یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


فریاد بی صدا


فریاد بی صدا
اگر بخواهیم چهار ركن اساسی برای شعر معاصر كردی تعیین كنیم؛ بی گمان نام عبدالله پشیو یكی از چهار چهره شعری كردها است كه در كنار نام های دیگری شامل: شیركوبی كس، لطیف هلمت و رفیق صابر بر پیشانی شعر معاصر كردی می درخشد و جایگاه بسیار قابل توجهی را به خود اختصاص داده و تأثیر منحصر به فرد و خاص خودش را هم بر جریان شعر كردی و حتی جریانات سیاسی و اجتماعی كردستان گذاشته است.
دكتر عبدالله پشیو در سال ۱۹۴۶ در شهر كوچك بیركوت از توابع استان اربیل كردستان عراق پا به دنیایی گذاشت كه بعدها در شعرهایش آن را مكان رنج، بی عدالتی و جرم عنوان كرد. پشیو دوران ابتدایی و متوسطه را در همان شهر به پایان رساند.
پدر پشیو از پیشمرگان مبارز كردستان عراق بود و به همین خاطر او را در راه مبارزه با حكومت دیكتاتور و فاشیست وقت عراق از دست داد. خود پشیو هم، كه به سان سایر هموطنانش از زمانی كه به یاد می آورد در فضاهای جنگ، ناآرامی و اختناق و ناامنی و ترس زیسته بود؛ در دوران نوجوانی اش و همزمان با شروع مبارزات خودجوش توده های مردم كردستان عراق علیه نظام حاكم بر عراق در هیأت پیشمرگه ای مبارز با كوله باری از عشق و فریاد به صفوف مبارزین كرد پیوست.
جنگ كردستان عراق در سال ۱۹۷۵ میلادی فروكش كرد و بعد از این اتفاق، پشیو برای ادامه فعالیت های سیاسی و علمی خود به مسكو رفت و در دانشگاه پاتریس لومومبای آنجا به تحصیل پرداخت. این دانشگاه در آن زمان برای دانشجویان معترض و انقلابی ملت های جهان در مسكو دایر شده بود و به همین خاطر رشته زبان و ادبیات كردی هم در آنجا تدریس می شد. پشیو بعدها در این دانشگاه موفق به كسب مدرك دكترا در رشته ادبیات كردی گردید.
عبدالله پشیو بعد از آزادی كردستان عراق در سال ۱۹۹۲ میلادی از یوغ حكومت دیكتاتور صدام به وطنش بازگشت اما اقامت او در كردستان عراق چندان طول نكشید زیرا به خاطر اختلافات و درگیریهای خونین مسلحانه ای كه میان هواداران احزاب سیاسی كردستان عراق به وقوع پیوست؛ كردستان عراق را به نشانه اعتراض به این درگیریهای خونین و ناجوانمردانه ترك و دوباره عازم خارج شد.
عبدالله پشیو بعد از ترك دوباره كردستان عراق، مدتی در كشورهای متعدد به ارائه دیدگاهها و مواضع خود در كنگره های ادبی و اجتماعی و سیاسی پرداخت. وی در این همایش ها و سمینارها به مسائل متعددی از قبیل: عدالت، برابری و رفع تبعیض ها پرداخت. همان دیدگاهها و مواضعی كه آنها را با زبانی گویا و تأثیرگذارتر در اشعارش منتقل می نماید. عبدالله پشیو بعد از مدتی دیگر، دوباره عازم مسكو شد ولی هم اكنون در كشور سوئد مقیم است و همچنان به فعالیت های ادبی و اجتماعی خود در این كشور ادامه می دهد.
از عبدالله پشیو تاكنون مجموعه شعرهایی شامل: به سوی غروب، روزی نیست كه از دست شما عصبانی نباشم، شبی نیست كه خواب شما را نبینم، شب نامه شاعری تشنه، سرطان برادر كشی(۱) و (۲)، بت شكسته، اشك و زخم، دوازده درس برای كودكان، كاشتن پرتوها و یك دیوان كامل از تمامی شعرهایش منتشر شده است. وی علاوه بر سرودن شعر، مقالات و سخنرانی هایش را نیز در قالب كتاب منتشر كرده است.
عبدالله پشیو در اوایل دهه هفتاد میلادی به همراه دیگر شاعران معروف كرد از جمله: شیركوبی كس، لطیف هلمت و رفیق صابر به تحولاتی در شعر كردی پرداختند. این شاعران با توجه به آشنایی كه با شعر معاصر جهان پیدا كرده بودند به ركود شعر نو كردی پی برده بودند و به همین خاطر بر مبنای تحقیقات و مطالعاتشان دست به ابتكارات و نوآوری هایی در شعر نو كردی زده و به خلق فضاهای جدیدی در شعر روی آوردند. این شاعران در دو گروه روانگه و كفری به ارائه بیانیه هایی پرداختند، ولی پشیو مستقل عمل كرد.
جالب آن جاست كه آنها به هنگام مبارزه و نبرد، جلسات ادبی شان را در غارهای كوهستانی برپا می كردند.
شعر پشیو را می توان یكی از نمونه های بارز و قدرتمند و كمال یافته گونه شعر مقاومت و پایداری جهان دانست، زیرا این شاعر در شعرهایش به ترسیم دقیق فضاهایی اختناق آمیز، رعب انگیز و سرسام آور پرداخته است كه زمان زیادی كردهای عراق درگیر آن فضاها بودند و جالب آن جاست كه خود پشیو هم به عنوان یك شاعر لحظه لحظه این فضاها را تجربه كرده است و از این رو فجایع زیادی را با چشمان خود نگریسته است. این تجربه شاعر دست مایه سرودن اشعاری آهنگین و حماسی و پرشور شد.
شور و آهنگ موجود در شعر وی نشأت گرفته از روحیه انقلابی این شاعر است؛ روحیه ای كه مدام به فریاد زدن دردهایش می اندیشد و به قول خودش شعرش، شعر فریاد است و از این رو بایستی بلند و از پشت میكروفن بر سر جنایتكاران و مخاطبین بی دردش آوار گردد. وی در شعرش به تضییع حقوق كردها و ملت های ستمدیده و پایین دست توجهی عمده نشان داده است. شعر او شعری تند و تیز و سراسر نیشخند است كه در آن به تراژدی های هولناكی كه كردها در طول مبارزاتشان با آنها برخورد كردند؛ پرداخته شده است. شعر او به نوعی حاوی دیدگاهها و مواضع سیاسی و اجتماعی اش در خصوص مسائل قومی، منطقه ای و جهانی است.
●عشق نهان
در شعر پشیو همواره به معشوقی برمی خوریم كه به منزله سنگ صبوری برای شاعر است. او همه دردها، دغدغه ها، آرمانها، رؤیاها، آرزوها، تصمیم ها و چشم اندازهای زندگی اش را با او در میان می نهد و هنگامی كه به تجسم موقعیت های عینی و ذهنی خود و ملتش می پردازد، سعی می كند كه او را نیز با خود در این راه همراه كند، ولی او را در دایره انتخابش محدود نمی كند.
معشوق شعر عبدالله پشیو اغلب زیبارویی معصوم است كه همواره سعی شاعر بر آن است كه تردیدها را از ذهن مشوش و نگران او دور گرداند. به او اعتماد و امید می بخشد تا جهانی زیباتر را در ذهن او متصور گرداند؛ ضمن این كه از خارهای سر راه نیز او را برحذر می دارد.
گاه این معشوق، معشوقی به ناچار از دست رفته است كه داستانی بلند و خدایی دارد اما شاعر ناچار از پایان دادن به این داستان است تا خود را آسوده گرداند و از این روست كه این معشوق را در ذهنش می میراند؛ معشوقی كه در شعر پشیو بسیار زمینی و ملموس است و بر ذهن سرشار از عاطفه شاعر سایه و سیطره انداخته است.
با این كه عشق در شعر وی در هیئت یك معشوق زمینی متجلی می شود، اما شاعر در برخورد با این معشوق از آزادی و عزت نفس و كرامت انسانی سخن به میان می آورد و در نهایت حضور قوی انسان را در این وادی می طلبد. عبدالله پشیو در عاشقانه هایش لایه های بسیار ظریف و عمیق از روابط و مناسبات میان عاشق كه خودش است و معشوقی كه این عاشق به تمامی در او حل شده است، هویدا می نماید ولی در این زمینه بسیار كم از دایره و محدوده زمین خارج می شود و همواره سعیش بر آن است كه ردپای معشوق را در دنیای پیرامونش بجوید. پشیو بسیار كم در وادی عشق به فضاهای سوررئال و آسمانی راه پیدا كرده و بیشتر حضور و جلوه های معشوق را در پدیده های پیرامونی می بیند.
پشیو گاهی خود را به ناچار از معشوق دور می گرداند و خود را دچار شلاق های وجدان ناآرام خویش می كند. این گریختن های خودخواسته شاعر از معشوق و ناكام گردانیدن خود از او به خاطر شرایط ناگوار و صعب شاعر در زندگی اش برمی گردد. یعنی اگر فضایی آرام تر برای وی فراهم می شد؛ فضایی كه شاعر كمتر در دام تنگناهای سخت اجتماعی، چون تبعید، جنگ، ناامنی و خفقان می شد؛ اینچنین ناچار به گریختن از معشوق و پاك كردن ردپای عشق در ذهنش نمی شد همانطور كه در یكی از شعرهایش با عنوان برای دختری بلوند معشوقش را به دور شدن از دنیای سراسر اندوهش تشویق می كند.
عبدالله پشیو در شعرش توجهی ویژه و از سر درد به كودكان دارد. دنیا و مشكلات كودكان، دستمایه قابل توجهی برای سرودن نزد وی بوده اند و چه بسا كه اكثر جاها، مواضع، دیدگاه ها، رؤیاها و آرزوهای خود را از زبان كودكان و یا در پرداخت به دنیا و مسائل آنان بیان می كند.
عبدالله پشیو و شیركوبی كس ملی ترین شاعران كردها هستند زیرا شعر این دو شاعر تاریخ نوستالژیك و پرفراز و نشیب كردهاست. در این تاریخ سرگشتگی های تراژیك، حماسه های عظیم و واقعیات تلخ و شیرین كردها در قالب تلمیحات و اشارات سمبلیك و حتی اساطیری طرح شده اند. شعر پشیو بند جغرافیایی محدود نیست چون نگاهی سیال با گستره ای جهانی دارد. این نگاه در شعر این شاعر چنان برجسته است كه قهرمان هایی جهانی از سایر ملت ها در آن حضوری بسیار برجسته دارند و از مبارزات و اندیشه های آنها مدام الهام گرفته است، به آنها عشق ورزیده و می ستاید. او شعری برای مارتین لوتركینگ مبارز سیاهپوست آمریكایی سروده و از او در آن شعر به عنوان مارتین انسان یاد می كند. با این حال پشیو تعلق خاطر زیادی به ملتش دارد و در جایی می گوید: اگر وطن پرستی به من اجازه می داد؛ در شعرهایم با خیال آسوده از زن و زیبایی می گفتم ولی واقعیت این است كه من فرزند بدبخت ترین ملت جهانم.
پشیو از قابلیت های نامكشوف زبان و ادبیات كردی با وجود گستره وسیع گویش ها و لحن های متفاوت آن بهره بسیاری برده و از تعبیرات، اصطلاحات، ضرب المثل ها، متل ها و افسانه های عامیانه كردی استفاده های زیادی كرده است.
پشیو از شعر جهان الهام گرفت اما از پشتوانه فرهنگی كرد غافل نشد بلكه با تحول و ایجاد ابداعاتی كه پدید آورد، شعر كردی معاصر را پربارتر و شكوفاتر كرد تا به شعر جهان نزدیكتر گردد.
روایت
باز روایی اشعار پشیو گاه چنان برجسته است كه گویی شعرهایش داستان هایی هستند كه با لحن، زبان و فرمی شاعرانه روایت شده اند.
روایت در شعر پشیو مختص فضای شعری است و روایت از آن وجوه صرف كه در ادبیات داستانی دارد درآمده و با تكنیك ها و فرم های شاعرانه آمیزش پیدا كرده و صورت و مختصات شعری یافته است. یعنی روایت در قالب تصاویر تاب شاعرانه، سمبل ها، تمثیل ها، استعارات، كنایات، تلمیحات، تشبیهات و اصول معانی، بیانی و بدیعی ادبی مجال بروز پیدا كرده است. گاه این روایت در سیرهای شاعر در عالم خیال خود شكل می گیرد و داستان هایی در نتیجه این سیر درونی بازگو می شوند.
پشیو در بسیاری از شعرهایش نیز به درج موقعیت های نمایشی روی آورده و رویدادها، فضاها و موقعیت های ذهنی و عینی شعرهایش را در وجوهی نمایش گونه ترسیم و تجسم كرده است به طوری كه با خواندن این شعرها انگار كه پرده نمایش را كنار زده ایم و انگار كارگردان تئاتری است كه با كلمات نمایش روی صحنه می برد. صحنه ای كه ذهن خواننده است. دیالوگ، حجم زیادی از شعرهای پشیو را به خود اختصاص داده است. او علاقه زیادی به ارائه و طرح اندیشه ها و درونیاتش از طریق دیالوگ با دیگران دارد.
شعر پشیو گاهی هم زبانی سینمایی پیدا می كنند و شاعر چون فیلمسازی وقایع را به هم كات كرده و در یك نوار از مقابل چشمان بیننده ای كه خواننده است به نمایش می گذارد. شعرهای وی نماهایی در دل خود دارند كه وقتی خواننده آنها را می خواند؛ آن نماها را چون پلان هایی سینمایی در ذهن خود تجسم بخشیده و به هم مونتاژ می كند.
به عنوان مثال در شعری با عنوان هنگامه بمباران به صورت دقیقی و به مانند یك فیلمساز صحنه ای از یك بمباران را به تصویر می كشد. اینكه آدمی سرگردان میان بمباران واقع شده و نمی داند كه چه كسی از عزیزانش را در این هیاهو نجات دهد.یكی دیگر از وجوه سینمایی شعرهای این شاعر توجه بیش از حد شاعر به پرداخت وقایع عینی است كه البته این عینیت گرایی بیشتر به سینمای مستند پهلو می زند. در واقع این شاعر هم بسان یك مستندساز، بسیاری از مشاهدات عینی خود را در فضاهای رئال تلخی كه با آنها مواجه بوده است با یك زبان و بیان تصویری روایت می كند.
مختار شكری پور
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید