جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


‌حقوق بشر در فرمان امام علی ( ع )


‌حقوق بشر در فرمان امام علی ( ع )
در مكتب حیات بخش اسلام اهتمام به حقوق بشر اصلی اساسی و ركنی ركین است كه پس از تنظیم رابطه انسان ها با خدا و تأكید بر خدامحوری در تمامی امور رابطه انسان ها با یكدیگر مورد عنایت قرار گرفته است . به گونه ای كه فلسفه و حكمت بسیاری از قوانین و احكام رعایت این مهم است كه مال ، جان و عرض و كرامت انسان ها صیانت شود و جایگاه والای آدمی كه خلیفه الله است حفظ شود . دلیل ابرام بر تهذیب نفس و تخلق به اخلاق الهی وخضوع در درگاه احدیت علاوه بر نیل به مقام عبودیت آثار ارزنده و بركاتی است كه در جامعه تجلی می یابد و سعادت بشری را تضمین می كند .
در منابع اسلامی كتاب خدا بهترین مستند و مرجعی است كه نه تنها بیانگر تعالیم آیین زندگی ساز اسلام است بلكه اشاراتی هم به مبارزه بی امان انبیا با ستم و تبعیض دارد كه اقامه قسط و عدل و مراعات حقوق بنی آدم وجهه همت همیشگی آنان بوده است .
در قرآن از دمیده شدن روح خدایی در انسان یاد شده است و این كه در نیكوترین و زیباترین وجه ‌آفریده شده است و چنین موجودی كه آسمان و زمین و دیگر موجودات مسخر او هستند ، نباید در رنج جور و ظلم و ناامنی بسر برد . امتیازات واهی مبتنی بر قدرت و ثروت و نژاد و رنگ باید از جامعه رخت بربندد و معیار برتری علم و تقوی و مجاهدت در راه خدا باشد .
پس از كلام وحی ، آنچه در لسان نبی مكرم اسلام و در سیره عملی آن بزرگوار ترسیم شده گواه صادقی بر اهمیت قائل شده به رعایت حقوق دیگران است كه پیامبر رحمت آموزگار و مربی انسان های وارسته است كه با قلب مالامال از عشق به مردم نه تنها معترض حقوق آنان نمی شوند ، بلكه خود بیشترین انگیزه را برای احقاق حقوق آحاد جامعه دارند .
بعد از این دو ذخیره گرانسنگ به كلام مولا علی می رسیم كه مرور بر یك خطبه و یا نامه آن حضرت مانند آنچه در فرمان مبارك به مالك اشتر آمده ، كافی است تا ژرفا و غنای دیدگاه مترقی اسلام نسبت به آنچه امروزه حقوق بشر نامیده می شود و غربی ها به آن می بالند و خود را در این عرصه پیشتاز قلمداد می كنند به نمایش گذارده می شود . هر انسان منصفی را متحیر سازد كه ۱۴۰۰ سال قبل شخصیتی كه تنها ماخدش قرآن و تنها معلمش پیامبر بوده است بدون بهره گیری از هزاران كارشناس و كتاب و تحقیقات به چ زیبایی ابعاد مختلف مساله حقوق بشر را مورد تجزیه تحلیل قرار داده است و با ارائه استدلال منطقی و با تكیه بر روح لطیف و فطرت پاك آدمی او را به سمت و سوی پاسداری از حرمت و منزلت انسان ها سوق داده است و راه سعادت را گشوده است .
بررسی اجمالی فرازهایی از این فرمان انگیزه نگارش این مقاله است تا با بضاعت مزجاه به سهم خود عنایت به حقوق بشر در منابع اصیل اسلامی را متبلور سازد و قطره ای از دریای معارف ناب را به تشنگان مشتاق بچشاند و تلنگری بر صاحب منصبان مسلمان باشد كه فاصله شرایط خود را با مطلوب امام بسنجند و تفاوت ره را بیابند .
فرمان امام علی به مالك اشتر سندی زرین و برگی افتخار آفرین از كلام امیر بیان ، مولی الموحدین است كه نوع نگرش امام به حكومت داری و نحوه تعامل حاكمان با مردم را به نمایش می گذارد . مكنونات قلبی و ما فی الضمیر امام كه در قالب دستور العمل و راهنمایی جاویدان به نگارش در آمده است ، عنایت آن حضرت به حقوق مردم را با در نظر گرفتن همه ظرافت ها و دقت های لازم به منصه ظهور می رساند .
آنچه را امروزه دانشمندان غرب با تبلیغات گسترده بدان می بالند و تعالی فكر بشری می خوانند تحت عنوان حقوق بشر تبلور یافته است . هر چند كه غالبا از حصار مكتوبات و بیانات فراتر نرفته و در عالم واقع در جهان خارج كمتر اثری از تحقق آن مشاهده می شود كه امام در مضامینی برتر و محتوا و قالبی عالی تر برای همگان در طول تاریخ به یادگار گذاشته است .
در فرازهای مختلف این فرمان اهتمام به حقوق مردم در ابعاد گوناگون و با تعابیر متنوع به چشم می خورد و سخن برخاسته از دل و جان امام آن چنان بر دل می نشیند كه كمتر سخنی این تأثیر شگرف را دارد . استاد سخن كه خود پیشگام و پیشتاز قرین ساختن قول با عمان است و تا اعتقاد و التزام به موضوعی نداشته باشد ، بدان نمی خواند و دیگران را بر نمی انگیزد به زیبایی حق مطلب را ادا می كند كه شرح و بسط آن بسی دشوار می نماید و مجالی وسیع می طلبد كه در این مختصر تنها به اشارتی بسنده می شود و مشتاقان را به تأمل و تدبر بیشتر در جمله جمله و كلمه كلمه این گنج نامه فرا می خواند .
در آموزه های امام كه ملهم از كتاب خدا و كلام رسول خدا است ، اثری از شعارهای سطحی و عوام فریبی های قشری مشاهد نمی شود ، بلكه قبل از هر بیانی امام بر تزكیه و تهذیب نفس كارگزار نظام اسلامی و پیشه ساختن پارسایی و اطاعت الهی و مجاهدت با نفس و پوشیدن جامه عفت و پاكدامنی تأكید می كند تا در نخستین گام افسار نفس سركش را كه اماره بالسوء است در كف گیرد و با رحمت و لطف الهی بتواند با پا نهادن برخواسته های نفسانی و امیال شیطانی نه تنها از تعدی به حق الناس بپرهیزد كه با ایمان راسخ و قلبی سرشار از عشق به مردم از حقوق آنان صیانت كند . با این بینش و نگرش كه اساس آن خدا محوری و رضای حضرت حق است ریاست را طعمه نداند بلكه آن را امانتی پندارد كه وسیله آزمون او درگذر ایام است . آری بر خلاف سیاستمداران حرفه ای كه بر لب لبخند دارند و به ظاهر علاقه مند مردم هستند ، ولی در واقع در فكر فریب خلق و جلب منافع شخصی هستند و فاصله ظاهر و باطن آنان به دوری شرق و غرب است و در ورای شعارهای جاذب آنان حقیقتی یافته نمی شود . امام از تحول و انقلاب درونی آغاز می كند تا حاكم اسلامی را با تفكری اساسی و رفتاری مبنایی و التزامی بنیادی حافظ مصالح ، حقوق و منافع مردم گرداند ؛ عشق و عاطفه از ژرفای ضمیرش بجوشد و زلال احساسش هر حقد و كینه را بشوید و حرم دل را مالامال از محبت و مودت مردم گرداند . چنین حاكمی از خود خواهی و خلق و خوی ددمنشی فاصله می گیرد و مردم را برادر دینی و یا همنوع خود می انگارد كه تعدی نكردن به حقوق و تعامل انسانی با آنان ضرورتی اجتناب ناپذیر می نماید . با چنین دیدی افراد جامعه را انسان های غیر معصوم و معمولی می یابد كه سرزدن لغزش ها را آنان ذنب لایغفر به حساب نمی آید و بخشش و عفو و اغماض و چشم پوشی از چنین اشتباهات امری طبیعی تلقی می شود كه همگان در معرض این نوع خطاها هستند ولی هماره امید به فضل الهی برای مغفرت دارند . براین اساس در جامعه نیز این كمترین انتظار مردم از حاكم است كه بر كوچكترین نقص و ضعفی و سهو و قصوری بر نیاشوید و غضبناك نگردد و از قوه قهریه برای سركوب هر چه غیر از اراده او است بهره نگیرد .
رای متحول ساختن جامعه و به منظور مراعات حقوق و رعایت حدود و چارچوب ها و موازین ، اما از تحول درونی انسان ها بالاخص حاكم شروع می كند . یعنی دست به اقدامی زیر بنایی و ریشه ای می زند . انسانی كه در سایه سار چنین تربیتی مهذب و متخلق به اخلاق الهی می شود . مبرا از زدائل اخلاقی چون غرور و سركشی و طغیان است . از خود برتربینی و كبر كه خوی ابلیس است ، ابا دارد و چون به عظمت خدا می نگرد جلال و جبروت را مختص ذات بی همتای او می داند و خود را موجودی محتاج و فقیر الی الله می یابد كه اگر آنی به خود رها شود ، چیزی نخواهد بود تا تكبر بورزد و تفرعن پیشه سازد .
بنابراین این امام به معلول ها و ظواهر نمی پردازد به سراغ علتها و مبادی می رود تا با خشكاندن ریشه های كجی ها و پی ریزی پایه های انسانیت ، جامعه ای سرشار از صفا و صمیمیت را بنیان گذاری می كند ؛ جامعه ای كه در آن به جای تجاوز به حقوق دیگران ، انصاف حرف اول را بزند ، انصاف در همه امور و نسبت به همگان .
حاكم اگر از جاده مستقیم عدل و انصاف خارج شود بی تردید در پیچ و خم كوره راه های ستم و اجحاف گرفتار می آید .
امام تنها به تذكر و تلنگر اكتفا نمی كند ، بلكه هشداری سخت و كوبنده می دهد تا آرامش اهل جور را بهم ریزد سزای نادیده پنداشتن حقوق بندگان و ظلم به آنان را رویارویی با خالق هستی و خدا را خصم و دشمن ظالم معرفی می كند و سرنوشت و سرانجام چنین كسی معلوم است . تعبیر زیبای سعدی در گلستان برگرفته از چنین مضامینی است ، آنجا كه به شیوایی می گوید :
زورت ار پیش می رود با ما / با خداوند غیب دان نرود
زورمندی مكن بر اهل زمین / تا دعایی بر آسمان نرود
گفتار شدید اللحن امام در تبیین آثار ظلم هر سنگدل و قسی القلبی را به تامل وا می دارد . آن جا كه امام تبعات و پیامدهای ستم را بر می شمارد . از تغییر نعمت و تسریع و تعجیل در نقمت سخن می گوید و اخطار می كند كه خدای شنوا در خواست و ناله مظلومان را می شنود و در كمین ستمكاران است .
باعث و بانی این دگرگونی و جایگزینی نقمت در جای نعمت ، آدمی است كه با جور و ستم شرایط را عوض می كند و این موضوع نه تنها عقاب و عذاب اخروی را در پی دارد ، بلكه در همین دنیا نیز آثار وضعی آن بزودی آشكار می شود . ملك و سلطنت هر چند با كفر تداوم می یابد ، اما با ستم سازگاری ندارد.
منبع : مرکز اطلاع رسانی خانواده شمیم