یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


مولانا فقط ایرانی است و بس


مولانا فقط ایرانی است و بس
تلاش‌های گستاخانه کشور بی هویت ترکیه برای مصادره اندیشمند - عارف - فیلسوف و شاعر بلند آوازه ایران زمین ، مولانا ( مولوی ) جلال‌الدین محمد بلخی ( و نه رومی ) روز به روز ابعاد وسیع تری به خود میگیرد .
بی کفایتی مسئولان ایران و سهل انگاری مردم ما کار را به جایی رسانده است که مسئولان ترکیه در سفر هیات اعزامی از سوی دولت ایران به آن کشور کتاب شاعر خودمان را به خودمان هدیه می دهند !! علی لاریجانی در سفری که در نیمه نخست سال ۸۶ به ترکیه داشت در طی اقامتش در ترکیه و دیدار با اردوغان کتاب اشعار مولانا را به عنوان هدیه از دولت ترکیه تحویل گرفت !!‌ از سوی دیگر ناآگاهی برخی از رسانه های ایران بر این آتش سرقت بزرگ تاریخی و فرهنگی دامن می زنند و از مولانا جلال الدین محمد بلخی به نام مولانای رومی یاد می کنند و در برخی موارد هیچ نامی از ایران در کنار این بزرگ مرد نمی آورند !!‌
در کدامین زمان از تاریخ مشاهده شده است شخصی که به دلیل نبود امنیت در آن برهه از زندگی اش مجبور به اقامت در کشوری شده باشد ولی پس از مدتی متعلق به آن کشور شده باشد ؟ خوشبختانه طی چند سال اخیر بزرگان و مشاهیر نامدار و مردمی ایران زمین منجمله استاد شهرام ناظری - استاد محمد رضا شجریان - استاد سید خلیل عالی ن‍‍ژاد ـ استاد محمود فرچیان و . . . با برگزاری کنسرتهای بزرگ موسیقی ایرانی در جهان و خلق تصاویر عرفانی جهانی از مولانا مهر باطلی بر این ادعای کشور بی هویت ترکیه زدند . تلاش های مردمی در نهایت در آبان ماه ۱۳۸۶ به گوش دولت ایران رسید و ایران بزرگترین اجلاس گرامیداشت مولانا را در ایران ( تهران - خوی - تبریز ) برگزار نمود . همایش بین المللی مولانا در تهران که با حضور رئیس جمهور و رئیس مجلس شورای اسلامی ایران آغاز شد نقطه عطفی در جنبش هویت طلبی دولت ایران دانسته می شود زیرا در این همایش بارها بر ایرانی بودن مولانا تاکید شد . ترکیه امروزی که همان امپراتوری متجاوز عثمانی است و سالهای بسیاری بر ضد ایران اقدامات نظامی و متجاوزانه ای را داشته است پس از اتحاد کشورهای اروپایی محکوم به متلاشی شدن شد ولی متاسفانه امروزه بسیاری از خاکهای کردستان ما نیز در اشغال آنان می باشد . ترکهای عثمانی امروزه کوچترین امکانات رفاهی را از مردمان ایرانی کرد انجا دریغ نموده اند و به هم میهنان کورد ما لقب ترکهای کوه نشین داده اند !! امید است با اتحادی مردمی و تلاشهای گسترده دولت ایران این سخنان ضد ایرانی به پایان برسد .
این تلاش‌ها که به شکلی کاملا هماهنگ در تمام بخش‌های گوناگون بدنه دولت ترکیه دیده می‌شود، آن‌چنان است که به‌تازگی یک نویسنده آمریکایی، قونیه را به‌عنوان یکی از ۱۰۰ مکان برتر جهان معرفی کرده است.
این نویسنده زن در کتابی با نام «۱۰۰ مکانی که هر زنی باید از آنها دیدن کند» درباره مولانا و مقبره‌اش نوشته است: «شما نمی‌توانید بدون شناخت مولانا، آثار او را درک کنید و همچنین نمی‌توانید پیش از دیدن مدفن مولانا در قونیه، او را بشناسید.»
به این ترتیب، یکی از گسترده‌ترین تلاش‌های شهرداری ترکیه برای ترویج جذابیت‌ها و ارزش‌های قونیه در آثار مکتوب بازتاب یافته و انتظار می‌رود این فرایند همچنان ادامه یابد. فرایندی که آغازش را باید حدود ۲ سال پیش دانست.
وقتی که ترکیه با یک دورخیز بزرگ و حساب‌شده، به یونسکو پیشنهاد داد سال ۲۰۰۷ را که همزمان با هشتصدمین سال تولد او است، سال مولانا بنامد. از قضا، یونسکو با این پیشنهاد موافقت کرد و مصطفی‌ایس، وزیر فرهنگ و گردشگری ترکیه گفت: «با موافقت یونسکو برای نام‌گذاری سال ۲۰۰۷ به‌نام مولانا، قصد داریم مراسم و جشن‌های ویژه‌ای برای بزرگداشت این شخصیت بزرگ جهانی در نقاط مختلف جهان برگزار کنیم.»
به این شکل و به‌سادگی، ابتکار عمل و هدایت ماجرایی که از اساس به ایران تعلق دارد، به ترکیه رفت و ایران تا حد یکی از کشورهای مرتبط با این موضوع تنزل یافت.
پس از آن و بعد از آن‌که کار از کار گذشت، یعنی در شهریور سال ۸۵، یعنی حدود ۷ ماه پس از اعلام موافقت یونسکو با پیشنهاد ترکیه، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه، طرحی را برای بزرگداشت سال مولانا به دولت و مجلس ارائه کرد. اما هنوز هم حتی در زبان برخی از مسئولان فرهنگی نظام جمهوری اسلامی، حتی نام مولانا به غلط ادا می‌شود.
محمدرضا شجریان در این‌باره می‌گوید: «در سال‌های اخیر شاهد بوده‌ایم که خیلی از هنرمندان جهان به مولانا توجه کرده‌اند، اما او را به نامی جز مولانا می‌شناسند. در اغلب این آثار از مولانا به‌عنوان رومی یاد می‌شود. من اصلا نمی‌دانم چرا این اسم را روی مولانا گذاشته‌اند و شناسنامه جعلی برای ایشان صادر کرده‌اند. مولانا بلخی است، نه رومی. ایشان در روم فوت کرده، اما نیاکان او، پدر و مادرش ایرانی بودند و در بلخ زندگی می‌کردند.»
اما حتی بلخ نیز حالا در افغانستان است و این واقعیت تلخ سبب شده حتی افغان‌ها نیز برای تصاحب مولانا دورخیز کنند.
شجریان ادامه می‌دهد: «مولانا هرچه دارد از ایران دارد و تمام غزلیات و آثارش به زبان فارسی است نه رومی. خیلی متأسفم که گاهی خود ما ایرانی‌ها هم او را با عنوان رومی می‌نامیم. در جشن خانه موسیقی هم می‌گفتند رومی، اعتراض کردم که ما نباید بگوییم رومی.»
اما ترکیه با اتکا به محل دفن مولانا، تمام تلاش خود را برای معرفی این شاعر و عارف ایرانی با نام رومی به کار بست و متأسفانه در غیاب اقدامات بین‌المللی مؤثر دولت ایران، تا حدود زیادی موفق شده است. شجریان در این‌باره می‌گوید: اخیرا شنیده‌ام که حتی ابیات ترکی برای مولانا جعل کرده‌اند و لابه‌لای آثار او جای داده‌اند.
حالا، ترکیه مثنوی مولوی را به ۲۴ زبان ترجمه کرده و به مقامات کشورهای مختلف هدیه می‌دهد.
یکی از این مقامات، پاپ بندیکت است که نسخه ایتالیایی مثنوی را همین دو روز پیش در حضور سفیران ۴۰ کشور جهان، کاردینال‌ها و اسقف‌های حاضر در واتیکان دریافت کرد.
جالب‌تر این‌که مولانا در یونسکو به‌نام ایران ثبت شده است، اما به‌طور مشترک با ترکیه و افغانستان ! عارفی که از یک سوی حتی یک خط متن ترکی ندارد و اساساً هیچ ربطی به جز میهمانی در آن کشور پیدا نمی‌کند و از سوی دیگر تا سیصد سال پیش کشوری به نام افغانستان در هیچ کجای جغرافیای تاریخ دیده نمی شد و هزاران سال ( در دوره مادها - هخامنشیان - اشکانیان - ساسانیان - سامانیان و . . . ) تنها بخشی از خراسان بزرگ ایران محسوب می شد - امروز ادعای مالکیت بر هویت ملی ایرانی را دارند که بیش از چهار هزار سال تاریخ مکتوب دارد و بیشتر خاورمیانه را با فرهنگ و هویت غنی خود پوشش داده است و فلات ایران را خواستگاه همیشگی ایرانیان می دانسته است . افغانستان نیز مانند دهها شهر دیگر ایران توسط استعمار روس و انگلیس به اشغال در آمد و در سال ۱۷۴۴ میلادی از بطن سرزمینهای غصبی کشور سیاس و متجاوز بریتانیا کشوری ساختگی به نام افغانستان ( آریانا ایران یا همان خراسان بزرگ ایران ) بنا نهاده شد و نخستین پادشاهی به ظاهر مستقل این کشور را احمد شاه ابدالی تشکیل داد .
افغانستان رسما در سال ۱۹۱۹ استقلال کرد . از آن روز تا کنون افغانستان در فقر - فساد - مواد مخدر و عقب ماندگی گسترده دست و پنجه نرم می کند و از یکسو حاصل این سیصد سال اسعتمار روس و انگلیس در این کشور به وضوح دیده می شود و از سوی دیگر حاصل جداشدن شهری ایرانی از پیکره ایران بزرگ آشکارا دیده می شود و امروز نیز متاسفانه آریانا ایران ( افغانستان کنونی ) در دستان طالبان - ارتش ناتو و آمریکا در خون و عقب ماندگی غوطه ور است . آنچه که مسلم است بلخ نیز مانند هرات - بامیان - بدخشان - نیمروز و قندهار شهری کاملا ایرانی است و دولتمردان ایران کنونی و ملت ایران میتواند ادعای خراسان بزرگ خود را بکند و برای بازپسگیری آن از دست نیروهای بیگانه اقدام کند . چشم بیگانگان در نفت - گاز - مس - اورانیوم - گوگرد - سرب - روی - کرومیت - سولفات باریم و دیگر منابع خدادادی این شهرهای ایرانی دارد که امروزه افغانستان نامیده می شود . در دنیای امروزی ضرورت پسگیری شهرهای ایرانی بیش از پیش محسوس است .
سخنان بی پروای مولوی که بیان می دارد من از پس بزرگان ایرانی ( همچون عطار نیشابوری و سنایی و . . . ) به وجود آمدم و اندیشه آنان راهگشای من بوده است و نام نبردن از هیچ شخصیت ترک - رومی و . . . دلیلی آشکاری بر این هویت ایرانی وی است :‌
عطار شیخ ما و سنائیست پیشرو
ما از پس سنائی و عطار آمدیم
هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم
▪ دکتر لاهوتی: مولانا، ایرانی و خراسانی است
نام ، محل تولد و آثار منثور و منظوم مولانا همگی بر ایرانی بودن این شاعر و عارف بزرگ دلالت دارد.
دکتر حسن لاهوتی در گفتگوی اختصای با پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر با اشاره به این که مولانا جلال الدین محمد بلخیِ خراسانی، معروف به مولوی، در کشورهای غربی به رومی مشهور است گفت: لقب رومی به این علت به این شاعر بزرگ ایرانی داده شد که وی مدتی از عمر خود را در منطقه ای که به روم شرقی معروف و تحت حکومت امپراتوری بیزانس بود، زندگی و در آنجا فوت کرده است.
این استاد مولوی شناس افزود: زمانی که مولانا در خراسان پا به جهان گذاشت پدر و مادر وی او را جلال الدین محمد نامیدند که نامی اسلامیِ ایرانی است؛ مثنوی او که ۲۶ هزار بیت است و دیوان بزرگ و حجیم غزلیات او ، همه به زبان فارسی است و او مسلمان است.
وی افزود: مثل همه ایرانیان ، مولانا هموطن ماست همزبان ماست (یعنی فارسی سخن می گوید) و هم کیش ماست (یعنی مسلمان است).
دکتر لاهوتی تاکید کرد کلمه رومی که به مولانا اطلاق می کنند و به او نسبت می دهند هیچ کدام از این مشخصات را ندارد؛ شما هیچ رومی را پیدا نمی کنید که زاده ایران نباشد و اسم او جلال الدین یا احمد باشد یا اسم دیگر ایرانی یا اسلامی داشته باشد.
این استاد مولوی شناس با اشاره به این که منطقه ای که اکنون ترکیه نام دارد و قونیه در آن واقع است، در زمان مولانا به نام آناتولی و تحت حکومت بیزانس یا روم شرقی بود و ایرانیان به آن روم شرقی می گفتند، افزود: پدر مولانا زمانی که او ۱۰ تا ۱۲ ساله بود از بلخ مهاجرت کرد و در قونیه سکنی گزید، بنا بر این جلال الدین محمد در قونیه رشد ، نمو و زندگی کرد و در قونیه هم از دنیا رفت و امروز هم مقبره او در آنجاست.
وی افزود: از آنجا که این سرزمین را در آن زمان روم شرقی می خواندند اروپایی ها و به طبع آنان همسایگان ترک ما به مولانا لقب رومی دادند و لقب ایرانی و خراسانی او را به فراموشی سپردند.
دکتر لاهوتی با ابراز تاسف از اینکه ما ایرانی ها هم در خیلی موارد مولوی را رومی می خوانیم گفت: روزگاری وقتی نام مولوی را روی کتاب ها درج می کردند لقب خراسانی او را می نوشتند و پس از آن لقب رومی او را به سبب اینکه در آن منطقه زندگی می کرد، می نوشتند.
وی برای مثال به کتاب مثنوی معنوی که نیکلسون اروپایی آن را تصحیح کرده است اشاره کرد و گفت: نیلکسون اگر اسم خراسانی را نگذاشته، نوشته است: "مثنوی معنوی تالیف جلال الدین محمد بن محمد بن حسین بلخی ، ثم الرومی" و کلمه بلخی اولین لقبی است که برای مولانا می گذارد؛ بنابر این ما نباید فراموش کنیم که مولانا جلال الدین، بلخی، خراسانی و ایرانی است.
این استاد مولوی شناس افزود: ما اگر در مثنوی و دیوان شمس بگردیم شعری پیدا نمی کنیم که در وصف یکی از شهرهای روم باشد در حالی که بارها درباره شهرهای ایران مثل بلخ، سمرقند، سبزوار و کاشان مطلب نوشته است. زبان او هم زبان فارسی است ، حتی در نثر او که در فیه مافیه است هم بارها از خراسان و بلخ نام برده شده است.
وی افزود: در آثار مولانا هیچ گاه نمی بینیم که درباره آناتولی، استانبول، آنکارا ( آنقوره) و حتی قونیه که در آن زندگی می کرده است مطلبی نوشته باشد و همه اینها دلالت بر آن دارد که مولانای ما، ایرانی و خراسانی است و لقب رومی فقط به علت این است که مدتی در آن منطقه زندگی و در آنجا فوت کرده است، همین و بس.
منبع : پایگاه تاریخ و تمدن ایران بزرگ


همچنین مشاهده کنید