چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


مدیریت شهری تا آغاز مشروطیت


مدیریت شهری تا آغاز مشروطیت
به طور کلی مدیریت شهر به عنوان زیرمجموعه ای از حکومت محلی تعریف شده و شهرداری خوانده می شود. بدیهی است که مشخصات و ساختار شهرداری در کشورها متفاوت است و هر جامعه ای با توجه به ساختار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود تعریف یا تلقی خاصی از مدیریت شهری دارد.
بررسی درمورد شیوه مدیریت شهری در گذشته به سبب نبود اطلاعات عمدتا مبتنی بر حدس و گمان است اما برخی شواهد از چنان قوتی برخوردار است که وجود نوعی تشکیلات منسجم مدیریتی را درگذشته غیرقابل انکار می سازد.
شهرهای ایلام، هگمتانه، شوش و پاسارگاد نمی توانسته اند بدون وجود سازمانی، بدان گونه توسعه یابند یا بدون قدرتی متمرکز با چنان نظم و ترتیبی حفظ و نگهداری شوند. کاوش های به عمل آمده در محوطه تاریخی و باستانی شهر سوخته از چنان سطحی از فناوری در به نظم درآوردن عرصه های شهری خبر می دهد که در صورت نبود نوعی مدیریت واحد و استادانه در امور شهر قطعا پدید نمی آمد.
احمد اشرف شهرنشینی در دوران باستان را به سه دوره تقسیم کرده است ابتدا پیدایش شهرها و رشد آرام شهرنشینی، مرحله بعد تجربه بزرگ تاریخی بنیانگذاری شهرهای خودفرمان که به سبک شهرهای یونانی اداره می شد و نشانگر رشد شتابان شهرنشینی در عهد سلوکیان و پارتیان است.
دوره سوم دوره درآمدن شهرهای یونانی وار به زیرفرمان دولت مرکزی ساسانی در زندگی شهر و امور اصناف و بازرگانان و فعالیت های اقتصادی و اجتماعی آنها، استقلال نهادهای مدیریت شهرها را منتقی ساخت و موجب وارستگی هر چه بیشتر آنها به حکومت مرکزی شد.
این دوران را به لحاظ میزان وابستگی به دولت مرکزی می توان به دوره های متفاوتی همچون دوره ماد، هخامنشی، پارتی، سلوکی و ساسانی تقسیم کرد. آنچه به نظر می رسد وجود نوعی نهاد مدیریت در شهرهای باستانی کشور است. همچنین از آثار تاریخی به جای مانده می توان دریافت که نهادهای قوی و پرتوانی درهدایت امور شهرهایشان به حساب می آمدند.
شهرجی (محل کنونی اصفهان )، دارابگرد، اردشیر خوره یا فیروزآباد امروزی، ری باستان، شوش، پاسارگاد و هگمتانه، همگی، حکایتی از شهرهای پررونق و پرجمعیت آن دوران با نهادهای مدیریت قوی می باشند.
شهرنشینی در دوران اسلامی، به نوعی استمرار روند زندگی شهری دوران گذشته محسوب می شد با این حال برخی دگرگونی ها مربوط به تحول و تغییر شیوه حکومت مرکزی از ساسانیان به حاکمان مسلمان می باشد در واقع در دوره اسلامی سازمان های دینی در شالوده زندگی شهری اهمیت زیادی پیدا کردند.
به نقل از مقدسی در دوران اسلامی شهرها را از حیث اندازه به مصر، قصبه، مدینه و قریه می توان تقسیم کرد که بر مبنای وسعت شهرها، میزان استقلال و خود مختاریشان کاهش یافته و به حوزه ای بزرگتر وابسته می گردند.
مقدسی می گوید که مصر، سکونتگاهی است که امیری در راس آن باشد که به دخل و خرج آن پردازد و روستاهای اطراف را اداره کند یا درمورد مدینه می گوید مدینه جایگاهی است که عدالت درآن اجرا می شود ومقر دولت یا نمایندگان حکومت است.
در دوران اسلامی با نمایانتر شدن نهاد دین در سرزمین در شیوه های مدیریتی شهر نیز نقش این نهاد را به طور قوی می توان مشاهده کرد. وجود مسجد برای برگزاری نماز جماعت در روز جمعه در شهرهایی که از حیث جمعیت از میزان مناسبی برخوردار بودند رفته رفته این مکان را در تشکیلات مدیریتی شهرداری دارای نقش ویژه ای ساخت. باتوجه به این که سکونت گاهی مقام شهرمی یافت که دارای مسجد آدینه باشد به نقش این نهاد در مدیریت شهر می توان پی برد.
در دوران اسلامی اداره امور اداری و سیاسی شهرها را به سه وجه سازمان های اجتماعی اقتصادی شهر، امور قضایی و امور انتظامی شهر می توان تقسیم کرد که برای انجام امور هریک، مقام هایی تعیین می شد.
اداره امور اصناف، بازرگانان و محلات شهر ابتدا با رییس و بعدها با کلانتر شهر بود. امور قضایی را سه نوع دادگاه حل وفصل می کرد. محاکم مظالم، محاکم شرع و محاکم حسبت.
اداره امور شهر و انجام امور آن با داروغه و عسسها (پاسبانها ) بود. کلانتر تا حدی وظایف شهردار را بر عهده داشت و داروغه در واقع رییس شهربانی بود و در راس محاکم سه گانه، حاکم، قاضی و محتسب قرار داشتند.
این ترکیب در اداره امور کشور تا قرن ششم ادامه داشت تا این که یورش مغولها به ایران، کشور را دچار رکودی کرد که عملا نشانه هایی از آن را می توان در امور مدیریت شهرها مشاهده کرد.
از رونق افتادن کشاورزی و تجارت، زمینه مالی رونق و اقتدار شهرها و سیستم حمایت کننده مالی این اقتدار هم از بین رفت و قدرت نهادهای مدیریت شهر با رکود مواجه شد.
قرن هفتم با به قدرت رسیدن صفویه و رونق و شتاب در شهرنشینی همراه بود که با آرامش عمومی پدیدار شد. امکان تولید وداد و ستد گسترده در کشور موجب به وجود آمدن شهرهایی آباد و ثروتمند، با جمعیتی فراوان و ساخت وسازبناها و عمارت های باشکوه شد که لازمه آن سیستم مدیریتی لایق و کارآمد بود.
طبیعتا اعتقادات عمیق مذهبی رهبران دوران صفویه، موجب تاثیرپذیری عمیق نهادهای مدیریت شهر از باورها و اعتقادات دینی شد. تبریز، اصفهان، کاشان، اردبیل، یزد، همدان و بندرعباس نمونه های بارزی از توان مدیریتی شهرها در آن دوران می باشد.
تحولات سیاسی که کشور پس از دوران صفویه تا پایان دوران قاجار از سرگذراند، دوره هایی از فترت و رونق را برای شهرها و نهادهای مدیریتی به ارمغان آورد اما این مسائل وجود این نهاد را به خصوص با توجه به شمار شهرهای کشور و تعدد جمعیت شان آشکار ساخت.
نویسنده : امید سیاوش
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید