دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


سیاستمداری در برخورد با کودکان


سیاستمداری در برخورد با کودکان
وقتی در حال خرید از سوپر مارکت سرکوچه هستید و از داخل خودرو که آن را جلوی مغازه پارک کرده اید، صدای گریه و فریادهای کودکتان را می شنوید، بی اختیار به سوی اولین خوردنی کودکانه دست دراز می کنید و به سوی او با شتاب حرکت می کنید. این کار خیلی مؤثر خواهد بود و در نخستین لحظه ای که چشم کودک به آن می افتد، گریه را فراموش می کند.
از این که چقدر با تدبیر و سیاست عمل کرده اید، از خودتان خشنود خواهید بود و احساس می کنید از نظر کوچولو یک مادر فوق العاده مهربان هستید، ولی هر از گاهی این فکر در ذهن تان بیدار می شود که نکند دارید به کودک رشوه می دهید یا عادتی را در او به وجود می آورید.
شش باور که در زیر به آن اشاره می شود، اگر بتوانید کنار بگذارید، آن وقت نه تنها عذاب وجدان گریبانگیر تان نخواهد شد، بلکه به خودتان تخفیف داده و کودکی مؤدب تر خواهید داشت.
● رشوه دادن به بچه ها بد است
واژه رشوه در اغلب فرهنگ ها باری منفی دارد و فرقی نمی کند آن را در مورد کودکان به کار ببرید یا در مورد بزرگسالان، اما حقیقت این است که در دنیای کودکان این واژه تعابیر مختلفی می تواند داشته باشد که یکی از آنها کوتاه آمدن در برابر خواسته کودک یا دادن چیزی به او برای رسیدن به خواسته اش یا آرام کردن کودک است.
با این حال هیچ پدر و مادری نیست که رشوه ای هر چند کوچک مثل یک بسته شکلات یا اسباب بازی به کودکش نداده باشد تا صدای گریه او را نشنود. نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که بسیاری از والدین نمی دانند که رشوه، افراط در پاداش دادن تلقی می شود و هر از گاهی ساکت کردن کودکتان با یک بسته اسمارتیز نه رشوه بلکه پاداش عمل خوب اوست به شرطی که همیشگی نباشد بنابراین به جای استفاده از کلمه «رشوه» که می تواند بار ذهنی منفی ای داشته باشد سعی کنید از واژه پاداش یا جایزه استفاده کنید. همچنین رشوه می تواند یک چیز مادی باشد اما در مورد پاداش لزوماً اینگونه نیست. وقتی برای رفتار خوب فرزندتان به او در وایت بردی که برای این کار در نظر گرفته اید ۱۰ ستاره می دهید و قول می دهید با رسیدن تعداد ستاره هایش به تعداد خاصی به او جایزه ای دهید. در حقیقت از رفتار خوب او لزوماً نه با انگیزه های مادی تقدیر کرده اید. پاداش وقتی جنبه رشوه پیدا می کند که کودک برای انجام هر کاری جایزه ای همچون شکلات و.‎.‎. از شما بخواهد و شما نیز هر بار در برابر خواسته او کوتاه بیایید. مثلاً برای درست بستن بند کفش هایش، احترام به بزرگ ترها و ‎.‎.‎. از شما جایزه بخواهد و در این صورت آنچه که به او می دهید یک جایزه یا پاداش نیست. بنابراین در وهله اول سعی کنید با توجیهات منطقی، اما به دور از پاداش برای گرفتن نتیجه استفاده کنید: «مثلاً بگویید اگر لباست را بپوشی خودت می توانی لباست را انتخاب کنی.» از پاداش به عنوان آخرین گزینه استفاده کنید.
● بچه ها و دعوای پدر و مادر
بسیاری از افراد تصور می کنند بچه ها با دیدن اختلاف نظر والدین شان که می تواند به صورت دعواها و مشاجرات گاه و بیگاه بین آنها بروز کند، به لحاظ روحی - روانی آسیب می بینند. یک روانشناس کودک در این زمینه می گوید: «ما دوست داریم در این باور بمانیم که انکار یا نفی هر چیزی از جمله هر گونه اختلاف نظر به نفع کودکان است و اگر آنها عصبانیت یا خشم پدر و مادرشان را نبینند در آینده، کمتر روحیه مشاجره جو خواهند داشت. حقیقت این است که دعوا و اختلاف نظر همیشگی به نفع هیچ کس نیست، اما کودکان به الگوهایی خوب برای یاد گرفتن نحوه کنار آمدن با احساسات منفی خود نسبت به دیگران یا تخلیه خشمشان نیاز دارند.روانشناسان می گویند: «بحث و اختلاف نظر بخشی مهم از یک رابطه سالم خانوادگی است. با مطرح کردن اختلافات و یافتن راهی برای رسیدگی به تفاهم بیشتر در حقیقت به کودکان می آموزید احساسات منفی خود را کتمان نکنند و مشاجرات خود را به شیوه ای منطقی حل کنند. البته در این زمینه استثنا هایی هم وجود دارد.
هیچ گاه اجازه ندهید هنگام اینگونه مشاجرات لفظی کار به جاهای باریک بکشد یا آن که هرگز راجع به بچه ها پیش روی آنان دعوا نکنید.» متخصصان درمورد تربیت فرزندان توصیه می کنند برای تربیت کودک یک شیوه را در نظر بگیرند، چون اگر بر سر شیوه های تربیتی او پیش روی خود او اختلاف نظر نشان دهند کودک سردرگم می شود و نمی داند پدر یا مادر چه انتظاری از او دارند. بعد از هر بحث و اختلاف نظری خوب است که کودک آشتی یا بازگشت به حالت عادی را ببیند چون یاد خواهد گرفت بحث و اختلاف نظر به معنای دوست نداشتن و طرد کردن یکدیگر نیست.
● نیاز کودکان
همه کم و بیش این جمله را موقع ازدواج شنیده ایم: «تا آنجا که می توانید از زندگی دو نفره لذت ببرید، چون با آمدن بچه دیگر فرصتی برای خود نخواهید داشت.»
این باوری است که اکثر روانشناسان با آن مخالفند. وقتی یک کودک تازه متولد گریه سر می دهد، پدر و مادر فوراً باید به داد او برسند اما وقتی کودک کمی بزرگ تر می شود یعنی بین ۱۲-۹ ماهگی می توانید او را با مفهوم «صبوری» و احترام به حقوق دیگران کم کم آشنا کنید. وقتی کودک ۹ ماهه گریه می کند بغلش کنید و به او بگویید: «مامان ظرف می شوید ؛ هروقت تمام شد، پیش تو بر می گردد.» به یاد داشته باشید توجه به نیازهای فرزندتان مترادف با غفلت از نیازهای خودتان نیست و به عبارت دیگر برآورده شدن نیازها باید پروسه ای دوجانبه باشد.
اگر شما خواب کافی و مواد مغذی دریافت نکنید، بدن توانایی لازم برای همراهی با یک کودک نوپا و بازیگوش را نخواهد داشت. همچنین شرکت در کلاس های ورزشی مختلف و اختصاص دادن زمانی هرچند کوچک به فراغت شخصی تمدد اعصاب لازم برای سپری کردن یک روز پرانرژی در کنار کودکتان را برای شما فراهم می آورد.
● فرق نگذارید
مسلماً رعایت عدالت در رفتار با بچه هایی که اختلاف سنی کمی دارند ضروری است. وقتی دو فرزند هفت و هشت ساله دارید و هردو می خواهند در هواپیما بغل دست پنجره بنشینند می توانید به یکی بگویید در مسیر رفت نوبت اوست و در مسیر برگشت نوبت برادر اوست یا آن که زمان را نوبتی کنید؛ به این ترتیب آنها متوجه خواهند شد تبعیض در کارنیست اما عدم تبعیض همیشه به معنای یک گونه رفتار کردن نیست. وقتی به فرزند بزرگترتان وظایف و از طرف دیگر امتیازات بیشتری می دهید، تبعیضی قائل نشده اید و نباید از بابت آن دچار عذاب وجدان شوید. رفتار شما با هر دو کودکتان ممکن است یک شکل نباشد اما باز عادلانه است همین مسئله در مورد توجه نشان دادن بیشتر به کودکی که دیرآموز است یا مشکل روحی- عاطفی خاصی دارد نیز صدق می کند با این حال کودکان زیر شش سال قادر به درک این تفاوت در ماهیت رفتار والدینشان با آنها و خواهر و برادر کوچکتر یا بزرگترشان نیستند و فکر می کنند بین آنها تبعیض قائل می شوید. برای یک بچه چهارساله سخت است که قبول کند مادرش هنگام گریه برادر دو ساله اش اول او را بغل کند. در مواقعی که کودک بزرگتر در مقابل «رفتار ویژه ای» که نسبت به کودک کوچکتر دارید ، مقاومت نشان می دهد به مزایا و محاسنی که با بزرگ تر شدن نصیب او شده است اشاره کنید: «می توانی اسکیت بازی کنی! خودت کفش هایت را می بندی چون بزرگ شده ای.»
● وقت مفید
مهم کیفیت زمانی است که در کنار کودک سپری می شود و نه کمیت آن زمان. حقیقت این است که هر مقدار که کنار کودکانتان باشید وقت مفید و کیفی به او اختصاص داده اید به عبارت دیگر براساس تازه ترین مطالعات انجام گرفته نه تنها کمیت بلکه کیفیت زمان سپری شده با کودک نیز در این زمینه مفید است. بچه ها هم به وقت بدون برنامه ریزی شده و هم وقت برنامه ریزی شده که در آن والدین توجه خاصی را به آنان نشان می دهند و در سرگرم کردن آنان نقش مؤثری دارند نیازمند هستند. اگر همه در یک اتاق در کنار هم باشید و کودک تلویزیون تماشا کند، در حالی که پدر و مادر برای خودشان روزنامه ورق بزنند این وقت باز هم اهمیت دارد. روانشناسی می گوید: «وقتی صحبت از وقت مفید در کنار فرزندان می شود والدین فکر می کنند باید حتماً در این وقت مفید راجع به کارهای روزمره فرزندشان سؤال و جواب کنند در صورتی که این وقت مفید نباید به امری قابل پیش بینی و خسته کننده برای آنان تبدیل شود.»
● عصبانی شدن بچه ها
بچه ها، حتی آرام ترین آنها گاه آستانه صبر و طاقت والدینشان را لبریز می کنند. بسیاری از ما که در محیط کار قادریم مسائل و مشکلات خود را با خونسردی حل کنیم، در مواجهه با این حقیقت که کودکان ما را از فرط عصبانیت به حد انفجار می رسانند، وحشت داریم چرا که می ترسیم پدر و مادر بد یا بی حوصله ای نامیده شویم.
به عقیده بسیاری از ما یک پدر و مادر خوب باید خشم و عصبانیش را مهار کند و اگر غیر از این باشد او پدر یا مادر خوبی نیست.از سوی دیگر والدین در حضور دوستان و دیگر افراد سعی می کنند با تظاهر به خونسردی کنترل و تسلط بیشتری بر اعصاب و آشفتگی خود داشته باشند و همین گاه باعث می شود بسیاری از احساسات خود را سرکوب کنند اما آیا عصبانی شدن از دست بچه ها و نشان دادن آن بصورت فریادی گاه و بیگاه بر سر آنها هیچ وقت نباید اتفاق بیفتد
روانشناسان در پاسخ به این سؤال می گویند: «گاهی ما به عنوان یک پدر و مادر باید به بچه ها نشان دهیم که رفتاری خاص از سوی آنها باعث شده از کوره در برویم. می توانید بعداً با یک معذرت خواهی کوچک هرگونه ناراحتی را از دل آنها در بیاورید اما کودکان در هر سن و سالی باید بیاموزند که همه اشتباه می کنند و عصبانی شدن یک چیز طبیعی است، همانطور که خودشان عصبانی می شوند.»
زینب سادات محسنی
منبع : روزنامه ایران