یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


مدیریت ریسک های استراتژیک


مدیریت ریسک های استراتژیک
ریسک های استراتژیک می تواند بطور جدی استراتژی یک سازمان تجارتی و یا حتی وجود خود سازمان را به مخاطره بیاندازد. این ریسک ها فقط شامل ریسک های تجارتی مثل تصمیم به اجرای یک استراتژی سرمایه گذاری مهم، بازاریابی و یا حتی تولید محصول جدید نیست، بلکه ریسک های واقعی مثل وقوع سانحه مهم در سازمان، آلودگی محیط زیست و حتی جاسوسی صنعتی را نیز دربرمی گیرد، ضمنا وظیفه مدیران را در این گونه مواقع و استانداردهای لازم مثل انواعISO و نهایتا یک چارچوب استراتژیک برای مدیریت ریسک را نیز مشخص می کند.
از طریق مدیریت صحیح می توان وقوع سوانح و خطرات احتمالی و ریسک وابسته به آن را طوری کنترل کرد که هم احتمال وقوع و هم در مواقع لزوم اثرات واقعی خرابی ها و ضررهای ناشی از آن را کاهش داد. امروزه اکثر سازمان های بزرگ و متوسط دنیا بطور نسبی اقدام به ارزیابی ریسک های وابسته به صنعت خود می کنند. در کشور ما نیز «مدیریت ریسک» باید جزئی از برنامه رشد و شکوفایی شرکت ها باشد و بدین جهت در این مطلب سعی شده ریسک را در رده استراتژیک مورد بررسی قرار دهیم.
● سوانح و ریسک های وابسته به آن
سوانح و خطرات، شرایطی هستند که قابلیت ایجاد ضرر برای سازمان را دارند. سوانح و خطرات می توانند خودر ا برای یک سازمان بصورت های مختلف نشان دهند. یک سازمان ممکن است بوسیله مجموعه ای از اتفاقات کوچک و یا یک اتفاق بزرگ مورد آسیب قرار گیرد.
این ضررها ممکن است راجع به سلامت کارکنان، ماشین آلات، وسایل یا کل تاسیسات یک کارخانه، محیط زیست، محصول و یا دارایی های مالی باشد و نیز می تواند شامل دارایی های غیرمشهود مثل لطمه زدن به اعتبار و پرستیژ یک سازمان باشد.
اثرات این ضررها ممکن است باعث وقفه در امر فعالیت تجاری، از بین رفتن موجودی انبار، از دست دادن اعتبار نزد مردم و مشتریان، بازار و روحیه در کارکنان باشد، و در نهایت تمام این ها بطور مستقیم و یا غیرمستقیم باعث ضررهای مالی برای سازمان خواهد شد.
حتی در بدترین شرایط ممکن است به سازمان ضررهای هنگفتی بزند(مثل جریان شرکت«اوکسیدنتال» بعد از سانحه آتش سوزی «پایپرآلفا» که در سال ۱۹۸۸م، در دریای شمال انگلیس اتفاق افتاد و شرکت «یونیون کارباید»، بعد از جریان نشت گازهای شیمیایی در «بوپال» هندوستان و سقوط بانک اعتبارات و تجارت بین المللی BCCT در سال۱۹۹۱، اختلاس در صندوق بازنشستگی «مکسول کامیونیکیشن کورپوریشن» و سقوط خود شرکت در سال۱۹۹۲، شرکت «پولی پک» در سال۱۹۹۳ و ریسک های مالی بانک «برینگ» شعبه سنگاپور در سال۱۹۹۵). در ایران نیز در سال۱۳۷۴ شاهد دو مورد ریسک پذیری سازمان های ایرانی بوده ایم.
یکی جریان اختلاس ۱۲۳میلیارد تومانی در بانک صادرات ایران، که منجر به محکومیت و اجرای حکم اعدام برای «فاضل خداداد» و حبس ابد برای دو متهم دیگر این پرونده شد. این مورد بخصوص، نه تنها در سطح بین المللی مطرح و از بعد سیاسی برای کشور ما ضررهای هنگفتی به بار آورد، بلکه از سال۱۳۷۱ نیز وقت مدیران بانک صادرات ایران را به نحوی به خود مشغول کرده بود.
این اختلاس، از بعد معنوی، باعث تضعیف در روحیه کارکنان صندوق این بانک و از بعد مادی، باعث مفقود شدن بخشی از دارایی های بانک صادرات ایران گردید. مورد دوم، مربوط به سقوط هواپیمای شرکت هواپیمایی آسمان بر فراز کوه های کرکس می باشد که علاوه بر دردسرهایی که برای مدیریت این سازمان ایجاد کرد، منجر به حکم پرداخت غرامتی به مبلغ ۱۵میلیون و۳۰۰هزار فرانک فرانسه(حدود یک میلیارد تومان) به ۶۰ نفر از قربانیان این سانحه گردید. این دو مورد و موارد مشابه دیگر، ریسک پذیری سازمان های ایرانی را به وضوح نشان می دهد.
● ریسک های واقعی و ریسک های تجاری
در سخنرانی های عادی روزمره، معمولا کلمه سانحه و ریسک به جای یکدیگر بکار برده می شود، ولی ریسک بیشتر از وجود فیزیکی یک سانحه است. ریسک شامل ابعاد احتمالی در معرض قرار گرفتن یک سانحه، تکرار و طول مدت سانحه است و احتمالات ریاضی و اتفاق افتادن یک واقعه خواسته یا ناخواسته را در نظر می گیرد.
همچنین لازم است بین ریسک واقعی و ریسک تجاری تفاوت قائل شد و آنها را از یکدیگر متمایز کرد. ریسک واقعی معمولا مربوط به سانحه ای می باشد مثلا در امر بهداشت، ایمنی، محیط زیست و امنیت در محیط کار که بهترین راه برای کنترل اینگونه ریسک ها جلوگیری از وقوع چنین حوادثی است. ولی ریسک تجاری مربوط به بازرگانی، مالی و یا سرمایه گذاری می باشد که موفقیت در کنترل آن همیشه نسبی است و بستگی به کل اقتصاد، بازاری که در آن فعالیت می کنید و رقبای تجاری شما دارد.
● ریسک های وابسته و ریسک های ناوابسته
ریسک های سازمانی را به دو گروه دیگر نیز می توان تقسیم کرد. یکی ریسک هایی که مربوط به صنعت خاصی می باشند و دیگری ریسک هایی که اصلا به صنعت خاصی مربوط نبوده، بلکه ریسکی است که کل بازار با آن مواجه است.
مثلا اگر نرخ سود بانکی در یک کشور بالا برود و یا در پول رایج یک مملکت، نسبت به ارزهای خارجی نوساناتی ایجاد شود، کلیه صنایع را دربرمی گیرد و فقط مختص به صنعت خاصی نخواهد بود. ولی اگر بطور مثال برای حفاظت از محیط زیست و افزایش لایه های ازون در جو، محدودیتی در مورد استفاده از گازهایC.F.C ایجاد گردد، این محدودیت فقط برای صنایعی ایجاد دردسر خواهد کرد که در تولید محصولات خود از گازC.F.C استفاده می کنند. «مدیریت ریسک» باید هر دو گروه از ریسک را به خوبی بشناسد و درصدد برطرف کردن آنها برآید.
منبع : روزنامه ابتکار