چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


تاملی در بدیهه‌گویی و بدیهه‌سرایی


تاملی در بدیهه‌گویی و بدیهه‌سرایی
بدیهه گویی یا بدیهه سرایی از ویژگی های منحصر به فردی است که فقط برخی از سخنوران و نویسندگان از آن بهره می جویند و در اغلب موارد مختص به شعر است. بدیهه در لغت نامه دهخدا چنین آمده است: «ناآگاه و نااندیشیده گفتن چیزی یا خواندن شعری. هر چیزی که بگویند یا بکنند بدون تامل و تفکر و بدون یادآوری و فی الفور... بدون اندیشه سخن گفتن یا شعر سرودن. در اصطلا ح بلغا آن است که کلا م را بی رویت و فکر انشا کند و این را ارتجال هم می نامند.»
همچنین در کتاب طیران آدمیت تالیف دکتر اسماعیل حاکمی براساس لغت نامه، از واژه ارتجال بدین مفاهیم یاد کرده اند: «بر بدیهه خطبه یا سخن گفتن، بی اندیشه و تامل چیزی گفتن». شعر یا خطبه یا نامه بی اندیشه کردن باشد و این را بدیهه نیز خوانند (حدا ئق السحر). دکتر سید محمود نشاط نیز در کتاب «زیب سخن» ذیل واژه «ارتجال» می نویسد: «ارتجال، بدیهه، بالبدایه، حسب حال، محاضره، در لغت بی اندیشه و تامل و به بدیهه خطبه یا سخن گفتن است و رویت و فکرت عکس آن است و این معنی را بدیهه و بالبداهه گفتن و حسب حال نیز خوانده اند. آن چنان است که شاعر و خطیب بی تامل و اندیشه و تفکر قبلی به مناسبت مقام، شعر می سراید و سخنی به موقع ادا کند یا خطبه ای یا نامه ای انشا کند که مورد تحسین همگان واقع شود و دال بر استادی وی باشد». در فرهنگ لغت حسن عمید ا ز واژه بدیهه چنین یاد شده است: «ناگهانی، بدون طول تفکر سخن گفتن یا شعر گفتن، شعر و سخنی که بدون تامل گفته شود، درفارسی زود انداز هم گفته شده، بداهه». در همین فرهنگ لغت نیز از واژه ارتجال چنین یاد شده: «بی اندیشه سخن گفتن، بی تامل شعر گفتن، با لبداهه گفتن. با این تعابیر می توان واژه بدیهه و ارتجال را مترادف هم دانست. چه اینکه گر چه در لفظ متفاوتند، ولی در معنی یکسان بکار رفته اند به بیانی هم معنی و هم مفهومند. لذا بدیهه گویی از دیر باز مورد توجه و تامل صاحبان ذوق و احساس بوده و می باشد. به نحوی که ادبا و شعرا به صورت نظم از آن یاد کرده اند و هم اینکه در قالبی نثر گون از آن ذکر شده، بدین صورت که نظامی می سراید:
به هر سخنی به خنده خوش می گفت بدیهه ای چو آتش
البته آنچه می تواند مد نظر باشد، تفاوتی است که صاحبان نظر در مقوله بدیهه و ارتجال عنوان داشته اند. به طوری که در «طیران آدمیت» آمده است که:«در ارتجال شاعر خود را از قبل آماده نمی کند، ولی در بدیهه چند لحظه به تفکر می پردازد. با آنکه در فرهنگ لغات فارسی از این دو، چنین مفاهیمی ذکر نشده است و آنچه هست اغلب معانی و مفاهیمی مشترک و همتراز و یا احیانا نزدیک به همند. با این حال از این منظر نیز بدیهه گویی می تواند به این مفهوم باشد که; «شاعرو یا نویسنده بتواند نظم یا نثری را فی الفور و یا به بیانی دیگر ضربتی بر زبان جاری کند یا می توان گفت: بدیهه سرا و یا بدیهه گو کسی است که بدون تفکر و تامل و زود هنگام و از پیش تعیین شده سخنی را بر زبان آورد.کما اینکه فی البداهه سخن گفتن نیز اگر چه خود هنری خاص به شمارمی آید، اما در صورتی که از بار محتوایی و فهم و درک لا زمی بهره مند نباشد،بدیهه به معنی واقعی آن نیست لذا واژه بدیهه که از ریشه «بدا»گرفته شده است به معنی آغاز کردن است که در آن «ها» جایگزین همزه شده است و ارتجال نیز به معنی آسان بودن و به سوی پایین جاری بودن است که در اصطلا ح «شعر رجل» یعنی موی فرو افتاده یا «ارتجال البئر» یعنی فرو رفتن به چاه با پای خود و بدون استفاده از طناب مستفاد شده است. (طیران آدمیت صفحه ۱۷۸) اما با این حال هم هر سخن آغازینی یا آسانی اگر از درون مایه ای اصولی و منطقی بهره مند نباشد، شاید گفت بدیهه ای عقیم است و نه منتج. به طوری که دکتر مهدی حمیدی شیرازی در کتاب «شعر در عصر قاجار» می نویسد: «شعر با لبداهه و بدون اندیشه گفتن یعنی تاج سلطنت را از سر شعر برداشتن و سلطان شعر را از سلطنت بر قلوب پایین کشیدن، یعنی بی خردی، دیوانگی! از این دیوانگی ها در دیوان هیچ یک از شعرا کم نیست و در دیوان قاآنی هم بسیار است».
لذا کم نیستند افرادی که در ازمنه تاریخ بدیهه گویی کرده اند و این بدیهه گویی را در قالب نظم و نثر به مخاطب ارزانی داشته اند، اما در میان شاعران بدیهه سرا در قرن اخیر می توان به ملک الشعرای بهار، دکتر لطفعلی صورتگر، محمدحسین شهریار و ابراهیم صهبا و از این منظر می توان از دکتر قیصر امین پور نیز یادی کرد. حسن کلا م اینکه اگرچه بدیهه گویی می تواند شامل هرکسی که نظم یا نثر می گوید، بشود، اما مهمترین عنصر فرد بدیهه گو پیامی است که به مخاطب می رساند و بی شک این پیام هم ابتدا باید سرشار از بار معنایی و مفهومی باشد و در ثانی از نقد اخلا قی و تربیتی به دور یا به بیانی دیگر از درون مایه ای انسان محور و انسان خواه بهره جوید.
نویسنده : عابدین پاپی
منبع : روزنامه مردم سالاری