پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

دور از راسته مسگران


دور از راسته مسگران
سید ضیاءالدین ترابی، از آن آدم‌هایی است که بعدها قدرشان شناخته می‌شود.
در این گفتار کاری به سابقه چهل‌ساله او در شعر، ترجمه، نقد شعر و پژوهش در تاریخ شعر معاصر نداریم؛ اینجا فقط می‌خواهیم درباره شعرهای امروز صفحه چند نکته را قلمی کنیم اما نمی‌شود و نباید از معرفی این «تجربه احترام‌‌برانگیز»‌ در فضای راکد شعر روزمان گذشت. او سال ۱۳۲۲ در زنجان متولد شده است. تحصیلاتش، کارشناسی رشته ادبیات انگلیسی از دانشگاه اصفهان و کارشناسی ارشد در زبان‌شناسی از دانشگاه تهران است و پایان‌نامه‌اش نیز با موضوع «نشانه‌‌ی‌ را» در زبان فارسی از باستان تاکنون نگاشته شده است.
کارمند گمرک بوده است و حدود ده سالی است که دوران بازنشستگی را می‌گذراند. فقط تیتروار به آثار او که بدون مبالغه، جدی و در خور توجه‌اند، اشاره می‌شود تا به اصل مطلب برسیم:
● شعر:
▪ اضطراب در کعب دیواره‌های شیشه‌ای، نشر ارغنون، ۱۳۴۹
▪ گلوی عطش، انتشارات برگ، ۱۳۶۵
▪ از زخم‌های آینه و چشم، انتشارات حوزه هنری، ۱۳۷۲
▪ از بی‌کرانه آبی، دنیای کتاب، ۱۳۷۲
▪ گزیده ادبیات معاصر، نشر نیستان، ۱۳۷۸
▪ سرخ از پرنده و پرواز، انتشارات سروش، ۱۳۸۰
▪ از نام‌های حک‌شده بر سنگ، ۱۳۸۱، سوره مهر
▪ زخمه بر زخم، کتاب تکا، ۱۳۸۶
▪ سفر شعر، نشر علم، ۱۳۸۷
● ترجمه شعر:
▪ یکصد شعر از یکصد شاعر جهان، انتشارات حوزه هنری
▪ باغ گیلاس: شعر معاصر چین، نشر مینا
▪ شعر پایداری ملل (پژوهش و ترجمه در پنج جلد)، نشر صریر
▪ منظومه‌ سینوهه، نشر آوای کلار
● ترجمه داستان:
▪ هوای قطبی، از پانزده نویسنده، نشر افراز
▪ چال مورچه، دوریس لسینگ، سوره مهر
▪ سفر دور دنیا، از هجده نویسنده، سوره مهر
● پژوهش در شعر معاصر:
▪ نیمایی دیگر، نشر دنیای نو، چاپ دوم
▪ فروغی دیگر، نشر دنیای نو، چاپ دوم
▪ امیدی دیگر، نشر دنیای نو، چاپ دوم
▪ سهرابی دیگر، نشر دنیای نو، چاپ هفتم
▪ بامدادی دیگر، نشر افراز، سال ۱۳۸۷، چاپ اول
▪ شکوه شقایق: نقدی بر شعر دفاع مقدس، نشر سما
▪ پیرامون شعر: نقدهای پراکنده‌ای بر شعر معاصر، انتشارات حوزه هنری
● پژوهش در ادبیات کلاسیک فارسی:
▪ غزل غزل‌های مولوی: گزیده‌ ۳۰۰غزل از دیوان شمس، نشر آفرینش
▪ گردآوری «غدیریه‌ها» در شعر فارسی، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
ترابی از وفاداران به نیما یوشیج بوده و این وفاداری از «اضطراب...» تا «از نام‌های حک‌شده بر سنگ» ادامه پیدا کرده است. آنچه نیما به وزن شعر فارسی تقدیم کرد، ظاهری دارد و باطنی؛ ظاهر آن عبارت از مقید نبودن به تساوی ارکان بین سطرهاست به‌ اضافه اختصاصات نیما نسبت به اخوان مثل تقیدی که اخوان به کامل‌بودن ارکان نشان می‌داد و نیما نه.
اما باطن تحول نیما در وزن شعر، این است که وزن شعر باید در خدمت مقصود شاعر و نیز در خدمت وزن طبیعی گفتار باشد.
ترابی در یک دهه اخیر، شعر آزاد می‌نویسد و این از مصادیق «سر پیری و معرکه‌گیری» است اگرچه این معرکه‌گیری از باب تشبه‌کردن یک شاعر پیر به نسل جوان برای به‌رسمیت‌شناخته‌شدن- آنچنان که در برخی از شاعران قدیمی می‌بینیم- نیست. شعرهای آزاد او کاملاً بی‌وزنند و مشخص است که آگاهانه می‌خواهد شعر موزون نیمایی نگوید.اما میراث دیگر نیما، ساختار شعر بوده است. یکی از زمینه‌های «منظومه»‌سرایی و در قابی بزرگتر توجه به «روایت» در آثار نیما و اخوان، همین وجه بنیادین ساختمند‌بودن شعر در نظریه ادبی نیماست. ترابی این میراث را همچنان در شعرهای آزادش ادامه داده است، بنابراین توجه او به «روایت» در شعر، باز از جنس تقلید از هیاهوی شاعران دهه ۷۰ نیست که این همه بر «روایت» در شعر تأکید کرده‌اند و می‌کنند اما هنوز یک روایت درخشان در حد روایت «کتیبه» اخوان در شعر این ۲دهه خلق نشده است.
روایت در شعرهای آزاد ترابی، با روایت «دستمایه‌محور» نیما و شاگردانش تفاوت دارد؛ او دست به روایت‌های شاعرانه‌ای می‌زند که کاراکترهای آن، از اساس از شعریت برآمده‌‌اند. وقتی در «برف‌‌بازی» از پیری حرف می‌زند، حاصل استعاره‌ای آشنا از نشستن برف بر سر و موی برف‌باز است، وقتی در شعر پرواز، راوی به مخاطبان فرضی‌اش در روایت که «گنجشک‌خوار» هستند، راه و رسم گنشجک‌خواری را یاد می‌دهد، زمینه‌ شعر، از همان ابتدا زمینه کابوس است و آن‌گاه که در شعر «کجا» راوی، مجسمه‌ای است که نمی‌داند کجای شهر ایستاده، بازی زبانی بین «کج و کجا و کجاوه» روایت را به شعر بدل کرده است.
این‌جا، ترابی، همجواری با فضای روایی شعرهای دهه هفتادی و هشتادی پیدا می‌کند و نیز وجه دیگر همجواری او با این جریان شعری، طنز آمیخته به هجوی است که به لحنی درشتناک و سرد می‌انجامد و کارکرد «مبالغه» را برای پرتاب‌کردن کاراکترها از متن نثر به شعر، موجه می‌کند؛ «کاراکترها»یی که نه نماد سمبلیک هستند نه نشانه‌های رؤیاپردازانه یا کابوس‌پردازانه سوررئالیستی، بلکه «کاریکاتورهایی» تلخ از جنس کلمه‌اند برای ترسیم واقعیت اجتماع؛ مثال آن شعر «گزینش» است با کاراکتر «کرگدن».شعرهای آزاد ترابی را می‌خوانیم و لذت می‌بریم، بدون این که فراموش کنیم که در راسته مسگران صدا به صدا نمی‌رسد.

زهیر توکلی
منبع : همشهری آنلاین