسم وجود ندارد؛ با این همه هیچ چیز مشکل‌تر از ارائه تعریف دقیقی از این جنبش نیست.
برتون در بیانیه سوررئالیسم که در سال ۱۹۲۴ منتشر کرد واقع‌گرایی را که با هر گونه پیشرفت ذهنی و اخلاقی دشمنی می‌ورزد و خلاقیت‌های هنری را که از این شیوه کم ارزش منشأ می‌گیرد ملامت و متهم کرد.
برتون اقدام سوررئالیسم را به‌صورت واژه‌ای در لغتنامه چنین تعریف کرد: «سوررئالیسم. اسم، مذکر، عمل غیرارادی مطلقاً روانی که با توسل به آن عملکرد واقعی اندیشه را به کلام یا نوشتار یا هر روش دیگری بیان کنیم. اندیشه باید بدون دخالت هرگونه کنترل از جانب عقل، خارج از هرگونه دغدغه زیبایی‌شناختی القا شود.»
● آثار و اثرات
به جز اشعار بسیار زیاد و پراکنده برتون که تاکنون به زبان‌های مختلف و با نام‌های مختلف منتشر شده، سه اثر منثور آندره برتون، نادیا، عشق دیوانه‌وار و آرکان ۱۷ قابل توجه‌تر هستند؛ این سه اثر که همگی در تجلیل و تحسین عشق به وجود آمده‌اند.
رمان نادیا شرح ملاقات تصادفی برتون با زنی نیمه دیوانه به همین نام است. این زن تأثیر شگرفی روی برتون می‌گذارد و همچون مخلوق الهام‌بخشی در برابر آنچه سوررئالیست‌ها جادوی روزمره می‌نامند قیام می‌کند و همچون الهه‌ای در برابر قواعد و چارچوب‌های خشک ذهن ظاهر می‌شود. برخورد با نادیا برتون را به کشف عوالم دیوانگی و شیدایی می‌رساند و این همان دنیایی است که سوررئالیست‌ها در پی گریز از منطق ذهن انسان جست‌وجو می‌کنند.
عشق و شعر از نظر برتون فعالیت‌های ضداجتماعی هستند در رمان آرکان ۱۷ عشق و شعر و هنر همچون ابزارهای اصلی احیای اعتمادبه‌نفس انسان نمایانده شده‌اند که از طریق آنها تفکر انسان قدرت می‌یابد تا بار دیگر به جانب دریای باز راه بگشاید.
در سراسر آرکان ۱۷ عشق برتون به الیزا که در سال ۱۹۴۳ با او آشنا شد و در سال ۱۹۴۵ با او ازدواج کرد، مطرح می‌شود. تأکید برتون بر واژه‌هایی نظیر اکسیر و تجدد حیات نشان این است که او عشق را به مراتب بالاتر از شور و هیجانی آزاد از قید و سلطه اجتماعی می‌داند. با این همه شخصیت‌های آثار برتون اکثراً موجودات تنها و مطرودی هستند که دیگران درکشان نمی‌کنند.
برتون با اعتقاد به اینکه تفکر مرد ارمغانی جز درد و رنج نداشته، پذیرفته است که مسولیت را به زن بسپاریم. او به‌دنبال زن گمشده ابدی است. او معتقد است چنین موجودی همواره برای شاعران جذاب است.
احمد زاهدی
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید