جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

زیبای خفته - The Sleeping Beauty


زیبای خفته - The Sleeping Beauty
سال تولید : ۱۹۵۹
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : والت دیزنی
کارگردان : اریک لارسن، ولفگانگ رایترمن و لس کلارک.
فیلمنامه‌نویس : جو رینالدی، وینستن هیبلر، بیل پیت، تد سیرز، رالف رایت و میلت بانتا، برمبنای اقتباس اردمن په‌نر از نسخه شارل پرو از افسانه زیبای خفته.
آهنگساز(موسیقی متن) : جرج برنز، برمبنای موسیقی باله زیبای خفته اثر پیوتر ایلیچ چایکوفسکی.
نوع فیلم : رنگی، ۷۵ دقیقه. نقاشی متحرک.
صدا : ماری کوستا، بیل شرلی، النور آدلی، ورنا فلتن، باربارا جو آلن، باربارا لودی، تیلر هولمز و بیل تامپسن.


قرن چهاردهم. "شاه استفان" (هولمز) و همسرش صاحب دختری می‌شوند. در جشنی که به مناسبت تولد نور رسیده برپا شده است "شاه هیوبرت" (تامپسن) نیز حضور دارد تا پسر خردسالش، "شاهزاده فیلیپ" را به‌ نامزدی شاهزاده خانم در بیاورد. در این بین سه پری خوش‌قلب (فلتن، آلن و لودی) سر می‌رسند و هدایای خود را تقدیم می‌کنند. یکی از زیبائی به شاهزاده خانم می‌بخشد و دیگری صدای خوش. اما پیش از این‌که پری سوم جادوی خود را به کار ببرد، پری شیطان صفتی (آدلی) وارد می‌شود. و از این‌که به جشن دعوت نشده به خشم می‌آید و شاهزاده خانم را طلسم می‌کند که در شانزده سالگی بر اثر لمس سوزن یک دوک نخ‌ریسی جوان مرگ شود. پری سوم نیز مقدر می‌کند شاهزاده خانم در شانزده سالگی در صورت تماس با سوزن دوک نخ‌ریسی به خواب عمیقی فرو برود و تنها با بوسه محبوب به زندگی بازگردد. سه پری خوش قلب برای نجات شاهزاده خانم به همین اکتفا نمی‌کنند. آنان در لباس زنان روستائی، شاهزاده خانم را به کلبه دوردستی می‌برند و دور از چشم پری شیطان صفت بزرگش می‌کنند. در روز تولد شانزده سالگی شاهزاده خانم (کوستا)، در حالی که همه انتظار باطل شدن طلسم را می‌کشند، اتفاقی با "شاهزاده فیلیپ" (شرلی)، آشنا می‌شود. آن دو یکدیگر را نمی‌شناسند و با این همه به یکدیگر دل می‌بازند. پری شیطان‌صفت که بی‌کار ننشسته است، در همین روزها با کمک کلاغ وردستش، محل اختفای شاهزاده خانم را کشف می‌کند، طلسمش را به کار می‌بنند و "شاهزاده فیلیپ" را به بند درمی‌آورد. سه پری خوش‌قلب، "شاهزاده فیلیپ" را آزاد می‌کنند و به کمکش می‌آیند تا پری‌شیطان‌صفت را از بین ببرد...
٭ فیلمی شش میلیون دلاری و پرخرج‌ترین کارتون زمانه خود که در اکران اولش با شکست انتقادی سختی روبه‌رو شد. اما امروز که دیگر، احتمالاً، بودجه کلان تولید عکس‌العملی در تماشاگر ایجاد نمی‌کند می‌توان با فیلم آسوده‌تر برخورد کرد. فیلم از نظر سرگرمی بسیار موفق و از نظر تصویر غنی است، طوری که در اغلب صحنه‌ها با جزئیات بسیار، پس‌زمینه‌هائی پایان‌ناپذیر به نمایش در می‌آیند. بسیاری از منتقدان چنین جزئیاتی را مهاجم خوانده‌اند، اما مشکل بتوان چنین خصوصیتی برای آن‌ها قائل شد. فیلم تنها به‌دلیل کوشش‌های بسیاری که صرف "زندگی" بخشیدن تصویری به آن شده سنگین به‌نظر می‌رسد، در حالی که به‌عنوان اثری سرگرم کننده، جنبه‌های متفاوت شوخی، حادثه‌، موسیقی، ... و تعلیق را به روان‌ترین شکل عرضه می‌دارد. این‌جا نیز دیزنی شخصیت‌هایش را به زنده‌ترین و واقعی‌ترین شکل می‌خواست. در نتیجه باز از مدل‌هائی زنده فیلم زنده تهیه کرد تا نقاش‌ها زیزه کاری‌های بیشتری از حرکت‌های شخصیت‌ها را به طرح بیاورند. زیبای خفته، هنوز فیلم خوبی است؛ اما فقط برای تماشاگرانی که تنها با تفریح، رنگ و حرکت اقناع می‌شوند.