یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

راه ناچار دستیابی به آزادی


راه ناچار دستیابی به آزادی
دموكراسی و عدالت شروط لازم و كافی دستیابی به آزادی بشر هستند. جریانی در كشور به یكی از این شروط یا دموكراسی معتقد نیست و از عدالت نیز تعریفی غیرعلمی، پدرسالارانه و در نتیجه غیرقابل تحقق دارد. از این رو اگر مدیریت سیاسی جامعه ما را در اختیار گیرد راه آزادی را مسدود خواهد كرد. آزادی بشر به معنای نبود مانع به همراه فراهم بودن امكانات برای تحقق خود است. یعنی شرایطی اجتماعی كه در آن هر انسان بتواند استعدادهای ذاتی و اكتسابی خود را آشكار كند. این شرایط هنگامی حاصل می شود كه از یك سو هر انسانی بتواند عقاید و خواسته هایش را بیان كند و در رقابتی قاعده مند با دیگران برای حصولش بكوشد، (دموكراسی) از سوی دیگر برای وارد شدن به چنین رقابتی شرایط كمابیش برابری در جامعه حكمفرما باشد (عدالت). یعنی پیشینه طبقاتی (سیاسی و اقتصادی) خانوار یك فرد باعث محروم شدن وی از تحصیلات و مهارت های لازم برای حضور در رقابت های سیاسی و اقتصادی نشود و پس از وارد شدن به رقابت پاداش درخور گیرد. اگر از مشكلاتی كه تمثیل ها ایجاد می كنند، بگذریم و فعالیت سیاسی و اقتصادی انسان ها را به یك مسابقه دو تشبیه كنیم، برای حضور در این فعالیت انسان ها پس از تولد در خانوار خود پرورش می یابند یا در هجده سالگی در خط آغاز رقابت های اجتماعی قرار می گیرند. نخست در طول این مدت نه تنها نباید تحمیل عقاید بر آنها صورت پذیرد، بلكه باید در شرایطی برابر برای همه برای كسب مهارت های لازم فراهم بوده باشد. شرط دوم، این است كه حفظ آغاز مسابقه نیز باید برای همه هم تراز باشد. این نمی شود كه برخی غیرخودی حساب شده و اصولاً به مسابقه راه داده نشوند و برخی در مسابقه شركت نكرده از پیش برنده باشند و برای بقیه نیز خط آغاز مسابقه به نسبت وابستگی آنها به این یا آن عقیده جریان سیاسی یا طبقه اجتماعی و اقتصادی عقب و جلو برده شود. سوم اینكه زمین مسابقه نیز باید برای همه یكسان باشد. نه آنكه یكی در سنگلاخ بدود و برای دیگری زمین با انواع پشتیبانی های دولتی و غیره هموار شده باشد. چهارم اینكه مسابقه همواره تكرار شود، نه آنكه برندگان یك مسابقه برای همیشه برنده محسوب شوند. آن جریان هنوز به هیچ یك از این قواعد عمیقاً و به طور اصولی پایبند نیست آنها با اكراه شرایط اولیه مسابقه (دموكراسی) را پذیرفته اند تا اگر بشود یك بار برای همیشه خود را برنده اعلام كنند. همچنان كه بسیاری را به مسابقه راه نمی دهند و با روش های مختلف زمین آن را برای خود هموار می كنند. در واقع آنها با بزرگ نمایی موضوع عدالت یا نابرابری های موجود در جامعه برای ورود اعضای جامعه به رقابت، می خواهند بقیه قواعد را به نفع خود مصادره كنند. دقت در مفهوم عدالت این موضوع را روشن تر می كند، انسان ها به مفهوم عدالت به طور نظری و عملی به دو گونه برخورد كرده اند. در یكی به شرایط افراد پیش از ورود به عرصه فعالیت یا رقابت یا بنابر تمثیل پیشین برابری در خط آغاز مسابقه تكیه می شود. یعنی توزیع هر چه برابرتر دستاورد های اقتصادی و اجتماعی مدنظر است. در دیگری به پاداش و بهره مندی هر چه بیشتر افراد از تلاش خود در طول مسابقه توجه می شود. اولی ها هرچه افراطی تر باشند دخالت های بیشتر دولت را توصیه می كنند و دومی ها هرچه افراطی تر باشند خواهان تن سپردن بیشتر به قواعد بازار می شوند. آنچه كه روشن است این دو نوع افراطی گری به وسیله مردم تحمل نمی شود و عدالت نزد آنها تركیب دو مفهوم است. زیرا اگر برابری در خط آغاز به این بینجامد كه مردم نتوانند از ثمره تلاش یا رقابت بین خود پاداش و بهره گیرند و یا دولت و حزبی قاهر اجازه كسب جایگاهی درخور استعداد و تلاش آنها را ندهد. این بی عدالتی، برابری در خط آغاز را بی ثمر كرده، به تدریج مردم از تلاش و خلاقیت باز می ایستند. از سوی دیگر اگر تنها برندگان مسابقه قدرت و ثروت از پاداش بهره مند شوند، تنها فرزندان آنها كه از امكانات كافی بهره مند خواهند بود در مسابقات بعدی نیز برنده خواهند گشت. به عبارت دیگر بازندگان رقابت اقتصادی نیز خواهان فراهم بودن امكانات پایه برای خود یا حداقل فرزندان خود برای تكرار مسابقه اند تا این بار نیز به گونه ای دیگر برندگان مسابقه از پیش معلوم نباشند. به عبارت دیگر همچنان كه در حقوق بشر نیز منعكس است، مردم خواهان تامین نیازهای پایه خود هستند و در عین حال می خواهند به اندازه تلاش و استعداد خود درآمد داشته باشند. نه آن كه یكی با تلاش كمتر درآمد بیشتر داشته باشد و نه آن كه با تلاش بیشتر، درآمد كمتر كه عادلانه نیست. نتیجه دور اول انتخابات ریاست جمهوری نشان داد كه مردم علاوه بر دموكراسی به شدت خواهان عدالت و آن هم به دو مفهوم آن هستند. یعنی نه یكسره دموكراسی را بر عدالت ترجیح می دهند و نه در عدالت، پاسخگویی به نیاز را برتر از پاسخگویی به تلاش می دانند. از نظر این گروه از مردم لیبرالیسم اقتصادی و لیبرالیسم سیاسی همان بوده و «بی بندوباری»حاصل از آنها برهم زننده ثبات و امنیت اقتصادی و اجتماعی آنها است. استدلال های بیشتر درباره آنچه گفته شد را باید به وقت دیگری گذاشت، اما می توان به قاطعیت گفت كه اكثریت جامعه دموكراسی و عدالت را به طور توأمان می خواهند، كه شروط تحقق آزادی اند و دغدغه اصلی اقلیت نیز عدالت است. اما رهبران سیاسی اقلیت به نظر نمی رسد به دموكراسی معتقد باشند و بلكه از سخنانشان چنین برمی آید كه در انتخابات دموكراتیك برای آن شركت می كنند تا در صورت برنده شدن بازی را تعطیل كنند. به علاوه برای تحقق عدالت چه برای پاسخگویی به نیاز و چه تلاش جامعه سخنی قابل تحقق ندارند. دیدگاه آنها برای پاسخگویی به نیاز مردم پدرسالارانه است و بیشتر در چارچوب دستگیری از فقرا جای می گیرد. در یك جامعه پیشرفته پاسخگویی به نیازهای پایه مردم جزء حقوق آنها است و نظام موظف به تحقق این حقوق است، نه آن كه فقرا به وسیله تجار دستگیر می شوند. همچنین نوع دیدگاه آنها مانع از بهره گیری مردم از تلاش اقتصادی استعداد خویش است. زیرا مانع از توسعه رقابتی تولید و سرمایه داری صنعتی بوده و هستند. این مقابله از مقابله بورژوازی تجاری و خرده بورژوازی در مقابل بورژوازی صنعتی نشأت می گیرد، از سرمایه داری دولتی نفتی ایران برای حفظ خود در مقابل سرمایه داری صنعتی استفاده می كند، تا هم انحصار اقتصادی و هم سیاسی را به چنگ آورد. با این شیوه سرمایه داری انحصاری رانت جو در ایران به سرمایه داری صنعتی رقابتی اجازه رشد نمی دهد و مردم ایران هم چوب را می خورند و هم پیاز را. چون از عدالتخواهی آنان نه تامین اجتماعی متعارف در جهان امروز یا حقوق پایه شهروندی برمی آید و نه رشد و ثروت اقتصادی ناشی از تلاش سرمایه داری صنعتی منفعت جوی، بلكه نصیب مردم پدرسالاری سرمایه داران رانت جوی خواهد گشت. به تاكید باید گفت كه تنها یك ائتلاف و وفاق سیاسی یا جبهه نظری و عملی خلاق و كارآمد درباره دموكراسی و عدالت می تواند باعث تداوم پیمودن راه آزادی و استقلال به وسیله مردم شود.

كمال اطهاری
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید