چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

ژنرال انتخاب کرد : جنگ


ژنرال انتخاب کرد : جنگ
گویی تقدیر سیاسی این چنین حكم كرده است كه در كشور تحت حكمرانی ژنرال ها، فصل تابستان ۲۰۰۷ بار همه بحران های یك دهه رازآلود این كشور را بر دوش بكشد بحران هایی كه از ۱۱سپتامبر تاكنون همانند یك آتشفشان خاموش، ما صدای غرش آنها را می شنیدیم یا گاه به گاه در جریان یك درگیری و دادگاه، علائم آن رابه چشم می دیدیم. پاكستان در توفانی ترین روزهای منطقه ، شش سال پس از ۱۱ سپتامبر را در آرامش نسبی گذراند اما همه پشت این سد آرام كه ارتش مشرف ساخته بود یك سیل بحران را می دیدند سیلی كه دیریا زود حفره و مجرایی برای خروش خویش می یافت.
در نقشه ای كه بر اتاق همه ژنرال ها وفرماندهان آمریكایی واروپایی جنگ ترور نصب است، نام پاكستان به عنوان كانون و قلب لشكر افراطیون القاعده علامت گذاری شده است.
اكنون پاكستان پس از غائله مسجد لال ومدرسه حفصه به معنای واقعی آوردگاه نبردی بزرگ شده است. از خاكستر داغ بحران مسجد لال زنجیره ای از بحران های خونین به راه افتاده است. به تقویم حوادث این ۱۰ روز پاكستان نگاه كنید ؛ همه اتفاقات وخبرها بوی انتقام ورایحه ناخوش یك جنگ داخلی را دارد: تحریم پارلمان توسط نیرومندترین شاخه سیاسی - مذهبی پاكستان یعنی ائتلاف شش حزبی موسوم به جبهه عمل متحده، اعلام جهاد شماری از روحانیون ورهبران مذهبی علیه ارتش ودولت مشرف، پایان آتش بس ونقض عهدنامه تاریخی طالبان وارتش در وزیرستان وبالاخره شروع موج حملات انتحاری علیه نیروهای مشرف در استان های شمالی ومناطقی كه به مقراصلی القاعده وسران طالبان شهرت یافته است.
این همه نشانه كافی است كه ناظران امور شبه قاره تردید نكنند كه آن رویارویی موعود كه همه درانتظارش بودند میان مشرف وتندرو ها شروع شده است. گویی سركوب خونین غائله مسجد لال یك علامت رمز بود برای شروع این نزاع ونبرد. عملیات نظامی مشرف دراین مسجد به گونه ای پیش رفت كه همه طرف های دوست وهوادار طایفه مسجد لال در اسلام آباد وپیشاور پیام جنگ ژنرال را دریافتند.
در این نبرد مشرف ۵۴ ساله رودر روی جریانی قرار می گیرد كه قدرت ونفوذی فراتر از تصور پیداكرده است. تندروهایی كه ما به عنوان برادران وعموزادگان القاعده وطالبان می شناسیم بویژه در یك دهه حكومت ژنرال ، نفوذی اپیدمی وار در همه ساختارهای سیاسی واقتصادی وامنیتی این كشور پیداكرده اند.
اما چنان كه از قرائن پیداست این نبرد یك مواجهه دوطرفه میان ارتش پاكستان وتندروهای مستقر درعمق مرزهای شمالی نیست. مشرف دراین جنگ به همراهی ارتش و همه متحدان آمریكایی واروپایی خود متكی است. اعلامیه روزجمعه كاخ سفید كه درآن رسماً از ورود ناتو وآمریكا به جنگ علیه تندرو ها خبر داده بود یك نشانه قوی است ازاین كه صحنه غبارآلودپاكستان فاصله چندانی با میدان جنگی افغانستان ندارد. بنابراین با همه اضطراب و دلهره ای كه این نبرد برای شهروندان فقیر پاكستان ، كه همه حیات دوران استقلال خود را در كشاكش های نظامی وسیاسی به سر كرده اند ، در بردارد ، برای جهان غرب ودوستان آمریكایی مشرف پیامی امید بخش دارد؛ امید به این كه آنها مجوز و مجال ورود به قرارگاه اصلی طالبان والقاعده را از ارتش ودولت پاكستان به دست آورده اند .
اما جنگ در عمق خاك پاكستان با نیرویی كه در تاروپود سنت و جامعه این كشور ریشه دوانده چندان هم آسان وبی هزینه نیست. مشرف دراین مأموریت كاری بس سخت تر ازكرزای دركابل ومالكی در عراق پیش رو دارد.
● تردید شش ساله مشرف
دشواری این جنگ را از تأخیر طولانی ژنرال برای شروع آن می توان فهمید. شش سال طول كشید تامشرف وارد چنین معركه سختی شود .
در این شش سال او فشارهای سختی را از ناحیه آمریكا واروپا تحمل كرد. دامنه این فشار ها تا بدان حد بود كه نومحافظه كاران كاخ سفید ودررأس آنها دیك چنی او را درلیست متحدان ناكارآمد آمریكا كه باید كنار روند قراردادند وكنگره آمریكا نیز پیشنهاد قطع كمك های مالی - نظامی آمریكا به اسلام آباد را ارائه كرد. تردید های مشرف برای شروع این جنگ دو دلیل روشن داشت :
۱) او تلاش كرد تا این خواسته آمریكا وغرب را از راه سیاسی و با شگرد دیپلماسی تأمین كند. او حتی چند صباحی دولت بوش را متقاعد كرد كه به حكومت ژنرال ها مجال دهد تا انرژی مهیب تندرو ها را با جذب واستحاله آنان درقدرت سیاسی مهاروخنثی كند.
برپایه این راهبرد دورنخست زمامداری مشرف به داد وستد او با گروه های تندرو و سران این جریان سپری شد وحاصل این تبانی در دو اتفاق مهم نمایان شد؛ نخست ، ائتلاف مشرف با بلوك شش حزبی موسوم به جبهه عمل متحده، به عنوان جبهه ای كه اغلب بانیان طالبان ومعلمان طلبه های تندرو دررأس آن نشسته اند. چه آن كه شخص پرویز مشرف به منظور تحكیم پایه های قدرتی كه در سال ۱۹۹۹ و در پی یك كودتای بدون خونریزی به دست آورد، در روزهای پایانی ۲۰۰۳ با حزب جماعت اسلامی طرح اتحاد ریخت. ودوم در قرارداد آتش بس وزیرستان كه این توافق نیز میان استانداران مشرف با بزرگان قبایلی كه پشتیبانان اصلی القاعده وطالبان هستند امضا شد.
۲) تردید دوم مشرف ریشه در تجربه و شناخت او از میزان قدرت ونفوذ تندرو ها داشت. رئیس جمهور پاكستان به عنوان افسری كهنه كار در جریان رشد انداموار طالبانیسم در ساختار اجتماعی وآموزشی پاكستان قرارداشت ، او می دانست این نیرویی كه دست برقضا به دست افسران كارآزموده پاكستان در ایام جنگ با ارتش سرخ شكل گرفته، اكنون دارای چه سلسله مراتبی از قدرت شبه مافیایی شده است. او می دانست كشیده شدن دامنه جنگ با افراطیون به خاك پاكستان در واقع آغاز نبردی است كه همانند باتلاق عراق هیچ نقطه پایانی برآن متصور نیست.
بنابراین او اكنون در جنگی وارد شده كه عین یك قمار بزرگ است. پاداش ومكافات این نبرد به یك اندازه چشمگیر است. سود سیاسی این جنگ آن است كه حمایت غرب وآمریكا را كه ژنرال درآستانه انتخابات مهم آخرسال میلادی به آن چشم دوخته بود ارزانی وی می كند. به عبارتی مشرف كاری را شروع كرد كه بوش در ازای آن آینده سیاسی حاكمان اسلام آباد را بیمه می كند. اما زیان و ریسك این جنگ درپیش بینی ناپذیر بودن عواقب آن است واین كه نیروی مقابل مشرف به سلاح رعب آور جنگ انتحاری مجهز است وچنان كه در افغانستان وعراق نشان داده است سبك نبرد آن با همه شیوه های جنگی كه مشرف دردانشكده های نظامی پاكستان وغرب آموخته متفاوت است. جنگی بی قاعده وخونین كه هیچ حریم اخلاقی وانسانی نمی شناسد و سربازان آن می توانند شامل همه نوجوانان فقیرپاكستانی باشند كه در دام شبكه های ایدئولوژیك القاعده ومدارس دیوبندی وسلفی سرحد وكراچی ویا پنجاب افتاده اند.
● جنگ با متحدان
برای درك ابعاد وپیچیدگی های جنگی كه امروز دوهفته است نشانه های آن را درحوادث خونین استان های شمالی می بینیم ، قبل از هرچیز باید موقعیت ارتش در جامعه پاكستان وروابط رمزآلود نظامیان با شبكه حامیان طالبان را شناخت. ارتش به عنوان نیرویی كه هنوز جایگاه محبوب ترین سازمان قدرت را دارد در پاكستان مطرح است.
بنابر این شاید مهمترین پرسشی كه این روزها ذهن ژنرال مشرف را در چنگ گرفته این است كه وارد كردن سازمان ارتش در این نزاع چه عاقبتی برای این حافظان استقلال و تمامیت ارضی پاكستان دارد ؟ محبوبیت تاریخی ارتش واعتماد مردم به بی طرفی و وفاداری سربازانشان همان چیزی است كه مشرف با تكیه برآن توانست قدرت را برای یك دهه از چنگ احزاب پرآوازه مسلم لیگ ومردم خارج سازد.
به هرحال با حادثه مسجد لال ومدرسه حفصه، ارتش به یك انتخاب تاریخی دست زد وژنرال ها به جنگ نیروهایی رفتند كه روزی به اقتضای منافع سیاسی شان درافغانستان آنها را به عنوان بازوی نفوذ خویش پدید آوردند. ارتش پاكستان بویژه واحد اطلاعات آن - آی اس آی - از بدو تولدجریان مدارس ایدئولوژیك و طلاب تندرو آن در زمان ضیاءالحق بر شكل گیری این جریان نظارت داشته است. رابطه افسران پاكستان با مجموعه هایی كه ما به عنوان شاخه های طالبان می شناسیم رابطه میان برادر بزرگتر و برادر كوچك تر است . بنابراین اكنون این تردید به طور جدی مطرح است كه به راستی آیا سران ارتش كه دارای ارتباطات ارگانیك با تشكیلات امثال مسجد لال هستند این جنگ مشرف را لبیك گفته اند ؟ پاسخ این مسأله در روند جنگ مشرف روشن خواهد شد. واقعیتی كه از دید ناظران امور پاكستان پنهان نیست این است كه سه دهه ارتباط وهمكاری عمیق نظامیان وطلاب نمی تواند ارتش را از تأثیرات ساختارهای ایدئولوژیك این كشور بی بهره بگذارد. همچنان كه برخی شواهد دلالت براین دارند كه بخشی از افسران گرایش وسمپاتی قوی نسبت به تندرو ها دارند ورابطه آنان یك رابطه فرمانبری خشك وبی محتوا نیست.
البته هنوز بخش زیادی از ابعاد تصمیمی كه مشرف وستاد ژنرال ها برای جنگ با تندرو ها گرفته اند روشن نیست . به طور مثال مشخص نیست كه آنها تعقیب وگریز طلبه ها و یا یورش به مدارس دینی را تا كجا می خواهند ادامه دهند. آیا قصد شان به تسلیم وتمكین واداشتن سران تندرو ها است وقطع ارتباط آنان با شبكه های انتحاری طالبانی كه هرروزبه جبهه ناتو یورش می برند یا آنكه مشرف و دوستانش آنگونه كه درمحافل غرب گفته می شود دست به نبردی تمام كننده وبنیان كن علیه تندرو ها زده اند.
شاید دراین نبرد مشرف ازاین شانس برخوردار باشد كه شناختی كامل از جبهه دشمن داخلی دارد. استعداد نیروی انسانی و كانون ها و اهرم های قدرت او را می شناسد. جبهه رقیب مشرف دراین جنگ مجموعه ای از قدرت نظامی دردست دارد كه در امتداد دره ها ومناطق صعب وكوهستانی ایالت های شمالی پنهان است. جایی كه یكی ازمراكز بزرگ ترانزیت اسلحه و مواد مخدر جهان است دراین بخش آنها همه سلاح های سنگین وپیشرفته رابه اضافه حمایت شایان قبایل نیرومند پشتون دراختیاردارند . مشرف برای غلبه دراین جنگ ناگزیراست كه وارد این حوزه خوفناك وپیچیده كه كارشناسان غرب آن را عقبه نظامی - استراتژیك القاعده وطالبان می شناسند شود . اما هنوز از گشودن جبهه جنگ در وزیرستان وناحیه كوهستانی سرحد خبری نیست. دراین مرحله فقط شاهد یورش های انتحاری مخالفان مشرف هستیم. در واقع چهره دیگری ازاین جنگ كه سران اپوزیسیون مشرف بردوش سربازان انتحاری یا همان طلبه های خویش به پیش می برند.
دشواری اصلی مشرف نیز فتح پناهگاه های طالبان وتندرو ها در مرزهای افغانستان وپاكستان نیست بلكه درفتح هزاران مدرسه ودارالتعلیمی است كه دراین سه دهه دراعماق جامعه پاكستان با دلارهای سرشار سعودی ها وهمت سران نحله وهابی ودیوبندی شكل گرفته اند. همان مدارسی كه روزی پس از ۱۱سپتامبر وپس از آن كه نام اتباع پاكستان درهمه عملیات های انتحاری اروپا وآمریكا به زبان ها افتاد ، سفیر پیشین آمریكا در اسلام آباد هشدار داد كه امنیت آینده ایالات متحده به كیفیت آموزش در مدارس پاكستان بستگی دارد.
براساس برآورد مؤسسه تحقیقات پاكستان نزدیك به ۱۰ هزار مدرسه دینی با بیش از ۵‎/۱ میلیون دانش آموز در این كشور وجود دارد. كشورهایی نظیر كویت و عربستان سعودی هم همه ساله ده ها میلیون دلار در اختیار آنها قرار می دهند.مدرسه حفصه در مسجد لال فقط یكی ازاین مدارس مهم بود .
پرویز مشرف گفته از این پس هیچ مدرسه دینی همانند «حفصه» نخواهیم داشت. وی بعد از پایان عملیات نظامی ارتش علیه طلاب مسلح مسجد «لال» و مدرسه حفصه فرمان جنگ با این مدارس را صادركرد وگفت: در آینده به هیچ مدرسه ای اجازه نخواهیم داد تا مانند مدرسه حفصه سوء استفاده كند و به فعالیت های تروریستی در هر نقطه از كشور خاتمه خواهیم داد.
اوحتی از سازمان «وفاق المدارس» خواست تا به نوجوانان طلبه آموزش های اصیل اسلامی به دور از هر گونه افراطی گری، نفرت و كینه را بیاموزد .
اما حاصل عملیات مشرف علیه نخستین مدرسه تندرو ها ۹روز محاصره و عملیات نظامی، كشته شدن دستكم ۱۵۰طلبه مسلح و چند نیروی نظامی وتعطیلی ووقفه طولانی درامورسیاسی وتجاری كشوربود. ازهمین روست كه ناظران این سؤال را به طورجدی طرح می كنند كه به راستی اگر او وارد جنگ با همه مدارس ایدئولوژیك شود و از مشت آهنین و زور عریان برای رام كردن مخالفان خویش بهره گیرد پاكستان چه وضعی خواهد داشت ؟ ازهمین روست كه«محمد افسر نیازی»، تحلیلگرروزنامه
The Nation، می نویسد: وقتی دولت حتی قادر نیست بر سیستم آموزشی خود نظارت دقیق اعمال كند، چطور می خواهد امور مدارس دینی را هم به دست بگیرد؟ نباید فراموش كرد كه حدود ۲ سال قبل نیز ژنرال مشرف وعده داد كه همه این مدارس را به ثبت برساند و آنها را به اجرای یك برنامه درسی موظف سازد و منابع درآمدی شان را كنترل نماید. اما آنچه تا به امروز به مرحله اجرا درآمده ناچیز بوده است. مشكل پاكستان تحت نفوذ وكنترل تندرو ها درجایی است كه حل آن در دست مشرف نیست. مدارس دینی تندرو ها در همان خلأ عظیمی رشد كرده اندكه به واقع ارثیه حاكمان پایتخت نشین است.
سران طالبان وسلفی ها ستون فقرات قدرت خود را ازجوانان فقیر شكل داده اند.آن هم درجامعه ای كه هم اكنون حدود ۵۰ درصد مردم بی سواد هستند و نزدیك به ۸۰ درصد زنان سواد خواندن و نوشتن ندارند. براساس گزارش مراكزسازمان ملل، فقر به شدت در بین جمعیت ۱۵۰ میلیونی این كشور رو به افزایش است. این درحالی است كه دولت مشرف تعداد افراد فقیر به كل جمعیت را بالای ۳۰ درصد برآورد می كند، اما آمارهای سازمان ملل از رقمی بیش از ۴۰ درصد حكایت دارند.
طبق گفته كارشناسان پاكستان ، بسیاری از والدین نه از روی اعتقادات مذهبی كه به لحاظ مسائل مادی فرزندان خود را به دست مدارس وعلمای سلفی می سپارند. آنها بابت این مدارس نه شهریه ای می پردازند و نه ملزم به تهیه روپوش و كتاب های گران قیمت برای بچه های خود هستند. بیشتر مدارس دینی نگهداری از دانش آموزان را هم به عهده می گیرند و حتی به آنها اجازه می دهند كه به طور مجانی در خوابگاه مدرسه زندگی كنند حال باید دید كه جنگ با این دست نیرو ها وتوسل به اسلحه برای ازمیان بردن آنان راه به جایی می برد؟
محمد نوری
منبع : روزنامه ایران