سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

سوداگران ثروت و قدرت و نردبانی به نام دانشگاه


سوداگران ثروت و قدرت و نردبانی به نام دانشگاه
بازنگری تاریخ ضرورتی است غیرقابل انکار. چرا که فرازهای نهفته در اوراق تاریخ اگر نقاب از چهره نیندازند منفعتی جز تراکم بایگانی ها نخواهد داشت.
بنای این نوشتار، بازنگری نقش پیاده نظام لشگر اصلاحات در عصر پایان یافته اصلاح طلبی است همانی که طی سالیانی دراز در آرایش عمله میدان سیاست بازان، انبوهی از هزینه ها را تاوان کم دانی و رمانتیک نگری خود ساخته بود. و فراموشی اگر چه نعمت های نهفته فراوان دارد اما، در پاره ای اوقات زاینده خسران بی پایان نیز هست. داستان بازگشت دوباره طمع ورزان سوءاستفاده گر به حریم دانشگاه در موسم کنونی در زمره این مقال و حاصل نسیان تلخی های فراوانی است که در سال های نه چندان دور به تیغ جفاکار اصلاح طلبان بر دانشگاه رفته است.
گویی ولع سیری ناپذیر احزاب فرصت طلب را در سر کشیدن شیره دانشگاه پایانی نیست که این روزها و به بهانه گدایی رأی باز هم حریم علم را جولانگاه سیاست بازی قرار داده اند و عزم آن کرده اند که تراژدی تلخ پای نهادن بر دوش دانشگاه را برای رسیدن به کرسی قدرت به تکرار بگذارند. پیرامون نگاه زهرآلود احزاب به دانشجویان نکاتی را گفتنی می دانیم.
به اعتراف بسیاری از فعالین دانشجویی، جنبش دانشجویی در نگاه گروه های سیاسی دوران اصلاحات چیزی بیش از یک «طعمه دندان گیر» نبوده است. پتانسیل جوان و پرتراکم این جنبش جاده صاف کن سیاست های اصلاح طلبانی بوده است که برای گشودن بسیاری از مسیرهای صعب العبور نیازمند یک گروه انتحاری مطیع بوده اند. از همین رو مواضع نخستین بزرگان دوم خرداد در قالبی حمایت گونه و ارزشمدارانه، جریان دانشجویی را به سمت رادیکال منشی و منطق گریزی سوق داده است. به عنوان نمونه به رهنمودی از «سعید حجاریان» که در سال ۸۰ و در بحبوحه عملیات های ساختارشکنانه خطاب به فعالین دانشجویی مطرح ساخته است، دقت کنید:
«به نظر می رسد برای حمایت از جمهوریت نظام، نهاد جدایی در کشور ما وجود ندارد، جنبش دانشجویی بخشی از جنبش دموکراتیسم است. جنبش دانشجویی می تواند مدافع جمهوریت نظام باشد این وظیفه همه شماست که در زوایای مختلف از جمهوریت نظام دفاع کنید».
دو سال پس از طرح این سخنان در وخامت اوضاع اصلاح طلبی تندروانه در ایران و در شرایطی که انسدادی همه جانبه بر همه سناریوهای آنان حاکم گردیده بود، استراتژیست جبهه مشارکت، بار دیگر جنبش اکنون کم رمق دانشجویی را به صحنه مبارزه(!) فرا می خواند:
«باید لشگر مداراچی ها را آماده کرد، مبادا چیزی از دست برود».
در آن زمان اما، فرصت برای احیای اصلاح طلبی کمتر از حدی بود که غوغاسالاری عمله های پا به میدان اصلاح طلبان با صحنه سازی های ویران گری نظیر کوی دانشگاه، مجال دوباره ای برای تنفس آن مهیا کنند. قریب یک سال بعد از این وقایع اصلاح طلبان به یک تعلیق ذهنی و عملیاتی کامل دست یافتند و در آن شرایط دوم خردادی ها را نه توانی برای پاسخ گویی به مطالبات خود ساخته و اکنون انباشته شده جریان دانشجویی و نه تدبیری برای حراست از تبعات افراط گری های آنان و کاهش هزینه هایشان باقی مانده بود.
و از همین روی جنبش دانشجویی تا همین چند ماه قبل «آوانگارد»، «تعیین کننده»، «رأی ساز» و «فرهیخته» به سرعت در قاب جدیدی به تصویر نشسته و چرخشی با یکصد و هشتاد درجه تغییر را شامل شد. حجاریان در همان ایام و در یادداشتی که به سالنامه سال ۸۳ روزنامه شرق داد، جریان دانشجویی را اینگونه تفسیر کرد:
«شهرآشوبان خیال پرداز، افرادی هستند که فکر می کنند می توانند با اراده خویش تغییرات عمده ای در ساختار سیاسی و اجتماعی ایجاد کنند. رادیکالیسم و اراده گرایی دو ویژگی عمومی این گروه از افراد است... بدین ترتیب اراده گرایی و خیال پردازی آفت سیاست ورزی است».
مسئله نهفته در تاریخ همان است که گذشت و البته باز هم درگذر است. مسئله این بوده- و هست- که متفکرین دوم خرداد جریان دانشجویی را به مثابه «جنبشی گذرا» می نگرند. آنان حتی اعضای دفتر تحکیم وحدت را نیز در بهترین حالت بالاتر از سطح نیروهایی گذرا و ابزارهای عملیاتی و البته خوش دست موقتی نپذیرفته و وقعی ننهاده اند. از همان ابتدا نیز پیران جبهه اصلاحات نمی توانستند بپذیرند که دانشجویان نقشی بیش از تابوشکنی و حضور در قامت اهرم فشار علیه حاکمیت را برعهده گیرند و صد البته که جز معدودی جریان های فرسوده و منزوی پاسخ دانشگاه به این درخواست شوم منفی بوده است. از آخرین رویارویی دانشجویان با اصلاح طلبان قریب ۴ سال می گذرد و در این سال ها یخبندان گسترده ای در روابط دانشگاهیان دوم خردادی ها حاکم بوده است این روزها اما دوباره ضرب آهنگی ناموزون از دانشگاه ها شنیده می شود گویی دوباره کسانی، این بار با نقابی نو، جنبش دانشجویی را پیشتاز حراست از جمهوریت نظام می دانند، گویی تراژدی تلخ منفعت جویان اصلاح طلب با سناریوهایی لعاب دار دوباره به جریان افتاده است. کاش کسی از اصلاح طلبان به این پرسش ها پاسخ دهد که؛ آیا اصلاح طلبان بارقه امیدی یافته اند که برای سواری دوباره از جریان دانشجویی خیز برداشته اند و آیا بی اقبالی گسترده دانشجویان نسبت به شعارها و نمادهای رنگین انتخاباتی، پیام روشنی برای آنان نداشته است؟ و آیا تجربه های تاریخ گویا و درس آموز نیستند؟
محمد عبداللهی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید