چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

جشن های بی هویت


جشن های بی هویت
تاریخ شصت ساله کشورجعلی اسرائیل، از نظر مقایسه با تاریخ دیگر کشورها بسیار کوتاه است و می توان به جرات گفت که در این نیم قرن حوادثی در این سرزمین رخ داده که در تاریخ چند هزار سالهِ جهان به وقوع نپیوسته است. بیم و امید همیشه بر این سرزمین حکمفرما بوده و هرگز یکی از آن دو به طور کامل مسلط نگشته است. اکنون همان قومی که در فردای جنگ جهانی دوم و خروج بریتانیا از گردونه کشورهای استعمارگر، دست به تأسیس دولتی جعلی زدند که آنها را از سر تا سر جهان به کعبهِ آمال و ارض موعودشان می کشاند، اتحاد سابق را از دست داده اند. اتحادی که در سایه شصت سال جنگ و خونریزی ایجاد شده بود.
اکنون صهیونیستها از خود می پرسند وقتی که جنگ نیست، چه نیازی به خدمت نظام هست و اگر غرض از خدمت نظام کسب آمادگی برای دفاع است، مذهبیون چرا در آن شرکت ندارند؟ نبرد بین یهود و یهود- و نه یهود و غیریهود- روز به روز وسیعتر می گردد. به مراکز مذهبی بمب‌های آتش زا پرتاب می گردد، خودروها سنگسار می گردند، و مردم عادی در خیابانها مورد حمله قرار می گیرند، و نخست‌وزیر به قتل می رسد. این حوادث نشان می دهند که بعد از سازش سپتامبر ۹۳، دیگر مردم یهود یکدیگر را تحمل نمی کنند و حاضر نیستند به خاطر همدیگر فدا گردند. غلیان حوادث، جوشیده و به تمام ابعاد زندگی اسرائیلیان رخنه کرده است و این زنگ خطر را به صدا درآورده که اسرائیل در چند دستگی شدیدی فرو رفته است.
کافی‌است که نگاهی به رژیم صهیونیستی انداخته شود و هر کس به راحتی حدس بزند که این تقسیم سالهاست صورت گرفته و اگر اکنون علنی تر شده به خاطر این است که صلاحی موقتی پرده ها را کنار زده است پرده ها کنار رفته و دولت اسرائیل در تل آویو، در اشدود و در جلیله، (به مرکزیت تل آویو) برپا گردیده است.
این کشور برای هشتاد درصد یهودی غیرافراطی است که راه خود را از تعصب و افراط جدا کرده است. و دولت دیگر، دولت یهود در حبرون (الخلیل) و اورشلیم (بیت المقدس)، به مرکزیت اورشلیم ایجاد گشته است.
این سرزمین نیز، سرزمین سبت و کابالاخ (تصوف یهودی) و سرزمین بیست درصد یهودی متعصب است.
به زعم سردمداران صهیونیسم برای ایجاد اتحاد راههای مختلفی وجود دارد و شاید یکی از این راهها (برگزاری جشنهای شصتمین سالگرد تأسیس اسرائیل) باشد.جشنی که می کوشد به یاد شهروندانش خاطره سالها ی گذشته را تجدید کند. روزی که در کوه صهیون گرد هم آمدند و پایه دولتی جعلی را پی ریزی کردند.
امابدون تردید بحران فلسطین نتیجه و برآیند نفی حقوق ملت فلسطین و پاکسازی قومی ساکنان اصلی سرزمین فلسطین است. نگاه واقع بینانه به پدیدهِ صهیونیسم و تصریح این واقعیت در جهان امروز کاملا ضروری است که تلاش رژیم صهیونیستی برای درآمیختن گرایشهای نژادپرستانه خویش با مذهب یهود، بهره برداری سوء از پدیده های تاریخی و نوعی قلب واقعیت است. جوانان فلسطینی که امروز خون پاکشان بر زمین ریخته می شود، فرزندان رشید همان فلسطینیانی هستند که از شصت سال پیش تاکنون مظلومانه از خانه و کاشانه خود رانده شده و اگر مقاومت کرده اند، قهرمانانه به شهادت رسیده اند.
همچنان که ذکر شد هدف اولیه برگزاری جشنهای شصتمین سالگرد اشغال فلسطین، ایجاد یک وحدت ملی همه جانبه و فراگیر است، وحدتی ملی که بتواند فرهنگهای مختلف و گوناگون این کشور را در یک فرهنگ اصیل و مادر حل کند و هویتهای گوناگون را به یک هویت واحد تبدیل سازد. ولی جشنها و برگزاری آنها در چند سال گذشته و مسائلی که در پیرامون آن اتفاق افتاد نشان داد که مسائل یهود و مسئله اسرائیل تنها تشکیل و برگزاری جشنهای تأسیس نیست و جشنها نمی توانند هدف وحدت ملی را دنبال کنند، که اگر چنین بود اسرائیل و دولت نا مشروع آن ترجیح می داد هر ماه این جشنها را برگزار کند. تنها سوالی که می تواند برای دولت یهود مفید باشد باید پاسخ به این پرسش باشد که کدام هویت را جستجو می کند، هویت ملی یا هویت یهود را؟ باید به این پرسش پاسخ دهد که می خواهد سرزمینی اسرائیلی داشته باشد یا یهودی؟ سالهاست که جامعه یهود و جامعه روشنفکری از یکدیگر جدا شده و در واقع هر یک به دنبال مقاصد و اهداف خود حرکت کرده اند و آن وحدتی ملی که آنها را به هم نزدیک می ساخت دیگر وجودی عینی ندارد و چشم انداز پدیدار شدن این وحدت نیز در آینده‌ای نزدیک روشن نیست. گرد هم آوردن ملتی که از فرهنگها و قومیتهای مختلف تشکیل شده اند در حالی که اکثریت آنها به سبب ازدواجهای مختلط و دیگر مسائل، یهودی به حساب نمی‌ آیند کاری بس دشوار و مشکل است مخصوصاً برای دولت لیکودی که به خاطر نفوذ افراطی‌های مذهبی در آن اعتقاد به یهودی بودن کسانی دارد که از پدر و مادر یهودی متولد شده باشند یعنی این که منظور آنها از ملت یهود، تنها درصد بسیار کمی از ساکنان اسرائیل است و شامل دویست هزار نفر از هشتصد هزار نفر یهودی روسیه نمی گردد که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به این سرزمین کوچ کرده اند.
اینجاست که همان سوال قدیمی و کهنه اختلاف برانگیز سر بر می آورد و این قوم را از هم جدا می سازد. چگونه وحدت قومی با برگزاری جشنها هموار می گردد در حالی که جوانان آن هرگز در یک مکان و در یک زمان با همدیگر مواجه نشده اند. وقتی که مدارس مذهبی از مدارس غیرمذهبی جداست و زمانی که نظام وظیفه تنها برای غیرمذهبیون است؛ در کدام مکان و زمان این دو جوان مختلف با همدیگر روبرو شده و با افکار یکدیگر آشنا می گردند؟ وقتی که شهرها و حتی خیابانها از همدیگر جدا شده، کدام دشمن خارجی و یا کدامین جشن و سرور می تواند آنها را در یک صف واحد قرار دهد؟
حامد رشیدی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید