جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

با امام حسین علیه السلام در محضر قرآن


با امام حسین علیه السلام در محضر قرآن
دیباچه
دنیا برای بسیاری از مردم جای زینت، تفاخر، تكاثر، لهو و لعب است؛ اما گروهی از مردان خدا هرگز فریب لذت‌های زودگذر را نمی خورند و بر اساس فرمایش قرآن كریم "تجارت، آنها را از ذكر خدا غافل نمی كند." آنان در دنیا زندگی می كنند؛ اما هرگز وابسته به دنیا نیستند. آری فقط به خدا و آنچه كه در مسیر كمال است؛ دل بسته‌اند.مونس آنان كتاب خدا و آیات الهی است؛ آن گونه كه اگر تمام مردم كره زمین بمیرند، اما این كتاب همراهشان باشد، هرگز احساس تنهایی و وحشت نمی كنند.
امام حسین علیه السلام از جمله انسان‌های بی‌نظیر جهان هستی است كه زندگی او با قرآن عجین شده بود. او از كودكی با قرآن همراه بود؛ عاشق و دلداده قرآن بود. چون لب به سخن می گشود، كلامش آیات قرآن بود و از قرآن دفاع می كرد؛ اگر نامه‌ای می نگاشت، دفاع از قرآن بود و سكوتش برای اندیشیدن در آیات آن.
با اذعان به این كه در این نوشتار كوتاه نمی توان كاملا به زندگی قرآنی امام حسین علیه السلام پرداخت، اما اجمالا به مواردی از آن اشاره خواهد شد كه از دوران كودكی حضرت، تا روز شهادتش را در برگرفته است.
۱. عشق به قرآن در دوران كودكی
امام حسین علیه السلام از كودكی به قرآن عشق فراوانی داشت، زیرا آیات فراوانی از قرآن در خانه شان بر رسول خدا(ص) نازل گشت و بدون تردید، امام حسین علیه السلام متاثر از فضای قرآن حاكم بر خانواده بود. ایشان از سنین كودكی به قرائت، حفظ، تفسیر و تاویل قرآن اهمیت زیادی می داد. به چند نمونه از آنها كه در تاریخ به ثبت رسیده، دقت كنید:
الف ـ فراگیری سوره توحید
از امام حسین علیه السلام سوال شد: از رسول خدا چه شنیدی؟ فرمود: شنیدم كه می فرمود:
"خداوند كارهای مهم و بزرگ را دوست می دارد و كارهای پست و حقیر را نمی پسندد... و او " قل هوالله احد" و نمازهای پنجگانه را به من آموخت."
و شنیدم كه می فرمود:
"هر كه خدا را اطاعت كند، خدا او را بالا می برد و هر كه نیت خود را برای خدا خالص كند، خدا او را نیكو سازد و بیاراید و هر كه به آنچه نزد خدا است، اطمینان كند، خدا او را بی نیاز كند و هر كه بر خدا بزرگی كند، خدا او را خوار سازد."(۱)
امام زین العابدین علیه السلام می فرماید: در شب عاشورا پدرم یاران خود را جمع كرد و برای آنها خطبه خواند. من نیز خدمت ایشان رفتم تا گفتارشان را بشنوم. پدرم به یاران خود می فرمود: خدای را ستایش می كنم به بهترین ستایش هایش و او را سپاس می گویم در خوشی و ناخوشی. بار خدایا! تو را سپاس می گزارم كه ما را به نبوت گرامی داشتی و علم قرآن و فقه دین را به ما كرامت فرمودی و گوشی شنوا و چشمی بینا و دلی آگاه به ما عطا كردی؛ ما را از زمره سپاسگزاران قرار بده.
ب ـ پرسش تاویل برخی آیات از رسول خدا(ص)
اسماعیل بن عبدالله روایت كرده است: هنگامی كه آیه "و اولوا الارحام بعضهم اولی ببعض فی كتاب الله"؛ (و خویشاوندان در كتاب خدا بعضی مقدم بر بعضی دیگرند) نازل شد، امام حسین علیه السلام می فرماید: تاویل این آیه شریفه را از پیامبر(ص) سوال كردم.
پیامبر(ص) در پاسخ فرمودند: سوگند به خدا كه منظور پروردگار در این آیه جز شما نمی باشد. و"اولوا الارحام" شمایید. پس اگر من از دنیا رفتم، پدرت علی از هر كس به جانشینی من شایسته تر است و هر گاه پدرت علی درگذشت، برادرت حسن به جانشینی او سزاوارتر است و هر گاه حسن از دنیا رفت، تو به جانشینی او لایق تری.
عرض كردم: ای رسول خدا! چه كسی پس از من به جانشینی من سزاوارتر است؟
فرمود: فرزندت علی، سپس فرزندش محمد، سپس فرزندش جعفر، سپس فرزندش موسی، سپس فرزندش علی، سپس فرزندش محمد، سپس فرزندش علی، سپس فرزندش حسن؛ پس هر گاه حسن از دنیا رفت، غیبت در نهمین فرزند تو رخ می دهد و این نُه امام، از نسل تو هستند. خدا به آنان دانش و فهم مرا عطا فرموده است و سرشت آنان از سرشت من است.(۲)
ج ـ منظور از (ان السمع و البصر و الفواد) چیست؟
عبدالعظیم فرزند عبدالله حسنی گوید: سرورم امام هادی علیه السلام از پدران خود، از امام حسین علیه السلام نقل كرده است كه رسول خدا(ص) فرمود: همانا ابوبكر نسبت به من همچون گوش، و عمر همچون چشم و عثمان همچون دل است. امام حسین علیه السلام می فرماید: فردای آن روز خدمت پیامبر(ص) مشرف شدم در حالی كه در محضر او امیرمومنان علیه السلام، ابوبكر، عمر و عثمان شرفیاب بودند. از حضرت سوال كردم: ای جد بزرگوار! دیروز از شما درباره این صحابه سخنی شنیدم؛ منظور چیست؟
پیامبر(ص) فرمود: آری. سپس به آن سه نفر اشاره كرده، فرمود: آنان همانند گوش و چشم و دل اند و به زودی در روز قیامت در مورد این وصی من ـ سپس به علی علیه السلام اشاره فرمود ـ از آنان سوال می شود. خدای سبحان می فرماید: "ان السمع و البصر و الفواد كل اولئك كان عنه مسئولا"(۳) سپس فرمود: سوگند به عزت پروردگارم كه همه امت من در روز قیامت نگه داشته می شوند و از آنان درباره ولایت علی علیه السلام سوال می شود و این، همان فرموده خدای سبحان است كه "و نگاهشان دارید كه سوال می شوند."(۴)
د ـ شفا یافتن به بركت سوره حمد
علامه مجلسی می نویسد: از امیرمومنان علیه السلام نقل شده كه فرمود: وقتی امام حسین علیه السلام بیمار شد، مادرش فاطمه(س) او را نزد پیامبر(ص) برد و عرض كرد: یا رسول الله! دعا كن خداوند به پسرت شفا عنایت فرماید. رسول خدا(ص) فرمود: دخترم! خداوند متعال همان كسی است كه او را به تو هبه كرد و او قادر است كه پسرت را شفا دهد. در همان وقت جبرئیل نازل شد و عرض كرد: یا محمد! به درستی كه خداوند متعال سوره ای را بر شما نازل نكرده، مگر این كه در آن، حرف "فا" می باشد. و هر فایی از آفت است؛ جز سوره حمد كه در آن، حرف فاء نیامده است. پس ظرف آبی طلب كن و بر آن چهل مرتبه سوره حمد را بخوان. سپس آن آب را بر حسین بپاش كه خداوند در اثر چنین كاری، به حسین شفا خواهد داد. پیامبر(ص) چنین كرد و امام حسین علیه‌السلام عافیت یافت.(۵)
۲. عشق به آیات قرآن
اگر چه شنیدن تمام آیات قرآن برای امام حسین علیه السلام لذت بخش بود، اما گاهی شنیدن برخی آیات، آن هم از زبان پدرشان، آن قدر لذت بخش بود كه وصف آن را فقط خود ابی عبدالله علیه السلام می دانست و بس.
امام صادق علیه السلام می فرماید: پدرم برایم نقل فرمود كه علی ابن ابی طالب علیه السلام در حالی كه امام حسن و امام حسین علیهماالسلام در محضر مبارك او بودند، سوره مباركه "انا انزلناه فی لیله القدر" را قرائت كرد. امام حسین عرض كرد: پدر جان! گویا شنیدن این سوره از دهان مبارك تو، شیرینی ویژه ای دارد! امام علی علیه‌السلام در پاسخ فرمود: ای فرزند رسول خدا و ای فرزندم! من از این سوره خاطره ای دارم كه تو از آن خبر نداری؛ چون این سوره نازل شد، جد تو پیامبر خدا(ص) مرا به حضور طلبید و آن را بر من قرائت كرد. سپس دست برشانه راست من زد و فرمود: ای برادر و وصی من و ای سرپرست امت من پس از من، و ای ستیزگر با دشمنان من تا روزی كه برانگیخته شوند! این سوره پس از من برای توست و سپس در شان فرزندان تو. همانا برادرم جبرئیل رویدادهای امتم را برایم بازگو كرد و او آنها را همانند حوادث نبوت برای تو بازگو می كند. این سوره در قلب تو و اوصیای تو تا هنگام طلوع فجر قائم آل محمد علیه السلام نوری درخشان دارد.(۶)
علامه مجلسی از اربلی، از انس نقل می كند: نزد امام حسین علیه السلام بودم كه یكی از كنیزان آن حضرت در حالی كه شاخه گلی در دستش بود، وارد شد و آن را به امام تقدیم كرد. امام فرمود: تو در راه خدا آزاد هستی. عرض كردم: او را در برابر یك شاخه گل بی ارزش و كم بها آزاد می كنی؟! حضرت فرمود: خداوند ما را چنین تربیت كرده است كه می فرماید: "و اذا حییتم بتحیه فحیوا باحسن منها او ردوها." و آزادگی او بهتر است از آنچه كه او آورده بود.
۳. عشق به تلاوت قرآن كریم
همانگونه كه گفته شد، امام حسین علیه السلام از دوران كودكی به این كتاب آسمانی علاقه شدیدی داشت و همواره در تمام زندگی اش از قرآن سخن می گفت و لحظه ای از آن جدا نبود؛ حتی در آن روزهایی كه برای دفاع از قرآن و اسلام آماده جنگ با دشمنان اسلام بود. امام علیه السلام چه در مدینه و چه در بین مكه و مدینه و در راه عزیمت از مكه به كربلا و در كربلا، در مقاطع مختلف، از قرآن سخن به میان میآورد و با ابراز عشق به آن، میزان علاقه خود را به حاضران و آیندگان نشان می داد كه به چند مورد از آنها اشاره می كنیم:
الف ـ قرائت قرآن در بیابان سوزان
ابن عساكر از یزید الرشك، از شخصی كه با امام حسین علیه السلام گفت وگو داشته، نقل كرده است: (در منزل ثعلبیه) چشمم به چادرهایی افتاد كه در بیابان برپا شده بود. پرسیدم: این چادرها از آن كیست؟ گفتند: امام حسین علیه السلام. پس به نزد او آمدم و او را پیرمردی یافتم كه مشغول تلاوت قرآن بود و اشك از چشمانش بر گونه ها و محاسنش سرازیر بود. عرض كردم: پدر و مادرم به فدایت ای فرزند رسول خدا! برای چه به این جا آمدی، و در این بیابان كه هیچ كس در آن یافت نمی شود، چه می كنی؟
فرمود: این نامه های اهل كوفه است كه به من نوشته اند و نمی بینم مگر آن كه همان ها قاتل من هستند. پس اگر چنین كردند، هیچ حرمتی برای خدا نبوده، مگر آن كه دریده باشند و خداوند در برابر این همه بی حرمتی، از آنها كسی را بر آنان مسلط خواهد كرد كه خوار و ذلیلشان كند...(۷)ب ـ مهلت خواستن امام در عصر عاشورا
تمام مورخان اسلامی ذكر كرده اند كه در عصر تاسوعا، عمر بن سعد با دریافت پیام و دستور جدید از عبیدالله بن زیاد، به محل استقرار امام حسین علیه السلام و یاران با وفایش نزدیك شد. چون امام از هدف او آگاه شد، به برادر بزرگوار خود، قمربنی هاشم فرمود: اگر می توانی آنها را متقاعد كن كه جنگ را تا فردا به تاخیر بیندازند و امشب را مهلت دهند تا ما با خدای خود راز و نیاز كنیم و به درگاهش نماز بگزاریم. خدای متعال می داند كه من به خاطر او نماز و تلاوت كتاب او را دوست دارم...(۸)
و با این بیان، حضرت یك شب را مهلت گرفت و بار دیگر اوج عشق و علاقه خود را به قرآن نشان داد.
ج ـ خطبه شب عاشورا
امام زین العابدین علیه السلام می فرماید: در شب عاشورا پدرم یاران خود را جمع كرد و برای آنها خطبه خواند. من نیز خدمت ایشان رفتم تا گفتارشان را بشنوم. پدرم به یاران خود می فرمود: خدای را ستایش می كنم به بهترین ستایش هایش و او را سپاس می گویم در خوشی و ناخوشی. بار خدایا! تو را سپاس می گزارم كه ما را به نبوت گرامی داشتی و علم قرآن و فقه دین را به ما كرامت فرمودی و گوشی شنوا و چشمی بینا و دلی آگاه به ما عطا كردی؛ ما را از زمره سپاسگزاران قرار بده.(۹)
د ـ در چادرهای حسینی چه گذشت؟
در شب عاشورا در میان خیمه های یاران امام، جنب و جوش فوق العاده ای به چشم می خورد. برخی سلاح خود را برای جنگ آماده می ساختند؛ عده ای مشغول عبادت و مناجات و راز و نیاز با پروردگار بودند و بعضی هم با قرآن انس گرفته بودند.
از ضحاك بن عبدالله مشرقی نقل شده است كه در شب عاشورا، هر چند لحظه یك بار، گروهی سواركار از لشكریان عمربن سعد به عنوان ماموریت و نظارت به پشت خیمه های حسین بن علی علیهماالسلام میآمدند و به وضع این خیمه نشینان سر می كشیدند. یكی از آنان صدای امام را كه این آیه شریفه را می خواند، شناخت: (ولا یحسبن الذین كفروا انما نملی لهم خیر لانفسهم انما نملی لهم لیزدادوا اثما و لهم عذاب مهین ما كان الله لیذر المومنین علی ما انتم علیه حتی یمیزالخبیث من الطیب...)(۱۰)
آنان كه كفر ورزیدند، گمان نبرند مهلتی كه به آنان می دهیم، به نفع آنها است؛ بلكه به آنان مهلت می دهیم تا بر گناهان خود بیفزایند و برای آنان عذابی است ذلت بار. خداوند مومنان را بر این وضعی كه هستند، واگذار نخواهد نكرد تا بد را از نیك و ناپاك را از پاك جدا سازد.
آن مرد با شنیدن این آیه، گفت: به خدا سوگند! افراد نیك، ما هستیم كه خدا ما را از شما جدا كرده است. "بریر" جلو آمد و به او پاسخ داد: ای مرد فاسق! خدا تو را در صف پاكان قرار داده است؟ به سوی ما برگرد و از این گناه بزرگ خود توبه كن؛ به خدا سوگند كه ماییم افراد پاك. آن مرد از روی استهزاء گفت: "و انا ذلك من الشاهدین؛ من نیز بر این شهادت می دهم"، آن گاه به سوی اردوگاه لشكر ابن سعد برگشت.(۱۱)
تمام مورخان اسلامی ذكر كرده اند كه در عصر تاسوعا، عمر بن سعد با دریافت پیام و دستور جدید از عبیدالله بن زیاد، به محل استقرار امام حسین علیه السلام و یاران با وفایش نزدیك شد. چون امام از هدف او آگاه شد، به برادر بزرگوار خود، قمربنی هاشم فرمود: اگر می توانی آنها را متقاعد كن كه جنگ را تا فردا به تاخیر بیندازند و امشب را مهلت دهند تا ما با خدای خود راز و نیاز كنیم و به درگاهش نماز بگزاریم. خدای متعال می داند كه من به خاطر او نماز و تلاوت كتاب او را دوست دارم.
۴. تشویق معلم قرآن
امام علیه السلام به خاطر علاقه شدیدی كه به قرآن داشت، به معلمان قرآن بسیار ابراز علاقه می كرد و در موردی، یك معلم قرآن را آن قدر تشویق كرد كه مورد اعتراض دیگران قرار گرفت.
ابن شهرآشوب روایت می كند كه عبدالرحمن سلمی به یكی از فرزندان امام حسین علیه السلام سوره حمد را آموزش داد. وقتی فرزند امام آن را در نزد پدر خواند، امام حسین علیه السلام به آن آموزگار هزار دینار و لباس عطا كرد و دهان او را پر از جواهرات كرد. به حضرت اعتراض كردند كه آموزش یك سوره این همه عطا و تشویق لازم نداشت!امام در پاسخ فرمود: این عطا و بخشش چگونه می تواند با تعلیمی كه او می دهد، برابری كند!؟(۱۲)
۵. قرآن در سیره امام حسین علیه السلام
زندگی امام حسین علیه السلام بزرگترین و بهترین نشانه تجلی آیات قرآن كریم است؛ چرا كه قرآن همراه آنها و آنان همراه با قرآن بودند و هرگز جدایی بین قرآن و عترت، قابل تصور نیست. این حقیقت زمانی كه به نشانه های آن توجه كنیم، جایگاه خود را می یابد:
الف ـ امام حسین علیه السلام در كنار سفره بینوایان
عیاشی در تفسیر خود از مسعده روایت كرده كه روزی امام حسین علیه السلام از كنار فقرا و تهیدستان می گذشت. آنان كه سفره خود را پهن كرده و تكه های نان خشك را در آن قرار داده بودند، از امام خواستند تا با آنان هم غذا شود.
حضرت به درخواست آنها پاسخ مثبت داد و در كنار آنها نشست و با آنان هم غذا شد و این آیه را تلاوت فرمود: "ان الله لایحب المستكبرین"؛ (۱۳) خداوند مستكبران را دوست نمی دارد.
سپس فرمود: من دعوت شما را پذیرفتم؛ حال، شما نیز به دعوت من پاسخ گویید. عرض كردند: آری، ای فرزند رسول خدا! چنین می كنیم. پس همراه امام حسین علیه السلام به سوی منزلش روانه شدند. حضرت به كنیز خود فرمود: هر چه در منزل كنار گذاشته ای، برای ما بیاور.(۱۴)
ب ـ آزادی در برابر یك شاخه گل
علامه مجلسی از اربلی، از انس نقل می كند: نزد امام حسین علیه السلام بودم كه یكی از كنیزان آن حضرت در حالی كه شاخه گلی در دستش بود، وارد شد و آن را به امام تقدیم كرد. امام فرمود: تو در راه خدا آزاد هستی. عرض كردم: او را در برابر یك شاخه گل بی ارزش و كم بها آزاد می كنی؟! حضرت فرمود: خداوند ما را چنین تربیت كرده است كه می فرماید: "و اذا حییتم بتحیه فحیوا باحسن منها او ردوها"(۱۵) و آزادگی او بهتر است از آنچه كه او آورده بود.(۱۶)
ج ـ گذشت به خاطر شنیدن آیه عفو
همچنین نقل شده است كه روزی یكی از بردگان حضرت، جنایتی كه موجب تنبیه بود، انجام داد. حضرت دستور داد تا او را تادیب كنند. او گفت: ای آقای من! "والكاظمین الغیظ"(۱۷)؛ امام فرمود: رهایش كنید. بار دیگر گفت: ای مولای من! "والعافین عن الناس"(۱۸)؛ حضرت فرمود: از تو گذشتم. برای بار سوم گفت: ای مولای من! "والله یحب المحسنین"(۱۹)؛ حضرت فرمود: تو در راه خدا آزاد هستی. و از این پس، حقوق تو دو برابر آنچه كه پیش از این به تو می دادم، خواهد بود.(۲۰)
د ـ اخلاق كریمانه در پرتو قرآن
عصام بن المصطلق گوید: وارد مدینه شدم؛ وقتی حسین بن علی علیه السلام را دیدم، هیبت و عظمت او حسد و كینه درونی ام را نسبت به پدرش علی علیه السلام شعله ور ساخت. بدین جهت، او را مورد خطاب قرار داده، گفتم: تو پسر ابوتراب هستی؟ گفت: آری. پس شروع كردم به دشنام دادن او و پدرش.
امام حسین علیه السلام نگاهی مهرجویانه به من افكند و فرمود: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم "خذالعفو و امر بالعرف و اعرض عن الجاهلین و اما ینزغنك من الشیطان نزغ فاستعذ بالله انه سمیع علیم. ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذكروا فاذا هم مبصرون و اخوانهم یمدونهم فی الغی ثم لا یقصرون".(۲۱)
با آنها مدارا كن و عذرشان را بپذیر و به نیكی ها دعوت نما و از جاهلان روی بگردان (و با آنان ستیزه مكن) و هر گاه وسوسه ای از شیطان به تو رسد، به خدا پناه بر، كه او شنونده و داناست. پرهیزگاران هنگامی كه گرفتار وسوسه های شیطانی شوند، به یاد (خدا و پاداش و كیفر او) می افتند و (در پرتو یاد او، راه حق را می بینند و) در این هنگام بینا می گردند. و (ناپرهیزگاران را) برادرانشان (از شیاطین) پیوسته در گمراهی پیش می برند و باز نمی ایستند.
سپس به من فرمود: صدایت را كوتاه كن و آرام تر سخن گوی؛ خداوند من و تو را ببخشاید. اگر از ما چیزی طلب می كردی، به تو كمك می كردیم و اگر عطا و بخششی می خواستی، به تو می دادیم و اگر راهنمایی می خواستی راهنمایی ات می نمودیم.
عصام گوید: از تندرویهایی كه كرده بودم، سخت پشیمان شدم.
امام فرمود: "لا تثریب علیكم الیوم یغفر الله لكم و هو ارحم الراحمین"(۲۲)؛ امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست، خداوند شما را می بخشد و او مهربان ترین مهربانان است. سپس فرمود: تو از شامیان هستی؟ عرض كردم: آری. فرمود: "شنشنه اعرفها من اخزم"(۲۳) خدا ما و تو را زنده بدارد. نیازهایت را از ما بخواه كه مرا در بهترین گمانت خواهی یافت.
عصام گوید: آن چنان شرمنده شدم كه زمین با آن همه وسعتی كه داشت، بر من تنگ آمده، آرزو داشتم تا مرا به كام خود فرو برد. از آن پس، هیچ كس در نزد من محبوب تر از او و پدرش نبود.(۲۴)۶ ـ استدلال بر مقام والای اهل بیت علیهم السلام
الف ـ مراد از "ناس" ما اهل بیت هستیم
ب ـ این آیه درباره ما نازل شده است
۷ . تطبیق برخی آیات بر امیرمومنان علیه السلام
۸ . پاسخ با استناد به آیات
در قسمت پیشین مقاله مواردی از انس و الفت امام حسین علیه السلام با قرآن بیان نمودیم که در این مطلب به ادامه بحث می پردازیم.
۶ ـ استدلال بر مقام والای اهل بیت علیهم السلام
همچنین به آیات دیگری برمی خوریم كه حضرت امام حسین علیه السلام شان نزول آنها را اهل بیت می داند و یا آنها را به اهل بیت تفسیر كرده است:
الف ـ مراد از "ناس" ما اهل بیت هستیم
سعید بن مسیب نقل می كند: از امام سجاد علیه السلام شنیدم كه می فرمود: مردی خدمت امیرمومنان علیه السلام رسید و عرض كرد: اگر عالم هستی، مرا از تفسیر "ناس" و "اشباه الناس" و "نسناس" آگاه كن. حضرت امیر علیه السلام خطاب به امام حسین علیه السلام فرمود: ای حسین! جواب این مرد را بده. امام حسین علیه السلام فرمود: اما این كه پرسیدی "ناس" چه كسانی اند؛ ما همان ناس هستیم (كه خدای سبحان مردم را به پیروی از ما فرمان داده است). از این رو، خدای پاك در كتاب آسمانی خویش می فرماید: "ثم افیضوا من حیث افاض الناس"(۲۵)؛ "از همان جایی كه مردم كوچ می كنند (عرفات)، شما هم كوچ كنید." این رسول خدا(ص) بود كه مردم را كوچانید. و اما سوال تو كه "اشباه الناس" چه كسانی هستند؛ آنان شیعیان و دوستان ما هستند و آنان از ما می باشند. از این رو، حضرت ابراهیم علیه السلام فرمود: "فمن تبعنی فانه منی"(۲۶)؛ هر كه از من پیروی كند، حقا كه او از من است. اما سوال تو كه "نسناس" چه كسانی هستند؛ آنان همین توده مردم اند. و حضرت با دست [ مبارك] خود به انبوه مردم اشاره كرد و این آیه را خواند: "ان هم الا كالانعام بل هم اضل سبیلا"(۲۷)؛ اینان جز همانند چهارپایان نیستند؛ بلكه (نادان تر و) گمراه تر از آنهایند.(۲۸)
ب ـ این آیه درباره ما نازل شده است
ابن شهرآشوب در كتاب خود آورده است كه حضرت موسی بن جعفر و امام حسین علیهماالسلام در تفسیر آیه شریفه "الذین ان مكناهم فی الارض اقاموا الصلوه ...)(۲۹)؛ آنان كه چون در زمین به قدرت رسیدند، نماز را بر پای می دارند، فرمودند: این آیه درباره ما اهل بیت آمده است.(۳۰)
۷ . تطبیق برخی آیات بر امیرمومنان علیه السلام
امام حسین علیه السلام علاوه بر تطبیق بعضی آیات شریفه بر اهل بیت عصمت علیهم السلام، برخی دیگر از آیات را خصوصا بر امیرمومنان علی علیه السلام تطبیق می كرد و می فرمود: این آیه در شان مولا علی علیه السلام نازل شده است. در این جا چند مورد از آنها را ذكر می كنیم:
الف) امام علیه السلام در تفسیر آیه شریفه "تراهم ركعا سجدا"(۳۱)؛ آنان را در حال ركوع و سجود بسیار می‌بینی، فرمود: این آیه شریفه در شان علی بن ابی طالب علیه السلام نازل شده است.(۳۲)
ب) همچنین امام باقر علیه السلام، از امام سجاد علیه السلام، از جدش نقل می كند كه وقتی آیه شریفه "و كل شیء احصیناه فی امام مبین"(۳۳)؛ و همه چیز را در كتابی روشنگر برشمارده ایم، بر پیامبر اكرم(ص) نازل شد، ابوبكر و عمر از جای برخاستند و گفتند: ای رسول خدا! آیا امام مبین، تورات است؟ فرمود: نه. عرض كردند: انجیل است؟ فرمود: نه. سوال كردند: قرآن است؟ فرمود: نه. در این هنگام امیرمومنان علیه السلام وارد شد. پیامبر خدا(ص) به علی علیه السلام اشاره نموده و فرمود: امام مبین، این است. حقا كه او همان امامی است كه خدای تبارك و تعالی علم هر چیزی را در آن به شمار آورده است.(۳۴)
ج) امام می فرماید كه از پیامبر(ص) درباره آیه "طوبی لهم و حسن مآب"(۳۵) سوال شد. پیامبر فرمود: این آیه درباره امیرمومنان علی علیه السلام نازل شده است و "طوبی" درختی است در خانه علی كه در فردوس می باشد و هیچ میوه ای از میوه های بهشتی نیست، مگر آن كه در آن خانه موجود است.(۳۶)
د) حارث بن اعور به امام حسین علیه السلام گفت: فدایت شوم ای فرزند رسول خدا! مرا از فرمایش خدا در كتاب خویش خبر ده كه می فرماید: "والشمس و ضحیها"(۳۷) منظور چیست؟ فرمود: "ویحك یا حارث ذلك محمد رسول الله؛ ای حارث! این محمد رسول خداست عرض كرد: فدایت شوم منظور از "والقمر اذا تلاها" چیست؟ فرمود: منظور امیرمومنان است كه پشت سر پیامبر(ص) بود. عرض كردم: منظور از "والنهار اذا جلاها" چیست؟ فرمود: آن قائم آل محمد است كه زمین را پر از عدل و داد می كند.(۳۸)
۸ . پاسخ با استناد به آیات
در مواقع گوناگونی امام حسین علیه السلام با استناد به آیات قرآن كریم به اتهامات واهی دشمنان پاسخ گفته و آنها را سركوب می كرد و در نتیجه، دشمن جز تسلیم در برابر امام چاره دیگری نداشت.
از موسی بن عقبه نقل شده كه به معاویه گفته شد: اكنون چشم مردم به سوی حسین رفته است؛ چه خوب است كه او را دستور دهی منبر برود و سخن بگوید تا بدین وسیله، از شان و منزلتش در بین مردم كاسته و خجل گردد، چرا كه در او لكنت و كندی زبان هست. معاویه گفت: ما همین خیال را نسبت به برادرش امام حسن داشتیم؛ اما بر خلاف انتظار، او در چشم مردم بسیار بزرگ شد و ما را مفتضح ساخت.
اما آنان دست بردار نبودند و پیوسته از او می خواستند تا چنین دستوری بدهد. معاویه به ناچار به امام گفت: ای اباعبدالله! چه خوب است بر منبر رفته و خطبه ای بخوانی. امام بر منبر رفت؛ همین كه خواست شروع كند، شنید كه فردی می گوید: چه كسی سخن می گوید؟ امام حسین علیه السلام در پاسخ فرمود: ما حزب الله كه غالب هستیم و عترت پیامبر كه به او نزدیكیم و اهل بیت طیب او و یكی از دو ثقلی كه رسول خدا ما را ثقل دوم كتاب خدا قرار داده، می باشیم كه در اوست تفصیل هر چیز: "لایاتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه"(۳۹)؛ هیچ گونه باطلی، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمیآید. ماییم كه تفسیر قرآن به ما واگذار شده است. پس از ما پیروی كنید كه پیروی از ما بر شما واجب است؛ چرا كه پیروی ما به پیروی از خدا گره خورده است.
خدای متعال در قرآن می فرماید: "اطیعواالله و اطیعواالرسول و اولی الامر منكم فان تنازعتم فی شیء فردوه الی الله و الرسول"(۴۰)؛ اطاعت كنید خدا را و اطاعت كنید پیامبر خدا و اولواالامر (اوصیای پیامبر) را و هر گاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر خدا باز گردانید (و از آن ها داوری بطلبید). همچنین فرمود: "ولو ردوه الی الرسول و الی اولی الامر منهم لعلمه الذین یستنبطونه منهم و لولا فضل الله علیكم و رحمته لاتبعتم الشیطان الا قلیلا"(۴۱)؛ اگر آن را به پیامبر و پیشوایان ـ كه قدرت تشخیص كافی دارند ـ بازگردانند، از ریشه های مسائل آگاه خواهند شد و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عده كمی، همگی از شیطان پیروی می كردید و به شما هشدار می دهم كه به پیام های شیطان گوش نكنید كه او دشمن شماست؛ پس همانند اولیای شیطان می شوید كه به آنها گفت: "لا غالب لكم الیوم من الناس و انی جارلكم فلما ترائت الفئتان نكص علی عقبیه و قال انی بریء منكم"(۴۲)؛ امروز هیچ كس از مردم بر شما پیروز نمی گردد و من همسایه شما هستم؛ اما هنگامی كه دو گروه در برابر یكدیگر قرار گرفتند، به عقب برگشت و گفت: من از شما بیزارم. این جاست كه فرود آمدن شمشیرها و وارد آمدن نیزه ها و درهم شكستن گرزها و نشانه رفتن تیرها را به سوی هدف و غرض خواهید دید؛ در وقتی كه دیگر از كسی كه پیشاپیش ایمان نیاورد و یا در ایمان خود خیری كسب نكرده است، عذری پذیرفته نخواهد شد.
این جا بود كه معاویه فریاد بر آورد و گفت: ای اباعبدالله! بس است كه پیام خود را رساندی.(۴۳)
عمروبن عاص برای این كه این رسوایی را بپوشاند، چند سوال كرد؛ از جمله این كه پرسید:
به چه علت محاسن شما از محاسن ما بیشتر است؟
امام فرمود: "والبلد الطیب یخرج نباته باذن ربه و الذی خبث لایخرج الا نكدا"(۴۴)؛ سرزمین پاكیزه گیاهش به فرمان پروردگار می روید، اما سرزمین های بد طینت و (شوره زار) جز گیاه ناچیز و بی ارزش، از آن نمیروید.
معاویه به عمروبن عاص گفت: به حقی كه من بر تو دارم، سخن را كوتاه كن كه این، فرزند علی ابن ابی طالب است. در این هنگام امام فرمود:
ان عادت العقرب عدنا لها
و كانت النعل لها حاضره
قد علم العقرب و استیقنت
ان لا لها دنیا و لا آخره
اگر بار دیگر عقرب به سراغ ما بیاید، ما نیز به سراغش رفته و كفش ها برای كشتن او آماده است. عقرب به علم و یقین می داند كه نه دنیا دارد و نه آخرت.(۴۵)
پی نوشت ها:
۱ ـ فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، ص ۳۱.
۲ ـ كفایه الاثر، ص ۱۷۵.
۳ ـ اسرا / ۳۶.
۴ ـ فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، ص ۶۲۹.
۵ ـ بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۲۶۱.
۶ ـ فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، ص ۶۳۷.
۷ ـ وقائع الطریق من مكه الی كربلا، ج ۳، ص ۲۲۶.
۸ ـ قصه كربلا، ص ۲۴۳ / لهوف سید ابن طاووس، ص ۳۸.
۹ ـ ارشاد مفید، ص ۲۱۴.
۱۰ ـ آل عمران / ۱۷۸ و ۱۷۹.
۱۱ ـ سخنان حسین بن علی از مدینه تا كربلا، ص ۲۰۹، به نقل از تاریخ طبری.
۱۲ ـ مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۶۶.
۱۳ ـ نحل / ۲۳.
۱۴ ـ تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۵۷ / بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۸۹.
۱۵ ـ نساء / ۸۶.
۱۶ ـ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۹۵.
۱۷ تا ۱۹ ـ آل عمران / ۱۳۴.
۲۰ ـ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۹۵.
۲۱ ـ اعراف / ۲۰۲ ـ ۱۹۹.
۲۲ ـ یوسف / ۹۲.
۲۳ ـ مثلی است معروف و در جایی كه اصل و سبب و ریشه ماجرا معلوم است، به كار برده می شود.
۲۴ ـ الامام الحسین فی المدینه المنوره، ج ۱، ص ۳۵۳.
۲۵ ـ بقره / ۱۹۹.
۲۶ ـ ابراهیم / ۳۶.
۲۷ ـ فرقان / ۴۴.
۲۸ـ فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، ص ۶۲۵.
۲۹ ـ حج / ۴۱.
۳۰ ـ مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۴۷.
۳۱ ـ فتح / ۲۹.
۳۲ ـ فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، ص ۶۳۴.
۳۳ ـ یس / ۱۲.
۳۴ ـ فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، ص ۶۳۳.
۳۵ ـ رعد / ۲۹.
۳۶ ـ فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، ص ۶۲۸.
۳۷ ـ والضحی / ۳ ـ ۱.
۳۸ ـ تفسیر فرات كوفی، ص ۲۱۲.
۳۹ ـ فصلت / ۴۲.
۴۰ ـ نساء / ۵۹.
۴۱ ـ همان / ۸۳.
۴۲ ـ انفال / ۴۸.
۴۳ ـ احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۲۲.
۴۴ ـ اعراف / ۵۸.
۴۵ ـ مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۶۷.
منبع : تبیان