دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


اقتصاد؛ تقدیر شوم بشر


اقتصاد؛ تقدیر شوم بشر
بررسی كارل لوویت درباره وبر و ماركس را كه برای نخستین بار در سال ۱۹۳۲ منتشر شد، می توان تلاشی برای مقایسه نظام مند و انتقادی برخی از عناصر اصلی اندیشه اجتماعی این دو جامعه شناس فلسفی دانست. كلید این مقایسه بی شك دغدغه هر دو متفكر برای مسأله اهمیت و نتایج فرهنگی سرمایه داری مدرن غربی است. آنان بنیان و اساس موقعیت زندگی معاصر در حكومت «سرمایه داری» را زیر سؤال برده اند. هر دو - ماركس به طور مستقیم و وبر به طور غیرمستقیم - تحلیل انتقادی از انسان مدرن در جامعه بورژوازی بر حسب اقتصاد بورژوازی - سرمایه داری به دست داده اند كه مبتنی بر این تشخیص است كه «اقتصاد»، «تقدیر» انسانی شده است.
وبر، پس از بررسی روند تحول فرهنگ غرب چنین درنگ می كند كه «مهلك ترین نیرو در زندگی مدرن سرمایه داری است» و به همین ترتیب ماركس در كتاب «ایدئولوژی آلمانی» خود این پرسش را طرح می كند كه «چگونه است كه تجارت، كه به خودی خود چیزی جز مبادله محصولات خاص میان افراد و كشورهای گوناگون نیست سراسر جهان را زیر سلطه خود در می آورد - رابطه ای كه مانند تقدیر در عهد باستان، بر فراز زمین پرواز می كند و با دست نامرئی اش امپراتوری ها و ملت ها را می آفریند و نابود می كند.»
ماركس پرسش خویش را با نشان دادن نحوه ای كه آدمیان باید «كنترل شیوه روابط متقابل خود را بازهم به دست آورند » پاسخ می دهد. در واقع ماركس در فلسفه خود درمانی پیشنهاد می كند،حال آن كه وبر فقط «تشخیصی » از درد بشر مدرن به دست می دهد. این تفاوت در تفاسیر آنان از سرمایه داری جلوه گر می شود. وبر سرمایه داری را بر حسب «عقلانی شدن» عام و ناگزیر تحلیل می كند كه دیدگاهی بی طرفانه است ولی به طور مبهم ارزیابی می شود. در مقابل ماركس، تفسیرش را بر مفهوم «از خود بیگانگی» عام ولی قابل تغییر بنا می كند. عقلانی شدن یا از خود بیگانگی، كه توصیفات بدیلی از معنای بنیادی سرمایه داری است، سرشت علم مدرن را نیز در برمی گیرد. علم، به مثابه كاری تخصصی، در عین حال ابزار و نمودار این تقدیر عام است؛ پیشرفت علمی مهم ترین عامل در فرآیند عقلانی شدن است كه هزاران سال در معرض آن قرار گرفته ایم و امروزه به طور كلی به چنان شیوه ای ارزیابی می شود كه به طرزی غیرعادی منفی است.
به این اعتبار، همواره روح غالب علوم تخصصی است كه برای مفاهیم ما از حقیقت، عینیت و علمی بودن هنجارآفرین است. در نتیجه، نقد ماركس و وبر را از جهان معاصر تنها در صورتی می توان بررسی كرد كه مؤلف و یا مخاطب خصلت تخصصی آثار علمی خود آن ها را در نظر نیاورد.
كارل لوویت در این اثر خود سعی دارد از محدوده فلسفه علم وبر فراتر رود تا دریافتی ژرف اندیشانه تر و دیالكتیكی از شناخت جهانی را به دست دهد كه تحت تأثیر سرشت جهان سرمایه داری مدرن است.
لوویت كه در رویكرد فلسفی خویش متأثر از هایدگر است، در این كتاب با تحلیل انسان شناسی فلسفی این دو جامعه شناس فلسفی تلاش دارد كه نشان دهد كه بخش اعظم از مناقشه ایدئولوژیك میان ماركسیسم و جامعه شناسی حاصل بدفهمی متقابل بوده است. درواقع، آنچه رویكرد لوویت انجام می دهد تردید در دوگانگی های ساده انگارانه روح باوری ـ ماده باوری و ایده آلیسم ـ ماتریالیسم است. از این لحاظ، وبر و ماركس هر دو به عنوان منتقدان تجربه گرایی ساده انگارانه ظاهر می شوند و یك جنبه از میراث لوویت در این اثر درك ظریف و حساس درمورد پیچیدگی ایده «مادیت» در نسبت با هر مفهومی از وجود است.
آنطور كه لوویت در این كتاب اظهار می كند، وبر و ماركس در انتقادشان از سرمایه داری در نسبت با هستی از طریق مفاهیم عقلانی شدن و بیگانگی به یكدیگر نزدیك می شوند. ماركس و وبر هر چند هر دو نظریه ای هستی شناسانه درباره سرشت عملی وجود انسانی دارند، تلاش كرده اند تا مشكلات زندگانی در سرمایه داری بورژوایی را از طریق تحلیل تاریخی عمیق درباره تحول جهان غرب در مراحل بردگی، فئودالیسم و سرمایه داری بفهمند.
لوویت در این اثر به شدت از این موضع خود دفاع می كند كه اقتصاد سیاسی ماركس بر مسأله اگزیستانسیال موقعیت انسانی بنیان نهاده شده است. در واقع، نظریه اجتماعی لوویت ارتباطی تنگاتنگ با درگیری فكری او با هایدگر و با مسائل تفكر الهیاتی در جهان مدرن دارد. دغدغه او در مورد مسائل مربوط به ایمان و شك گرایی محصول حس بحران در آلمان پس از جنگ و به لحاظ فكری، محصول تحقیق او درباره كی یركگارد و هایدگر است. پیش فرض های نهفته در كتاب «ماكس وبر و كارل ماركس» در وهله اول الهیاتی بودند، ولی آنها ناشی از الهیاتی هستند كه تا حد زیادی پسامسیحی بوده است. او مباحث خود را در این كتاب در قالب یك مقدمه و سه فصل تدوین كرده است:
۱) تفسیر وبر از جهان بورژوایی - سرمایه داری بر حسب «عقلانی شدن».
۲) تفسیر ماركس از جهان بورژوایی - سرمایه داری برحسب «از خود بیگانگی» انسانی.
۳) نقد وبر بر دریافت ماتریالیستی از تاریخ.
همچنین پیشگفتاری مفصل از برایان ترنر كه طرح لوویت را در این كتاب به تحلیل و نقد و بررسی مفصل می گذارد. این اثر كه از سوی انتشارات گزیده كار ققنوس منتشر شده است به همت شهناز مسمی پرست از ترجمه ای شیوا و خوشخوان برخوردار است.
لیدا فخری
منبع : روزنامه ایران