جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

رفراندومی برای انتخاب بهترین سیاست اقتصادی


رفراندومی برای انتخاب بهترین سیاست اقتصادی
با افزایش مشکلات اقتصادی در آمریکا و بالا گرفتن بحران در جای‌جای اقتصاد این سرزمین به خصوص بخش بانکی آمریکا اهمیت سیاست‌های اقتصادی کاندیداها در انتخابات سال جاری بیشتر شد. بر طبق مطالعات انجام شده شمار زیادی از مردم آمریکا سیاست‌های اقتصادی را اصلی‌ترین مسئله در گزینش کاندیدای خود می‌دانند و برخی تعبیر «رفراندومی برای انتخاب بهترین سیاست اقتصادی» را برای انتخابات چهارم نوامبر انتخاب کرده‌اند.
این دو کاندیدا در مورد مسائل مختلفی با یکدیگر اختلاف‌نظر دارند ولی مهم‌ترین اختلاف آنها در مورد انرژی است. اختلاف دو کشور در مورد سیاست‌های مالیاتی نیز از دیگر مسائلی است که برای مردم اهمیت دارد. مطالعات نشان می‌دهد سیاست‌های مالیاتی مک کین به نفع طبقات بالای اقتصادی است اما اوباما سیاست‌هایی دارد که برای طبقات متوسط و پایین اقتصادی آمریکا مفید است.
اوباما طرح افزایش مالیات طبقات بالای اقتصادی در کنار کاهش نرخ مالیات طبقات پایین را در برنامه کاری خود قرار داد و همین مسئله سبب شده است تا خیل عظیمی از طبقات متوسط اقتصادی آمریکا طرفدار وی شوند. اوباما معتقد است سیاست کاهش مالیات یا معافیت مالیات طبقات متوسط و افزایش مالیات طبقات بالای اجتماع سیاستی قابل قبول است. اوباما بر این باور است باید طرح کاهش مالیات شرکت‌های بزرگ به منظور تشویق فعالیت تولیدی متوقف شود و این مزیت به خانوارهایی منتقل شود که در طبقه متوسط اجتماعی و اقتصادی قرار دارند.
طرح ایجاد انگیزه تولید از طریق کاهش مالیات شرکت‌های بزرگ یکی از طرح‌های اقتصادی مورد قبول حزب جمهوریخواه در آمریکاست و در اغلب سال‌هایی که نمایندگانی از این حزب در رأس قدرت سیاسی این کشور بودند، این سیاست اجرا شده است. وال استریت ژورنال در مورد سیاست‌های مالیاتی دو کاندیدا مقاله‌ای نوشته است که با عنوان «هم‌اکنون صحبت در مورد پول‌های شماست» چاپ شده است. در این مقاله ضمن تشویق مردم به شرکت در انتخابات نوشته شده است:«اختلاف سیاست‌های مالیاتی نشان‌دهنده جهت‌گیری‌های مختلف آنها است.
این سیاست‌ها به‌طور مستقیم روی زندگی شما تاثیر می‌گذارد و سبب بیشتر شدن یا کمتر شدن درآمد قابل دسترس شما می‌شود.» بسیاری از اقتصاددانان جهانی بر این باورند که روی کار آمدن مک کین می‌تواند برای اقتصاد آمریکا مخرب باشد. زیرا وی سیاست حزب جمهوریخواه یا به تعبیر دیگر سیاست‌هایی مشابه جورج بوش رئیس‌جمهوری فعلی آمریکا را اجرا خواهد کرد که تجربه هشت سال گذشته نشان‌دهنده شکست این سیاست‌ها بود.
از طرف دیگر کمپین اوباما سیاست‌های اقتصادی اوباما که سیاست‌های طرفدار طبقه متوسط است را زمینه‌ساز ایجاد رکودی بزرگ در اقتصاد آمریکا می‌داند و معتقد است باید مانع از ایجاد رکود بزرگ اقتصاد آمریکا شد و این امر تنها و تنها از طریق ممانعت از روی کار آمدن اوباما است. به هر حال اختلاف میان دو کاندیدا در سخنرانی‌های انتخاباتی بیش از پیش خود را نشان می‌دهد ولی نکته با اهمیت این است که کمپین اوباما بسیار سازمان یافته و با توجه به اصول سیاسی کار می‌کند. این سازمان‌یافتگی عاملی بر احتمال بیشتر موفقیت وی در انتخابات است.
مطالعه سیاست‌های دو کاندیدا نشان می‌دهد بیشترین اختلاف آنها در سیاست‌های انرژی است. مک کین معتقد است باید سرمایه‌گذاری در تولید نفت و اکتشاف حوزه‌های جدید با قدرت پیگیری شود و در کنار آن فعالیت‌های مطالعاتی در زمینه تولید دیگر انواع سوخت‌ها انجام شود ولی اوباما حفاری و استخراج نفت از برخی حوزه‌ها را غیر ضروری می‌داند.
مک کین در سخنرانی انتخاباتی خود اعلام کرد: «نفت یک منبع حیاتی انرژی است اما آمریکا با مصرف بیشتر از ۲۵ درصد از نفت تولیدی در جهان تنها ۳ درصد از ذخایر تایید شده آن را دارد. بیشترین سهم از ذخایر تایید شده انرژی جهان در خلیج فارس است و تحت کنترل شمار خاصی از کشورهای نفت‌خیز دنیاست که تشکیل‌دهنده بزرگ‌ترین کارتل نفتی دنیا یعنی اوپک هستند.
بنابراین تعامل درست با کشورهای دارای نفت و برقراری رابطه دوستانه با این کشورها می‌تواند در تامین نیاز انرژی کشور کمک بزرگی باشد. اما آیا می‌توان تضمین کرد این رابطه دوستانه که به انتقال تمام نیاز انرژی آمریکا نیز منجر شود تا همیشه ادامه یابد؟» مک‌کین در نظر دارد بعد از انتخابات چهارم نوامبر سیاست تازه‌ای را در تامین نیاز انرژی آمریکا در پیش گیرد. سیاست تازه وی ایجاد تنوع در استفاده از منابع انرژی و حمایت از منابع نفتی موجود در کشور است. در برنامه مک کین برای کاهش وابستگی به نفت و گاز خاورمیانه ارتقای راندمان استفاده از منابع انرژی در دنیا با استفاده از تکنولوژی‌های روز دنیا در صنعت و اصلاح عادات مصرفی در منازل قرار دارد. از طرفی افزایش سرمایه‌گذاری در تولید تکنولوژی‌های تازه نیز راهی دیگر است که می‌تواند زیرساخت‌های اقتصادی و صنعتی کشور را توسعه دهد و از وابستگی آمریکا به نفت خاور‌میانه بکاهد.
مک کین در نظر دارد بعد از برگزیده شدن، سرمایه‌گذاری در تولید سوخت‌های غیر نفتی یا سوخت‌های گیاهی را افزایش دهد. وی که یکی از بزرگ‌ترین منتقدان ارائه یارانه‌های کلان سوخت است از طرح ارائه یارانه به افراد و شرکت‌هایی که در فعالیت‌های نوآورانه فعالیت می‌کند حمایت می‌کند، و در نظر دارد بعد از انتخاب به عنوان رئیس‌جمهوری آمریکا این طرح را اجرا کند. مک کین در نظر دارد بعد از انتخابات از پرداخت یارانه‌های دولتی به صنایعی که می‌توانند بدون کمک مالی دولت به فعالیت خود ادامه دهند بکاهد و به جای آن بودجه بیشتری برای مطالعه و ساخت باتری‌های مورد استفاده در موتور اتومبیل در اختیار پژوهشگران قرار دهد. در صورتی که این طرح به نتیجه برسد نیاز دنیا به نفت و فرآورده‌های نفتی در به حرکت در آوردن وسایل نقلیه کاملا از بین می‌رود. وی در ارائه این نظریه به تجربه صنعت برق در آمریکا اشاره می‌کند و می‌گوید:
ـ «صنعت برق آمریکا یکی از صنایعی است که با الگو‌برداری از ان می‌توان از وابستگی به نفت خارجی کاست. این صنعت برای تولید نیازی به انرژی نفتی ندارد و حتی ظرفیت لازم برای رشد بیشتر را نیز در اختیار دارد. در سال‌های اخیر ما با استفاده از انرژی هسته‌ای و دیگر منابع احیا‌شدنی انرژی توانستیم ظرفیت تولید برق را افزایش دهیم و از آلودگی‌های زیست‌محیطی که در اثر به کارگیری انرژی‌های فسیلی ایجاد می‌شود، بکاهیم.» وی حامی تولید برق با استفاده از انرژی هسته‌ای است و بر این باورم اگر کشور فرانسه می‌تواند ۸۰ درصد از برق خود را با کمک انرژی هسته‌ای تامین کند، ما هم می‌توانیم.
باراک اوباما کاندیدای حزب دموکرات در ایالات متحده آمریکا دیدگاهی کاملا متفاوت در مورد سیاست‌های انرژی دارد. وی که انرژی را یکی از بزرگ‌ترین مسائل امنیت ملی آمریکا می‌داند، تدوین سیاست‌های کارآمد و نتیجه‌بخش را ضروری‌ترین گامی می‌داند که باید توسط رئیس‌جمهوری آینده آمریکا برداشته شود. اوباما بر این باور است که باید جهت‌گیری سیاست‌های انرژی در جهان تغییر کند.
از نظر وی بهترین تغییر، سرمایه‌گذاری در تولید سوخت‌های پاک است. اوباما در سخنرانی انتخاباتی خود در مورد سیاست‌های انرژی گفت: «در سال‌های گذشته سیاست‌های مختلفی در زمینه انرژی در آمریکا اجرا شده است. یکی از این سیاست‌ها ایجاد معافیت دوره‌ای مالیات بر سوخت در آمریکا بود که سبب شد تا قیمت بنزین در این کشور افزایش یابد و شرکت‌های بزرگ نفتی و خرده‌فروشی سودهای زیادی به دست آورند. این سیاست نتوانست باعث اصلاح اقتصاد ما شود و هزینه زیادی را به اقتصاد تحمیل کرد. آمریکا بعد از اجرای این سیاست میلیاردها دلاری را که می‌توانست برای ساخت جاده‌ها و بزرگراه‌ها داشته باشد، از دست داد و هزار فرصت شغلی که در بخش‌های عمرانی و جاده‌ای وجود داشت از بین رفت.
تجربه اجرای این سیاست سبب شد تا من در سیاستگذاری‌های دولت آینده با تفکر و تعمق بیشتری عمل کنم. من در نظر دارم سیاست‌های انرژی دولت آینده را به گونه‌ای طراحی کنم که بدون آسیب به بخش‌های مختلف اقتصاد بخش انرژی اصلاح شود. اولین کاری که من در دوره ریاست جمهوری خود انجام می‌دهم، فرهنگ‌سازی برای استفاده بهنیه انرژی است. در صورتی که این فرهنگ‌سازی از سال ۲۰۰۹ میلادی آغاز شود، می‌توانیم امیدوار باشیم تا سال ۲۰۳۰ میلادی راندمان مصرف انرژی در کشور آمریکا ۵۰ درصد افزایش یابد. دومین سیاست استفاده از صندوق انرژی پاک در آمریکا برای سرمایه‌گذاری در تکنولوژی‌های کم‌آلاینده است. من در نظر دارم سالانه بیشتر از یک میلیارد دلار برای تجهیز مجدد واحدهای تولیدی و مدرن کردن کارخانه‌های کشور سرمایه‌گذاری کنم و بخشی از این مبلغ را به تولید اتومبیل‌ها و کامیون‌هایی اختصاص دهم که با انرژی‌های پاک کار می‌کنند.
مونا مشهدی‌رجبی
منبع : روزنامه کارگزاران