یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


بیوگرافی استاد عابدین پاپی


بیوگرافی استاد عابدین پاپی
عابدین پاپی درمورخ ۱/۳/۱۳۵۰ در شهرستان خرم آباد درمنطقه ای به نام وارک در جنوب شرقی خرم آباد لرستان دیده به جهان گشود. وتا سن ۷ سالگی در همین منطقه زیست . وی در سال ۱۳۵۸ به شهرستان خرم آباد مهاجرت کرد وتحصیلات خود را از اول ابتدایی تا مقطع دیپلم فرهنگ وادب در همین شهرستان گذراند و بعد از آن در سازمان حج و زیارت استان لرستان مشغول به کار شد و طولی نکشید که مسئول امور حجاج و زائرین استان شد و بعد از آن در سمت معاون حج استان انتخاب گردید و در سال ۱۳۷۸بعنوان متصدی تلفن خانه ستاد مکه عازم کشور عربستان شد و بعنوان بهترین کارمندحج سال ۱۳۸۷از سوی سازمان مرکزی برگزیده شد..وی از معدود شعرا و نویسندگان و روزنامه نگارانی است که نقش حادثه را در زندگی بسیار مهم می پندارد چه این که در مدت ۸ سال خویش را در جرگه این قبایل دیده است .
به گفته خویش پاپی فردی بوده که همیشه در کلاس درس به عنوان تنبل ترین دانش آموز از سوی معلم شناخته شده ولی هرگز در امتحانات نهایی نمرات پائینی را کسب نکرده و همیشه کارنامه قبولی خویش را دریافت داشته است. وی حوزه شعر و نوشتار و روزنامه نگاری را در مدت زمانی کوتاه شروع ولی راهی بلند را طی کرده است . به طوری که با نوشتن بیش از ۲۰۰۰مقاله و صدها شعر وقطعه ادبی در رسانه های جمعی و روزنامه های مردم سالاری ، عزت ، زمان ، راه مردم ، و هفته نامه های پیام گستر ، رایزن کرج ، پیام ، آسمان آبی ، صبح آزادی و غیره خود را به عنوان شاعری خوش ذوق و نویسنده ای توانا به جامعه معرفی کرد. ودر حوزه روزنامه نگاری نیز با اساتید بزرگ ایران چه در حوزه شعر و چه نثر گفت گو و مصاحبه داشته است که این مهم بر همه جامعه مبرهن است ولی با این همه تفاصیل جز کانون فرهنگی خانواده خویش از جایی نضج نگرفته است و این مهم را باید در باوری که باور شد به قلم همین نویسنده خواند.افزون بر اینکه وی هم اکنون نیز عضو انجمن روزنامه نگاران ایران و عضو انجمن اهل قلم لرستان می باشد. از دیگر فعالیت های این نویسنده نقد کتاب و نقد فیلم می باشد که می توان به نقد کتاب درخت درون از اکتاویوپاز شاعر مکزیکی تبار و بزرگترین شاعر قرن ۲۰، شعر سفر ایستگاه از دکتر امین پور ، همسایه تنهایی شامل شرح زندگی نامه و اشعار و هشت کتاب سهراب سپهری ، نقد دیدگاههای دکتر شفیعی کد کنی و سایر شعرای معاصر در مقاله ای به نام حرمت واژه در شعر ، نقد رمان بوف کور در مقاله ای به نام بوف کور شناخته ای ناشناخته ، نقد شخصیت و دیدگاه صادق هدایت در مقاله ای به نام هدایت و گره های یک راز ، نقد کتاب این خانه واژه های نسوزی دارد از استاد محمد علی بهمنی نقد دیوان پروین اعتصامی در مقاله ای به نام پروین آن سو تر از پروین ، نقد کتاب فربه تر از ایدئولوژی در مقاله ای به نام فربه تر از ایدئولوژی یا ایدئولوژی تر از فربه ، نقد کتاب دستور زبان عشق از دکتر قیصر امین پور ، نقدی بر دیدگاه دانشمند معروف مارتین هایدگر ، نقدی بر نادانی از دیدگاه بودیسم ، نقدی بر کتاب دارکوب از زهرا شاهرخی نویسده و رمان نویس نقدی بر کتاب دمی با طیران آدمیت ( مهمترین کتاب آموزشی دانشگاه تهران ) از دکتر اسماعیل حاکمی استاد دانشگاه تهران ، نگرشی با حوزه شعر که کاری انتقادی و البته بیشتر تعلیمی و تشریحی است و دهها نقدی دیگر که در این مقوله نمی گنجد . استاد پاپی در حوزه نقد فیلم نیز فیلمهایی چون فرزند خاک ، سریال اغما ، و مرد هزار چهره و غیره را نقد کرده که فیلم فرزند خاک در مقاله ای به نام نگاهی منتقدانه به فیلم فرزند خاک در روزنامه ی مردم سالاری به چاپ رسانده است که مورد استقبال چشمگیر سایت های سینما و تئاتر و مردم قرار گرفته است . پاپی از معدود نویسندگانی به شمار می رود که اندیشه های آن در حوزه شعر و نوشتار جهان وطن است چه این که آوای قلم او در عر صه های فرا منطقه ای پر آوازه است . و از غرایب این شاعر و نویسنده حوزه مطالعه است که ایشان مطالعه را به دو نوع تقسیم میکند یکی مطالعه بیرونی و آن دگر درونی که مطالعه بیرونی را مقدمه ای در جهت رسیدن به مطالعه درونی میپندارد . بطوریکه مطالعه این شاعر ونویسنده در حوزه درونی همیشه با آن است و در حوزه بیرونی نیز هرگز پایین تر از ۱۲ ساعت نبوده است . پاپی علاوه بر نگارش مقالاتی سیاسی ، اجتماعی ، ادبی ، فرهنگی ، روانشناسی و... و نیز سرودن اشعاری نو و نشر آنها در روزنامه ها و هفته نامه هایی که ذکرآن رفت آثاری را نیز به نظم و نثر تالیف و خلق کرده است که میتوان به :
۱) طلوعی در بستر غروب
۲) آینه مرداب
۳) غم اشک
۴) مرگ سبز
۵) فریاد خون
۶) ناز شعله
۷) تبسم طوفان
۸) شعور خاک
۹) صبح غروب
۱۰) گزیده اشعار (میوه احساس) انتشارات شریعت زاده تهران
که مجموعه های فوق در قالب موج نو و قطعه های ادبی سروده شده اند و آثار نثر آن عبارتست از :
۱) لرستان چرا این همه چرا ؟
۲) همسایه تنهایی
۳) حرف های غوره
۴) چشمه ای از سرچشمه
۵) آوای زلزله (رمان)
۶) آزادی های فربه
۷) برف گفته ها
۸) چشم انداز گردشگری ایران و جهان در دو مجلد
۹) نویسندگان ، شعرا و فلاسفه ایران و جهان
پاپی هم در نثر و هم در نظم معتقد است که باید به واژه ها میدان داد تا میدان تازی کنند . وانسان کامل را در هنرکسی می پندارد که همیشه نگاهش به خویش است و اکنون چند نمونه از اشعارش :
▪ نام من
نام من خنده ای است زنده/ خنده ای که بسان دلقکی همه را میخنداند / اما در شگفتم / که چرا وقتی میمیرم همه گریانند !؟
▪ محبت زمین
محبت زمین بالاتر از محبت مادر است /چه اینکه تا زنده ایم بر دوش آنیم / و چون میمیریم در آغوش آن
▪ از هر طرف
اینجا من نه ریشه در خاکم /و نه ریشه در خاک
از آلودگی پاک / و نه نامی از دردم / که ریشه در درد /چون ، از هر طرف که میخوانم درد است
▪گل بلوط ها
قلم بدست و دست به قلم
می نویسم و می نویسم
نوشته های نانوشته را
و نانوشته های نوشته را
تا که گذشته ام یابد سلامت حالی
و حالم نیز بداند
آری آری
بداند که از تبار اینده است
و بفهمد
بفهمد که در بود من
گر چه نخندید هیچ گریه ای
لیک
درنبودم گل بلوط ها
به رسم لری خواهند رقصید .
"غروبی متین "
می جویم نیافته های یافته را
چنان آینه هایی که نگار می کنند نگاری درهم تنیده را
بسان گذر گاهی باریک که اضطرابش
به دامنه ی یک پرتگاه است
رهسپار می شوم چنان مویه های بادی
که پرسه می زنند در چشم هامون
ای حضور پرشتاب
ساعات ملاقات نور کجاست ؟
که من با تن پوشی به رنگ خاک
در غروبی باهوش یابم حضور
هنوز نرسیده ام به راهروهای خریف
که از بازتاب زمستان زاده می شوم
می نویسم بر پیشانی صعود
دل شوره های هبوط را
و به اندازه ی سایه ای از تکرار افتاده
طلوعی از جنس لحظه های نقره ای را
چنان آرام آبی در کنار باران می کشم
تنها در یک دم می آ یم و میروم
همان لبخندی که از ریشه ی خاک درختی
بر می خیزد
و توفان را لهجه دار می کند
می جویم یافته های نیافته را
چنان اندیشه ای زمخت که از پر گویی
همه را به ستوه آورده
ای آسمان که در میان شب هایت می گذرم
از سایه ی روح چه خبر
در پهنای آن دره ی تنگ
میوه ی انار و خرما را می فروشند
و تو ای گل شاخه به دست
می روی تا بهره مند شوی ؟
ای دروازه های دره های مرگ
از پرتگاه دنیا آمده ام
بر قلبم سرگیجه ای از جنس پشیمانی
و در دل آرامشی که گویی
لهجه ی شما را فهمیده است
تو را می توان دید
همچنانکه ما به تماشاییم
می توان تورا شنید
چنانکه صدای پای مورچه را میتوان شنید
تو را می تواتن خواند
بسان خاکی که باران را می خواند
تو را می توان بوسید
مانند ماهی که بر لبان آسمان می زند بوسه
آری آری
این صبح زیرک که در من شد هویدا
غروبش متین است .
عابدین پاپی


همچنین مشاهده کنید