چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

در مسیر عدل و عدالت گستری


در مسیر عدل و عدالت گستری
سئوال این است: چرا با اینکه همواره مسئولین نظام دغدغه اجرای عدالت در جامعه داشته‌‌اند هنوز شاهد فقر در جامعه هستیم و تبعیض و بی عدالتی در برخی از سطوح جامعه دیده می‌شود؟
اشاره: مسئولین و خدمتگزاران واقعی نظام همواره در تلاش بودند که عدالت واقعی را در جامعه برپا دارند و در این راستا نیز همواره گام برداشته‌اند و امروز نیز با خواست و اراده مردم، دولتی روی کار آمده است که بر اساس شعار «عدل و عدالت گستری» شکل گرفته و در همین راستا اهداف خود را دنبال می کند و امیدوار است که روزی با اجرای عدالت واقعی در همه شئون اسلامی آن‏، دیگر شاهد فقر و بی عدالتی در جامعه نباشیم.
اما سئوال این است: چرا با اینکه همواره مسئولین نظام دغدغه اجرای عدالت در جامعه داشته‌‌اند هنوز شاهد فقر در جامعه هستیم و تبعیض و بی عدالتی در برخی از سطوح جامعه دیده می‌شود؟
برای پاسخ به این سئوال باید به مفهوم «عدالت» و نحوه اجرای آن در جامعه دقت کنیم. متاسفانه برخی از کوته نظران سیاسی در گذشته برای اینکه مقبولیت مردم را بدست آورند در حالی که با واژه «عدالت» بیگانه بودند، با این حال «عدالت» را شعار خود قرار داده و بعد از اینکه به منافع خود رسیدند دیگر شعارها و وعده‌های خود را فراموش کرده و مردم را به حال خود وا گذاردند‏، که این امر، باعث ناامیدی و دلسرد شدن مردم نسبت به نظام و عدالت اسلامی شده است. اما عده‌ای از مردم نیز از «عدالت» درک نادرستی دارند و آن را صرفاً به معنای و مفهوم «تساوی در توزیع ثروت» می‌‌دانند، لذا ما در این نوشتار برآنیم ابتدا معنی و مفهوم «عدالت» را توضیح دهیم و سپس عدالت واقعی را از منظر مولیمان علی‌(ع)‏، که مظهر عدل و عدالت بر روی زمین است‏، مورد بررسی قرار دهیم، باشد که روزی شاهد اجرای عدالت واقعی در همه سطوح جامعه باشیم.
● مفهوم «عدالت»
«عدالت» واژه‌ای است که در لغت مقابل جور و ستم قرار می‌گیرد و به معنای «قرار دادن هر چیز در جای خود و یا انجام دادن هر کاری به نحو شایسته» است. عدالت را می توان در دو مفهوم زیر بکار برد:
۱) « قسط»، یعنی تساوی در حقوق که بر اشتراکات انسانی و دینی استوار است، اشتراکاتی همچون حق حیات‏، حق ازدواج، حق مسکن، حق تامین مایحتاج زندگی، حق امنیت و حقوق دیگری که در این مقوله مطرح است. پس قسط به معنای این است که تمام افراد با یکدیگر در حقوق مساوی‌اند.
۲) «عدل» ، حقوق و وظایف ویژه‌ای است که افراد نسبت به یکدیگر دارند و بر ویژگیهای قابل قبول عرفی و شرعی استوار است. مثال می‌زنیم؛ پدر و فرزند علاوه بر حقوق یکسان (قسط) حقوق ویژه‌ای در مقابل یکدیگر دارند؛ یا آمر و مامور، یا عالم و جاهل، مومن و کافر, معصوم و غیرمعصوم، و غیره.
اکثر مردم «عدالت» را در مفهوم اول می‌شناسند بنابراین در برخی از قضاوت‌های خود دچار اشتباه می‌شوند. برای درک بهتر موضوع مثالی می‌زنیم در بعضی موارد، یک مسئول در جامعه به اقتضای ضرورتهای حکومتی ممکن است از حد مصرف عامه مردم، بیشتر مصرف کند ؛ مثلا مردم کوچه و بازار، ماشین ندارند ولی این مسئول اگر ماشین نداشته باشد، به کارهایش نمی‌رسد. اما باید توجه داشت که مسئول بودن رجحان و برتری در استفاده مالی نمی‌آورد.
وقتی سخن از «عدل» در زمینه فقدان «قسط» می شود، این سخن جاهلانه و گاه فریبکارانه است و نسبت به بندگان خدا نوعی بی‌حرمتی. یعنی ما می‌خواهیم «عدل» را اجرا کنیم در صورتی که تساوی را در بین مردم رعایت نمی‌کنیم که این، یک امر ناممکنی است. اما وقتی که سخن از «قسط» با نادیده گرفتن «عدل» می‌‌‌کنیم در این صورت نوعی ظلم به استعدادها و قابلیت‌‌‌های انسانی-الهی مردم جامعه می‌کنیم. شما تصور کنید اگر قرار بود ثروت بین همه مردم به نسبت مساوی تقسیم می‌شد، یعنی بین پزشک و یک کارگر ساده در دریافت حقوق هیچ فرقی نبود در این صورت فکر می‌کنید آیا آن پزشک به خود زحمت می‌داد و تقریباً نصف عمر خود به درس و مطالعه و دانشگاه اختصاص می‌داد؟ و یا در صورتی که چنین کاری را انجام می‌داد، به نظر شما در این صورت، اگر «قسط» را بدون در نظر گرفتن «عدل» اجرا می‌کردیم آیا به استعدادها و قابلیت‌های این پزشک ظلم نمی‌شد؟ یا نوعی بی‌احترامی به وی صورت نمی‌پذیرفت؟
بنابراین با کمی درنگ و تامل در دو مفهوم «عدالت» می‌توان دریافت که بین قسط و عدل رابطه عمیقی برقرار است که مردم و مسئولین ما باید به هر دو مفهوم توجه کافی نموده و سعی در پیدا کردن عدالت واقعی داشته باشند.
● اهمیت و ارزش عدالت
برای درک اهمیت مفهوم عدالت، به چند آیه قرآنی و کلام گوهربار حضرت رسول اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) در این خصوص اشاره‌ای کوتاه می‌کنیم:
در آیه ۲۹ سوره اعراف چنین می خوانیم: «قل امر ربی بالقسط»
«بگو پروردگار من به رعایت قسط دستور داده است.»
و در آیه ۹۰ سوره نحل نیز داریم: «ان الله یامر بالعدل و الاحسان»
«همانا خداوند به عدالت و نیکی فرمان داده است.»
و نیز در آیه ۲۵ سوره حدید می خوانیم:« ارسلنا رسلنا بالبینات و… لیقوم الناس بالقسط»
«ما پیامبران خود را با آیات و دلایل روشن فرستادیم و … تا مردم قسط را بپا دارند.»
و در حدیثی از معصومین (ع) آمده است که: «بالعدل قامت السموات و الارض»
«آسمانها و زمین‏، بر اساس عدالت استوارند.»
پیامبر گرامی اسلام (ع) نیز در این خصوص می فرمایند: «یک ساعت به عدالت رفتار کردن، از هفتاد سال عبادتی که در روزهای آن روزه و شب های آن احیا داشته باشید بهتر است.»
و در روایتی دیگر می فرمایند: «عمل یک روز رهبر و مسئوولین که میان مردم به عدالت رفتار کنند، از عمل یکصد یا پنجاه سال کسی که در میان اهل و عیال خود مشغول عبادت باشد بهتر است.»
مولایمان علی (ع) نیز در این خصوص کلام شیرین و آموزنده دارند: «عدالت، حیات و ظلم، مرگ اجتماع است.»
امام کاظم (ع) نیز در تفسیر آیه «یحی الارض بعد موتها» می فرمایند: «زمین با استقرار عدالت و اجرای حدود الهی زنده می‌شود.»
پس می‌توان گفت که نظام عالم بر اساس عدالت، استوار شده است و خداوند بر قسط و عدل فرمان می‌راند و به قسط و عدل فرمان می‌دهد و رسالت انبیاء نیز، تحقق قسط و عدل الهی، در حوزه‌های مختلف جامعه بشری بوده است و نیز اجرای عدالت باعث دوام حیات جامعه و زنده شدن زمین خواهد شد.
● ارزش و شناخت عدالت از نگاه علی (ع)
فرد باهوش و نکته سنجی از امیر المومنین علی (ع) سئوال کرد: عدالت یا بخشش‏، کدام بهتر و شریف‌تر است. حضرت فرمود: «عدالت‏، هر چیزی را در جای خود می نهد‏، در حالی که بخشش آن را از جای خود خارج می سازد. عدالت تدبیر عمومی مردم است. در حالی که بخشش گروه خاصی را شامل است. پس عدالت شریف تر و برتر است.»
با اندکی درک و تامل در این کلام، می بینیم که مولی علی (ع) عقیده دارند که عدل از بخشش بالاتر است؛ به دلیل اینکه مفهوم عدالت این است که استحقاق های طبیعی و واقعی در نظر گرفته شود و به هر کس مطابق آنچه بر حسب کار و استعداد لیاقت دارد، پاداش داده شود.پس عدل هر چیزی را در جای خود قرار می دهد و افضل تر است.
از نظر حضرت علی (ع)، آن اصلی که می تواند تعادل اجتماعی را حفظ کند و همه را راضی نگه دارد و به اجتماع سلامت و به روح اجتماع آرامش بدهد، عدالت است. همچنین در اندیشه علی (ع) خداوند عادل است و عدل او حکم می کند که درباره آفریندگان خود به عدل رفتار کند و مقتضای عدل الهی این است که خداوند هر انسانی را به اندازه استعدادش مورد تکلیف قرار دهد و سپس با توجه به توانایی و تلاش اختیاری وی درباره او قضاوت کند و سرانجام پاداش درخور کارهایش به او عطا فرماید.
کلام حضرت در این خصوص بسیار آموزنده است: «خداوند از ستم بر بندگان خود منزه است و درباره آفریندگان خود به عدل رفتار می کند و در مورد آنان به عدل حکم می کند.»
و در جای دیگر نیز می فرمایند: «گواهی می دهم که خداوند بزرگ، عادلی است که به عدالت رفتار می کند و حاکمی است که حق و باطل را جدا می سازد.»
همچنین حضرت می فرمایند: «خداوند بالاتر از آنست که به بندگانش ظلم نماید، او به انصاف و عدالت برخاسته و عادلانه بین مردم حکم رانده است.»
● عدالت اقتصادی علی (ع)
عدالت اقتصادی این امام بزرگوار، به گونه‌ای است که به هیچ عنوان حاضر نیست تا کوچکترین ظلمی در حق کسی اعمال شود. و هرگز دست از تقسیم عادلانه بیت المال بر نمی‌دارد. به گونه‌ای که روزی عده‌ای به امام می‌گویند: مردم به دنیا دل بسته‌اند‏، معاویه با هدایا و پول‌های فراوان آنها را جذب می‌کند شما هم از اموال عمومی به اشراف عرب و بزرگان قریش ببخش و از تقسیم مساوی بیت المال دست بردار‏، تا به تو گرایش پیدا کنند.
حضرت در جواب می فرمایند: «شما از من می خواهید که پیروزی را به قیمت تبعیض و ستمگری بدست آورم؟ از من می‌خواهید که عدالت را به پای سیاست و سیادت قربانی کنم؟ خیر‏، سوگند به ذات خدا که تا دنیا دنیاست چنین کاری نخواهم کرد و به گرد چنین کاری نخواهم گشت. من و تبعیض؟! من و پایمال کردن؟!»
پس می‌بینیم که سیاست امام در مورد عدالت اقتصادی، سیاستی قاطع است که به خود اجازه نمی‌دهد برای اینکه مردم را به خود جذب کند‏، دست به چنین حربه‌های سیاسی بزند و با توزیع ناعادلانه ثروت بین مردم و رؤسای قبایل آنها را مطیع و فرمانبردار خود کند. حتی با کوچکترین بی‌عدالتی به مبارزه بر می‌خیزد. و می‌بینیم که درباره اموال فراوان بیت‌المال که عثمان به بعضی از خویشاوندان خود بخشیده بود‏، ابن عباس می گوید: روز دوم خلافت در سال ۳۵ هجری این سخنرانی را ایراد فرمودند: «به خدا سوگند! بیت المال تاراج شده را هر کجا که بیابم به صاحبان اصلی آن باز می گردانم، گر چه با آن ازدواج کرده، یا کنیزانی خریده باشند‎؛ زیرا در عدالت گشایش برای عموم است، و آن کس که عدالت بر او گران آید، تحمل ستم برای او سخت تر است.»
عدل علی (ع) حکم می‌کند که بیت المال برای همه مردم تقسیم شود و هر کدام از آنها سهمی مساوی از بیت المال داشته باشند. چنانچه حضرت می فرمایند: «سرمایه و بیت المال مسلمین برای دورترین نقاط کشور باید همان قدر تقسیم شود که برای نزدیک‌ترین نقاط تقسیم می شود.»
برای اینکه بتوانیم معنای واقعی عدالت اقتصادی را از منظر علی (ع) درک کنیم باید در عدالت آن حضرت در تقسیم یک نان تاملی داشته باشیم:
«مقداری از اموال عمومی را خدمت حضرت علی (ع) آوردند، مردم برای گرفتن آن هجوم کردند، امام برای آنکه حیف و میلی پیش نیاید با طناب، دور اموال مانعی ایجاد کرد و فرمود: از اموال فاصله بگیرید. سپس خود امام تمام اموال را میان نمایندگان قبایل تقسیم نمود، در پایان کار نگاه حضرت به نانی افتاد که در یکی از ظرف ها باقی مانده بود. امام دستور داد این نان را همچون تمام بیت المال به هفت قسمت تقسیم نمایند و به هر طایفه سهمی بدهند.»
● عدالت علوی‎؛ پرهیز از امتیازدهی
علی (ع) حاضر نیست به هیچ کس، حتی به برادر فقیر خود نیز، کمترین امتیازی بدهد. حتی با او به شدت برخورد می کند. چه نیکو است که این سخن را از زبان خود حضرت بشنویم:« به خدا سوگند! برادرم عقیل را دیدم که به شدت تهیدست شده و از من درخواست داشت تا یک من از گندم‌های بیت المال را به او ببخشم. کودکانش را دیدم که از گرسنگی دارای موهای ژولیده، و رنگشان تیره شده، گویا با نیل رنگ شده بودند. پی در پی مرا دیدار و درخواست خود را تکرار می‌کرد. چون به گفته‌های او گوش دادم، پنداشت که دین خود را به او واگذار می‌‌کنم، و به دلخواه او رفتار و از راه و رسم عادلانه خود دست بر می‌دارم. روزی آهنی را در آتش گداخته، به جسمش نزدیک کردم تا او را بیازمایم، پس چونان بیمار از درد فریاد زد و نزدیک بود از حرارت آن بسوزد. به او گفتم: ای عقیل! گریه کنندگان بر تو بگریند، از حرارت آهنی می‌نالنی که انسانی به بازیچه آن را گرم ساخته است؟‏، اما مرا به آتش دوزخی می‌خوانی که خدای جبارش با خشم خود، آن را گداخته است؟ تو از حرارت ناچیز می‌نالی و من از حرارت آتش الهی ننالم؟ و از این حادثه شگفت آورتر اینکه شب هنگام کسی به دیدار ما آمد، و ظرفی سر پوشیده پر از حلوا داشت، معجونی در آن ظرف بود، چنان از آن متنفر شدم که گویا آن را با آب دهان مار سمی، یا قی کرده آن مخلوط کردند! به او گفتم، هدیه است؟ یا زکات یا صدقه؟ که این دو بر ما اهل بیت پیامبر (ص) حرام است، گفت: نه، زکات است نه صدقه، بلکه هدیه است.
گفتم: زنان بچه مرده بر تو بگریند. آیا از راه دین وارد شدی که مرا بفریبی؟ یا عقلت آشفته شده‎، یا جن زده شدی؟ یا هذیان می‌گویی؟
به خدا سوگند! اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر آسمان‌هاست به من دهند تا خدا را نافرمانی کنم که پوست جوی را از مورچه‌ای ناروا بگیرم، چنین نخواهم کرد! و همانا این دنیای آلوده شما نزد من! از برگ جویده شده دهان ملخ پست تر است! علی را با نعمت‌‌های فناپذیر و لذت‌های ناپایدار چه کار؟!. به خدا پناه می بریم از خفتن عقل و زشتی لغزش‌ها، و از او یاری می جوییم.»
بنابراین عدالت علی (ع) به گونه‌ای است که در آن رابطه فامیلی جایگاهی ندارد و آن حضرت به شدت با بی‌عدالتی مقابله می‌کند چنانکه حضرت به مامور جمع آوری مالیات سفارش می کند که به هر منطقه ای رفتی، به خانه کسی وارد نشو در کنار چشمه آبی مسکن کن، زیرا مهمان شدن تو ممکن است در گرفتن مالیات از مردم اثر بگیرد.
در حکومت علی (ع)، شخصیت زدگی باعث بی عدالتی نمی‌گردد و آن حضرت نیز هرگز حاضر نمی‌شوند در اجرای عدالت فضایل و کمالات اشخاص را در نظر گرفته و اجرای حکم کنند. برای درک این معنا باید به عدالت در قضاوت آن حضرت توجه و تاملی داشته باشیم:
«در زمان حکومت عمر، شخصی از حضرت علی (ع) نزد قاضی شکایت کرد. دو طرف نزاع در دادگاه حاضر شدند. قاضی که باید در گفتار و حتی نگاه کردن و نام بردن میان دو نفر یکسان عمل کند، در اینجا میان امام و دیگری در نام بردن فرق گذارد؛ امام را محترمانه و با کنیه، دیگری را با اسم و بسیار ساده صدا زد. امام عصبانی شد و دادگاه را ترک کرد و فرمود: قاضی عادل نباید میان دو طرف دعوا فرق بگذارد، تو بین ما فرق گذاشتی و مرا با احترام خاصی خطاب کردی؛ این دادگاه اسلامی نیست!»
از نظر مولی علی (ع) باید در رفتار مدیران و مسئولان نیز عدالت جاری باشد‎‎؛ به گونه‌ای که یک مدیر و یک مسئول باید در نگاه کردن ها و ملاحظات خود نیز مساوات را رعایت کند. بنابراین می بینیم که حضرت به محمد بن ابی بکر، که نماینده امام در مصر بود، فرمان می دهد: «در تمام ملاحظات و نگاه های خود، مساوات را مراعات کن»
● هشدار از بی عدالتی
در جای که بی‌عدالتی جاری است، حضرت با تمام شدت برخورد می کند.امام در نامه‌‌‌‌‌‌ای به ابن عباس که از طرف امام فرماندار بصره بود و برحکومت اهواز و فارس و کرمان و دیگر نواحی ایران نظارت داشت چنین می‌نویسد: «همانا من، به راستی به خدا سوگند می‌خورم! اگر به من گزارش کنند که در اموال عمومی خیانت کردی، کم یا زیاد، چنان بر تو سخت گیرم که کم بهره شده، و در هزینه عیال، درمانده و خوار و سرگردان شوی! با درود.»
حضرت بی‌عدالتی را خیانت در حکومت می‌دانند؛ چنانچه گاهی مردم را مخاطب قرار داده و می فرمودند: ای مردم کوفه! اگر دیدید که من از شهر شما بیرون رفتم به غیر از وصفی که قبلاً داشتم، مثلاً لباس و خوراک من یا مرکب و غلام من عوض شده و در مدت حکومتم یک زندگی مرفه برای خود درست کرده ام، بدانید که من در حکومت به شما خیانت کرده ام.
● عدالت؛ راه کشورداری
تنها راه کشورداری از منظر این امام بزرگوار‏، اجرای واقعی عدالت است. وقتی ابن زیاد بن ابیه که به جای عبدالله بن عباس، به فارس و شهرهای پیرامون آن حکومت می‌راند، امام او را در دستورالعملی طولانی‏، از گرفتن مالیات نا به هنگام نهی می کنند و می فرمایند: « عدالت را بگستران و از ستمکاری پرهیز کن‏، که ستم رعیت را به آوارگی کشاند و بیدادگری به مبارزه و شمشیر می انجامد.»
همچنین حضرت در سفارشاتی که به عمر می‌کنند، می فرمایند:« در سه مسئله اساسی دقت کن:
▪ اول: در حدودی که میان متخلفان و مجرمان اجرا می کنی میان افراد هیچ گونه امتیازی در نظر نگیر.
▪ دوم: در حال شادی و غضب طبق حکم خدا، حکم کن.
▪ سوم: در تقسیم بیت المال هرگز مراعات نژاد را نکن.»
● ولایت فقیه پشتوانه عدالت اجتماعی
نظام جامعه زمانی می‌تواند عدالت را به معنای واقعی کلمه در جامعه بگستراند که ولایت فقیه زمام امور را به دست بگیرد و نظارت عادلانه برای اجرای عدالت داشته باشد.
در پیامی از حضرت علی (ع) چنین سفارش شده است: «در حوادثی که پیش می‌آید،خودسرانه و عجولانه تصمیم نگیرید، حتماَ به فقهای عادل که از هوا و هوس دورند مراجعه کنید تا آنان راه خدا و حکم او را در این زمینه برای شما بیان کنند.»
حضرت امام رضا (ع) نیز در این خصوص می فرمایند: «اگر خداوند برای مردم امام و سرپرستی که زمام امور را به دست بگیرد و نظارت عادلانه داشته باشد قرار ندهد، نظام جامعه از هم می‌پاشد.»
و در حدیثی دیگر نیز می‌خوانیم: «فقها، امین پیامبراند و باید برای استقرار یک نظام عادلانه به آنان مراجعه نمود.»
در واقع ولایت فقیه پشتوانه عدالت اجتماعی است که می‌تواند از حق ولایت خویش برای اجرای هر چه بهتر عدالت در جامعه استفاده کند. چنانکه حضرت علی (ع) برای اسب ها زکات و مالیات مقرر فرمودند و همین که مورد سئوال قرار گرفتند که پیامبر بر اسب ها زکات قرار ندادند و شما قرار دادید؟ فرمودند: «من بر مومنین ولایت دارم و امسال که وضع استثنایی پیش آمده، می‌توانم از حق ولایت خود استفاده کنم و برای تهیه سرمایه بیشتر برای بیت المال، برای اسب‌ها نیز زکات معین کنم.»
● سخن پایانی
از آنچه که گفتیم می‌توان چنین نتیجه گرفت که «عدالت» شاخصه مهم نظام اسلامی و تابلوی قسط و عدل در زمینه‌های مختلف اقتصادی‏، اجتماعی، فرهنگی و… است. که اجرای «عدالت» در جامعه باعث اصلاح امر معیشتی اقشار آسیب پذیر جامعه می شود و زمینه بسیار مساعدی را جهت تحقق ارزشهای دینی فراهم می‌کند. و اجرای «عدالت» از سوی مسئولین نظام باعث اعتماد مردم به نظام و الگوپذیری آنها از مسئولین نظام خواهد شد. در پایان از خداوند متعال خواهان آنیم که به تمام مسئولین نظام‏، توفیق اجرای واقعی «عدالت» را در جامعه بدهد تا روزی شاهد رشد و شکوفایی این نظام اسلامی در جهان اسلام و بین تمام ملل مسلمان بوده و الگویی اسلامی برای آنها باشیم. و ایران را به عنوان مظهر «عدالت» به جهان اسلام معرفی نمائیم.
نویسنده: علیرضا تاجریان
منبع:
۱- ترجمه نهج البلاغه، محمد دشتی، ناشر: موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین، چاپ شانزدهم‏، سال ۱۳۸۲
۲- اصول مدیرت اسلامی و الگوهای آن، دکتر ولی الله نقی پور، چاپ نوزدهم، سال ۱۳۸۳

۳- نگاهی نو به «سیری در نهج البلاغه»، دکتر سیدفرج الله موسوی، موسسه فرهنگی ثقلین، چاپ اول،مردادماه ۱۳۸۴
منبع : باشگاه تحلیلگران جوان آریا