پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ساده‌زیستی؛ هدف یا وسیله


ساده‌زیستی؛ هدف یا وسیله
«کیم جونگ ایل» رهبر کره‌شمالی همان لباس خاکستری‌رنگ مرسوم در کره را بر تن می‌کند؛ لباسی که مردم کره‌شمالی سال‌ها است برتن می‌کنند؛ بدون تغییر در ظاهر و حتی دوخت آن. ساده‌زیستی، نه توصیه‌‌ای مهم که اصلی ایدئولوژیک برای ساکنان سرزمین‌های شمالی شبه‌جزیره کره است. مردم این سرزمین سال‌هاست که با تجملات زندگی روزمره وداع گفته‌اند و به ساده‌زیستی روی آورده‌اند. ساده‌زیستی کره‌ای‌ها اما نه محصول انتخاب آزادانه این مردمان که حاصل اجبار ایدئولوژیک رهبران کره‌شمالی – پدر و پسر- بر آنان بوده است. اینچنین بود که ساده‌زیستی همراه همیشگی زیست شهروندان کره‌ای شد و متاثر از آن، تظاهر به ساده‌زیستی ـ خواسته و ناخواسته - به اصل رفتاری رهبر کره‌شمالی تبدیل شد. به این ترتیب مردم کره‌شمالی مدت‌هاست که «رهبر عزیز» خود را با همان لباس ساده می‌بینند اما همین مردمان از افراط‌‌گرایی در خوراک و پوشاک خانواده حکومتی کره، افسانه‌ها ساخته و پرداخته‌اند. مردم کره‌شمالی ملزم به ساده‌زیستی‌اند، همچنانکه «کیم جونگ ایل» ملزم به تظاهر به ساده‌زیستی؛ و این چرخه سال‌هاست که ادامه دارد.
این سال‌ها ساده‌زیستی بعضی از رهبران سیاسی دنیا، وجهی نمادین برای نیل به یک هدف یافته است؛ جلب‌نظر و رای تنگدستان جامعه و البته طنز روزگار اینگونه رخ می‌نماید که چنین حکومتگرانی تنها یک قالب مشخص برای تاکید بر ساده‌زیستی خویش برمی‌گزینند. اینجاست که چنین رییس دولت یا وزیر و وکیلی که داعیه ساده‌زیستی دارد، کت و شلوار مرسوم را کنار می‌گذارد و لباسی نمادین را همیشه برتن می‌کند.چاوس در ونزوئلا پیراهنی قرمز می‌پوشد، اورتگا در نیکاراگوئه پیراهنی سفید برتن می‌کند و دیگران نیز همچنین. گویی تظاهر به ساده‌زیستی همچون ابزاری در خدمت شعارهای پوپولیستی این رهبران باید که خودنمایی کند تا دایره باورپذیری شعارهای مردم‌گرایانه نیز گسترده شود. برای این رهبران تظاهر به ساده‌زیستی، گاه حذف تشریفات دیپلماتیک را نیز به دنبال خود می‌آورد که در این صورت دانیل اورتگا دست میهمانان سیاسی خویش را می‌گیرد و در خیابان‌های فقیرنشین پایتخت می‌گرداند تا اینگونه بر مردمی بودن و ساده‌زیستی خود تاکید مضاعف کرده باشد.
در این سال‌ها جمعی از اصول‌گرایان ایرانی نیز بسیار در باب ساده‌زیستی گفته و نوشته و به نسخه‌های پیچیده شده قبلی عمل کرده و گاه خود نیز چنین نسخه‌ای پیچیده‌اند. اما بازهم طنز داستان اینجاست که آنها نیز استفاده از نمادهای ظاهری در ساده‌زیستی را فراموش نکرده‌اند. اینچنین است که اکنون تظاهر به ساده‌زیستی در میان این گروه از سیاست‌ورزان ایرانی به جای ایدئولوژی ساده‌زیستی سال‌های اول انقلاب نشسته و به این ترتیب اگر در سال‌هایی پیشتر مسوولان تجمل‌گرایی خویش را نمی‌پسندیدند، در این سال‌ها اما مقدم بر خود، تجمل‌گرایی برای دیگری نیز پذیرفته نمی‌شود تا مبادا بروز تجمل‌گرایی، چراغ پرسش‌هایی را در ذهن جماعتی که همواره توصیه به ساده‌زیستی را از مسوولان خود شنیده‌اند، روشن کند. گویی نقطه مقابل تظاهر به ساده‌زیستی در نفی تجمل‌گرایی باید ظهور یابد. لشک کولاکوفسکی، فیلسوف لهستانی اما توصیه‌ای برای حکومتگرانی دارد که تظاهر به ساده‌زیستی آغاز کرده‌اند و کمر همت بر پایان عصر تجمل‌گرایی بسته‌اند: «شاید کمر بستن به جنگ با تجمل ـ بنابر هر تعریفی ـ و ریشه‌کنی آن به عنوان هدف نهایی کاری بی‌ثمر باشد. انگیزه چنین مبارزه‌ای ایده شریف عدالتخواهی نیست بلکه حسادت است، هرچند که از سوی دیگر درخشش جزایر کوچک تجمل در میان دریای فقر، وجدان ما را جریحه‌دار می‌سازد.»
منبع : شهروند امروز