سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

رمضان، ماه بازگشت به خود آرمانی


رمضان، ماه بازگشت به خود آرمانی
در یک نگاه مساله محور، بشر امروز از مشکلات عدیده ای رنج می برد که نقطه تمرکز این مسایل به این نکته باز می گردد که در عصر جدید انسان از جهت انس با مادیات و بهره گیری آسان از امکانات دنیوی و لذت های دنیوی، از معنویات، آخرت و خدا دور افتاده و از این رو به اقداماتی دست می یازد و تلاش هایی انجام می دهد که عجیب، وحشتناک، خطرساز و بیرحمانه است. در مقابل مهم ترین کارکرد روزه برای کسانی که حداقل زبان از آب و نان حلال خود باز می دارند، آن است که در مسیر معنوی و الهی گامی برمی دارند و خود اصیل و آرمانی شان را در ماه مبارک رمضان متذکر می گردند. به عبارت دیگر به جای دنیازدگی صرف، به خداگرایی ومسیر اخروی نیز می اندیشند. اما در یک نگاه انضمامی تر کارکردهای روزه را به نحو زیر می توان برشمرد:
۱) از جمله آفات بشری آن است که آدمی به خود، به نفس، به طمع ها و آزها، به لذت ها وجذابیت ها توان نه گفتن و پاسخ منفی دادن ندارد. از دلایلی که امروزه ضبط نفس، نسبت به سابق دشوارتر و سخت تر گردیده آن است که اولاً جاذبه های مادی، متنوع و فراوان شده اند و از این رو چشم به راحتی می تواند صدها معصیت نموده و گوش امکانات فراوانی برای آلوده شدن دارد و...
ثانیاً دسترسی به زیبایی ها و جذابیت ها و نفسانیت ها نیز بسیار آسان گردیده است چه بسا که فردی در منزل خود می تواند به دهها گناه آلوده گردد و به نفسانیات خود از طرق مختلف به سهولت پاسخ بگوید، حال آنکه سابق این گناه چنین متنوع، کثیر و سهل الوصول نبوده است. به همین دلیل نه گفتن به جاذبه های مادی و دنیوی کار سهلی نیست و نمی توان به راحتی نفس اماره را لجام بست.
از جمله کارکردهای روزه آن است که به آدمی می آموزد و بشر را مهیا می سازد که به خود و خواسته های حتی حلالش نه بگوید. فرد در روز ساعت ها تمرین می کند که آب را ببیند و در هوای گرم تابستانی از آن ننوشد و به میوه های رنگارنگ یخچال نگاه کند و به رغم علاقه و رغبت به میل کردن از آن چشم بپوشد. شکم فریاد زند که من گرسنه ام ولی پاسخ بشنود که مجبوری تا افطار صبر کنی و ... ضبط و کنترل نفس کارکرد بسیار مهمی است که راه را برای دستاوردهای بزرگ دیگر هموار می کند.
آیا در این پرسش غور کرده ایم چرا برخی از افراد توانایی های روحی دارند که ما نداریم؟ چرا برخی صاحب کرامتند و اکثر افراد نه؟ چرا قلیلی از کسانی که با آنها حشرو نشر هم داریم اهل طی الارض و خلع بدنند و اغلب ما نه؟ چرا معدودی از اشخاص مورد عنایت الهی، اهل کرامات، مستجاب الدعوه اند و اما بقیه خیر؟ مهم ترین پاسخ بدین پرسش ها آن است که آنها صاحب روح قوی و عزمی استوارند و توان پاسخگویی و نه گفتن به خواسته ها و مطالبات دنیایی ومادی را دارند و ما نه؟ اگر پرسیده شود که عظمت روح آنها از کجا آمده و اگر خدادادی است چرا به ما نداده اند؟ پاسخ آن واضح و روشن است. برای آنکه آنها با عزمی جزم مهیا شده اند که نه تنهابه محرمات، آلودگی ها، مال حرام و گناهان پشت کنند، بلکه حتی در این مسیر تمرین وممارست نموده اند که به بسیاری از نعمت های حلال و در دسترس نه بگویند. خوابیدن در شب برای هیچ کس نه تنها عیب نیست، بلکه شب را برای استراحت و خوابیدن آفریده اند، اما قلیلی هستند که سحرها را از بسترهای گرم فاصله گرفته و به مناجات مشغولند. از غذاهای چرب و نرم بهره گرفتن بر مسلمانان حرام نیست، اما عده ای به غذای اندک و ساده کفایت می کنند و در طول سال به خواسته های لذیذ شکمی نه می گویند و ... چنین پاسخ منفی گفتن اندک اندک روح را تقویت می کند، تا درمقابل جسم و بدن قدرت تصمیم گیری بیابد و جرات آن را بیابد که پاسخ های منفی بزرگتری بدهد. فرصت آن را پیدا کند که کم کم جذابیت های دنیوی نزد او رنگ بیازد و روح، با لذت های دیگری انس بگیرد و توسعه یابد. با توسعه شخصیت و با قدرت روح اندک اندک جسم در اختیار روح وجان قرار گرفته و به آنجا می رسد که به جای آنکه روح، در قالب جسم جابه جا شود،روح جسم را در اختیار گرفته و در صورت ضرورت جابه جا می کند. پس اگر روزه بتواند مسیر و مجرای نه گفتن به نفس را به ما بیاموزاند، آن وقت راه برای ورود به گفتمانی آماده می شود که مسیر اولیای الهی و بزرگان اهل معنویتند. این تنها درایام و لیالی ماه مبارک رمضان است که در جوامع اسلامی مبارزه با نفس صبغه عمومی می گیرد و روح ها فرصت آن را می یابند که در مقابل تن و مطالبات جسم فربه شوند و چنین فرصتی در غیر این ماه کمتر به دست می آید. بلکه در غیر ماه مبارک رمضان این جسم، تن و مطالبات جسمانی است که روح را در اختیار دارد و آنگاه تبعات آن نیز به جای ضبط نفس، تقویت نفس اماره و به جای کنترل اراده، رهایی نفسانیات و شهوانیات است. زیرا به قول مولانا:
تا تو تن را تلخ و شیرین می دهی
گوهر جان را نیابی فربهی
۲) پس اگر گفته شود که مهمترین کارکرد روزه ضبط نفس است (که منشا صدها و هزاران خیرات است)، سخن بیهوده ای گفته نشده است و شاید بتوان گفت که در متن عبادت اسلامی، این تنها روزه است که برای عوام چنین کاربرد و چنین کارکرد مهمی دارد. بارها خود و یا دیگران از اینکه مثلا سر نماز،از عبادت و از ارتباط با خدا غفلت نموده ایم و حتی نه تنها در رکعات نماز ، بلکه نیمی از ساعات شبانه روز را از آن مطلوب ومحبوب خود فاصله گرفته و هیچ اتفاق جانسوزی هم رخ نداده است و این یعنی گسترش اراده، این بدان معناست که ما می توانیم. ما هم اگر بخواهیم می توانیم جزو انسان های قوی الاراده، با برنامه و محکم بوده و به خودمان افتخار کنیم. ما هم می توانیم برای موضوعات خوب و مطلوب برنامه بریزیم و بدان پایبند بمانیم و یا سعی کنیم از زشتی ها و بدی ها دور بمانیم و در این مسیر موفق هم باشیم و لذتش را ببریم. اگر این فرهنگ یعنی فرهنگ وفای به عهدها، پایداری به نظم ها و برنامه ها و تعهد نسبت به گفته ها و خواسته ها عمومی شود و این از برکت ماه مبارک رمضان باشد که به مای سست عنصر و ضعیف الاراده بیاموزد که از ابرار و جزو انسان های محکم و با برنامه شدن میسر و ممکن است به چه دستاورد عظیمی برسیم. وقتی اراده ها محکم شد، زمانی که عزم ها جزم گردید، آن وقت با اراده های پولادین چه کارها که نمی توان کرد؟ و گرنه وقت کشی که اراده نمی خواهد، هدر دادن عمر که عزم جزم نمی طلبد، در جا زدن تصمیم جدی لازم ندارد، برای تحول اساسی ومثبت نیاز به اراده های آهنین داریم. و ماه مبارک رمضان به ما می آموزد که در یک ماه نیمه های شب اراده کنیم و سحرها بیدار شویم، کاری که در غیر ماه مبارک رمضان از قلیلی از افراد امکان پذیر است. اگر اراده کنیم در روز همان گونه که حلق از خوردن حلال باز می داریم، چشم، گوش، زبان و ... را نیز از گناه بازداریم،آن وقت روح چنان عظمتی می یابد که می تواند برای هر ناممکنی تصمیم بگیرد و افراد با اراده و دارای عزم محکم از انسان های موفق حتی در امور دنیوی اند. (امور درسی، اشتغال، ورزش و...) انسان با اراده می تواند در مقابل گناهان نیز مقاومت کند. در مقابل تحرکات و تحریکات نفس برای کج روی پایداری نماید و با اتکا به چنین عزمی که از محصولات روزه داری است، روحی سالم داشته باشد و در سطح کلی و ملی نیز با رستم های عصر و شیرخداهای زمان زندگی نمود، نه اینکه مانند مولانا در آرزوی آنها ماند:
از دوستان سست عناصر دلم گرفت
شیرخدا و رستم دستانم آرزوست
۳) از جمله کارکردهای روزه که محصول ضبط نفس و تقویت اراده نیز می باشد، تعمیق صبر، پایداری و مقاومت است. از جمله مسایل عصر آن است که به تبع تنوع امکانات و لذائذ، توقعات بشری نیز به شدت بالا رفته است .نیازهایی تولید گردیده است که صد سال پیش اصلا تصور آنها نیز خنده دار به نظر می رسید. مثلاً اگر امروزه در جهیزیه دختری یخچال و یا تلویزیون نباشد ممکن است درخانواده تازه تاسیس، بحران روحی ایجاد کند. ممکن است در بعضی خانواده ها تهیه نکردن موبایل برای فرزندان مساله آفرین باشد. ممکن است هزاران نفر در محیط و فضای کشور ما بر اثر قبولی نشدن در کنکور دچار بحران های عدیده و طولانی روحی گردند و حتی قلیلی از آنان دست به انتحار بزنند وچون افق شغلی روشنی ندارند، مایوس شوند و... این گونه مشکلات که معدود و محدود نیز نیستند امروزه صبر و قرار را از نسل جوان ما گرفته و صدها مساله روحی و روانی برای خصوصاً این نسل ایجاد نموده است حال آنکه ممکن است با پایداری و مقاومت در دهه بعد شرایط فکری، مالی، جسمی و عقلی از اساس متحول شود و به تمکنی و موقعیت مناسب تری برسند. اما از آن رو که صبوری پیشه نمودن دشوار است و تمرین، مقاومت، تحمل پذیری و پایداری در برنامه آحاد جامعه نیست، با هر مشکلی به بحران های حاد می رسند و دست به اقدامات عجیب و غریب زده و چه بسا آلوده و عاصی می شوند. اما از کارکردهای روزه آن است که فرد یک ماه تمرین صبر ومقاومت می کند و بر عنان نفسش امیر می گردد و اراده ها را تقویت می کند اگر به این نکته مطلب دیگری نیز افزوده گردد که این مقاومت ها توجیه معنوی و الهی دارد، این مقابله با خواسته های نفسانی با ذکر، ورد، دعا، نماز و ... تقویت می گردد و توجیه می شود، آنگاه می بینیم که این صبر نیز به جای تحمل ناچاران و درماندگان، صبری جمیل و زیبا می گردد که توجیه آسمانی و خدایی می پذیرد. فرد روزه دار در گفتمانی تمرین صبر و پایداری می کند که هرگز افق دور و آینده را کاملا تاریک تفسیر نمی کند و حق ندارد که نسبت به سختی ها و مشکلات مایوس باشد او در برابر خدایی تعبد می ورزد و تمکین می کند که نسبت به رحمت واسعه او حق ندارد مایوس گردد و یاس از گناهان کبیره شمرده می شود او اعتقاداتی راتمرین می کند و برای باورهایی خود راتربیت می کند و می سازد که دستان غیبی را بر هستی حاکم می داند و ممکن است درصورت پایداری و صبر از راهی که او نمی داند به او مزدی دهند ومشکلش از جایی که حدس نمی زند حل شود. اینجاست که دینداران با یاس، ناامیدی، بی سرپناهی و تنهایی و آخر خط رسیدن، فرسنگ ها فاصله دارند و کسی که چنین افکاری در سر می پروراند با فضای دینی و معنوی نسبتی ندارد و در اصل پای ایمان او لنگ است. براساس توجیه فوق آدمیان برای کنار آمدن با مشکلات نیاز به ضبط نفس، تقویت اراده و حاکمیت صبر بر وجودشان دارند و اگر وظیفه و تکلیفی مثل روزه وضع نشده بود نیز برای به دست آوردن این غایات مهم می بایست برنامه ریزی کنند. درصورتی که عزم ارادی برای حرکت بدین مسیر برای اکثریت آدمیان دشوار و شبه محال است و حال آنکه با تکلیف مقرر شده ای به نام روزه، فرد مسلمان و دیندار در حالی که ادای وظیفه می کند، تمرین رسیدن به دست آوردهایی را می کند، که هر یک عظمت خاص داشته و از ضروریات یک زندگی مفید، معنادار با هدف و آرامند. اینجاست که براساس روزه تمرین صبر در مقابل شهوات، نعمات، محرمات و حتی حلال ها را می کنیم و اینکه چنین تکلیفی برای ما وضع گردیده خشنود و خرسندیم.
۴) کارکردهای دیگر روزه، تقویت اخلاص و تعمیق خلوص است.ازمشکلات مهمی که جامعه بشری و خصوصا جوامع دینی و به ویژه اسلامی از آن رنج می برند، حاکمیت یافتن فرهنگ تظاهر، نفاق، ریا،سالوسی، فریب و دروغ است. متاسفانه در بسیاری از محیط ها در میان ما به جای فرهنگ احترام و ادب، فرهنگ چاپلوسی و تملق رواج یافته است. به جای صداقت، صفا و محبت، دروغ و ریا موج می زند. افراد به جای آنکه خودشان باشند، آن چیزی هستند که از آنها خواسته شده و یا منافع خود را در آن می بینند. با این وصف از مشکلات مسایل جامعه ما آن است که اخلاص، اخوت و صمیمیت گوهر نایابی شده است ونمی توان به سخنان دیگران به راحتی اعتماد کرد و رفتار ظاهری دیگران را جدی گرفت زیرا معلوم نیست که لزوماً این سخن و یا رفتار نماینده تمایلات قلبی و دریافت باطنی و استدلال عقلانی او باشد. روزه از بین افعال عبادی این قابلیت را حتی نسبت به نماز دارد که ابعاد خلوص آدمی را تقویت کند. درباره نماز به کرات شنیده ایم که اگر کسی به جای قصد قربت و انجام عمل خالصانه برای خدا آن فعل و یا ذکر را برای غیر خدا انجام دهد، نمازش باطل است این گونه تذکرات می رساند که چه بسا نمازها در جامعه اسلامی که ریا کارانه و غیر مخلصانه خوانده می شود و از این رو اعتباری ندارد. اما روزه واجب در ماه مبارک رمضان این ویژگی را دارد که کمتر به تظاهر کشانده شود. زیرا در جامعه اسلامی در ماه مبارک رمضان نمی توان به این افتخار کرد و بدین اقدام فخر فروخت که من روزه ام و این را از امتیازات خاص خود برشمرد. برعکس کسی که می خواهد روزه خواری نماید، علی القاعده باید خجالت بکشد. در صورت حاکم بودن فرهنگ دینی و هنجارهای اسلامی باید حتی آنان که برای روزه گرفتن عذر دارند به گوشه ای خلوت روند و روزه را افطار نمایند. با این وصف این عبادت اسلامی و قرآنی از این امتیاز مهم برخوردار است که چندان با ریا، تظاهر و نفاق آلوده نگردد. و بالعکس چقدر راحت می توان روزه خواری نمود. در بیش از چهارده ساعت از روزهای تابستانی در اکثر ساعات می توان به گوشه ای خزید و آبی نوشید، غذایی صرف کرد، میوه ای تناول نمود و... و ادعاد نمود که روزه ام. آنچه که سبب می شود تا فردی بتواند حداقل به تشنگی وگرسنگی در طول روز غلبه کند و به پیمانی وفادار بماند آن است که خالصانه عهدی با خدا دارد و می خواهد ظاهر و باطنش یکی باشد. همان گونه که در زبان گفت که من مسلمانم،در عمل نیز مسلمان بماند و نفاق نورزد. به عبارت دیگر یک مسلمان در طول روز و در تمام لحظات روزه با خدا تمرین خلوص و اخلاص می کند. آیا به این نکته اندیشیده ایم که اگر خلوص را از دین بردارند، چه چیز از آن می ماند؟ اگر رابطه فرد با خدا به نفاق گرایش یابد اساس دیانت در او نابود شده است؟ آیا می دانیم که همه ما باید در مسیر خلوص تمرین و ممارست کنیم و اگر از به مقام اخلاص رسیدگان نیستیم (مخلصین) در مسیر اخلاص باشیم؟ آیا می دانیم که جامعه دینی همان گونه که نفاق ودورویی با خدا را بر
نمی تابد بر مومنین ومسلمین نیز قبول نمی کند؟ آیا می دانیم که جامعه اسلامی بر مبنای اسلام است. یعنی همه باید از دست و زبان و قلب همدیگر سالم باشیم و بر مبنای ایمان است که باید نسبت به همدیگر احساس امنیت کنیم. اسلام و ایمان (سلامت و امنیت) حاصل نمی گردند، مگر آنکه گفتمان اخلاص و صمیمیت در جامعه حاکم باشد و فرهنگ صفا، صمیمیت، اخلاص و دوستی در جامعه شکل نمی گیرد و به یکرنگی با هم نمی رسیم مگر آنکه با خدا به یکرنگی و اخلاص رسیده باشیم. روزه به ما کمک می کند که با خدا یکرنگ باشیم یا بنده او باشیم و فرمانش را از دل و جان گوش کنیم و زبان و قلب و عملمان یکسان باشد و یا نباشیم. فرد روزه دار گزینه اول را برمی گزیند و این مسیر به تعمیق ایمان و اخلاص کمک می کند و فردی که با خدا به دوستی و صفا رسیده، نمی تواند با بندگان خدا دورویی پیشه ساخته و با آنها برخورد ریاکارانه داشته باشد. اگر فرهنگ صراحت، یکرنگی، صداقت و اخوت در جامعه حاکم گردد،آنگاه منافقان، مذبذبان، سالوسان و خناسان به گوشه ای رانده شده و عطر و بوی جامعه توحیدی می شود: وحدت زبان و قلب، وحدت آحاد جامعه با هم، وحدت با خدا ومسیر الهی و اینها همه می توانند از دست آوردهای روزه باشند.اگر کسی روزه دار است و در گفتمان تظاهر، نفاق، ریا وچاپلوسی تنفس می کند، مطمئن باشد که از برکات و نعمات این ماه عظیم به دور مانده است و اگر خود را صادق، دلسوز و صمیمی نسبت به دیگران می بیند و جرات صراحت وجسارت یکرنگی را دارد، معلوم است که از یکی از کارکردهای رمضان بهره مند بوده و یا شده است.
۵) از جمله کارکردهای روزه آن است که از خود بدر آمده و به فکر مشکلات دیگران می افتیم و طعم فقر وگرسنگی را می چشیم. با این تفاوت که فقرا و ضعفا ندارند وگرسنگی می کشند و اکثر مسلمانان برای رفع گرسنگی فرصت دارند، ولی در روزهای ماه مبارک رمضان از خوردن منع شده اند و لاجرم گرسنگی و ضعف جسم انسان را تجربه می نمایند. از مشکلات ما آدمیان آن است که توسعه طلبیم و تنوع خواهیم. از این رو خواسته های مادی و دنیوی ما (همچنان نیازهای معنوی) سیری ناپذیرند. آنگونه نیست که مثلا در صورت نداشتن وسیله نقلیه با به دست آوردن هر نوع وسیله نقلیه ای آرام شویم ودائما مدل بالاتر آن را می طلبیم و بالاخره هم قانع نمی شویم. گرچه در مستاجری آرزوی منزل می کنیم، اما هر چند خانه وسیع را هم تصاحب کنیم، به مطلوب نرسیده ایم. همین حرص و آز، همین فزون طلبی بی حد و حصر و ... سبب می شود تا به مال ومنال دیگران چشم طمع داشته باشیم و از وجود نعمتی نزد دیگران به حسد و بدبینی کشانده شویم. اینجاست که در بین آدمیان ومتاسفانه مسلمانان فراوان افرادی هستند که نه تنها به حق خود قانع نیستند، بلکه به حقوق دیگران دست اندازی می کنند چقدر فاصله است بین اینگونه افراد با کسانی که نه تنها حق دیگران را نمی خورند، بلکه از حق و سهم خود برای دیگران نثار و ایثار می کنند و نه تنها خودخواهانه عمل نمی کنند بلکه از وجود خود برای دیگران مایه می گذارند. روزه داری این فرهنگ را نهادینه و درونی می کند که حداقل در روزهای یک ماه سال به خود تلقین کنی و این قاعده را بپذیری که بهر ه گیری از حق و سهم خودت در مواردی بر خودت حرام است. تو حق نداری مال حلال خودت را بخوری و بیاشامی. چرا؟ شاید برای اینکه آماده شوی تا در ماه های دیگر حداقل اگر از حق خودت به دیگران نمی دهی، حق دیگران را نخوری و از حرام فاصله بگیری. حداقل نخوردن و نیاشامیدن و در مقابل گرسنگی و تشنگی مقابله کردن ماه مبارک رمضان ما را به یاد آنهایی می اندازد که در طول سال توان آن را ندارند که با شکم سیر بخوابند می آموزد که به فکر ضعفا و فقرا هم باشیم. از فواید این پرهیز آن است که هم مشکل دیگران را بفهمیم و مهم تر آن که از غذا و امکانات خود برای دیگران که بر ما حقوق و سهمی دارند در نظر بگیریم. ماه رمضان ماه تمرین از خود گذشتگی، فداکاری، دیگران را دیدن و نعمات، قابلیت ها و امکانات خود( که ممکن است مادی و یا حتی معنوی، علمی، فرهنگی و ... باشد) رادر خدمت دیگران قرار دادن است. حداقل پیام بعد از ماه مبارک رمضان آن است که به شدت از حرام خواری دوری جوییم و از گناه فاصله بگیریم. با نه گفتن به حلال ها، حداقل به نه گفتن به حرام ها برسیم. اگر نگوییم که فرهنگ ایثار و گذشت را به غیر ماه مبارک رمضان نیز تعمیم بخشیم. اگر گفته نشود که ماه رمضان به ما می آموزد که به کمتر نیز می توان قانع بود و امکانات را می توان در خدمت دیگران قرار داد.
دکتر محمد منصور نژاد
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید