یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

آغاز روند نابودی صهیونیسم


آغاز روند نابودی صهیونیسم
یك خبرنگار مشهور غربی در یك مناظره در موسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیك انگلیس گفته است، پایان كار دولت صهیونیسم اسراییل آغاز شده است.
آلن هارت كه زمانی مدیر شبكه بی.بی.سی بوده است، در این نشست كه برخی سایت‌های اینترنتی آمریكا آن را روز سه‌شنبه منتشر كردند، به تشریح دلایل این ایده و پیامدهای آن پرداخته است.
وی گفته است: هم‌اكنون ما با دو شرایط مواجه هستیم. یكی تشكیل كشور فلسطین برای دستیابی به صلح واقعی و پایدار و دیگری فاجعه برای همه است.
البته منظور من از همه فقط یهودیان اسراییل و اعراب منطقه نیست، بلكه منظور همه هستند.
هارت افزود: زمانی كه در حال تهیه متن این سخنرانی بودم، فكر می‌كردم من اولین فردی هستم كه به صورت علنی اعلام می‌كنم، اسراییل آخرین بذرهای نابودی خود را در لبنان كاشته ولی موقع تكمیل این متن با مصاحبه‌ای مواجه شدم كه `زبیگنیو برژینسكی` مشاور امنیت ملی جیمی كارتر انجام داده بود.
او در مصاحبه خود گفته بود `در نهایت اگر سیاست‌های نومحافظه كاران ادامه یابد، آمریكا از منطقه (خاورمیانه) اخراج خواهد شد و این مساله آغازی بر پایان یافتن اسراییل خواهد بود.`
هارت كه آغاز بمباران لبنان توسط اسراییل را نشان‌دهنده نمایش عادی تروریسم دولتی صهیونیسم خوانده، گفته است: مطالب بی‌معنای زیادی توسط دست‌نشانده‌ها و سیاستمداران در جهان غیركلیمی و غیرمسیحی در مورد علت آغاز این جنگ گفته و نوشته شد.
البته بخش اصلی مطالب بی‌معنا آنها در مورد این بود كه حزب‌الله باعث آغاز این جنگ شد و اسراییل تنها از خود دفاع می‌كند ولی من فكر می‌كنم صادقانه‌ترین مطلبی كه می‌توان در مورد نقش حزب‌الله در آغاز این جنگ عنوان كرد این است كه درگیری حزب‌الله با نیروهای اسراییل و گروگان‌گیری دو سرباز اسراییلی، به ژنرال‌ها و سیاستمداران اسراییل بهانه‌ای داد كه آنها برای آغاز جنگ به آن نیاز داشتند`.
این خبرنگار غربی با اشاره به اینكه در جنگ شش روزه سال ۱۹۶۷در حال تهیه گزارش در اسراییل بود، اظهار داشت: در دومین روز از این جنگ یكی از منابع خبری من سرلشكر `شایم هرزوگ` بود.
او یكی از بنیانگذاران `مدیریت اطلاعات نظامی` اسراییل بود كه در یك گفت وگوی خصوصی به من گفته بود`اگر ناصر اینقدر احمق نبود كه به ما بهانه لازم برای آغاز جنگ را بدهد، ما طی یك سال تا ۱۸ماه آینده یك بهانه بوجود می‌آوردیم.``
هارت گفته است: هدف حزب‌الله از این گروگان‌گیری این بود كه بتواند از این طریق سه تبعه لبنانی را كه در زندان‌های اسراییلی به‌سر می‌برند آزاد كند بخصوص آنكه حزب‌الله می‌دانست بدون در اختیار داشتن گروگان، اسراییل حاضر به آزاد كردن این سه لبنانی نخواهد بود.
به‌گفته وی، اسراییل در ۱۲ژوئیه ۲۰۰۶علاقه‌ای به تبادل اسرا نداشت و حتی لحظه‌ای را به دیپلماسی یا مذاكره برای آزادی سربازان خود اختصاص نداد. اسراییل حتی حمله خود را به یك منطقه از (جنوب) لبنان محدود نكرد و فورا وارد جنگ شد به گونه‌ای كه `عمیر پرتز` وزیر دفاع اسراییل گفته‌بود ما از مرحله‌تهدید پرش می‌كنیم و مستقیما وارد عمل می‌شویم.
