شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


تاملی بر اثرات جهانی شدن در کشاورزی ـ بخش ١


تاملی بر اثرات جهانی شدن در کشاورزی ـ بخش ١
امروزه موضوع جهانی شدن و تجارت جهانی از اهمیت بسیاری در جهان برخوردار است و شاید می‌توان اظهار داشت تمام کشورهای جهان به‌نحوی با پدیده‌ی جهانی شدن در ارتباط هستند و از مزایای و معایب آن بهره‌ می‌برند، با توجه به پیشرفت علوم و تکنولوژی و از بین رفتن مرزهای ارتباطی کشورها به‌نحوی درگیر تعاملاتی خواسته و ناخواسته شده‌اند و گویا نمی‌توان از جهانی شدن فاصله گرفت، کشور ما نیز خواهان پیوسن به تجارت جهانی‌ست، با توجه به آن‌که شما دارای تجربه‌ی پیوستن به سازمان تجارت جهانی(WTO) را دارید و از فعالان بخش کشاورزی نیز هستید، وضعیت کشورها را پس از عضویت چگونه مشاهده کردید؟
● تجارت جهانی World Trade Organization
▪ دکتراُنوراتی:
شاید بتوان آغاز جهانی شدن را پیش از پیدایی سازمان تجارت جهانی، یعنی اوایل دهه‌ی۸۰ میلادی و با اجرای سیاست‌های بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول دانست، این مجموعه‌ی سیاستی که از آن به‌عنوان (structural adjustment programmes) یا برنامه‌های تنظیم ساختاری یاد می‌شود برای کشورهای جهان سوم و در حال توسعه تدوین و هم‌چنین تحمیل شد، سازمان تجارت جهانی نیز در همین راستا به‌منظور پیشبرد اهداف و سیاست‌های در پیش گفته شده تاسیس شد.
▪ لوبیس:
سازمان تجارت جهانی پس از گذراندن دوره‌ی مذاکراتی ‌۲۰ساله که بیشتر آنها در کشورهای اروپایی انجام گرفت در سال ۱۹۹۴ تاسیس و در سال ۱۹۹۵ به صورت رسمی شروع به کار کرد، درحال حاضر، جهانی شدن لیبرالی که بر پایه‌ی گسترش بازار بدون حد و مرز، و بدون قانون و مقررات در جهان مطرح است. بر اساس نظریه‌ی اقتصاددان معروف آدام اسمیت (Adam Smith) بازار آزاد می‌تواند نظام اقتصادی را تنظیم کرده و تعادل میان تقاضا و عرضه یا همان دست نامرئی بازار نقشی مهم را دراین‌باره ایفا می‌کند؛ نظریه‌ی دوم (John Maynard Keynes) آن است که رشد اقتصادی منجر به بهبود وضعیت مردم می‌شود و محقق شدن این موضوع نیازمند افزایش تولید، کار و دستمزد کارگران است؛ بر اساس این نظریه اگر ما لیوانی داشته باشیم و مرتب در آن آب بریزیم پس از مدتی این لیوان پر شده و آب اضافی از آن سریز و به محیط خارج از لیوان خواهد ریخت؛ رشد اقتصادی نیز باید از این مثال تبعیت کند، وجود آدم‌های خیلی پولدار در جامعه منجر به این می‌شود که دیگران نیز از ثروت آنها بهره‌ ببرند چراکه این آدم‌ها پس از برطرف شدن نیازهای‌شان با خرید کالا، خدمات یا مسافرت کردن منجر به تولید کار و بهبود وضعیت مالی افراد جامعه می‌شوند؛ اما باید به این موضوع نیز توجه کرد که لیوان شی‌ غیرزنده و حجم آن مشخص است، اما انسان‌ها گرفتار طمع بوده و همانند لیوانی هستند که افزایش حجم پیدا کرده و هیچ‌وقت سرریز نمی‌شوند.
همان‌طور که دکتر انوراتی نیز اشاره داشتند در اوایل دهه‌ی ۸۰ میلادی تغییراتی مهم درسیاست‌های کشورهای توسعه یافته به وجود آمد که عامل این تغییرات رئیس جمهور آمریکا آقای ریگان و هم‌چنین نخست وزیر انگلستان خانم تاچر بودند؛ گفتنی‌ست سیاست‌های اقتصادی این دو رهبر را ,Reganomics و Thatcherism می‌نامیدند این سیاست‌ها توانست اقتصاد دنیا را متحول سازد؛ هم‌چنین اقتصاددان معروف دیگری به نام میلتون فریدمن (Milton Friedman) بر این باور بود که کارآئی در رشد اقتصادی بسیار مهم است به‌عبارت دیگر باید با هزینه‌ی کم میزان تولید را افزایش داد.
در دوران جهانی شدن شعارهایی با محتوی کم‌رنگ تر شدن نقش دولت‌ها و خصوصی سازی وجود داشت؛ بنابراین برای بهره‌گیری از خدمات همانند آموزش و پرورش، آموزش عالی، بهداشت و حتی تهیه‌ی آب باید افراد جامعه‌ توانایی مالی داشته باشند، زیرا قرار بر آن شد که دولت‌ها نقش کمتری داشته باشند و بخش‌های درپیش گفته شده به بخش خصوصی واگذار شود.
▪ دکتر انوراتی:
در گذشته کالاهای حیاتی همانند آب به‌عنوان حق مسلم انسان‌ها بیان می‌شد اما پس از مطرح و اجرا شدن اصول سازمان تجارت جهانی آب به‌عنوان کالایی قابل خرید و فروش محسوب می‌شود که درصورت داشتن پول حق استفاده از آن‌را برای مردم کشورها بوجود می‌آید.
● اهداف و سیاست‌های سازمان تجارت جهانی
▪ خبرنگار:
می‌توانید در ارتباط با اهداف و سیاست‌های سازمان تجارت جهانی برای خوانندگان بیشتر توضیح دهید؟
▪ دکتر اُنوراتی:
آنها بیان می‌کردند که تجارت و خرید و فروش در جهان باید به صورت کاملاً آزاد و بدون قید و شرط باشد و آن‌را لیبرال شدن یا آزاد شدن اقتصاد نامیدند؛ به‌عبارت دیگر بازار می‌تواند تمام نیازهای یک جامعه را تنظیم کند در صورتی‌که تجارت آزاد و بدون محدودیت باشد.
هم‌چنین آنها تنها الگوی جامعه را سرمایه‌داری می‌دانند و بر این باورند که نقش دولت‌ها باید خیلی کم‌رنگ شود، شرکت‌ها و بخش خصوصی کاملاً آزاد و بدون دخالت دولت عمل کنند.
برنامه‌ی پیشنهادی که آنها برای طرح تجارت جهانی ارائه دادند دارای ۳ اصل مهم بود:
۱) کم‌رنگ تر شدن نقش دولت‌ها با کم‌کردن بودجه (به ویژه در کشورهای جهان سوم)، آنها پیشنهاد دادند که دولت‌ها نباید به بخش‌هایی همانند کشاورزی، بهداشت و آموزش یارانه دهند.
۲) آزاد شدن بازار کار، به‌نحوی‌که کارگرها کمتر اتحادیه داشته باشند، از بین بردن قانون و مقررات کارگری و در نتیجه ضعیف کردن آنها، به بهانه‌ی ایجاد بازاری آزاد برای کارگران.
۳) هر کشوری تنها محصولی را تولید کند، که ارزان‌ترین در دنیاست، برای نمونه ایران با کمترین قیمت نفت را تولید و صادر کند و با پول حاصل از فروش نفت دیگر احتیاجات خود را وارد کند، به بیان دیگر کشورها به صورت تخصصی عمل کنند خودکفایی را کنار گذاشته و محصولات خود را در بازارهای جهانی خرید و فروش کنند که همین امر موجب تنظیم شدن بازار در جهان می‌شود.
بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول اعلام کردند، در صورتی‌که دولت‌ها، سیاست‌ها و اصول در پیش گفته شده را اجرا کنند به آنها وام دهند؛ هم‌چنین اعلام کردند دولت‌ها در صورتی‌که اصول مورد نظر ما را اجرا کنند صادرات محصولات‌شان چند برابر شده و می‌توانند بدهی خود را به بانک جهانی پرداخت کنند.
بنابراین اولین شرط و دستاورد جهانی شدن در دنیا مقروض کردن کشورهای در حال توسعه است؛ پس از گذشت ۳۰سال این نتیجه حاصل شد که نظریه‌ی ارائه شده توسط کشورهای موافق اجرای تجارت جهانی اشتباه بوده و کشورهای وام گیرنده نتوانستند وام‌های خود را پرداخت کنند.
▪ لوبیس:
این سازمان در بخش‌های گوناگون همانند کشاورزی دارای تفاهم‌نامه‌های خاص هستند؛ گفتنی‌ست این تفاهم‌نامه‌ها سه بخش اساسی دارند:
۱) دسترسی به بازار
۲) کمک‌های داخلی یا یارانه‌ها
۳) یارانه برای صادرات.
در واقع هدف اساسی آنها حذف دولت و ترویج تجارت بی قید و شرط جهانی است؛ هم‌چنین این سازمان از یارانه و تعرفه به‌عنوان عوامل محدود کننده و مانعی بر سر راه رقابت درست یاد می‌کند چراکه پایه گذاران آن بر این باورند که بازار باید تعیین کند چه تولید کننده‌ای می‌تواند ارزان‌ترین محصول را عرضه کند و دولت‌ها حق دخالت ندارند.
با گسترش تفکر جهانی شدن تجارت، مشکلات و اختلاف نظرهایی میان کشورهای عضو این سازمان بوجود آمد، که پیامد آن تاسیس سازمان یا کمیته‌ی حل اختلاف در بدنه‌ی سازمان تجارت جهانی است(Dispute Settlement Body (DSB) که در واقع هدف اصلی آن رسیدگی به مشکلات حاصل از اجرای تجارت جهانی و در صورت نیاز جریمه‌ی اعضای خطاکار است.
● عدم پرداخت وام توسط کشاورزان کشورهای عضوWTO
▪ خبرنگار:
به نظر شما چه موضوعاتی منجر به آن شد که کشورها نتوانند قرض خود را پرداخت کند؟
▪ دکتر اُنوراتی:
آنها به دو دلیل نتوانستند بدهی‌های خود را توسط پول حاصل از صادرات پرداخت کنند:
۱) قیمت تولیدات به‌ویژه تولیدات کشاورزی در بازارهای جهانی روندی نزولی داشته و این اُفت قیمت‌ها تا سال گذشته که جهان با وضعیت بحران غذایی مواجه شد ادامه داشت، در حال حاضر قیمت محصولات کشاورزی تا حدودی افزایش پیدا کرده است که این رشد قیمت قابل توجه نبوده و قادر به جبران خسارات نمی‌باشد.
۲) هزینه‌های تولید محصولات کشاورزی و هم‌چنین صادرات آن‌ها افزایش پیدا کرده است، چراکه کشورهای توسعه نیافته برای صادرات کالاهای خود مجبور هستند از فناوری‌ها و تکنولوژی‌های کشورهای توسعه یافته استفاده کنند؛ با توجه به آن‌که قیمت فروش محصولات در حال کاهش است فناوری‌ها و خدمات کشورهای غربی رشد صعودی دارند، بنابراین هزینه‌های بالا موجب کاهش قیمت کالای تمام شده برای تولیدکنندگان می‌شود.
برای نمونه کشور کنیا که به‌عنوان یکی از قوی‌ترین تولیدکنندگان گل در قاره‌ی آفریقا مطرح است، از سال ۱۹۹۹ میلادی صادرات خود را دو برابر کرده‌است، این درحالی‌ست که هم‌زمان با افزایش صادرات گل، واردات موادغذایی، بذر و نهاده‌های کشاورزی در این کشور ۴ برابر شده است، آنها در حال حاضر متخصص تولید گل هستند، اما برای تامین مواد غذایی خود به کشورهای غربی وابسته شدند.
● کشاورزان خرده‌پا قربانی اصلی سیاستهای سازمان تجارت جهانی هستند
▪ خبرنگار:
آیا سیاست‌هایی که از سوی سازمان تجارت جهانی اعلام شده‌است در کشورهای توسعه یافته‌ی عضو سازمان نیز اجرا می‌شود؟ و آیا تاثیرات اجرای این سیاست‌ها در کشورهای جهان اول و سوم یکسان بوده است؟ در صحبت‌های خود یکی از دلایل عدم پرداخت وام توسط کشاورزان را، کاهش قیمت تولیدات کشاورزی معرفی کردید؛ به باور شما دلیل این کاهش قیمت می‌تواند مربوط به حمایت دولت‌های توسعه یافته همانند کشورهای اروپایی و آمریکایی از کشاورزان خود و اختصاص یارانه به آنها باشد، در حالیکه دولتمردان دیگر کشورها(کشورهای جهان سوم) را به عدم حمایت از کشاورزان تشویق می‌کنند؟
▪ دکتراُنوراتی:
این سیاست‌ها برای تمام کشورهایی است که عضو سازمان تجارت جهانی هستند یکسان است، بر اساس قوانین سازمان تجارت جهانی باید نقش دولت‌ها کمرنگ شود و آن‌چه از نظر آنها مهم است صادرات و واردات آزاد در کشورهای دنیاست؛ در واقع ایدئولوژی تجارت جهانی مبنی بر خرید و فروش تمام کالاها و برطرف کردن نیاز انسان‌ها و جوامع است.
بدون درنظر گرفتن اختلاف‌هایی که میان کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته وجود دارد، کشاورزی در تمام جهان دارای ۲ الگو و نظام است:
۱) نظام صنعتی در مقیاس کلان، با تعداد نیروی کارگری پایین و اجرای کشاورزی مکانیزه که هدف آنها تولید غذای زیاد با سطح کیفیت و سلامت پایین است.
۲) نظام کشاورزی طبیعی یا خرده‌پا در مقیاس کوچک با نیروی کارگری بیشتر که هدف آنها تولید غذای کمتر به‌منظور رفع نیاز بازار داخلی اما با سطح سلامت و کیفیت بالاتر است.
لازم به توضیح است کشاورزان هر نظام باهم متحد و نسبت به نظام دیگر معترض هستند، بنابراین کشاورزان نظام کشاورزی خرده‌پا را باید در مقیاس جهانی در نظر گرفت و قوانین سازمان تجارت جهانی علیه این کشاورزان است، برای نمونه اختلاف چندانی میان کشاورز خرده پای کشور ایتالیا با کشاورز خرده پای کشور هندوستان که هر دو عضو سازمان تجارت جهانی هستند وجود ندارد.
تاثیر سیاست‌های سازمان تجارت جهانی در کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته یکسان بوده است، برای نمونه حق و حقوق کارگری حدود سی سال است که روند نزولی در کشورهای عضو داشته و حقوقی که برای بدست آوردن آن تمام کشورهای دنیا تلاش کردند دارد نابود می‌شود و این انتظار می‌رود که در آینده شاهد کاهش هرچه بیشتر این حقوق و تاثیر آن بر ساعات کار کارگران، از بین رفتن حق بیمه و بازنشستگی شویم که خود می‌تواند خاطرات دوران ارباب رعیتی و شاید هم برده داری را برای ما زنده کند.
درحال حاضر این مشکل گریبان‌گیر کارگران اروپایی نیز شده است، بنابراین تمام کشورها از عواقب پیوستن به تجارت جهانی بی‌نصیب نمانده‌اند تنها ممکن است رویکرد متفاوتی در کشورهای گوناگون داشته باشد.
منبع : خبرگزاری ایسنا


همچنین مشاهده کنید