یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


ده درصد برای رشد شخصی


ده درصد برای رشد شخصی
در کتابی می‌خواندم که روزی یکی از پادشاهان ایران برای آگاهی از وضعیت رعایا، و مردمی جلوه دادن خود تصمیم می‌گیرد که سرزده به حمام عمومی شهر برود. رئیس گرمابه از حضور پادشاه ذوق‌زده شده بود یکی از کارمندان با سابقه‌‌اش را به حضور پادشاه می‌فرستد، وی قبل از این‌که کار خود را شروع کند خطاب به پادشاه می‌گوید: ”اعلی حضرت، من حقیر سی‌ و هفت سال است که در این حمام کیسه‌کشی می‌کنم.“ پادشاه سیلی محکمی به گوش او می‌زند و می‌گوید: ”خاک بر سرت که در این سی و هفت سال، حداقل سرکیسه‌کش نشدی.“ دقت کرده‌اید که چه‌قدر این داستان شبیه به زندگی برخی از آدم‌هاست.
خیلی از ما آن‌قدر به نحوه زندگی و نوع کار روزمره خود عادت می‌کنیم که فراموش می‌کنیم بزرگ‌ترین رسالتی که در این دنیا داریم رشد خویشتن و سپس خدمت به بشریت از این طریق است. ممکن است از اوضاع خود ناراضی باشیم، از وضعیت اقتصادی کشور یا جهان بد بگوئیم، احساس کنیم که حقمان بالاتر از نقطه‌ای است که هم‌اینک در آن ایستاده‌ایم، اما در عمق درون باورمان شده است که چاره‌ای نیست جز آن‌که کم و بیش همانی باشیم که تاکنون بوده‌ایم و به تعبیری یک فیلم نه‌چندان جذاب را بارها در سینمای زندگی خود اکران می‌کنیم.
نویسندهٔ بزرگی می‌گوید: ”تنها نشانه زنده بودن، رشد است و در دنیائی که به شدت رقابتی شده جایگاه ثابت برای کسی وجود ندارد و وضعیت همه ما به طور مداوم یا در حال بهتر شدن است و یا بدتر شدن.“
البته واضح است که هیچ‌کس با نفس پیشرفت مخالفتی ندارد، اما به هر حال برخی در زندگی خود اهمیت کمتری به این موضوع می‌دهند و بعضی نیز با آن‌که عمیقاً خواهان آن هستند که زندگیشان بهبود پیدا کند اما به درستی نمی‌دانند که چه‌طور در این راستا گام بردارند. برخی رسیدن به رشد شخصی را معادل محروم کردن موقت خود از همه لذت‌های زندگی می‌دانند، به همین دلیل اگر‌چه با عقل خود آن را برای زندگی ضروری می‌پندارند اما در عمق وجودشان هیچ‌گاه رغبتی درونی نسبت به این موضوع پیدا نمی‌کنند. فقط کافی است فرمول زیر را به کار بگیرید:
فرمول جادوئی ده درصد به شما می‌گوید که اگر بتوانید ده درصد از وقت، درآمد و انرژی خود را برای بقای سطح توانمندی‌هایتان هزینه کنید در واقع پرسودترین سرمایه‌گذاری جهان را انجام داده‌اید، چراکه ظرف مدت کوتاهی چندین برابر آن به زندگی شما باز خواهد گشت. مثلاً اگر شما ماهیانه ۳۰۰ هزار تومان درآمد دارید سی‌هزار تومانش را برای رسیدن به رشد شخصی هزینه کنید. در هر زمینه کاری که فعالیت می‌کنیم اگر به خوبی جست‌وجو کنیم می‌توانیم کتاب‌های سودمند بسیاری را در همان زمینه پیدا کنیم، کتاب‌های خوب ممکن است در کتاب‌ فروشی‌ها لزوماً پشت ویترین قرار نگرفته باشند. اگر خواندن کتاب برایتان مشکل است، می‌توانید این هزینه را برای خرید CDهای صوتی و یا شرکت در دوره‌های آموزشی مرتبط با کارتان صرف کنید.
اگر مثلاً ۱۵ ساعت در طول روز بیدار هستید یک ساعت و نیم آن را به مسئله آموزش اختصاص دهید. به هر طریقی که می‌توانید (مثلاً اینترنت) جدیدترین اطلاعات روز دنیا را در زمینه کاریتان به‌دست آورید و در محیط کار حتی به رشد و ارتقاء سایر کاکنان نیز کمک کنید. یک ضرب‌المثل ژاپنی می‌گوید: ”آدم‌های ناتوان به دنبال کار می‌گردند، اما کار به دنبال آدم‌های توانمند می‌آید.“
برایان تریسی معتقد است: ”وقتی در کار خود بهترین بودید آن‌گاه این شما هستید که باید کارفرمایتان را استخدام کنید.“
البته برخی مواقع انگیزش، خود به خود ایجاد نمی‌شود و این مدیران هستند که باید انگیزه لازم را برای پیشرفت در کارکنانشان به وجود بیاورند. امروزه شعار شرکت google در مورد کارمندانش این است: ”شما پیشرفت کنید تا ما پیشرفت کنیم، رشد گوگل به رشد زندگی‌ تک‌تک کارمندان بستگی دارد.“ اگر در خصوص سیستم مدیریتی دیگر شرکت‌های موفق دنیا نظیر مایکروسافت مطالعه داشته باشید، می‌بینید که در این شرکت‌ها غالباً میزان دستمزد کارکنان طوری تنظیم می‌شود که نسبت مستقیم با کارآئی آنها داشته باشد و کارآئی بیشتر یعنی حقوق بیشتر. با این‌که سیستم قدرتمندی برای نظارت بر عملکرد تک‌تک کارکنان شرکت وجود دارد اما سیاست‌هائی کاملاً انسانی در برخورد با کارمندان در نظر گرفته شده است. مثلاً کارمندان این شرکت‌ها دو ساعت، در میان کارشان به تفریح می‌پردازند و شرکت بهترین امکانات تفریحی را به رایگان در اختیار آنها قرار می‌دهد. سیستم طوری است که اگر کسی در زندگی خود مایل به پیشرفت باشد شرکت به شکل‌های گوناگون از او حمایت می‌کند.
هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم که سال گذشته برای انجام ملاقات و صحبت‌هائی با یکی از دوستانم به دفتر یکی از روزنامه‌های کم مخاطب آن زمان رفته بودم. قرارمان ساعت دو بعدازظهر بود و دوستم رأس همان ساعت زنگ زد و گفت که کاری برایش پیش آمده و یکی دو ساعتی دیرتر می‌رسد. من هم ناچار بودم که این مدت را در دفتر روزنامه سپری کنم. وضعیت کارکنان آن‌جا واقعاً دیدنی بود. یک نفر پشت کامپیوترش مشغول بازی بود، دو نفر داشتند درباره یک میهمانی صحبت می‌کردند. یک نفر داشت sms می‌فرستاد، یکی پشت میز کارش ساندی و کیک می‌خورد و دیگری با تلفن صحبت می‌کرد.
در سازمان آگهی‌های روزنامه چندین کارمند حضور داشتند که همه بیکار نشسته بودند، جالب این‌جا بود که برای بخش آگهی‌های روزنامه‌ای که بعضی روزها حتی یک مورد آگهی هم نداشت، ده خط تلفن و چند کارمند اختصاص داده بودند.
رخوت موجود در این بخش به حدی بود که دست آخر به سراغ مسئول آگهی‌های روزنامه رفتم و با لحنی دوستانه به او گفتم: ”ممکن نیست از این پتانسیلی که این‌جا وجود دارد، استفاده بیشتری بشود؟ مثلاً از کارکنانتان بخواهید که به‌جای آن که منتظر تلفن بنشینند خودشان رأساً به واحدهای تجاری تلفن بزنند و بازاریابی کنند و یا این‌که به نحوی آنها را ترغیب کنید که در ساعات بیکاریشان کتاب‌های مفید در زمینه بازاریابی بخوانند؟“ پاسخی که او داد چیزی شبیه این بوده که گرفتن آگهی در روزنامه‌ها بیشتر به ارتباطات بستگی دارد تا بازاریابی. آن روزنامه چند ماه بعد تعطیل شد، زیرا مدیریت روزنامه نتوانسته بود به کارکنانش ضرورت خوب کار کردن را تفهیم کند و یا این حس را در میانشان به وجود بیاورد که پیشرفت مجموعه، پیشرفت خود آنهاست.
البته این را هم نباید از نظر دور داشت هک این انسان‌های معمولی هستند که منتظر ایجاد انگیزه از سوی دیگران می‌مانند و یکی از خصوصیات انسان‌های موفق داشتن توانائی خودانگیزی مثبت است.
بنابراین اگر می‌خواهید زندگی شما تغییر کند و در ردیف انسان‌های برتر جهان قرار بگیرید قانون طلائی ده درصد به شما کمک خواهد کرد.
در زندگیتان فقط به رشد شخصی معتقد نباشید، بلکه در این راستا عمل کرده و هزینه آن را هم پرداخت کنید. پرداخت این ده درصد بخش عمده‌ای از تفاوت بین انسان‌های برتر جهان با سایرین را تشکیل می‌دهد. این قانون فقط در زمینه‌های کاری نیست و در همه امور زندگی می‌توان از آن استفاده کرد. ورزش کردن، یادگیری یک زبان جدید، سرمایه‌گذاری بر روی روابط خود با همسر و فرزندان و ... همه می‌تواند از حساب ده درصدی پرداخت شود که ما آن را برای رشد و پیشرفت زندگی خود درنظر گرفته‌ایم.
قانون طلائی ده درصد یک قانون ماورائی نیست و میزان پاسخگوئی آن نزدیک صد در صد بوده است. فقط و فقط باید بتوانید عمل کردن به این قانون را به یک عادت روزانه تبدیل کنید. آن‌گاه به چشم خود خواهید دید که چگونه آن ثروت و لذتی را که منتظرش بودید، به زندگی شما جذب خواهد شد.
سهند حزین
منبع : مجله موفقیت


همچنین مشاهده کنید