این خبرنگار غربی افزوده است: یكی دیگر از تفاوت‌های واكنش اسراییل به حادثه ۱۲ژوئیه این بود كه از زمان خروج اسراییل از لبنان در سال ۲۰۰۰ حزب‌الله و اسراییل بارها با یكدیگر در منطقه مرزی درگیر شده بودند، ولی این بار اسراییل برای اولین بار تصمیم گرفت مستقیما دولت جدید و منتخب لبنان را مسئول بداند هرچند كه اسراییل به خوبی می‌دانست دولت جدید لبنان توانایی كنترل حزب‌الله را ندارد.
`علاوه بر آن، اسراییل می‌دانست كه دولت لبنان در حال انجام مذاكرات با حزب‌الله بود تا به آن اجازه دهد دولت بیروت كنترل خود را بر تمامی خاك لبنان اعمال نماید لذا در این زمان بود كه اسراییل تصور كرد با متهم كردن دولت لبنان، از بهانه مناسبی برای آغاز یك حمله گسترده علیه اهداف خود در سراسر لبنان برخوردار است`.
هارت گفته است: البته من نمی‌دانم كه هدف جنگ طلبان اسراییل این بود كه با بی‌ثبات كردن دولت لبنان و ایجاد شرایط برای آغاز جنگ داخلی در این كشور، بتوانند این فرصت را بدست آورند كه یك دولت مسیحی دست نشانده بر سر قدرت بیاورند یا خیر ولی من این را می‌دانم كه وقتی شارون در سال ۱۹۸۲به لبنان حمله كرد و تا بیروت پیش رفت، هدف آن روی كار آوردن یك دولت دست نشانده مسیحی بود كه به این ترتیب با اسراییل صلح كند.
در مورد موشك‌های حزب‌الله نیز كه با موشك‌های فوق مدرن اسراییل قابل مقایسه نیست، نمی‌توان گفت این موشك‌ها پاسخی به اولین بمباران‌های لبنان توسط اسراییل بوده است`.
این خبرنگار غربی افزوده است: تصور اینكه حزب‌الله آغازگر این جنگ بوده تنها تبلیغات بی‌معنای صهیونیستی‌است و اینگونه تبلیغات از سوی اسراییل چیز جدیدی نیست.
وی گفته است: مساله‌ای واقعا جدید این است كه تونی‌بلر نخست وزیر انگلیس بدون هیچ سووال، جدیت و حتی شرمساری به گسترش این تبلیغات صهیونیستی پرداخته است.
هارت افزوده است: در واقع من فكر نمی‌كنم بلر همانند `سگ پشمالوی` بوش است بلكه فكر می‌كنم بلر به اندازه هر نومحافظه‌كار آمریكایی، هر اصول‌گرای مسیحی و هر صهیونیسم، به عدالت و تقوی خود معتقد است.
این خبرنگار غربی در ادامه اظهارداشت: برای كسانی كه واقعا می‌خواهند درك كنند چرا دولت صهیونیستی اسراییل یك دولت تروریستی است تنها می‌توانم بگویم كه كتاب من تحت عنوان صهیونیسم: دشمن واقعی یهودیان` را بخوانند و بخصوص به صفحه ۴۸۵جلد اول آن توجه كنند.
در این صفحه من از `موشه دایان` جنگ سالار و استاد نیرنگ اسراییل در ماه مه ۱۹۵۵نقل قول كرده‌ام. زمانی كه دولت آیزنهاور، اسراییل را تحت فشار قرار داده بود تا سیاست‌های حملات تلافی‌جویانه را كنار بگذارد، او در جلسه‌ای كه در پشت درهای بسته با سفرای اسراییل در واشنگتن، لندن و پاریس برگزار كرده بود به تشریح علت مخالفت خود با فشارهای غرب برای پایان دادن به این سیاست پرداخته بود``.
وی افزوده است: در آن زمان، آیزنهاور می‌دانست كه ناصر تمایلی به جنگ با اسراییل نداشت و آماده بود در زمان ممكن با آن به توافق برسد.
آیزنهاور همچنین می‌دانست كه حملات تلافی‌جویانه اسراییل شرایط را برای اینكه بتواند زمینه صلح با اسراییل را فراهم سازد غیرممكن می‌ساخت.
دایان به سفرای اسراییل گفته بود این حملات تلافی‌جویانه همانند `داروی زندگی` است زیرا به گفته او این حملات به دولت اسراییل اجازه می‌داد `میزان زیادی تنش در كشور و ارتش حفظ كند.``
هارت با اشاره به اینكه ارتش اسراییل با در اختیار داشتن حدود ۲۳هزار سرباز، ارتشی نسبتا كوچك است اظهارداشت: ۲۵۰هزار زن و مرد دیگری كه در صورت نیاز طی ۴۸ساعت باید بسیج شوند نیروهای ذخیره اسراییل هستند كه تشكیل شده از تمامی جوامع غیرنظامی اسراییل می‌باشد و هدف اصلی آنها این بود كه اسراییل بدون انجام حملات تلافی‌جویانه نمی‌توانست این احساس را در میان مردم خود ایجاد كند كه دولت صهیونیست همیشه در معرض خطر نابودی است و به این ترتیب این امكان وجود دارد كه درصورت عدم استفاده از این سیاست، نیروهای ذخیره اسراییل درصورت نیاز، تمایلی به شركت در جنگ نداشته باشند.
وی افزوده است: به این ترتیب می‌توان گفت چیزی كه دایان واقعا از آن بیم داشت `حقیقت` بود زیرا او نیز همانند دیگر رهبران اسراییل می‌دانست كه وجود اسراییل از سوی هیچ كدام از كشورهای عربی و حتی تركیبی از آنها مورد تهدید قرار نداشت این همان حقیقتی بود كه یهودیان اسراییل نبایستی از آن آگاهی داشته باشند.
ترس دایان از این بود كه اگر یهودیان اسراییل از این واقعیت آگاهی یابند، ممكن بود آنها براساس شرایط مورد قبول اعراب خواستار دستیابی به صلح شوند ولی مساله اینجا بود كه این شرایط مورد قبول صهیونیست‌ها نبود`.
به‌گفته هارت، در این جلسه كه دایان بر لزوم ادامه حملات تلافی‌جویانه اسراییل تاكید داشت، گیدئون رافائل` ( (Gideon Rafaelوزیر امور خارجه اسراییل نیز حضور داشت. او اظهارات دایان را به اطلاع `موشه شارت` (Moshe Sharretنخست وزیر اسراییل رساند كه به نظر من تنها نخست وزیر منطقی بوده كه اسراییل تاكنون داشته است.براساس كتاب خاطرات شارت، رافائل در مورد این دیدار به او گفته بود `اینگونه بود كه فاشیسم در ایتالیا و آلمان شكل گرفت.
آلن هارت در ادامه اظهارات خود تصریح كرد: اینگونه بود كه فاشیسم در دولت صهیونیستی اسراییل شكل گرفت.
وی افزوده است: ایده شكل‌گیری اسراییل به‌عنوان یك دولت كاملا دمكراتیك كاملا معیوب می‌باشد هرچند این درست است كه یهودیان اسراییل از آزادی بیان برخوردارند ، ولی در حقیقت و بخصوص از زمان شمارش معكوس برای جنگ سال ۱۹۶۷این ژنرال‌های اسراییل بودند كه بیشتر سیاست‌های اسراییل را تعیین می‌كنند، حتی اگر هیچ كدام از آنها نخست وزیر نباشند.
به گفته هارت، در ژوئن ۱۹۶۷لوی اشكول` (Levi Eshkolنخست وزیر وقت اسراییل نمی‌خواست اسراییل را وارد جنگ كند. این جنگ توسط ژنرال‌ها كه در آن زمان دایان هدایت آنها را برعهده داشت به او تحمیل شد.
هارت گفت: همانگونه كه در جلد دوم كتاب خود توضیح داده‌ام، اتفاقی كه در لحظات آخر شمارش معكوس آغاز جنگ رخ داد در حقیقت نوعی كودتای نظامی بود كه حتی بدون شلیك یك گلوله در پشت درهای بسته صورت گرفت و ما در شرایط كنونی قرار داریم كه ژنرال‌ها برای جلب رضایت نومحافظه‌كاران در اسراییل تصمیم‌گیری می‌كنند.
این خبرنگار مشهور غربی در ادامه به بررسی هدف اصلی ژنرال‌های اسراییلی برای آغاز جنگ در لبنان پرداخت و اظهارداشت هدف آنها قطعا چیزی بیش از تنبیه همه مردم لبنان و نابودی حزب‌الله بوده است.
وی تصریح دارد: به‌نظر من ژنرال‌های اسراییلی دو هدف را دنبال می‌كردند.
اولین هدف آنها این بود كه آنها اعتقاد داشتند می‌توانند و بایستی `قدرت بازدارندگی` نیروهای نظامی اسراییل را احیا كنند. آنها به درستی بر این عقیده بودند كه موفقیت مقاومت حزب‌الله در برابر تهاجم نیروهای اسراییلی در سال ۱۹۸۲و در نهایت موفقیت آنها در مجبور كردن اسراییل به عقب نشینی از خاك لبنان باعث شكست و تحقیر اسراییل شده بود.
لذا ژنرال‌های اسراییلی طی شش سال گذشته به دنبال فرصتی برای آغاز جنگ علیه لبنان بودند كه به این ترتیب وجهه تخریب شده خود را مرمت كرده و در حقیقت قدرت بازدارندگی اسراییل را احیا نمایند. علاوه بر آن، به نظر ژنرال های اسراییلی، زمان آن فرا رسیده بود كه اسراییل نه تنها به حزب‌الله، بلكه به تمامی كشورهای عربی درس دیگری بدهد كه چه كسی از نظر سیاسی و نظامی قدرتمندتر است`.
به‌گفته هارت، دومین دلیل تاكید ژنرال‌های اسراییلی به اینكه جنگ تنها گزینه آنها برای پاسخ به‌اقدام حزب‌الله بوده، این است كه آنها فكر می‌كردند می‌توانند از این فرصت برای پاكسازی قومی لبنان تا رود `لیطانی` استفاده كنند و با اشغال این مناطق، بتوانند در این منطقه یك پاكسازی قومی انجام دهند.
به این ترتیب اسراییل می‌توانست به رویای `دیوید بن گوریون` (-Ben (Gurion Davidبنیانگذار اسراییل برای تشكیل حكومت صهیونیستی در بین مرزهای طبیعی، یعنی رود اردن در شرق و رود لیطانی لبنان در شمال دست یابد`.
وی افزوده است: هرچند اسراییل در جنگ سال ۱۹۶۷كنترل رود اردن را به دست گرفته بود، ولی از زمان آغاز جنگ خود علیه لبنان در ۱۲ژوئیه، تمامی تلاش‌های آن برای به دست گرفتن كنترل رود لیطانی به شكست منجر شد.
هارت با اشاره به افزایش توانایی حزب‌الله از سال ۱۹۸۲تاكنون، گفته است: وارد آوردن تلفات جانی زیاد به نیروهای‌اسراییلی بسیار بیشتر از چیزی بوده كه افكار عمومی اسراییل آمادگی تحمل آن را داشت.
این خبرنگار غربی و مدیر سابق شبكه بی.بی.سی، با اشاره به‌اینكه جنگ علیه لبنان تنها یك نمایش بوده است، اظهار داشت: ژنرال‌های اسراییلی در این مدت تلاش‌های خود را برای از بین بردن حماس، شدیدا تشدید كردند و در حقیقت وقایعی كه در حال اتفاق افتادن بود، بسیار بیشتر از آن چیزی بود كه ما شاهد آن بودیم.
وی تصریح كرد: همواره بر این عقیده بوده‌ام كه بازی اصلی اسراییل در نوار غزه و كرانه باختری رود اردن این است كه زندگی را به حدی برای فلسطینیان دشوار سازد كه آنها در نهایت بپذیرند بر سر میز صهیونیست‌ها بنشینند و یا اینكه خانه و كاشانه خود را ترك كنند و از این مناطق خارج شوند.
به گفته كسانی كه هم‌اكنون سیاست‌ها را تعیین می‌كنند (ژنرال‌ها و سیاستمداران اسراییل، نومحافظه‌كاران و افراد نزدیك به‌دولت بوش و دستیاران آنها در دولت انگلیس)، نام این بازی جدید، ساخت `خاورمیانه جدید` است.`` هارت گفته است: البته خاورمیانه جدید توسط بوش و بلر و تروریسم صهیونیسم كه مورد حمایت آنها است در حال شكل‌گیری است ولی چه‌نوع خاورمیانه جدیدی شكل خواهد گرفت؟
به‌نظر من این خاورمیانه‌ای است كه در آن دولت صهیونیستی اسراییل كه طی سال‌ها فرصت‌های زیادی را برای دستیابی به صلح با اعراب از دست داده است بیش از پیش آسیب‌پذیر خواهد بود و برای اولین بار در تاریخ كوتاه مدت خود اسراییل با امكان شكست مواجه خواهد بود`.
وی افزوده است: به‌نظر من بذر شكل احتمالی اسراییل اخیرا در لبنان كاشته شده است. واقعیت این است كه تازه‌ترین ماجراجویی نظامی اسراییل به صورت كامل موثر واقع شده، این اقدام نه تنها باعث شلیك موشك‌ها به شمال اسراییل شد، بلكه باعث شده حزب‌الله توسط اعراب و جهان اسلام مورد تحسین قرار گیرد.
این خبرنگار غربی گفته است: لذا باتوجه به این مساله آیا واقعا تعجب برانگیز است كه اعراب و مسلمانان جهان به این مساله فكر كنند كه `اگر سه هزار نیروی چریكی حزب‌الله توانستند برای هفته‌ها در برابر اسراییل قدرتمند ایستادگی كنند و در پایان نیز به صورت جدی به آن خسارت وارد كنند، چه اتفاقی رخ می‌دهد اگر همه آنها در این جنگ شركت كنند؟`
هارت تصریح دارد: من تصور می‌كنم كه حتی فكر شكست اسراییل روزی باعث ایجاد شادی در تمامی كشورهای عربی و اسلامی خواهد شد ولی قطعا هیچ جای شادی وجود ندارد زیرا هیچ معمایی در مورد این وجود ندارد كه اگر اسراییل در آستانه شكست قرار بگیرد چه اتفاقی رخ خواهد داد.
وی گفته است: در یكی از مصاحبه‌هایم با `گولدا مایر` (? (Golda Meir?نخست وزیر اسراییل از او این سووال را پرسیدم: می‌خواهم بدانم كه آیا منظور شما را درست متوجه شده‌ام یا خیر... شما گفته‌اید اگر اسراییل در معرض نابودی در میدان جنگ قرار گیرد، آماده خواهد بود تا منطقه و كل جهان را با خود نابود كند؟` و او نیز بدون كوچكترین مكثی پاسخ داد `بله دقیقا همان چیزی است كه من گفته‌ام.`
هارت تصریح كرد: اسراییل این كار را با شلیك موشك‌های هسته‌ای خود به سمت پایتخت كشورهای عربی انجام خواهد داد البته این مساله لزوما نمی‌تواند به نوعی جنگ تمدن‌ها میان یهودی-مسیحی و اسلام تبدیل شود زیرا ما سناریوی خاورمیانه جدید را به عنوان جایگزین در اختیار داریم. البته این مساله نیازمند آن‌است كه دستور كاری نومحافظه‌كاران و دستیاران آنها به زباله‌دانی تاریخ سپرده شود تا بتوان راه‌حلی برای مشكل فلسطین به دست آورد مشكلی كه من از آن به عنوان سرطان در قلب امور بین‌المللی یاد می‌كنم.
این خبرنگار غربی در ادامه تصریح كرد: متاسفانه باتوجه به این واقعیت كه برای دستیابی به راه‌حلی برای تشكیل كشور اسراییل و فلسطین در كنار یكدیگر و بازگشت اسراییل به مرزهای قبل از جنگ ۱۹۶۷دیر شده است، من فكر می‌كنم برای اینكه بتوان به تمامی این فجایع پایان داد باید مساله فلسطین را از طریق تشكیل یك كشور برای همه حل كرد.
`لذا به این ترتیب تشكیلات مستعمراتی صهیونیسم و خود صهیونیسم پایان خواهد یافت. به نظر من اتفاقی كه باید در خاورمیانه جدید رخ دهد این است كه یك كشور برای اعراب و یهودیان تشكیل شود كه به این ترتیب همه آنها بتوانند در امنیت و صلح در كنار یكدیگر زندگی كنند`.
هارت گفته است: من در پایان باید بگویم شدیدا از اینكه شهروند كشوری هستم كه دولت آن همانند دولت بوش با اقدامات تنبیه‌آمیز جمعی اسراییل علیه مردم لبنان و فلسطین همدستی می‌كند، شرمسار هستم زیرا تنبیه جمعی یك جنایت جنگی است و به این ترتیب می‌توانیم و باید بگوییم تونی بلر و جرج بوش نیز در جنایات جنگی ژنرال‌های اسراییلی و سیاستمداران اسراییلی كه خواسته‌های آنها را اجرایی می‌كنند، شریك هستند.
این خبرنگار غربی افزوده است: من می‌دانم كه با چنین اظهاراتی، اولین قانون سخنرانی عمومی، یعنی پایان سخنان با اظهاراتی كه منجر به تشویق شود را شكسته‌ام، ولی من به دنبال تشویق نیستم.
وی تصریح‌كرده است: من یك سیاستمدار نیستم و دیگر به‌عنوان یك ژورنالیست فعالیت نمی‌كنم كه مجبور باشم به گونه‌ای سخن بگویم و بنویسم كه باعث رنجاندن منافع مقرره نگردد.
هارت افزوده است: من فردی آگاه هستم كه اهمیت می‌دهم و می‌توانم برای خود فكر كنم. من فكر می‌كنم این معادله بسیار ساده است، تا زمانی كه عدالت برای فلسطینیان رعایت نشود، برای هیچ كدام از ما صلح وجود نخواهد داشت.
نویسنده: آلن هارت
منبع: سایت عملیات روانی
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید