یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

قلعه نویی و قطبی باختند


قلعه نویی و قطبی باختند
۱) تیم قرمز:
علی کریمی، کریم باقری، علیرضا نیکبخت، مهدی واعظی ، محمد منصوری فهیم ، مازیار زارع و... تیم آبی: آرش برهانی، مجتبی جباری، جا ن واریو، سیاوش اکبر پور ، وحید طالب لو ، پیروز قربانی و ... یک مربی برای پیاده کردن برنامه هایش ( اگر داشته باشد) چه ابزارهایی لازم دارد؟ نام هایی که در بالا آمد عصاره فوتبال ما و همگی جزو بهترین های لیگ بوده و هستند، اکثراً ملی پوش بوده اند، در فوتبالی با مختصات فوتبال ما ستاره محسوب می شوند و در این فوتبال هر کدام به تنهایی توانایی تغییر نتایج را دارند. تازه حساب بازیکنانی را که از فرط حضور ستاره ها در ۲ تیم نیمکت نشین بوده اند نیز به کنار!
۲) مربیگری هنر است، تخصص است، نمی توان به صرف یک بعد(اعم از دوران بازیگری درخشان، حضور در کلاس های بین المللی، تجربه و...) موفق شد که البته آیتم های ذکر شده شرط لازم محسوب می شوند اما کافی نیستند. افشین قطبی و امیر قلعه نویی که حتی در همین شاخصه ها نیز دچار مشکلند سرمربیگری پرطرفدارترین تیم های این مملکت را به عهده دارند تمام هم و غم مسئولان فوتبال حداقل در این برهه زمانی تقویت هرچه بیشتر این ۲ تیم است، از امکانات سخت افزاری و نرم افزاری( در حد فوتبال ایران) به حد اعلا برخوردارند پس چرا با تمام این اوصاف هنر بازی گرفتن از بازیکنان و ستاره ها و هدایت آنها تحت یک مجموعه منظم را ندارند؟ چطور می شود شاه بیت بازی های لیگ جدا از سروصدایش از لحاظ فنی چیزی برای بحث فنی باقی نمی گذارد؟!
۳) مگر ما فقط دربی داریم؟ مربی ها بیش از بازیکنان جوان بی تجربه محو بازی می شوند، تیم قرمز به یاد تیم ملی زمان فلان مربی ایرانی فقط سانتر می کند، تیم آبی هم مثل کاتاناچیو ایتالیایی ها البته کاملاً مبتدیانه و بحرینی! ۱۱ نفره دفاع می کند، دفاع می کند و دفاع می کند تا گل بخورد! به نظر شما با این ستاره ها واین حمایت ها اگر ۲ تیم مربی بالای سر نداشتند و همان فوتبال غریزی را بازی می کردند آیا تغییری در نتایج حاصل می شد؟!
نقش مربی در تحول بازی بازیکنان، پیشرفت فنی و روحی آنان و نظم تیمی این ۲ تیم چقدر بوده است؟ اگر زمین بازی را به عنوان محل پیاده شدن تفکرات مربیان فرض کنیم، شما از بازی روز جمعه غیر از فوتبال غریزی، همیشگی و ایرانیزه رد پای کدام تفکر متفاوت را دیدید؟ یک تیم گل می زند و ناخودآگاه برای دفاع از گلش عقب می کشد تا گل می خورد و... شما پیدا کنید پرتقال فروش را!
۴) ستاره بی چون و چرای دربی علی کریمی بود، نوع نگاه او به فوتبال عوض شده است، او دیگر آن کریمی ای که فقط به نمایش و بازی فردی فکر می کرد نیست، او حالا همان الماس تراش خورده ایست که به موقع دریبل می زند و تفاوتش را با بقیه بازیکنان عیان می کند و به موقع پاسهایی می دهد که تیم و نتایج را دگرگون می کند و یا مثل دیروز گلی را می زند که تحت آن فشار وحشتناک فقط از او برمی آید جایگیری صحیح، ضربه دقیق، استادانه و... گل!
روبرتو باجو اسطوره فوتبال ایتالیا در مورد یک بازیکن کامل تعریف جالبی دارد: بداند چه موقع پاس بدهد و چه موقع دریبل بزند. به ظاهر ساده است اما در عمل تفاوت یک فوق ستاره و یک بازیکن معمولی را مشخص می کند، علی کریمی این روزها دقیقاً می داند کی پاس بدهد، کی دریبل بزند.
۵) علی دایی برای دعوت یک بازیکن به تیم ملی چه فاکتورهایی را مدنظر دارد؟ توانایی فنی، تجربه ملی و بین المللی، حضور در بهترین تیم فوتبال آلمان، محبوبیت فوق العاده در بین تمامی اقشار اعم از قرمز و آبی و...
همه با هم در وجود علی کریمی این روزها نمود دارد، اگر توجیه دایی برای عدم دعوت از کریمی این بود که در تیمی بازی نمی کند، امروز در پرسپولیس بازی می کند و یک تنه پرسپولیس را جلو می برد! عدم دعوت از کریمی برای بازی های آینده اوج کج سلیقگی خودمختاری و دشمنی با افکار عمومی را نشان خواهد داد.
منبع : روزنامه ابرار ورزشی


همچنین مشاهده کنید